ازه اول راه زمستانیم. اول راه روزهایی که آسمان بی بهانه غم سر دلش می نشیند، بغض می کند، عقده دل وا می کند و های های روی سر ما می بارد. اول راه روزهای دستکش و کلاه، چتر و پالتو. اول روزهای شومینه و هات چاکلت. اول روزهایی که قرار است بلرزیم و کیف کنیم.
زمستان اگرچه به اندازه پاییز عاشقانه، محبوب نیست اما حداقل برای آنها که در این فصل به دنیا آمده اند یا کسی که دوستش دارند، به دنیا آمده، دیدنی است. خارج از این، هستند هنرمندانی که دوست دارند از زمستان طرحی بزنند، پیکره ای بسازند یا در راش های فیلمشان، آن را به ثبت برسانند.
در میانه اولین ماه آخرین فصل سال، در روزهای سرد و آلوده ای که نفسمان به سختی برمی آید، ترجیح دادیم فهرستی فراهم کنیم از فیلم هایی که زمستان در آنها نقش بسزایی داشته است. در این میان گریزی هم زدیم به زمستان هایی که در سینمای دنیا به بهترین شکل ممکن تصویر شده اند.
این فهرست، فهرستی است که یکی از مجلات معتبر سینمایی مطرح کرده است. هر چند شاید خود شما هم بتوانید به آن فیلم های دیگری اضافه یا فیلم هایی را از آن حذف کنید. لطفا یک فنجان چای داغ برای خودتان بریزید، پای پنجره بنشینید، پا را روی پا بیندازید و با مرور فیلم های زمستانی، سرما را به روحتان راه دهید.
* مصرعی از ترانه «زمستان»، قطعه معروف و دوست داشتنی افشین مقدم
فارگو (Fargo): عادت به نام زمستان
فیلم فارگو ساخته برادران کوئن در سال 1996 است. سینمای برادران کوئن همواره به خاطر وجود سرمای زمستان قدری متفاوت تر از دیگر فیلم های این دو فیلمساز به نظر می رسد. با وجود اینکه بسیاری از منتقدان درباره این فیلم از قهرمان اصلی داستان که یک پلیس زن باردار است، یاد کرده اند اما شاید یکی از به یادماندنی ترین صحنه های این فیلم نمایی باشد که لاندگارد (ویلیام اچ میسی) در میان برف گیر افتاده است و برای پاک کردن برف از روی شیشه ماشینش با یک تکه یخ به جان برف های روی ماشین می افتد و نوعی خشم خود را از تمام اتفاقات بدی که برایش افتاده بیرون می ریزد. زمستان در فارگو، رمستان روانی است که کم کم به آن عادت می کنید.
روز موش خرما (Groundhog Day): زمستان تلخ
فیلم روز موش خرما ساخته هرلود ریمس و با بازی کمدین بزرگ سینما بیل موری در سال 1993 ساخته شد. این فیلم یک کمدی خوش ساخت و زیباست. نکته اصلی این فیلم این است که بروز مشکلات بسیار در این فیلم باعث می شود که فیلم با وجود کمدی بودن در نیمه های داستان قدری تلخ باشد. در همین بخش است که فصل زمستان در این فیلم خودنمایی می کند مانند صحنه ای که موری تلاش می کند تا فردی بی خانمان را از سرمای زمستان رهایی بخشد.
دلهره و نگرانی شخصیت ها در این سکانس به همراه سرمای زمستان فضایی زیبا و کمیک به فیلم بخشیده است که باعث شده تا این فیلم علاوه بر دریافت جایزه گلدن گلوب یکی از کمدی های خاطره انگیز تاریخ سینما باشد.
تلالو (The Shining): زمستان مخوف
فیلم تلالو ساخته فیلمساز بزرگ سینمای جهان استنلی کوبریک است. این فیلم که در سال 1980 ساخته شد، یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما در ژانر دلهره است. تلالو یا درخشش با وجود اینکه ا زنظر سینمایی یک فیلم فوق العاده است و جای صحبت بسیار دارد اما یکی از مهمترین نکته های آن که تاثیر بسیار زیادی است که فیلم از «زمستان» گرفته است.
لوکیشن هتل قدیمی در این فیلم به خاطر وجود برف و فصل زمستان است که توانسته تاثیرگذاری بیشتری را برای درگیر کردن شخصیت ها و بیننده در فضای ترسناک و دیوانه وار فیلم داشته باشد. شخصیت اصلی این فیلم جک (با بازی جک نیکلسون) به نوعی بیشتر از آنکه تحت تاثیر اشباح و ارواح هتل باشد به خاطر سرمای زمستان است که تبدیل به یک انسان ترسناک و مخوف می شود. این فیلم یکی از بهترین فیلم هایی است که توانسته از زمستان استفاده ای زیبا و هنری کند.
چیز (The Thing)
فیلم چیز یا شیء ساخته جان کارپنتر در سال 1982 است. کار پنتر را به جرات می توان یکی از بزرگترین فیلمسازان ژانر وحشت جهان نامید. فیلم های او ودر میان برترین های ژانر وحشت و دلهره جای دارد. فیلم چیز که داستان آن در قطب جنوب اتفاق می افتد شاهکار کار پتنر است. یک اثر کلاسیک در ژانرهای علمی تخیلی، ترسناک و یک اثر قابل ستایش در زمینه انزوا و پارانویا است.
کارگردانی فوق العاده این فیلم و بازی بازیگران آن، کرت راسل و ویلفورد بیرملی باعث شده است تا این فیلم یک شاهکار سینمایی باشد و در کنار آن مناظر زیبای زمستانی فیلم و لوکیشن های فوق العاده قطب جنوب نیز بر جذابیت داستان افزوده است. در اصل زمستان با تمام مناظر زیبای طبیعی که برای ما تدارک می بیند، منبع آرامشی دوست داشتنی در این فیلم وحشتناک است.
یک نقشه ساده (A Simple Plan): زمستان ترسناک
نام سام ریمی با فیلم هایی مانند «سریع و مرده» و «مرد عنکبوتی» عجین شده است. شاید برای علاقمندان سینما چند لحظه ای طول بکشد تا به یاد بیاورند که او در یک دوره گذار توانست مهارت های سینمایی خود را در قالب سینمای ترسناک به شکل حیرت انگیزی به نمایش بگذارد.
یک نقشه ساده بهترین فیلم از آن دوره است که برگرفته از داستانی نوشته اسکات اسمیت است و در آن بیل پاکستون، بریجیب فوندا و بیلی باب تورنتون نقش آفرینی کرده اند.
سه دوست، هواپیمایی پر از پول را در اعماق جنگلی پیدا می کنند و تصمیم می گیرند پول ها را بردارند اما اوضاع خراب می شود. در این فیلم نیز نقش زمستان بسیار پررنگ است و در ایجاد فضای ترسناک کمک بسیار زیادی به فیلم کرده است. در اصل تیرگی و تاریکی فضای این فیلم وامدار زمستان است.
برخورد در پایان جهان (Encounters at the End of the World): زمستان بی رحم
فیلم برخورد در پایان جهان ساخته ورنر هرتسوک کارگردان ساختارشکن آلمانی است. این فیلم مستند در سال 2007 به اکران درآمد و داستان چند ماجراجو را به تصویر می کشید که در قطب جنوب مشغول تحقیق بودند.
این فیلم زمستان را به پررنگترین شکل ممکن به تصویر می کشد. در این فیلم مانند بسیاری دیگر از فیلم های هرتسوک لحظاتی عجیب را شاهد هستیم. لحظاتی از شادی و غم اما نکته مهم این فیلم این است که برخورد در پایان جهان برخلاف فیلمی مانند رژه پنگوئن ها از همان لحظه اول به بیننده خود نشان می دهد که کاملا در مورد مسائل جدی است و هیچ شوخی با بیننده و فضایی که در حال به تصویر کشیدن آن است ندارد. مانند صحنه ای که در آن پنگوئنی دیوانه وار و به تنهایی به سمت مرگ حتمی حرکت می کند. زمستان این فیلم بسیار بی رحم است.
هرگز گریه نکن، گرگ (Never Cry Wolf): زمستان ماجراجو
فیلم هرگز گریه نکن، گرگ ساخته کارول بالارد در سال 1983 است. این فیلم ماجراجویی داستان یک طبیعت گرد مشهور را روایت می کند که برای یافتن علت مرگ گوزن های شمالی به مناطق شمالی کره زمین می رود. علت این مرگ مرموز گرگ ها یاد شده اند اما او تلاش می کند تا به علت اصلی این ماجرا دست پیدا کند.
این فیلم که نامزد اسکار نیز بوده است یکی از زیباترین فیلم های ماجراجویی است که در فصل زمستان روایت می شود. زیبایی مناطق شمالی و برف در این فیلم به شکل قابل توجهی نمایان است. زمستان در این فیلم، بستری برای طرح ماجراجویی شده است. بستری سفید که با زوزه گرگ همراه است.
سکوت بزرگ (The Great Silence): زمستان غم انگیز
فیلم سکوت بزرگ ساخته سرجیو کوبوچی در سال 1968 یکی از بهترین و بزرگترین فیلم های وسترن ایتالیایی است. فیلم راجع به یک تفنگدار لال است که می کوشد به عده ای که تحت محاصره یک گروه شرور هستند، کمک کند. ماجرا در جنگلی پوشیده از برف شکل می گیرد. سکوت بزرگ، احتمالا یکی از تلخ ترین پایان های فیلم های تاریخ سینما را دارد و البته زمستان و برف نیز به زیبایی به فضای تلخ و غم انگیز این فیلم کمک می کند تا سکوت بزرگ به عنوان یکی از بهترین فیلم های وسترن تاریخ سینما شناخته شود.
زمستان اگرچه به اندازه پاییز عاشقانه، محبوب نیست اما حداقل برای آنها که در این فصل به دنیا آمده اند یا کسی که دوستش دارند، به دنیا آمده، دیدنی است. خارج از این، هستند هنرمندانی که دوست دارند از زمستان طرحی بزنند، پیکره ای بسازند یا در راش های فیلمشان، آن را به ثبت برسانند.
در میانه اولین ماه آخرین فصل سال، در روزهای سرد و آلوده ای که نفسمان به سختی برمی آید، ترجیح دادیم فهرستی فراهم کنیم از فیلم هایی که زمستان در آنها نقش بسزایی داشته است. در این میان گریزی هم زدیم به زمستان هایی که در سینمای دنیا به بهترین شکل ممکن تصویر شده اند.
این فهرست، فهرستی است که یکی از مجلات معتبر سینمایی مطرح کرده است. هر چند شاید خود شما هم بتوانید به آن فیلم های دیگری اضافه یا فیلم هایی را از آن حذف کنید. لطفا یک فنجان چای داغ برای خودتان بریزید، پای پنجره بنشینید، پا را روی پا بیندازید و با مرور فیلم های زمستانی، سرما را به روحتان راه دهید.
* مصرعی از ترانه «زمستان»، قطعه معروف و دوست داشتنی افشین مقدم
فارگو (Fargo): عادت به نام زمستان
روز موش خرما (Groundhog Day): زمستان تلخ
فیلم روز موش خرما ساخته هرلود ریمس و با بازی کمدین بزرگ سینما بیل موری در سال 1993 ساخته شد. این فیلم یک کمدی خوش ساخت و زیباست. نکته اصلی این فیلم این است که بروز مشکلات بسیار در این فیلم باعث می شود که فیلم با وجود کمدی بودن در نیمه های داستان قدری تلخ باشد. در همین بخش است که فصل زمستان در این فیلم خودنمایی می کند مانند صحنه ای که موری تلاش می کند تا فردی بی خانمان را از سرمای زمستان رهایی بخشد.
تلالو (The Shining): زمستان مخوف
لوکیشن هتل قدیمی در این فیلم به خاطر وجود برف و فصل زمستان است که توانسته تاثیرگذاری بیشتری را برای درگیر کردن شخصیت ها و بیننده در فضای ترسناک و دیوانه وار فیلم داشته باشد. شخصیت اصلی این فیلم جک (با بازی جک نیکلسون) به نوعی بیشتر از آنکه تحت تاثیر اشباح و ارواح هتل باشد به خاطر سرمای زمستان است که تبدیل به یک انسان ترسناک و مخوف می شود. این فیلم یکی از بهترین فیلم هایی است که توانسته از زمستان استفاده ای زیبا و هنری کند.
چیز (The Thing)
فیلم چیز یا شیء ساخته جان کارپنتر در سال 1982 است. کار پنتر را به جرات می توان یکی از بزرگترین فیلمسازان ژانر وحشت جهان نامید. فیلم های او ودر میان برترین های ژانر وحشت و دلهره جای دارد. فیلم چیز که داستان آن در قطب جنوب اتفاق می افتد شاهکار کار پتنر است. یک اثر کلاسیک در ژانرهای علمی تخیلی، ترسناک و یک اثر قابل ستایش در زمینه انزوا و پارانویا است.
یک نقشه ساده (A Simple Plan): زمستان ترسناک
نام سام ریمی با فیلم هایی مانند «سریع و مرده» و «مرد عنکبوتی» عجین شده است. شاید برای علاقمندان سینما چند لحظه ای طول بکشد تا به یاد بیاورند که او در یک دوره گذار توانست مهارت های سینمایی خود را در قالب سینمای ترسناک به شکل حیرت انگیزی به نمایش بگذارد.
سه دوست، هواپیمایی پر از پول را در اعماق جنگلی پیدا می کنند و تصمیم می گیرند پول ها را بردارند اما اوضاع خراب می شود. در این فیلم نیز نقش زمستان بسیار پررنگ است و در ایجاد فضای ترسناک کمک بسیار زیادی به فیلم کرده است. در اصل تیرگی و تاریکی فضای این فیلم وامدار زمستان است.
برخورد در پایان جهان (Encounters at the End of the World): زمستان بی رحم
فیلم برخورد در پایان جهان ساخته ورنر هرتسوک کارگردان ساختارشکن آلمانی است. این فیلم مستند در سال 2007 به اکران درآمد و داستان چند ماجراجو را به تصویر می کشید که در قطب جنوب مشغول تحقیق بودند.
هرگز گریه نکن، گرگ (Never Cry Wolf): زمستان ماجراجو
فیلم هرگز گریه نکن، گرگ ساخته کارول بالارد در سال 1983 است. این فیلم ماجراجویی داستان یک طبیعت گرد مشهور را روایت می کند که برای یافتن علت مرگ گوزن های شمالی به مناطق شمالی کره زمین می رود. علت این مرگ مرموز گرگ ها یاد شده اند اما او تلاش می کند تا به علت اصلی این ماجرا دست پیدا کند.
سکوت بزرگ (The Great Silence): زمستان غم انگیز