• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

قصه‌های تاریخی

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

«خطوط برجسته داستان های ایران قدیم» به بررسی تاریخی داستان های کهن فارسی می پردازد و سعی دارد زمینه تارخی آنها را در خلال شاخ و برگ های اساطیری و افسانه ای آنها جستجو کند.

571862092002373823052202091531061411957887.jpg
خطوط برجسته داستانهای ایران قدیم. حسن پیرنیا(مشیرالدوله). انتشارات اساطیر. چاپ اول. تهران.1390. 1100 نسخه.170 صفحه .8000 تومان.

«چنانکه در داستان ها دیده می شود کیخسرو بواسطه اینکه محبوب پهلوانان دربار کاوس بوده تمام آنها را بر ضد توانیها متحد نمود و بواسطه این اتحاد بالاخره بر افراسیاب فائق آمده. جنگ های ایرانی ها با توانی ها خیلی سخت و خونین بوده و چند دفعه توانی ها پس از اینکه عرصه به آنها تنگ گشته خواستار صلح شده و قسمتی از توران را هم به ایران داده اند ولی کیخسرو جنگ را ادامه داده تا اینکه افراسیاب مغلوب و کشته شده و توارن تماما جزو ایران گردیده است»[1]

آیا داستان ها و افسانه ها می تواند سند تاریخی باشد؟ آیا آنچه افسانه ها و حکایات بیان می کنند واقعا رخ داده است؟ آیا از روی خطوط یک قصه می توان تاریخ زمانه رویات داستان را روشن تر دید؟ اینها سوالاتی است که تلاش شده در کتاب خطوط برجسته داستان های ایران قدیم به تا حدی به آن پاسخ داده شود.

نویسنده کتاب معتقد است دو نظر درباره داستان ها و افسانه های تاریخی ایران قدیم وجود دارد. تا چهل سال قبل از این بیشتر این داستان ها را بسان تاریخ تلقی می کردند ولی از چندی به این طرف، غالب آنها را افسانه توصر کرده و معتقدند این افسانه ها از حقیقت خالی است. نویسنده کتاب نظری بین این دو نگاه افراطی و تفریطی دارد. وی می گوید: اگر چه تردیدی نیست در اینکه داستان های ما تا فوت دارا در زمینه تاریخ گفته یا سروده نشده است از طرف دیگر این نظر هم که داستان های مذکور تماما افسانه باشد مبنایی ندارد. زیرا که روشن است هر داستانی حاکی از چهار چیز است. یک: از واقعه ای دو: از اشخاص یا مردمانی که سبب یا مسبب واقعه ای بوده اند سه: از مکان واقعه چهار: از زمان آن. و قدری مطالعه در داستان ها معلوم می دارد که که اگر سه جزء آخری در موارد زیادی با واقع امور مطابق نباشد جزو اولی که به منزله هسته است در داستان ها محفوظ است ولو اینکه در کیفیات غالبا با شاخ و برگ های داستانی یا اساطیری آرایش یافته یا به صورت حکایت بزمی درآمده و یا بطور کنایه گفته شده باشد. تاریخ داستانی هر ملتی مانند زبان و عادات و اوضاع اجتماعی و مذهبی و حکومتی و خانوادگی آن در روشن کردن تاریخ و ماهیت و نژاد آن ملت دخالت دارد. داستان هایی که در این کتاب بررسی شده نه تنها از داستان های ماخوذ از شاهنامه است بلکه به کتب دیگر نیز رجوع شده، مثل کتب پهلوی. همچنین تقسیم بندی دوره ای شاهنامه که شامل دوره کیانیان، اسکندر رومی، اشکانیان و ساسانیان است در فصل های پایانی تنها در فصل اول رعایت شده و در فصل های بعدی به تقسیم بندی دیگر گونه ای پرداخته شده است. البته لازم به یاداوری است که در این کتاب تمامی داستان ها ذکر نشده و نویسنده ضرروتی برای ذکر همه داستان ها نمی بیند و تنها به مضامین کلی داستان ها اشاره می شود.


این کتاب شامل چهار فصل است که عبارتند از: روایات و داستان های قدیم- شامل پیشدادیان، سلسله کیان، اسکندر، اشکانیان و ساسانیان- فصل دوم مدارک داستان های قدیم، فصل سوم سنجش داستان ها و مقایسه آنها با تاریخ که شامل- از عهد بسیار قدیم تا منوچهر، از منوچهر تا کیقباد، از کیقباد تا گشتاسب، از گستاسب تا فوت دارا و نظریاتی راجع به خود داستان ها- فصل چهارم نیز کلیاتی که راجع به قرون قبل از تاریخ می توان استنباط نمود.

« ذکر توفان از چیزهایی است که در قرون بعد در داستان ها داخل کرده اند. دلائل این نظر این است که اولا در کتب قدیمه پهلوی و در شاهنامه که موافق خدای نامه تنظیم شده ذکری از توفان نشده ، ثانیا ابوریحان بیرونی می گوید: ایرانی ها و اکثر از پارسی های زرتشتی و نیز هندی ها و چینی ها و سایر ملل آسیای شرقی توفان را انکار می کنند با این حال برخی از ایرانی ها قائلند با اینکه توفان در شامات و بعضی از ممالک غربی روی داده است بدون اینکه تمام ممالک را گرفته باشد...»[2]
فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان

[1] صفحه 33 کتاب
[2] صفحه 64 کتاب
 
آخرین ویرایش:
بالا