ذات الکرسی ( Cassiopeia ) یا ملکه نام یکصورت فلکی مشهور در نیمکره شمالی آسمان است و مجموعه ای از ستارگان درخشان و زیبا به شکل W یا M است که در بخش روشن راه شیری جا دارد. زمان رسیدن به نصف النهار 29 آبان و مساحتش 598 درجه مربع میباشد. ذات الکرسی و صورت فلکی واقع در آن یعنی قیقاووس هر دو والدین شاهزاده آندرومدا محسوب می شوند.
ستاره ها
آلفای این صورت فلکی یعنی صدر ذات الکرسی ( در عربی به نام حیوان چهار پا ) یک ستاره تقریبا متغیر است. طیف آن از نوع K0 II III قدرش 2.2 و تا زمین 120 سال نوری فاصله دارد. گامای ذات الکرسی یا Cih ( در زبان چینی تازیانه می باشد) که یک ستاره خرده غول، در فاصله 730 سال نوری از زمین می باشد. قدر آن از 1.6 تا 3 بدون امکان پیش بینی ، تغییر می کند. ستاره اتا که گاهی Achird نامیده می شود، در کنار خط واصل بین صدر ذات الکرسی ( α Cas ) و گامای ذات الکرسی قرار دارد. طیف آن از نوع Go V ، قدرش 3.4 و به فاصله 19 سال نوری است. اتای ( η ) این صورت فلکی ستاره ای جفتی و جذاب از نوع K با همدمی با قدر هفتم است.
اجرام عمقی آسمان
در این صورت فلکی تعدادی خوشه و سحابی قابل مشاهده با دوربین دوچشمی یا تلسکوپ وجود دارد M52 یک نمونه خوب از خوشه های باز شامل بیش از 100 ستاره است که درخشان ترین آنها در حدود قدر هفتم در سطحی به درازای 12 دقیقه قوسی قرار دارد.M103 خوشه باز و کوچکتر باتعدادی ستارگان کمتز میباشد . همچنین سحابی قلب هم در این صورت فلکی قرار دارد.
در افسانه ها
یکی از زیباترین افسانه های ستارگان آسمان به طور حتم افسانه ذات الکرسی و امراة المسلسله ( آندرومدا ) است . ” کفوس پادشاه اتیوپی و همسر خودپسندش ” کاسیوپیا ” ، دختر بسیار زیبایی به نام ” آندرومدا ” داشتند. روزی ملکه خدایان را از خود رنجاند و آنها را آزرده خاطر کرد ، به این ترتیب که ادعا کرد ، دخترش زیباتر از نرایدین دختر نرویسخداوند دریاها است. آنها نزد ” پوزیدون ” حکمران دریاها ، که ما امروزه اغلب او را نپتون می نامیم ، شکایت وادعای خود را مطرح کردند . پوزایدون از این امر بسیار خشمگین شد و هیولای دریایی ترسناکی را به اتیوپی فرستاد ، که امروزه به شکل صورت فلکی نهنگ در آسمان قرار دارد. این هیولای وحشتناک از دهانش آتش می بارید تمام آن سرزمین را ویران کرد. مردم که از این امر مایوس و ناامید شده بودند بالاخره به پادشاه خود روی کردند.
” کفوس ” از غیبگویان راه چاره خواست و آنها راه حل وحشتناکی را به او گفتند. او دریافت که هیولای بی رحم تنها در صورتی از سرزمین او دست خواهد برداشت که او یگانه دخترش ” آندرومدا ” را به هیولا تحویل دهد. شاه ابتدا این کار را به تاخیر انداخت ، ولی هیولای دریایی هر روز خشمگین تر می شد و سرزمین او را بدتر ویران می کرد. بالاخره شاه دستور داد شاهزاده خانم را در غل و زنجیر کنند و بر صخره ای در دریا محکم ببندند.
هیولای دریایی به زودی پدیدار شد و می خواست ” آندرومدا ” را در چنبره بگیرد، ولی درست در همان لحظه ” برساوش” ( پسر زئوس ) پهلوان ، که او نیز به شکل صورت فلکی در آسمان قرار دارد، از راه رسید. برساوش ، که صندلیهای بالداری در پا داشت و می توانست با آنها پرواز کند ، دختر بیچاره را که برای کمک فریاد می کشید ، دید. او بی درنگ به هیولا حمله ور شد ، اما نتوانست با شمشیر خود بر هیولا غلبه کند. خوشبختانه او در ماجرای دیگری ، سر ” گورگون ” را به دست آورده بود ، سری که هر موجودی به آن نگاه می کرد، بلافاصله تبدیل به سنگ می شد. او این سر را در برابر صورت هیولا گرفت ، به نحوی که هیولای دریایی در یک چشم بر هم زدن به سنگ تبدیل شد. برساوش ، شاهزاده خانم را که بعدها همسر او شد ، نجات داد. بر ساوش ، سر گورگون را از بدن ” مدوز ” یکی از سه خواهر خدایان افسانه ای یونانی ” گوگون ها ” می نامیدند. مدوز زیبایی خیره کننده و گیسوان جذابی داشت. ” آتنا ” ” دختر زئوس ” ربه النوع هنر و دانش و صنعت که از او رنجیده بود ، گیسوان او را تبدیل به مار کرد و بر دیدگانش نیرویی داد که به هر کس می نگریست سنگ می شد . ” پرسه ” یا برساوش پسر زئوس سر او را با خود در جنگها و لشکرهایش همراه می برد و دشمنانش را به سنگ تبدیل می کرد جدا کرده بود ، هیولای ترسناکی که ” پگاسوس ” ، اسب بالدار ، از پهلوی او به وجود آمده بود.
آلفای این صورت فلکی یعنی صدر ذات الکرسی ( در عربی به نام حیوان چهار پا ) یک ستاره تقریبا متغیر است. طیف آن از نوع K0 II III قدرش 2.2 و تا زمین 120 سال نوری فاصله دارد. گامای ذات الکرسی یا Cih ( در زبان چینی تازیانه می باشد) که یک ستاره خرده غول، در فاصله 730 سال نوری از زمین می باشد. قدر آن از 1.6 تا 3 بدون امکان پیش بینی ، تغییر می کند. ستاره اتا که گاهی Achird نامیده می شود، در کنار خط واصل بین صدر ذات الکرسی ( α Cas ) و گامای ذات الکرسی قرار دارد. طیف آن از نوع Go V ، قدرش 3.4 و به فاصله 19 سال نوری است. اتای ( η ) این صورت فلکی ستاره ای جفتی و جذاب از نوع K با همدمی با قدر هفتم است.
اجرام عمقی آسمان
در این صورت فلکی تعدادی خوشه و سحابی قابل مشاهده با دوربین دوچشمی یا تلسکوپ وجود دارد M52 یک نمونه خوب از خوشه های باز شامل بیش از 100 ستاره است که درخشان ترین آنها در حدود قدر هفتم در سطحی به درازای 12 دقیقه قوسی قرار دارد.M103 خوشه باز و کوچکتر باتعدادی ستارگان کمتز میباشد . همچنین سحابی قلب هم در این صورت فلکی قرار دارد.
یکی از زیباترین افسانه های ستارگان آسمان به طور حتم افسانه ذات الکرسی و امراة المسلسله ( آندرومدا ) است . ” کفوس پادشاه اتیوپی و همسر خودپسندش ” کاسیوپیا ” ، دختر بسیار زیبایی به نام ” آندرومدا ” داشتند. روزی ملکه خدایان را از خود رنجاند و آنها را آزرده خاطر کرد ، به این ترتیب که ادعا کرد ، دخترش زیباتر از نرایدین دختر نرویسخداوند دریاها است. آنها نزد ” پوزیدون ” حکمران دریاها ، که ما امروزه اغلب او را نپتون می نامیم ، شکایت وادعای خود را مطرح کردند . پوزایدون از این امر بسیار خشمگین شد و هیولای دریایی ترسناکی را به اتیوپی فرستاد ، که امروزه به شکل صورت فلکی نهنگ در آسمان قرار دارد. این هیولای وحشتناک از دهانش آتش می بارید تمام آن سرزمین را ویران کرد. مردم که از این امر مایوس و ناامید شده بودند بالاخره به پادشاه خود روی کردند.
” کفوس ” از غیبگویان راه چاره خواست و آنها راه حل وحشتناکی را به او گفتند. او دریافت که هیولای بی رحم تنها در صورتی از سرزمین او دست خواهد برداشت که او یگانه دخترش ” آندرومدا ” را به هیولا تحویل دهد. شاه ابتدا این کار را به تاخیر انداخت ، ولی هیولای دریایی هر روز خشمگین تر می شد و سرزمین او را بدتر ویران می کرد. بالاخره شاه دستور داد شاهزاده خانم را در غل و زنجیر کنند و بر صخره ای در دریا محکم ببندند.
هیولای دریایی به زودی پدیدار شد و می خواست ” آندرومدا ” را در چنبره بگیرد، ولی درست در همان لحظه ” برساوش” ( پسر زئوس ) پهلوان ، که او نیز به شکل صورت فلکی در آسمان قرار دارد، از راه رسید. برساوش ، که صندلیهای بالداری در پا داشت و می توانست با آنها پرواز کند ، دختر بیچاره را که برای کمک فریاد می کشید ، دید. او بی درنگ به هیولا حمله ور شد ، اما نتوانست با شمشیر خود بر هیولا غلبه کند. خوشبختانه او در ماجرای دیگری ، سر ” گورگون ” را به دست آورده بود ، سری که هر موجودی به آن نگاه می کرد، بلافاصله تبدیل به سنگ می شد. او این سر را در برابر صورت هیولا گرفت ، به نحوی که هیولای دریایی در یک چشم بر هم زدن به سنگ تبدیل شد. برساوش ، شاهزاده خانم را که بعدها همسر او شد ، نجات داد. بر ساوش ، سر گورگون را از بدن ” مدوز ” یکی از سه خواهر خدایان افسانه ای یونانی ” گوگون ها ” می نامیدند. مدوز زیبایی خیره کننده و گیسوان جذابی داشت. ” آتنا ” ” دختر زئوس ” ربه النوع هنر و دانش و صنعت که از او رنجیده بود ، گیسوان او را تبدیل به مار کرد و بر دیدگانش نیرویی داد که به هر کس می نگریست سنگ می شد . ” پرسه ” یا برساوش پسر زئوس سر او را با خود در جنگها و لشکرهایش همراه می برد و دشمنانش را به سنگ تبدیل می کرد جدا کرده بود ، هیولای ترسناکی که ” پگاسوس ” ، اسب بالدار ، از پهلوی او به وجود آمده بود.