• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

غزل طنز مسافرت عید

mamaryam

کاربر ويژه
غزل طنز مسافرت عید

سال نو مبارک و امیدوارم سال خوبی باشد برای همه. یک غزل طنز عیدانه تقدیمتان:


1395069146.jpg



به منظور صفا و عشق و حالی! / سفر رفتیم یک شهر شمالی


هوای شهر ما آلوده بود و / هوای شهر آن ها بود عالی!
پتو و سفره را برداشت مادر / پدر هم توی دستش بود قالی





برای مشاهده تصویر اصلی اینجا کلیک کنید 450x293px.
1395068882.jpg



لب دریا رسیدیم و نشستیم / به سختی جور شد یک جای خالی!

نشد یک خانه یا ویلا بگیریم! / ( دلیلش نیست اصلا ضعف مالی!)




برای مشاهده تصویر اصلی اینجا کلیک کنید 450x295px.
1395068940.jpg



دو ساعت بعد داداش بزرگم / خرید از سوپری پاچین و بالی!

من و داداش دیگر هم در این حین / به فکر گوجه بودیم و زغالی!
بگویم با شما چیزی که دیدم / نباشد حرف من هرگز خیالی
عزیزی بر سر خود روسری داشت! / یکی هم داشت یک مقدار شالی!
به پای عده ای شلوارک شیک! / و طرحش گل گلی یا خال خالی!
یکی قلیان لیمو می کشید و / یکی دنبال طعم پرتقالی!
صدای ضبط ماشینی بلند و / گروهی هم شده حالی به حالی!




برای مشاهده تصویر اصلی اینجا کلیک کنید 450x293px.
1395068992.jpg



و دریا بود تیره از کثیفی! / و ساحل هم شبیه آشغالی!
تمام نرخ ها چندین برابر / به طوری که مخم کرد اتصالی!
ولی با این همه از بهر سوغات / خریدم یک عدد ظرف سفالی
یقین دارم حسابی سود کرده / به جز آلوچه ای، مرد بلالی!
خیابان در خیابان بود ماشین / چه ایرانی، چه چینی، چه نپالی!!
به جان مادرم دریا ندیدم / ز فرط جمعیت در آن حوالی.


شعر از: "امیرحسین خوش حال"



 
بالا