[h=3]مصاحبه ای با سيروس مقدم درباره ساخت آثار تلويزيوني راجع به اقوام ايراني و درباره بازخوردهايي كه از سريال پايتخت دريافت كرده؛ بازخوردهايي مانند قدرداني يك وزير از او و سريالش تا بخشيده شدن حكم قصاص يك محيطبان گرفته شده درزير مصاحبه اين كارگردان را مي خوانيم .
به گزارش سینماخبر مصاحبه با کارگردان سرشناس بدین شرح است:
شما تاكنون شش سريال نوروزي ساختهايد و اين روزها آماده ميشويد? براي ماه رمضان هم يك سريال بسازيد. اين مناسبتها تاثير خاصي بر ديده شدن يا نشدن يك سريال دار?د؟
در سالهاي اخير سريالهاي نوروزي و آثاري كه براي ماه مبارك رمضان ساخته ميشود، براي مديران تلويزيون اهميت ويژهاي پيدا كرده، اما اعتقاد شخصي من اين است كه در تمام طول سال بايد جشنوارهاي از سريالهاي خوب داشته باشيم كه مردم تماشا كنند و لذت ببرند؛ سريالهاي خوب با لحنها و رنگهاي مختلف، سريالهاي كمدي، طنز، جدي، تاريخي، دفاع مقدسي و... .
اعلام كردهايد ديگر پايتخت را ادامه نخواهيد داد و نميخواهيد پايتخت ? را بسازيد. از روند كار خسته شدهايد يا سريال ديگر ظرفيت تداوم را ندارد؟
واقعيت اين است كه ما با پايتخت ? و ? و ? خاطره خوبي در ذهن مردم ساختهايم. مردم خاطرات خوشي از آن دارند و بايد مجنون باشم كه اين خاطره خوش را در ذهن مردم خراب كنم. البته من گفتهام ديگر پايتخت را ادامه نخواهم داد و اين سه گانه تمام شده، اما در ادامه گفتهام در آينده سريالي درباره خانواده? و گويش ديگري خواهم ساخت. قطعا هيچ كارگرداني به خاطر خستگي دست از كارش برنميدارد و من هم در آينده سريالهاي ديگري حتي براي نوروز خواهم ساخت چون در نوروز سريالسازها ميتوانند بيشترين خدمت را به مردم بكنند؛ بهار از راه ميرسد، حال همه خوب است و در اين شرايط نشاندن لبخند روي لب مردم وظيفهاي است كه من از انجام آن لذت ميبرم.
سال گذشته جايي خواندم كه خود شما و همكارانتان در اين سريال معتقديد پايتخت به لحاظ داستاني اين امكان را دارد كه صد مجموعه از آن ساخته شود. چرا نگران هستيد خاطره خوب اين سريال خراب شود؟
به نظر من درباره آينده يك سريال فقط در همان مقطع زماني كه قرار است كاري شروع شود، ميتوان نظر دارد و فهميد آيا ميتوان آن را ادامه داد يا نه. مثلا اگر در پايتخت ? به سوژه نابي نميرسيدم به صرف اين كه پايتخت ساخته شود، هرگز اين كار را نميكردم. نهتنها من بلكه ديگر همراهان من در اين سريال و حتي خود آقاي تنابنده ـ كه طرح و ايده و خلاقيت پايتخت از ايشان است ـ همين طور فكر ميكنند. اعتقاد ما هميشه بر اين بوده كه اگر حرف تازهاي براي گفتن داشته باشيم، پايتخت را ميسازيم و اگر نه، نميسازيم.
چرا در سريال بعديتان هم ميخواهيد به سراغ خانوادهاي از ديگر اقوام كشورمان برويد؟
به نظرم يكي از راهها براي اين كه خرده فرهنگها، گويشها، گذشته يك منطقه يا قومي شناسايي شود و ارزشهايش به همه مردم معرفي شود، اين است كه درباره مردم نواحي و مناطق كشورمان سريال بسازيم. به نظرم ما وظيفه داريم اين كار را بكنيم، اما اين بار ترجيح ميدهم در منطقهاي، جايي يا استاني كار كنم كه زمينه فرهنگي براي ساخت سريال مهيا باشد و حتما از قبل، اين كار را به نظرسنجي ميگذارم و نيازسنجي ميكنم. هر جايي كه تمايل بيشتر و استقبال بيشتري نشان داد و وفاداري بيشتري به ما داشت، دعوت آنها را لبيك خواهيم گفت.
چطور نظرسنجي ميكنيد؟
خيلي ساده ميتوان اين كار را كرد؛ مثلا در استان گلستان ?? درصد مردم خواهان اين هستند كه پايتخت ? يا سريال بعدي من آنجا ساخته شود يا مردم ديگر مناطق كشورمان مثل هم استانيهاي من در خوزستان، دعوت كردند سريال بعديام را در منطقهاي كه خاستگاه خود من است بسازم. يا همين طور خيلي جاهاي ديگر.
اما استان گلستان به لحاظ فرهنگي خيلي شبيه مازندران است و سريالي كه در استان گلستان بسازيد ميتواند ادامه پايتخت باشد.
اهالي استان گلستان خيلي با شما هم عقيده نيستند. آنهايي كه با ما ارتباط دارند ازجمله نمايندهها، مردم و روشنفكران اين منطقه معتقدند فرهنگ مازندران و گلستان با هم فرق دارد. اهالي استان گلستان روحيه ديگري دارند و برخورد ديگري با توليدكنندگان سريال خواهند داشت.
قبل از سريال پايتخت وقتي صحبت از شمال كشور ميشد خيليها گمان ميكردند شمال ايران يعني گيلان و حتي فقط شهر رشت را به خاطر ميآوردند، اما بعد از پايتخت حالا خيليها مازندران را ميشناسند و با گويش و زندگي اين مردم آشنا شدهاند. فكر ميكنيد اين روند ميتواند درباره ديگر مناطق و اقوام ايراني نيز تداوم داشته باشد؟
بله، به نظر من شدني است چون كشور ما تركيبي از فرهنگها، گويشها و اقوام مختلف است و اين تنوع درحدي است كه اگر يك نفر از جنوب كشورمان به شمال شرقي آن برود، براي ارتباط با هموطنان خودش نياز به مترجم خواهد داشت. هموطن جنوبي براي ارتباط با هموطن آذري نياز به كسي دارد كه هر دو زبان را بشناسد و بتواند به عنوان مترجم، زمينه ارتباط آنها را فراهم كند. وقتي اين همه تنوع و رنگآميزي قومي در كشورمان وجود دارد، سريالي مانند پايتخت كه بتواند فرهنگها را احيا ? و هويت مناطق و اقوام را معرفي كند حتما باعث نزديكتر شدن اقوام ايراني خواهد شد. متاسفانه الان اقوام ايراني حداقل به لحاظ گويش كمي از هم دورند و ما كلمات هم را نميشناسيم. خود من اگر با يك هموطن كرد صحبت كنم، ?? درصد حرفهايش را متوجه نميشوم و نياز به مترجم دارم. سريالهاي اينچنيني باعث ميشود درباره زبان، گويش، روحيه و ارزشهاي اقوام مختلف اطلاعات بيشتري پيدا كنيم و اين شناخت به ارتباط بهتر و نزديكتر منجر ميشود.
به گزارش سینماخبر مصاحبه با کارگردان سرشناس بدین شرح است:
شما تاكنون شش سريال نوروزي ساختهايد و اين روزها آماده ميشويد? براي ماه رمضان هم يك سريال بسازيد. اين مناسبتها تاثير خاصي بر ديده شدن يا نشدن يك سريال دار?د؟
در سالهاي اخير سريالهاي نوروزي و آثاري كه براي ماه مبارك رمضان ساخته ميشود، براي مديران تلويزيون اهميت ويژهاي پيدا كرده، اما اعتقاد شخصي من اين است كه در تمام طول سال بايد جشنوارهاي از سريالهاي خوب داشته باشيم كه مردم تماشا كنند و لذت ببرند؛ سريالهاي خوب با لحنها و رنگهاي مختلف، سريالهاي كمدي، طنز، جدي، تاريخي، دفاع مقدسي و... .
اعلام كردهايد ديگر پايتخت را ادامه نخواهيد داد و نميخواهيد پايتخت ? را بسازيد. از روند كار خسته شدهايد يا سريال ديگر ظرفيت تداوم را ندارد؟
واقعيت اين است كه ما با پايتخت ? و ? و ? خاطره خوبي در ذهن مردم ساختهايم. مردم خاطرات خوشي از آن دارند و بايد مجنون باشم كه اين خاطره خوش را در ذهن مردم خراب كنم. البته من گفتهام ديگر پايتخت را ادامه نخواهم داد و اين سه گانه تمام شده، اما در ادامه گفتهام در آينده سريالي درباره خانواده? و گويش ديگري خواهم ساخت. قطعا هيچ كارگرداني به خاطر خستگي دست از كارش برنميدارد و من هم در آينده سريالهاي ديگري حتي براي نوروز خواهم ساخت چون در نوروز سريالسازها ميتوانند بيشترين خدمت را به مردم بكنند؛ بهار از راه ميرسد، حال همه خوب است و در اين شرايط نشاندن لبخند روي لب مردم وظيفهاي است كه من از انجام آن لذت ميبرم.
سال گذشته جايي خواندم كه خود شما و همكارانتان در اين سريال معتقديد پايتخت به لحاظ داستاني اين امكان را دارد كه صد مجموعه از آن ساخته شود. چرا نگران هستيد خاطره خوب اين سريال خراب شود؟
به نظر من درباره آينده يك سريال فقط در همان مقطع زماني كه قرار است كاري شروع شود، ميتوان نظر دارد و فهميد آيا ميتوان آن را ادامه داد يا نه. مثلا اگر در پايتخت ? به سوژه نابي نميرسيدم به صرف اين كه پايتخت ساخته شود، هرگز اين كار را نميكردم. نهتنها من بلكه ديگر همراهان من در اين سريال و حتي خود آقاي تنابنده ـ كه طرح و ايده و خلاقيت پايتخت از ايشان است ـ همين طور فكر ميكنند. اعتقاد ما هميشه بر اين بوده كه اگر حرف تازهاي براي گفتن داشته باشيم، پايتخت را ميسازيم و اگر نه، نميسازيم.
چرا در سريال بعديتان هم ميخواهيد به سراغ خانوادهاي از ديگر اقوام كشورمان برويد؟
به نظرم يكي از راهها براي اين كه خرده فرهنگها، گويشها، گذشته يك منطقه يا قومي شناسايي شود و ارزشهايش به همه مردم معرفي شود، اين است كه درباره مردم نواحي و مناطق كشورمان سريال بسازيم. به نظرم ما وظيفه داريم اين كار را بكنيم، اما اين بار ترجيح ميدهم در منطقهاي، جايي يا استاني كار كنم كه زمينه فرهنگي براي ساخت سريال مهيا باشد و حتما از قبل، اين كار را به نظرسنجي ميگذارم و نيازسنجي ميكنم. هر جايي كه تمايل بيشتر و استقبال بيشتري نشان داد و وفاداري بيشتري به ما داشت، دعوت آنها را لبيك خواهيم گفت.
چطور نظرسنجي ميكنيد؟
خيلي ساده ميتوان اين كار را كرد؛ مثلا در استان گلستان ?? درصد مردم خواهان اين هستند كه پايتخت ? يا سريال بعدي من آنجا ساخته شود يا مردم ديگر مناطق كشورمان مثل هم استانيهاي من در خوزستان، دعوت كردند سريال بعديام را در منطقهاي كه خاستگاه خود من است بسازم. يا همين طور خيلي جاهاي ديگر.
اما استان گلستان به لحاظ فرهنگي خيلي شبيه مازندران است و سريالي كه در استان گلستان بسازيد ميتواند ادامه پايتخت باشد.
اهالي استان گلستان خيلي با شما هم عقيده نيستند. آنهايي كه با ما ارتباط دارند ازجمله نمايندهها، مردم و روشنفكران اين منطقه معتقدند فرهنگ مازندران و گلستان با هم فرق دارد. اهالي استان گلستان روحيه ديگري دارند و برخورد ديگري با توليدكنندگان سريال خواهند داشت.
قبل از سريال پايتخت وقتي صحبت از شمال كشور ميشد خيليها گمان ميكردند شمال ايران يعني گيلان و حتي فقط شهر رشت را به خاطر ميآوردند، اما بعد از پايتخت حالا خيليها مازندران را ميشناسند و با گويش و زندگي اين مردم آشنا شدهاند. فكر ميكنيد اين روند ميتواند درباره ديگر مناطق و اقوام ايراني نيز تداوم داشته باشد؟
بله، به نظر من شدني است چون كشور ما تركيبي از فرهنگها، گويشها و اقوام مختلف است و اين تنوع درحدي است كه اگر يك نفر از جنوب كشورمان به شمال شرقي آن برود، براي ارتباط با هموطنان خودش نياز به مترجم خواهد داشت. هموطن جنوبي براي ارتباط با هموطن آذري نياز به كسي دارد كه هر دو زبان را بشناسد و بتواند به عنوان مترجم، زمينه ارتباط آنها را فراهم كند. وقتي اين همه تنوع و رنگآميزي قومي در كشورمان وجود دارد، سريالي مانند پايتخت كه بتواند فرهنگها را احيا ? و هويت مناطق و اقوام را معرفي كند حتما باعث نزديكتر شدن اقوام ايراني خواهد شد. متاسفانه الان اقوام ايراني حداقل به لحاظ گويش كمي از هم دورند و ما كلمات هم را نميشناسيم. خود من اگر با يك هموطن كرد صحبت كنم، ?? درصد حرفهايش را متوجه نميشوم و نياز به مترجم دارم. سريالهاي اينچنيني باعث ميشود درباره زبان، گويش، روحيه و ارزشهاي اقوام مختلف اطلاعات بيشتري پيدا كنيم و اين شناخت به ارتباط بهتر و نزديكتر منجر ميشود.