رضــrezaــا
کاربر ویژه
علامه مجلسی الله از "معانی" و " أمالی" صدوق "خصال" شیخ با سند متّصل از سهل سعد روایت کند: جبرئیل خدمت اکرم الله و آله و گفت: ای هر چهخواهی کن بالاخره خواهی! و هر که را که دوست که از او جدا خواهی! و هر کاری که انجام ده که به پاداش خواهی! و بدان شرف در قیام به در شبهاست عزّت در بینیاز دیدن است مردم! متن حدیث: جَآء جَبْرَئِیلُ علیه السلام إلَی صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإنَّکَ مَیِّتُ! وَ أَحْبِبْ مَنْ شِئْتِ فَإنَّکَ مُفَارِقُهُ! وَاعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإنَّکَ مَجْزِیُّ بِهِ! وَاعْلَمْ أَنَّ شَرَفَ الْمُۆْمِنِ قِیَامُهُ بِالْلَیْلِ، وَ عِزَّهُ اسْتَغْنآئُهُ عَنِ «بحار الانوار، جلد هفدهم، صفحه 5»
وقت سحر، وقت بسیار مبارکی است، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم) مسلمانان را به بیداری و تهجد در آن ترغیب می نمودند، وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل مشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند. خداوند در دو جای قرآن، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است. وقت سحر بنابر اظهر، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد. هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد، ثواب بیشتری دارد. برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المۆمنان (علیه السلام) فرمودند: «عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ، بِصلوهِ الّلیلِ، بِصلوهِ اللّیلِ» یعنی سه مرتبه فرمودند: نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار.
حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: «شرافت مۆمن در نماز شب خواندن و عزت مۆمن در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند، نشود، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند.»
و نیز حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: «مال دنیا و فرزندان، زینت زندگی این دنیا و نماز شب، زینت آخرت است.»
امام صادق علیه السلام: حاجت خواستن از مردم موجب سلب عزت و رفتن حیا می شود و نومیدی از آن چه در دست مردم است موجب عزت مومن در دینش است و طمع فقری است حاضر و آماده
در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است. که حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند.» و نیز فرمودند: «نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد.»
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین، روشنایی می دهند.»
حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند: «نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بنده مۆ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند.»
برای دستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المۆمنین (علیه السلام) فرمودند: «در سه چیز با سه چیز طمع مکن: 1-در بیداری شب با پرخوردن.2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب.3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران.»
عزت در بی نیازی از مردم است
همه افراد بشر در برابر پروردگارشان نیازمند محض و فقیر هستند، اما در برابر همنوعان یک نیازی عادی است که همان همکاری و عهده دار شدن هر فردی برای یک کار اجتماعی است، مثلا یک فرد کارگر برای درمانش به پزشک نیاز دارد و همچنین پزشک برای کارهای کاری به کارگر نیازمند است و آن یک امر طبیعی زندگی اجتماعی است؛ اما مراد از بی نیازی از مردم در اموری است که باعث سرافکندگی و ذلت شود و به آن طمع می گویند.
نیاز عادی، اضطراری، توقعی، تشریفاتی و طمعی؛ آنچه مهم است برطرف کردن نیاز عادی دیگران بدون منت است و منت گذاشتن یکی از گناهان و از رذائل اخلاقی است.
و افراد تا آن جا که قابل تحمل است از جهت اخلاقی و عزتمداری، سعی کنند نیازشان را خودشان برطرف کنند یا بر آن صبر و از کسی درخواست نکنند و آنچه در این جا مورد نظر همان نیاز توقعی، تشریفاتی و طمعی است.
نیاز توقعی، تشریفاتی و طمعی نیازی است که بدون آن زندگی مختل نمی شود و بدون آن هم زندگی فردی آسیبی نمی بیند.
در کلمات عرب یک استغناء (دارا) داریم و یکی دیگر کلمه غنی، استغناء یعنی با داشتن ثروت، ادعا بی نیازی کردن و با رفتن ثروت، احساس نیازمندی کردن است؛ اما کلمه غنی، بی نیازی مطلق و آزاد از هر قید و بند، از قبیل پول و مسائل مادی است، پس آنچه مهم و ارزشمند است داشتن روحیه قناعت و بی نیازی است نه ادعا بی نیازی با مال و ثروت. چه بسا ثروتمندانی که گدا صفت اند.
چشمت به داده های دیگران نباشد
لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لاتَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُۆْمِنِینَ
(بنابراین) هرگز چشم خود را به نعمت های (مادی) که به گروه هایی از آن ها (کفار) دادیم میفکن، و بخاطر آن چه آن ها دارند غمگین مباش و بال و پر خود را برای مۆمنین فرود آر. (حجر، 88) (تفسیر نمونه، ج 11، ص: 131)
هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از کفار داده ایم میفکن لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ.
این نعمت های مادی نه پایدارند، نه خالی از درد سر، حتی در بهترین حالاتش نگاهداری آن سخت مشکل است، بنابراین چیزی نیست که چشم تو را به سوی خود جلب کند و در برابر آن موهبت بزرگ معنوی (قرآن) که خدا به تو داده است، قابل اهمیت باشد، سپس اضافه می کند هرگز به خاطر این مال و ثروت و نعمت های مادی که در دست آن ها است، غمگین مباش وَلا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ.
حضرت امیر المۆمنین (علیه السلام) فرمودند: «در سه چیز با سه چیز طمع مکن: 1-در بیداری شب با پرخوردن.2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب.3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران»
در حقیقت دستور اول راجع به چشم ندوختن به نعمت های مادی است، و دستور دوم درباره غم نخوردن در برابر محرومیت از آن است. این احتمال نیز در تفسیر جمله و لاتحزن علیهم داده شده است که اگر آن ها به تو ایمان نمی آورند غمگین مباش، زیرا ارزشی ندارند و لیاقتی، ولی تفسیر اول با جمله های قبل مناسب تر به نظر می رسد.
آخرین ویرایش توسط مدیر: