غریبگی های غريبه.........

[Ayda]

مداد رنگـ ـے هامـ ـون رو با هم تقسیــ ـــ ـم کردیــ ـ ـــم
"مَ ـن" و "تـ و" ُ مداد رنگـ ـےها همیشه با هـ ــ ـم بودیــ ــ ــم

ببیـــ ـن مداد رنگـ ـے ها رو

بعد از این همه ســ ــــ ـــال

هنوز بــ ـه همون رنگاے قدیمـ ـــ ـین

اما نمیــ ــدونم چرا تـ ــ ــــو

روز بــ ــه روز کمرنگــــــ تر میشے!

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاه منتظرم


اگر نمی آیی


اینقدر پنجره ها را زجر ندهم


چشم هایم به جهنم.....!

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

من در اين جمع قريب

چه غريبانه غريب افتادم

تو قريبي اي دوست

تو مرا از غم غربت به قريبي برسان

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ

مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ

مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را

برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

​

کبوتر با کبوتر باز تنهاست...​

​

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

او که میرود، نمی داند

اما او که بدرقه میکند می داند

کاسه ی آب معجزه نمیکند...


حسادت نکن! … این که بعد ازتو بغل گرفته ام

زانویغم اســت​

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

نوشتم دوستت دارم ،

پرانتز را نبستم ،

بگذار این حقیقت تا ابد جریان بیابد . . .__________________
سلامِ مرا به وجدانت برسان و اگر بیدار بود
بپرس
چگونه شب ها را آسوده می خوابد . . . ؟

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

[/URL][/IMG]

نیا باران...

زمین جای قشنگی نیست

من از اهل زمینم خوب میدانم ،که

گل در عقد زنبور است و لی از یک

طرف پروانه را هم دوست میدارد

نیا باران...

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

سلام... به اوج تنهایی..
سلام به نور چشمان تر ....در سکوت وتاریکی شب....
تاریکی را.. کنار خواهم زد.
پشت مهتاب مه الود دل....شمعی روشن است
شمعی که.. غروبش پیدایش طلوع عشق است
تجلی عشق.. ز شمع باید اموخت
برای معشوق ... اب باید شد...جاری باید گشت....
تا به... شمعدان وجود رسید
و اینک شمع سوخت.. و شب رفت و ..لحظه وصال نورو... شمعدان
چه زیباست
شوق لحظه اولین دیدار
دیدار نور.. و مهتاب

دیدار شمع ...و شمعدان..
دیداردل در اغوش مهتاب
لحظه اولین دیدار...
بنگر تاوان عشق را ...
سوختن و آب شدن را
چه دلپذیر است
بوسه به دستان ..مقدس عشق زدن
در سکوت..​

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

" زندگی رويا نيست
زندگی زيبايی است
می توان
بر درختی تهی از بار ، زدن پيوندی
می توان
از ميان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بيزار از اين فاصله هاست . "​

 

[Ayda]

پاسخ : غریبه گیهای غریبه..........

بگی نگی روزا گذشت
خیلی دلم تنگه برات
بد جوری تنهام دوباره
بی تو اون رنگ چشات

بگی نگی چند وقته که
دلتنگیام زیاد شده
باز هوای تو رو دارم
بهونه هام خیلی شده

بخوای نخوای دوست دارم
بیای نیای منتظرم
بگی نگی دق میکنم
اگه تو تنهام بزاری

بگی نگی روزا گذشت
خیلی دلم تنگه برات
بد جوری تنهام دوباره
بی تو اون رنگ چشات​

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

مَن میدانَم که به تو میرسَم..

آری میدانَم..

میشکَنَم سکوت سَرد فاصله ها رو...

با تو،

به امید تو،

برای تو،

و شایـ ــد بی تو ماندَنَم برای همین است..

برای یک با تو ماندَن زیبـ ــا... ​

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

بهار آرزوهایم چرا اینگونه غمگینی؟
​

تو از باده گساری ها مگر بی پرده می بینی؟
نگاه عاشق من را میان آن همه مستی
میان ساقی و می ها چه بی پروا تو می بینی
من و ساقی می و مستی
تو و دریا شب و هستی
تو از بحر عمیق دل ربودن ها
من از صحرای سوزان سپردن ها
تو فریاد سکوت عاشقی تنها
صبوحی دل فروشی را تو می بینی
تو از نور و قمر, مهتاب
من از مرداب و تنهایی
تو از چشمان بیمار و دل بیتاب و رنجورم
غم نابودی من را چه آسان وار می بینی
بهار آرزوهایم چرا اینگونه غمگینی؟​

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

تقصیر ما نیست

که بر روی حرفهایمان نمی مانیم

ما بر روی زمینی زندگی می کنیم

که هفته ای "هفت بار" خودش را دور می زند...

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

اگر با من همراه می شوی
کفشهایت را همین جا؛ جا بگذار
من دیگر به هیچ کفشی اطمینان ندارم
وسوسه ی رفتن
دارند....

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

يک دم شد اين عاشق شدن دنيا همان يک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود​

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

دلم آهویی رمیده، از دورنـــگی، بی وفایی
نفـسی بی تو نـدارم، نازنیـــنم تو کجــایی
در سرشت سرنوشتم، اسمتو اوّل نوشتتند
ای که با قلب لطیفت، عاری از چون و چرایی

رویای شیرینم، من که بــی تو غم ندارم
ای عشق دیرینم، چیزی جز تو کم ندارم

درسکوت مبهم شب، لذت تکرار عــشقی
واسه این قلب پریشون، نقطه ی پرگارعشقی
برگی ازگلپاره عشق، زیر پای تو گذاشتم
من ندونســتم عزیزم، تو خودِ گلزار عشقــــی

رویای شیرینم، من که بــی تو غم ندارم
ای عشق دیرینم،چیزی جز تو کم ندارم

تو ببین که سرد و زردم، از دلم خبر نداری
غم شکسته تو وجودم، همه تن به سوگـواری
در پی آهوی عشقم، نازنین تو خود غزالی
که نوید ِ عشـق دادی، تــو سرآغاز بهــاری

رویای شیرینم، من که بی تــو غم ندارم
ای عشق دیرینم، چیزی جز تو کم ندارم

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

زير پروبال نگاهت آبي ست شوق پرواز تو رنگي ست، بيا عاشق شو
ناگهان حادثه ي عشق، خطر كن، بشتاب خوب من، اين چه درنگي ست، بيا عاشق شو
با دل موش، محال است كه عاشق گردي عشق، تصميم پلنگي ست، بيا عاشق شو
تيز هوشان جهان، برسر كار عشقند عشق، رندي است، زرنگي ست،بيا عاشق شو
كاش در محضر دل بودي و ميديدي تو بر سر عشق، چه جنگي ست! بيا عاشق شو « مصلحت نيست كه از پرده برون افتد راز» صورت آينه زنگي ست، بيا عاشق شو
مي رسي با قدم عشق به منزل، آري... عشق، رهوار خدنگي ست، بيا عاشق شو
باز گفتي تو كه فردا!!! به خدا فردا نيست زندگي، فرصت تنگي ست، بيا عاشق شو
كار خير است، تأمل به خدا جايز نيست! عشق، تصميم قشنگي ست، بيا عاشق شو

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

دفتر عشـــق که بسته شـد
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدمخونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــدونبه پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــدماونیکه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــودبد جوری تو کارتو مونــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــدبرای فاتحه بهـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــتحالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــدتــــموم وســـعت دلـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــوبـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــد زدمغــرور لعنتی میگفـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــتبازی عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــدماز تــــو گــــله نمیکنــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــماز دســـت قــــلبم شاکیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــمچــرا گذشتـــم از خــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــودمچــــــــراغ ره تـاریکـــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــیمدوسـت ندارم چشمای مــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــنفردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــهچه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــ ــــــــوآخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــشهدسـت و دلت نلـــــــــــــــــــــــ ـرزهبزن تیر خــــــــــــــــــلاص روازاون که عاشقــــت بودبشنواین التماس رو​

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

سکوت حقیقت است​

فریاد است​

سرشار از سخنان ناگفته است​

از حرکات ناکرده​

اعتراف به عشق های نهان​

و ببین که این بغض بی صدای من​

اعتراف ​

به عشق همیشگی توست​

 

[Ayda]

پاسخ : غریبگی های غریبه..........

سياه سفيد خاکستري بنفش ،
من هيچکدامم ،
من خسته از رنگ و سنگ و ننگ هاي زمانه
راه عشق پيش گرفتم ،
من که چشم هايم را شستم از رنگ و ريا ،
چشم از ديدن بي رنگي عاجز
و من از درک عشق ،
که اگر عاشق بودم اين همه ، من ،
کلامم را اشغال نمي کرد ،
من عاشقي بلد نيستم !