مطالعه محیط زیست سیاره زمین بخشی از دانشی است که شرایط زمین را بررسی میکند، زمین تنها سیاره شناختهشدهای است که حیات بر روی آن جریان دارد.
فرضیه گایا (به انگلیسی: Gaia) ادعا میکند که سیاره زمین مانند یک درخت، دارای حیات و روح است. این فرضیه در سال ۱۹۶۵ توسط جیمز لاواک دانشمند انگلیسی مطرح شد.
فرضیه گایا در واقع مجموعهای از فرضیههاست. اولین آنها میگوید که حیات بر محیط زیست زمین آثار عمده ای میگذارد. فرضیه گایا در سطح بعد تاکید میکند که آثار حیات در جهت بهبود محیط برای خود حیات است. مورد سوم میگوید که گایا به طور عمده و آگاهانه کنترل محیط زیست کره زمین را در اختیار میگیرد. بنابراین به نظر میرسد که وجود پس خورهای مثبت و منفی که در اقیانوسها و اتمسفر عمل میکنند برای توجیه سازوکار هایی که حیات اثر خود را از طریق آن بر محیط میگذارد کافی باشد.[۱]
گایا زمین را به عنوان یک ابر موجود زنده معرفی نموده است. چرخه مواد غذایی حاصل از خاک و سنگ که براثر جویبارها و رودخانهها به جریان میافتد را به گردش خون در بدن جانوران تشبیه میکند. دراین تشبیه رودخانهها در حکم رگ ها، جنگل درحکم ریه و اقیانوس به مثابه قلب زمین است.[۲] برطبق همین نظریه تمام موجودات زنده دارای یک سیستم عصبی میباشند. کره زمین نیز دارای چنین سیستم عصبی میباشد که به آن شبکه مغناطیسی میگویند که هم از درون خود و هم از طریق کیهان دائما شارژ میگردد. خاک زمین که دارای خاصیت رسانایی حاصل از گازها، فلزات، کریستالهای معدنی و الکترولیتها میباشد، دائما شبیه به یک میدان الکتریکی شارژ و دشارژ میگردد.مواد معدنی بطور طبیعی هادی جریان هستند. خاصیت یونی این کریستالهای معدنی حرکات آب و گردش آن را در زیر و روی زمین بوجود میآورد. باران، امواج دریاها، آبشارها و رودخانهها و... در مدارهای الکتریکی در زیر و روی زمین حرکت میکنند
پیشینه
تا پیش از مطرح شدن فرضیه گایا، دیدگاه متعارف زیست شناسان (به عنوان طبیعت شناسان عصر جدید) برای تبیین فرآیند شکل گیری و تحول حیات در سیاره ما، مبتنی بر نظریه ای بود که ریشه در قرن نوزدهم داشت، یعنی نظریه تحول داروینی. بر اساس این نظریه که توسط چارلز داروین، طبیعت شناس مشهور انگلیسی مطرح شده بود، حیات و موجودات زنده، خود را با شرایط محیطی سیاره ای که در آن بسر میبرند، تطبیق میدهند. به عبارت دیگر، در این دیدگاه، موجودات زنده، در تعامل با سیاره خود، صرفاً تأثیرپذیر هستند. اما گایا، دیدگاه کاملاً جدید و گسترده تری را مطرح نمود. بر اساس گایا، موجودات زنده فقط جزئی از یک فرآیند کلی تر «حیات» در سیاره ما هستند. به عبارتی، این «کل سیاره زمین» است که زنده محسوب میشود و هریک از موجودات، در واقع همانند سلولهای این موجود زنده هستند. بدین ترتیب، نه تنها موجودات از محیط سیاره خود تأثیر میپذیرند (نظریه داروین) بلکه بر این محیط نیز به گونه ای تأثیر میگذارند.
لاواک اولین نظریاتش را در مورد «سیاره زنده» در ۱۹۶۵ منتشر نمود و سعی کرد تا بر مبنای نظریه گایا، ترکیبات اتمسفری موجود زمین و علت عدم ازبین رفتن اکسیژن آزاد در جو را (که برای استمرار حیات زمین ضروری است) توضیح دهد. وی بر همین مبنا، حتی طرحی را برای جستجوی حیات در سایر سیارات ارائه نمود. در ۱۹۷۰ بود که لاولاک، همکاری خود را با زیستشناسی به نام لین مارگولیس آغاز نمود. مارگولیس که از محققان دانشگاه بوستون بود به نظریه گایا علاقه مند شده بود. وی معتقد بود که احتمالاً میکروارگانیسم هایی نظیر باکتری ها، در طی میلیونها سال گذشته، نقش مهمی در تعامل حیات با سیاره ما ایفا کرده اند و بنابراین، مطالعه بر روی آنها، شواهد بیشتری را برای تأیید صحت نظریه گایا بدست خواهد داد.
بر مبنای همین مطالعه بود که لاولاک توانست اولین پیش بینی خود را بر اساس نظریه گایا مطرح کند. این پیش بینی مربوط به ترکیبات گوگرد (سولفور) بود که عنصری حیاتی برای ارگانیزمهای زنده محسوب میشود. در آن زمان همه میدانستند که ترکیبات سولفات (اکسید گوگرد) توسط باران از خاک شسته شده و در اقیانوسها جمع میشود. اما بر اساس گایا، باید سیاره ما به گونه ای عمل کند که با بازگرداندن این عنصر مهم به خاک، استمرار حیات را تضمین نماید. لاولاک معتقد بود که این عمل باید توسط باکتری هایی انجام شود که در اقیانوسها زندگی میکنند. بدین ترتیب، لاولاک برای اثبات صحت پیش بینی خود، یک سفر دریایی تحقیقاتی را آغاز نمود و همین سفر بود که منجر به دیدگاه جدید علم نسبت به «چرخه گوگرد» در زمین شد. لاولاک کشف کرد که تجزیه جلبکهای دریایی توسط باکتریها در اقیانوسها منجر به آزاد شدن گازی به نام «دی متیل سولفید» میگردد. این گاز، نقش مهمی را در شکل گیری ابرها در آسمان ایفا میکند. بدین ترتیب و با بارش ابرها، سولفور دوباره به خاک بازمی گردد تا موجودات خشکی بتوانند از آن استفاده کنند. از سوی دیگر، همین بارش، منجر به شستن مواد معدنی از خاک و انتقال آن به اقیانوسها نیز میشود که این خود، تغذیه جلبکهای دریایی را تأمین میکند. این کشف، در واقع تأیید محکمی بود بر صحت نظریه گایا و به خوبی نشان داد که موجودات زنده در زمین، تنها تحت تأثیر محیط پیرامون خود نیستند بلکه بر محیط نیز تأثیر میگذارند.
این تلاشها نهایتاً از اواخر دهه،۱۹۷۰ جای نظریه گایا را به عنوان یک نظریه علمی در میان دانشمندان جهان باز کرد.
گایا و چاکراهای زمین (چرخههای انرژی زمین)
بر پایهٔ نظریه گایا، کرهٔ زمین زنده و آگاه است؛ آب دورتادور آن را احاطه کرده و فعالیتهای یونیاش را بهوجود آورده است. این فرایندِ یونی جریان انرژی را در زمین بهوجود میآورد که بر تمام ابعاد حیات اثر میگذارد. این نظریه، زمین را ابرموجودی زنده میداند که دارای روح است و در جهت تکامل، هدفی پویا را دنبال میکند [۴]. بنا بر پژوهشهای انجامشده، زمین فقط یک کرهٔ ساده نیست بلکه در زیر چینخوردگیهای سطحی خود خطوط انرژیِ در گردش دارد. در حدود ۱۶ حلقهٔ انرژی از بالا به پایین کرهٔ زمین را احاطه کردهاست. این انرژی دارای فرکانسی است که حیات کرهٔ زمین را در ابعاد فیزیکی و روحی برقرار میسازد. حلقههای انرژی هر کدام حول محوری در چرخش و متأثّر از حرکت زمین به دور خورشید، ماه به دور زمین، و ابعاد بزرگتری از چرخش مربوط به خورشید در کهکشان «راهِ شیری» است. در محل برخورد این حلقههای انرژی که بنا به ماهیت آب و خاک درونِ زمین ایجاد میشوند، ۵۲ چرخه بهوجود میآید که میتوانند خواص الکتریکی یا مغناطیسی ویژهای را نمایان سازند. این چرخههای انرژی (چاکراها) مرزِ گسلها، لبههای صفحههای تکتونیکی، تمرکز تنوع زیستی، مراکز تمدنهای باستان، مراکز الهامات پررمز و راز، مراکز مذهبی ارزشمند، مسیرهای مهاجرت جانوران و مسیر حوادث طبیعی کنونی را بهوجود میآورند. ۵۲ چرخهٔ انرژی در زمین مثلثهایی با سه رأس پرانرژی هستند که ۱۵۶ مرکز انرژی یا ورتکس را در روی کرهٔ زمین ایجاد میکنند. زمین از درون این ورتکسها تنفس میکند.[۴][۵] همانطور که بدن انسان ۷ چاکرای اصلی دارد، در زمین نیز ۷ چاکرای اصلی وجود دارد. شش عدد از این چاکراها ثابت هستند که دارای مکانهای مشخصی در هر یک از قارهها هستند. هفتمین چاکرا در حرکت است و در دوره زمانی مشخصی در موقعیت مکانی خاصی مستقر خواهد شد. این چاکرا، چشم سوم زمین است. گفته میشود زمانیکه چاکرای چشم سوم بر محلی مستقر میشود آن قسمت از نظر سطح آگاهی ناگهان ارتقاء مییابد. این چاکرا در دوره بعدی فعالیت خود از سال ۲۰۰۸ برروی چاکرای قلب زمین مستقر شدهاست. شش چاکرای غیر متحرک در یک گروه سه قسمته دسته بندی میشوند: الهام، ساختار و خلاقیت.
فرضیه گایا (به انگلیسی: Gaia) ادعا میکند که سیاره زمین مانند یک درخت، دارای حیات و روح است. این فرضیه در سال ۱۹۶۵ توسط جیمز لاواک دانشمند انگلیسی مطرح شد.
فرضیه گایا در واقع مجموعهای از فرضیههاست. اولین آنها میگوید که حیات بر محیط زیست زمین آثار عمده ای میگذارد. فرضیه گایا در سطح بعد تاکید میکند که آثار حیات در جهت بهبود محیط برای خود حیات است. مورد سوم میگوید که گایا به طور عمده و آگاهانه کنترل محیط زیست کره زمین را در اختیار میگیرد. بنابراین به نظر میرسد که وجود پس خورهای مثبت و منفی که در اقیانوسها و اتمسفر عمل میکنند برای توجیه سازوکار هایی که حیات اثر خود را از طریق آن بر محیط میگذارد کافی باشد.[۱]
گایا زمین را به عنوان یک ابر موجود زنده معرفی نموده است. چرخه مواد غذایی حاصل از خاک و سنگ که براثر جویبارها و رودخانهها به جریان میافتد را به گردش خون در بدن جانوران تشبیه میکند. دراین تشبیه رودخانهها در حکم رگ ها، جنگل درحکم ریه و اقیانوس به مثابه قلب زمین است.[۲] برطبق همین نظریه تمام موجودات زنده دارای یک سیستم عصبی میباشند. کره زمین نیز دارای چنین سیستم عصبی میباشد که به آن شبکه مغناطیسی میگویند که هم از درون خود و هم از طریق کیهان دائما شارژ میگردد. خاک زمین که دارای خاصیت رسانایی حاصل از گازها، فلزات، کریستالهای معدنی و الکترولیتها میباشد، دائما شبیه به یک میدان الکتریکی شارژ و دشارژ میگردد.مواد معدنی بطور طبیعی هادی جریان هستند. خاصیت یونی این کریستالهای معدنی حرکات آب و گردش آن را در زیر و روی زمین بوجود میآورد. باران، امواج دریاها، آبشارها و رودخانهها و... در مدارهای الکتریکی در زیر و روی زمین حرکت میکنند
پیشینه
تا پیش از مطرح شدن فرضیه گایا، دیدگاه متعارف زیست شناسان (به عنوان طبیعت شناسان عصر جدید) برای تبیین فرآیند شکل گیری و تحول حیات در سیاره ما، مبتنی بر نظریه ای بود که ریشه در قرن نوزدهم داشت، یعنی نظریه تحول داروینی. بر اساس این نظریه که توسط چارلز داروین، طبیعت شناس مشهور انگلیسی مطرح شده بود، حیات و موجودات زنده، خود را با شرایط محیطی سیاره ای که در آن بسر میبرند، تطبیق میدهند. به عبارت دیگر، در این دیدگاه، موجودات زنده، در تعامل با سیاره خود، صرفاً تأثیرپذیر هستند. اما گایا، دیدگاه کاملاً جدید و گسترده تری را مطرح نمود. بر اساس گایا، موجودات زنده فقط جزئی از یک فرآیند کلی تر «حیات» در سیاره ما هستند. به عبارتی، این «کل سیاره زمین» است که زنده محسوب میشود و هریک از موجودات، در واقع همانند سلولهای این موجود زنده هستند. بدین ترتیب، نه تنها موجودات از محیط سیاره خود تأثیر میپذیرند (نظریه داروین) بلکه بر این محیط نیز به گونه ای تأثیر میگذارند.
لاواک اولین نظریاتش را در مورد «سیاره زنده» در ۱۹۶۵ منتشر نمود و سعی کرد تا بر مبنای نظریه گایا، ترکیبات اتمسفری موجود زمین و علت عدم ازبین رفتن اکسیژن آزاد در جو را (که برای استمرار حیات زمین ضروری است) توضیح دهد. وی بر همین مبنا، حتی طرحی را برای جستجوی حیات در سایر سیارات ارائه نمود. در ۱۹۷۰ بود که لاولاک، همکاری خود را با زیستشناسی به نام لین مارگولیس آغاز نمود. مارگولیس که از محققان دانشگاه بوستون بود به نظریه گایا علاقه مند شده بود. وی معتقد بود که احتمالاً میکروارگانیسم هایی نظیر باکتری ها، در طی میلیونها سال گذشته، نقش مهمی در تعامل حیات با سیاره ما ایفا کرده اند و بنابراین، مطالعه بر روی آنها، شواهد بیشتری را برای تأیید صحت نظریه گایا بدست خواهد داد.
بر مبنای همین مطالعه بود که لاولاک توانست اولین پیش بینی خود را بر اساس نظریه گایا مطرح کند. این پیش بینی مربوط به ترکیبات گوگرد (سولفور) بود که عنصری حیاتی برای ارگانیزمهای زنده محسوب میشود. در آن زمان همه میدانستند که ترکیبات سولفات (اکسید گوگرد) توسط باران از خاک شسته شده و در اقیانوسها جمع میشود. اما بر اساس گایا، باید سیاره ما به گونه ای عمل کند که با بازگرداندن این عنصر مهم به خاک، استمرار حیات را تضمین نماید. لاولاک معتقد بود که این عمل باید توسط باکتری هایی انجام شود که در اقیانوسها زندگی میکنند. بدین ترتیب، لاولاک برای اثبات صحت پیش بینی خود، یک سفر دریایی تحقیقاتی را آغاز نمود و همین سفر بود که منجر به دیدگاه جدید علم نسبت به «چرخه گوگرد» در زمین شد. لاولاک کشف کرد که تجزیه جلبکهای دریایی توسط باکتریها در اقیانوسها منجر به آزاد شدن گازی به نام «دی متیل سولفید» میگردد. این گاز، نقش مهمی را در شکل گیری ابرها در آسمان ایفا میکند. بدین ترتیب و با بارش ابرها، سولفور دوباره به خاک بازمی گردد تا موجودات خشکی بتوانند از آن استفاده کنند. از سوی دیگر، همین بارش، منجر به شستن مواد معدنی از خاک و انتقال آن به اقیانوسها نیز میشود که این خود، تغذیه جلبکهای دریایی را تأمین میکند. این کشف، در واقع تأیید محکمی بود بر صحت نظریه گایا و به خوبی نشان داد که موجودات زنده در زمین، تنها تحت تأثیر محیط پیرامون خود نیستند بلکه بر محیط نیز تأثیر میگذارند.
این تلاشها نهایتاً از اواخر دهه،۱۹۷۰ جای نظریه گایا را به عنوان یک نظریه علمی در میان دانشمندان جهان باز کرد.
گایا و چاکراهای زمین (چرخههای انرژی زمین)
بر پایهٔ نظریه گایا، کرهٔ زمین زنده و آگاه است؛ آب دورتادور آن را احاطه کرده و فعالیتهای یونیاش را بهوجود آورده است. این فرایندِ یونی جریان انرژی را در زمین بهوجود میآورد که بر تمام ابعاد حیات اثر میگذارد. این نظریه، زمین را ابرموجودی زنده میداند که دارای روح است و در جهت تکامل، هدفی پویا را دنبال میکند [۴]. بنا بر پژوهشهای انجامشده، زمین فقط یک کرهٔ ساده نیست بلکه در زیر چینخوردگیهای سطحی خود خطوط انرژیِ در گردش دارد. در حدود ۱۶ حلقهٔ انرژی از بالا به پایین کرهٔ زمین را احاطه کردهاست. این انرژی دارای فرکانسی است که حیات کرهٔ زمین را در ابعاد فیزیکی و روحی برقرار میسازد. حلقههای انرژی هر کدام حول محوری در چرخش و متأثّر از حرکت زمین به دور خورشید، ماه به دور زمین، و ابعاد بزرگتری از چرخش مربوط به خورشید در کهکشان «راهِ شیری» است. در محل برخورد این حلقههای انرژی که بنا به ماهیت آب و خاک درونِ زمین ایجاد میشوند، ۵۲ چرخه بهوجود میآید که میتوانند خواص الکتریکی یا مغناطیسی ویژهای را نمایان سازند. این چرخههای انرژی (چاکراها) مرزِ گسلها، لبههای صفحههای تکتونیکی، تمرکز تنوع زیستی، مراکز تمدنهای باستان، مراکز الهامات پررمز و راز، مراکز مذهبی ارزشمند، مسیرهای مهاجرت جانوران و مسیر حوادث طبیعی کنونی را بهوجود میآورند. ۵۲ چرخهٔ انرژی در زمین مثلثهایی با سه رأس پرانرژی هستند که ۱۵۶ مرکز انرژی یا ورتکس را در روی کرهٔ زمین ایجاد میکنند. زمین از درون این ورتکسها تنفس میکند.[۴][۵] همانطور که بدن انسان ۷ چاکرای اصلی دارد، در زمین نیز ۷ چاکرای اصلی وجود دارد. شش عدد از این چاکراها ثابت هستند که دارای مکانهای مشخصی در هر یک از قارهها هستند. هفتمین چاکرا در حرکت است و در دوره زمانی مشخصی در موقعیت مکانی خاصی مستقر خواهد شد. این چاکرا، چشم سوم زمین است. گفته میشود زمانیکه چاکرای چشم سوم بر محلی مستقر میشود آن قسمت از نظر سطح آگاهی ناگهان ارتقاء مییابد. این چاکرا در دوره بعدی فعالیت خود از سال ۲۰۰۸ برروی چاکرای قلب زمین مستقر شدهاست. شش چاکرای غیر متحرک در یک گروه سه قسمته دسته بندی میشوند: الهام، ساختار و خلاقیت.