نهضت فکری و هنری ایتالیایی که در آغاز سده ی ۲۰ میلادی پدید آمد و پایه ی آن توسط مارینتی (Marinetti ) نهاده شد. فوتوریسم چشم اندازهای آینده ی دنیای مدرن از قبیل صنعت، تمدن و دیگر جنبش ها را بیان می کند. این جنبش در تقابل با رکود هنری ، در جریان جنگ جهانی اول با شعار مرگ هنر گذشته، مطرح گردید. هنرمندان این سبک با تأیید و تأكید بر تکنولوژی و ماشینیسم و با استفاده از قوانین فیزیک دینامیک و ریتم و تکرار سطوح و فرم ها ، درصدد تأكید بر مفاهیمی چون حرکت ، سرعت و شتاب هستند
حجمگری با آنکه فقط از طریق واپسین نقاشیهای مارک، ماکه، لیونل فایتینگر بر اکسپرسیونیسم آلمان تأثیر گذاشت، از نخستین لحظههای پیدایش آیندهگری عملاً در بطن نقاشی و پیکر تراشی آیندهگری تأثیر داشت. آیندهگری نخست جنبشی ادبی برخاسته از ذهن فیلیپو توماسو مارینتی شاعر ایتالیایی (۱۹۰۸) بود که بعدها در نقاشی تأثیر گذاشت. آیندهگری در اصل جنبشی برخاسته از شهر میلان بود و به صورت طغیان روشن فکران جوان بر ضد رخوت کالبد فرهنگی و تاریخی ایتالیا در سده ۱۹ پدیدار شد. بخشی از جنبش آیندهگری برخاسته از شخصیت پر شور مارینتی بود. آیندهگری مارینتی و پیروانش در فلسفههای هانری برگسون و فردریش نیچه ریشه داشت که به نوعی طغیان گری و آنارشیسم در رفتار آنها تبدیل شد. از هنرمندان به نام این مکتب میتوان به مارینتی، اومبرتو بوتچونی، کارلو کارا و لوئیجی روسولو، جینو سورینی در اوایل ۱۹۰۹ در میلان اشاره کرد و بعدها یکی از تأثیرگذارترین افراد این مکتب یعنی جاکومو بالا، که استاد مارینتی هم بود، به آن پیوست.
آیندهگرها نگاهی طغیانگر به تاریخ و مظاهر تمدن داشتند و در بیانیههای خویش به نابودی آنها رای میدادند و از مظاهر مدرن بشریت ستایش میکردند. آنان خواهان نابودی موزهها و کتابخانهها و چیزهای از این قبیل بودند که نمادهای قدیم و تمدنهای پیشین را در خویش نگهداری میکردند. به همین خاطر جنبش فوتوریسم یکی از ریشههای پیدایش فاشیسم در ایتالیا شد.
هنرمندان آیندهگر تاکید زیادی بر یکی شدن نقاشی و تماشاگر داشتند و میگفتند «باید تماشاگر را در مرکز نقاشی قرار داد تا به درک اجتماعی حیرتآور درون نقاشیهای این سبک پی ببرد» و این امر باعث پدید آمدن دیدگاه ماشینی و مدرن آنها نسبت به نقاشی شد. آنها به کشفیات و دیدگاههای علمی با تحسین بسیاری نگاه میکردند و بر روی حرکت در نقاشی تاکید زیادی میکردند که این امر باعث پیدایش «کارتون» و یا پویانمایی شد.
پیکرسازی آیندهگری نیز از اصول کلی آیندهگری پیروی میکرد. نمادهای کهن پیکرتراشی را به چالش میکشید و از ابعاد و فضاهای متداول انتقاد میکرد. اجسام آنها به مانند اشیائی توپر بودند که اصول خطوط متمایز کننده را از آنها گرفته بودند و ساختمان محیطی آنها بدون توجه به طبیعت و حقیقت اجسام به نمایش در میآمد. از معروفترین پیکرتراشان آیندهگر میتوان به بوتچونی اشاره کرد که تندیسوارههایی توپر با حرکتی نهانی خلق میکرد. بیانیههای پیکرتراشی آیندهگری حتی از بیانیههای نقاشی آنها تا حدی مهمتر به نظر میرسید زیرا منجر به تولد مکتبهای مدرن مانند جفت و جور کاری دادائیسمی، کانستروکنیویستی و سورئالیستی در سالهای بین ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۹ شد.
از هنرمندان برجسته ی این مکتب می توان به مارسل دوشان ، جینو سورینی ، روسولو ، جاکوموبالا ، امبرتوبوتچیونی و کارلو کارا اشاره کرد.