صدمات روحی ناشی از طلاق فقط بعد از جدایی والدین بوجود نمی آید. این خسارات از بیش از جدایی شروع شده و در زندگی آنها تاثیر بسیار ناگواری دارند. در یک بررسی که از 17000 بچه در سنین نوزادی تا 11 سالگی بین سال های 1994 تا 1998 به عمل آمد، این مسئله ثابت گردید که عملا قبل از وقوع جدایی پدر و مادر بچه از لحاظ روحی صدمه دیده اند. در این افردا علائم زیادی از ترس ، افسردگی تزلزل اجتماعی در مقایسه با بچه هایی که در فامیل رشد کرده بودند مشاهده گردید.
البته این عوارض فقط در زندگی بچه های طلاق تاثیر منفی ندارند. در بررسی های دیگری آمده است:
بچه ها از طلاق والدین همیشه رنج می برند و بعضی از آنها برای آن بهای سنگینی پرداخت می کنند .نه فقط زندگی آنها تحت تاثیر این اتفاق قرار می گیرد بلکه حتی زندگی فرزندان آنها(نسل سوم).
طلاق می تواند در خیلی از سطوح زندگی بچه ها را تحت تاثیر منفی قرار دهد. بررسی ها نشان می دهند که بچه های طلاق در روابط (مشترک) خود ناراضی و حتی ناموفق هستند و اغلب بیشتر از افرادی که در یک خانواده پرورش یافته اند ترس جدایی از همسر و یا شریک زندگی در آنها وجود دارد. بچه های طلاق بیشتر از بچه های غیر طلاق ترک تحصیل کرده بیشتر بیکارو در مشکلات مالی مستمر هستند. همینطور تمایل به رفتار خشونت آموز درآنها بیشتر دیده میشود. ارادی که در دوران بچگی خود خشونت را تجربه کرده و با رفتار خش فیزیکی و روحی بزرگ شده اند، خود نیز در سنین بزرگ سال تمایل به خشونت را در خود دارند. نتیجه اینکه ازعوارض مسائل یک نسل ، نسل بعدی نیزدرتمام نین عمرخود بی ثمر نمی ماند و آنها به نسل سوم نیز انتقال پیدا می کند.
گروه محقق دانشگاه پنسیلوانیا متشکل از "پال آماتو و یعقوب چیدل" برای اولین بار پیامد های ناشی از طلاق را به روی چندین نسل بررسی کرده اند. آنها براساس بک بررسی دراز مدت که در آن تعداد 2033 نفر از سه نسل بالای بیست سال شامل والدین،
فرزندان و نوادگان مشارکت داشتند به تنایج تامل برانگیزی دست یافتند.
مورد طلاق با تمام نتایج و بارمنفی آن نه تنها به روی زندگی فرزندان تاثیر گذار هستند بلکه در زندگی نوادگان هم اثر منفی دارند . فقر، کمبود شانس و تمایل به تحصیل و نزاع خانوادگی که زندگی نسل های بعدی را تحت تاثیر خود قرار میدهند و در واقع به شدتی که اکثر بچه های طلاقی بعدها در دوران بزرگسالی و سنینن بالاتر موفق نمی گردد به آنها غلبه کنند. نتیجه اینکه آنها نه در شغل خود نه در رابطه خود با جنس مخالف حس
رضایت دارند . آنها زندگی کم درآمد و پر استرس داشتند و این موضوع به خانوداه آنها نیز انتقال پیدا می کرد و تحت الشاع قرار می داد. کلیه این عوارض منفی در زنگی نوه های این افراد نیز رویت می شد و و حتی این نوادگان در مقایسه به افرادی که در یک خانواده سالم رشد کرده بودند، قادر به ایجاد یک ارتباط عادی با والدین خود نبودند. این دو محقق معتقدند که طلاق فقط به یک زوج مربوط نمی کردد و زوجین که دارای فرزند هستند نباید در صورت عدم موفقیت زندگی مشترک فقط به فکر خود بوده بلکه باید به مسئو لیت خود و پیامدهای نشای از جدایی خود مقابل فرزندانشان بیشتر فکر کرده حتی اگر آنها هنوز متولد نشده اند.
البته این عوارض فقط در زندگی بچه های طلاق تاثیر منفی ندارند. در بررسی های دیگری آمده است:
بچه ها از طلاق والدین همیشه رنج می برند و بعضی از آنها برای آن بهای سنگینی پرداخت می کنند .نه فقط زندگی آنها تحت تاثیر این اتفاق قرار می گیرد بلکه حتی زندگی فرزندان آنها(نسل سوم).
طلاق می تواند در خیلی از سطوح زندگی بچه ها را تحت تاثیر منفی قرار دهد. بررسی ها نشان می دهند که بچه های طلاق در روابط (مشترک) خود ناراضی و حتی ناموفق هستند و اغلب بیشتر از افرادی که در یک خانواده پرورش یافته اند ترس جدایی از همسر و یا شریک زندگی در آنها وجود دارد. بچه های طلاق بیشتر از بچه های غیر طلاق ترک تحصیل کرده بیشتر بیکارو در مشکلات مالی مستمر هستند. همینطور تمایل به رفتار خشونت آموز درآنها بیشتر دیده میشود. ارادی که در دوران بچگی خود خشونت را تجربه کرده و با رفتار خش فیزیکی و روحی بزرگ شده اند، خود نیز در سنین بزرگ سال تمایل به خشونت را در خود دارند. نتیجه اینکه ازعوارض مسائل یک نسل ، نسل بعدی نیزدرتمام نین عمرخود بی ثمر نمی ماند و آنها به نسل سوم نیز انتقال پیدا می کند.
گروه محقق دانشگاه پنسیلوانیا متشکل از "پال آماتو و یعقوب چیدل" برای اولین بار پیامد های ناشی از طلاق را به روی چندین نسل بررسی کرده اند. آنها براساس بک بررسی دراز مدت که در آن تعداد 2033 نفر از سه نسل بالای بیست سال شامل والدین،
فرزندان و نوادگان مشارکت داشتند به تنایج تامل برانگیزی دست یافتند.
مورد طلاق با تمام نتایج و بارمنفی آن نه تنها به روی زندگی فرزندان تاثیر گذار هستند بلکه در زندگی نوادگان هم اثر منفی دارند . فقر، کمبود شانس و تمایل به تحصیل و نزاع خانوادگی که زندگی نسل های بعدی را تحت تاثیر خود قرار میدهند و در واقع به شدتی که اکثر بچه های طلاقی بعدها در دوران بزرگسالی و سنینن بالاتر موفق نمی گردد به آنها غلبه کنند. نتیجه اینکه آنها نه در شغل خود نه در رابطه خود با جنس مخالف حس
رضایت دارند . آنها زندگی کم درآمد و پر استرس داشتند و این موضوع به خانوداه آنها نیز انتقال پیدا می کرد و تحت الشاع قرار می داد. کلیه این عوارض منفی در زنگی نوه های این افراد نیز رویت می شد و و حتی این نوادگان در مقایسه به افرادی که در یک خانواده سالم رشد کرده بودند، قادر به ایجاد یک ارتباط عادی با والدین خود نبودند. این دو محقق معتقدند که طلاق فقط به یک زوج مربوط نمی کردد و زوجین که دارای فرزند هستند نباید در صورت عدم موفقیت زندگی مشترک فقط به فکر خود بوده بلکه باید به مسئو لیت خود و پیامدهای نشای از جدایی خود مقابل فرزندانشان بیشتر فکر کرده حتی اگر آنها هنوز متولد نشده اند.