قانون کنش و واکنش
برای هر عملی ، عکس العملی است متناسب با آن و در خلاف جهت آن.
پاسخ هر عملی که صورت میگیرد از طریق عکس العملی داده میشود. مثلا طرب و شادی افراد عکس العملی است که در برابر موسیقی از خود نشان میدهد. این شادی متناسب با تاثیر موسیقی بر این شخص هست.
اصل عدم قطعیت
حاصلضرب تغییرات تکانه خطی در تغییر مکان مقدار ثابت کوچکی است.
حاصلضرب دو کمیت به ظاهر وابسته به هم و در واقع به کلی مخالف از هم مقداری ثابت است. برای مثال شرایط انسانها از هر لحاظ نزدیک هم است. آنی که در مسیر علم بیشتر رفته از گشت و گذار زده ، آنی که در مسیر خوشگذرانی بوده از علوم چندان بهرهای نبرده است. یعنی حاصلضرب رشد و پیشرفت علمی در تفریح و خوشگذرانی مقداری ثابت است که افزایش یکی کاهش دیگری را در پی دارد. اکثر قوانین زندگی این قانون بنیادی فیزیکی را در خود دارند به عبارتی این قانون یکی از ارکان زندگی بشری است بگونهای که بسته به شرایط و سایر پدیدههای حاکم بر زندگی درصدهای ویژهای از مولفههای قانون را انتخاب نمایند.
اصل طرد پاولی
دو ذره مثل همی وجود ندارد و حداقل اینکه وقتی در یک اربیتال قرار میگیرند اسپینشان متفاوت هم است.
دو چیزی که از همه لحاظ دقیقا مثل هم باشد در جهان وجود ندارد. برای همین هست که زوجها صد درصد سازگار نیستند، و وجه تمایز زیادی بینشان هست. تصور کنید که هر انسانی از میلیاردها میلیارد ذره بنیادی اسپیندار از جمله الکترون ساخته شده است پس در اشل میکروسکوپی و زیر اتمی این ذرات در اربیتالها دارای اسپین مخالف هم خواهند بود. بنابرین اصل طرد پاولی تفاوتهای فردی و خانوادگی را در بین انسانها در جنسهای موافق و مخالف توجیه میکند.این اصل به موازات قانون سوم ترمودینامیک رسیدن به ایدهآلها را رد میکند. با این حال حالتهای ممکنه مکمل همی وجود دارد که به وفاق و پایداری کلی منجر میشود مثلا یک آقا (پروتون) به همراه یک خانم (الکترون) زوجی را تشکیل میدهند که اگر شرایط تشکیل پیوند (اتمی یا زناشویی) برایشان فراهم شود مجموعههای را بوجود میآورند. مثلا هیدروژن (1و1) ببا پایداری زیاد به منزله زندگی عالی و هیدروژن (1و2) به منزله زندگی خوب و هیدروژن (1و3) به علت ناپایداری زیاد نماد زندگی ناسازگار میباشند. بنابرین اگر وجود یک همچنین اصول بنیادی فیزیک در تجزیه و تحلیل دقیق علمی زندگیها هم لحاظ شود، درصد پایداری و سازگاری خانوادهها بیشتر از پیش خواهد بود.
اصل افزایش انتروپی
هر فرآیندی در جهت افزایش بینظمی پیش می رود تا اینکه به نظم پایداری برسد.
همه آشفتگیها ، بحرانها و اغتشاشات در جهت تولید یک روال پایدار و منظم اتفاق میافتد اگر درست جهت دهی شود منجر به نظم پایدار میشود. اتمی تحریک میشود و از خود بینظمی نشان میدهد و سریعا فوتونی گسیل کرده و به حالت پایدار خود (آرامش) میرسد.
قانون سوم ترمودینامیک
رسیدن به صفر مطلق محال است.
رسیدن به ایدهآلها از جمله صفر مطلق محال است. همیشه چیزی کمتر از ایدهآل قابل حصول است. باید انسان تفکر وجود ایدهآل باشد و در مسیر رسیدن به ایدهآل حالتهایی قریب به ایدهآل را داشته باشد
برای هر عملی ، عکس العملی است متناسب با آن و در خلاف جهت آن.
پاسخ هر عملی که صورت میگیرد از طریق عکس العملی داده میشود. مثلا طرب و شادی افراد عکس العملی است که در برابر موسیقی از خود نشان میدهد. این شادی متناسب با تاثیر موسیقی بر این شخص هست.
اصل عدم قطعیت
حاصلضرب تغییرات تکانه خطی در تغییر مکان مقدار ثابت کوچکی است.
حاصلضرب دو کمیت به ظاهر وابسته به هم و در واقع به کلی مخالف از هم مقداری ثابت است. برای مثال شرایط انسانها از هر لحاظ نزدیک هم است. آنی که در مسیر علم بیشتر رفته از گشت و گذار زده ، آنی که در مسیر خوشگذرانی بوده از علوم چندان بهرهای نبرده است. یعنی حاصلضرب رشد و پیشرفت علمی در تفریح و خوشگذرانی مقداری ثابت است که افزایش یکی کاهش دیگری را در پی دارد. اکثر قوانین زندگی این قانون بنیادی فیزیکی را در خود دارند به عبارتی این قانون یکی از ارکان زندگی بشری است بگونهای که بسته به شرایط و سایر پدیدههای حاکم بر زندگی درصدهای ویژهای از مولفههای قانون را انتخاب نمایند.
اصل طرد پاولی
دو ذره مثل همی وجود ندارد و حداقل اینکه وقتی در یک اربیتال قرار میگیرند اسپینشان متفاوت هم است.
دو چیزی که از همه لحاظ دقیقا مثل هم باشد در جهان وجود ندارد. برای همین هست که زوجها صد درصد سازگار نیستند، و وجه تمایز زیادی بینشان هست. تصور کنید که هر انسانی از میلیاردها میلیارد ذره بنیادی اسپیندار از جمله الکترون ساخته شده است پس در اشل میکروسکوپی و زیر اتمی این ذرات در اربیتالها دارای اسپین مخالف هم خواهند بود. بنابرین اصل طرد پاولی تفاوتهای فردی و خانوادگی را در بین انسانها در جنسهای موافق و مخالف توجیه میکند.این اصل به موازات قانون سوم ترمودینامیک رسیدن به ایدهآلها را رد میکند. با این حال حالتهای ممکنه مکمل همی وجود دارد که به وفاق و پایداری کلی منجر میشود مثلا یک آقا (پروتون) به همراه یک خانم (الکترون) زوجی را تشکیل میدهند که اگر شرایط تشکیل پیوند (اتمی یا زناشویی) برایشان فراهم شود مجموعههای را بوجود میآورند. مثلا هیدروژن (1و1) ببا پایداری زیاد به منزله زندگی عالی و هیدروژن (1و2) به منزله زندگی خوب و هیدروژن (1و3) به علت ناپایداری زیاد نماد زندگی ناسازگار میباشند. بنابرین اگر وجود یک همچنین اصول بنیادی فیزیک در تجزیه و تحلیل دقیق علمی زندگیها هم لحاظ شود، درصد پایداری و سازگاری خانوادهها بیشتر از پیش خواهد بود.
اصل افزایش انتروپی
هر فرآیندی در جهت افزایش بینظمی پیش می رود تا اینکه به نظم پایداری برسد.
همه آشفتگیها ، بحرانها و اغتشاشات در جهت تولید یک روال پایدار و منظم اتفاق میافتد اگر درست جهت دهی شود منجر به نظم پایدار میشود. اتمی تحریک میشود و از خود بینظمی نشان میدهد و سریعا فوتونی گسیل کرده و به حالت پایدار خود (آرامش) میرسد.
قانون سوم ترمودینامیک
رسیدن به صفر مطلق محال است.
رسیدن به ایدهآلها از جمله صفر مطلق محال است. همیشه چیزی کمتر از ایدهآل قابل حصول است. باید انسان تفکر وجود ایدهآل باشد و در مسیر رسیدن به ایدهآل حالتهایی قریب به ایدهآل را داشته باشد