[h=3]نمايش «شمعداني ها» به کارگرداني ايوب آقاخاني از 21 بهمن ماه روي صحنه تالار حافظ رفته است
به گزارش سينما خبر به نقل از باني فيلم نمايش «شمعداني ها» از 21 بهمن ماه روي صحنه تالار حافظ رفته است و به همين بهانه گفت و گويي با ايوب اقاخاني نويسنده و کارگردان نمايش انجام داده ايم که در ادامه مي خوانيد :
نمايش شما بيشتر شبيه انيميشن سيمپسون هاست؛ چرا سراغ فضاي فانتزي رفتيد؟
-من به صورت حرفه اي انيميشن مي بينم و انميشن هاي مختلف شرکت انيميشن سازي در جهان تا سريال هاي انيميشن را دنبال مي کنم. براي رسيدن به فانتزي به دنبال انجام چنين کاري بودم. شخصيت هومر يا بارت سيمپسون از لحاظ تفکر مأخذ من نبودند و فقط از نظر ميزان حماقت جمع شده در يک خانواده به آنها نگاه مي کردم. اين حماقت ممکن است شامل اغراق در رفتار با اعضاي خانواده باشد. اين يک انيميشن از يک خانواده احمق است و من چيزي جز خانواده سيمپسون ها به نظرم نيامد وگرنه با منش و تفکر سازندگان اين انيميشن نه کاري دارم و نه آن را مي پسندم. من فقط درباره خانواده ابلهي که تا اين اندازه مي توانند بلاهت داشته باشند که گاهي مي توانند خانواده را قرباني خواسته هاي خودشان کنند يا رفتارهاشون اغراقي ناشي از يک بلاهت يا دستورالعمل جدي است، صحبت مي کنم. تمام اين عوامل منجر به ارائه اين نوع کمدي در«شمعداني ها» بود. تأکيد مي کنم «شمعداني ها» هيچ ربطي به سيمپسون ها ندارد اما جنس اغراق در منش شخصي افراد کاملا انيميشني است.
يک علامتG روي لباس تمام شخصيت ها وجود دارد و اين نشانه چيست؟
-لباس هيچ کدام از شخصيت ها در ايران و آمريکا تغيير نمي کند و اين هم يک منطق انيميشني است. حرف G ابتداي کلمه Geraniums به معناي «شمعداني ها» ست و اين هم يک منطق انيميشني است و ما به کَرّات اين علامت ها را روي لباس تمام انيميشن هاي معروف مثل شگفت انگيزها ديده ايم. اين تلاش مضاعفي براي رسيدن به يک فانتزي انيميشني است که با مشورت طراح لباس صورت گرفت.
چرا «شمعداني ها» رو به صورت کمدي اجرا کرديد؟
اين يک تجربه است و من کمدي را خيلي دوست داشتم اما کمتر کار مي کنم. من ريتم تند،طنز اجتماعي معاصر و دخول به فانتزي از جنس جهان انيميشني را دوست داشتم و مي خواستم اين را در تئاتر تجربه کنم. اينکه چرا کمدي است؟... ادعا مي کنم خلاف هم نسلانم در هر حوزه اي تجربه کرده ام. اين نگاه تلخم در پايان ردپاي خودش را مي گذارد و نمي توانم کار را در آن شادي محض و لحظات کميک رها کنم. به هرحال اين هم يک نوع نگاه سرگردان بين فضاهاي گروتسک و بورلس به شيوه خاص است؛ موفق يا ناموفق؛ دوست داشتم در کارنامه هنري ام باشد.
دوست داشتيد فضاي کمدي نمايشتان بيشتر به سمت چه نوع طنزي حرکت کند؟
-من ترکيب تمام اين فضاها را تجربه کردم. در بروشورم به ايرج پزشکزاد اداي دين کردم و ديدگاه بِرِشته اجتماعي ايرج پزشکزاد را خيلي دوست داشتم در اينجا تکرار کنم. از طرفي هم بازي هاي فرمال، ساختماني و کلامي نيل سايمون را خيلي دوست داشتم و دخول به يک مقوله کاملا به روز اجتماعي مثل بخت آزمايي و دنبال شانس رفتن را در اين کار دنبال کردم؛ نتيجه آن شد که الان مي توانم بگويم ترکيبي از تمام کمدي هاست؛ يعني از فانتزي،کلام و موقعيت غافل نيستم و فکر مي کنم همه به يک نسبت در اين کار وجود دارد.
چرا حرکت در نمايش بسيار زياد است ؟
-وقتي فانتزي و انيميشني فکر مي کنم نمي توانم از حرکت غافل شوم. اما «شمعداني ها» کمدي کم نظير به معناي خوب بودن آن نيست بلکه به نظرم شبيه آن کم است و يا اصلا نيست. بخشي از اين تفاوت مي تواند به زياد بودن حرکت در نمايش به طور عامدانه برگردد اما به طور قطع ديدگاهي که در من به سمت فانتزي و انيميت پيش مي رود، بدون حرکت شکل نمي گيرد. «شمعداني ها» اين ظرفيت را دارد که شخصيت ها ديالوگ بگويند و داستان پيش برود و از اين کم هياهوتر باشد و کمدي اجتماعي ساده و واقعي تر شود.
چه طور شد براي طراحي شخصيت خانجون وحيد نفر را انتخاب کرديد؟
-براي اينکه اگر يک بازيگر زن نقش خانجون را بازي مي کرد، من به يک کمدي طبيعي مي رسيدم اما بيشتر به يک کمدي فانتزي انيميشني احتياج داشتم. به هر حال حضور وحيد نفر در نقش خانجون، آزادي عملم را در برخوردهاي حرکتي بالا مي برد. من صحنه ميز شام و يا دعواي مضحک شمعداني ها را در صورت زن بودن شخصيت خانجون هرگز نمي توانستم داشته باشم. اصولا فرمي که براي شمعداني ها انتخاب کردم مرا به اين سمت هدايت کرد؛ وگرنه هفته اول تمرينات خانجون يک زن بود اما خيلي سريع به اين باور نزديک شديم که با مرد نتيجه بهتري مي رسيم. رويکرد فانتزي انيميشني من با خانجونِ زن به دست نمي آمد.
چه طور تماشاگر با نمايش شما با وجود تلخ بودن بعد از ديدن آن درگير نمي شود؟
تمام آرزوي من اين است که تماشاگر خارج از سالن درگير اين تلخي ها شود و دوست دارم در سالن شاد باشد و آرزويم اين است که با آن نتيجه بگيرد. اما تفکري با تماشاگر از سالن خارج مي شود که در عين شيرين نبودن، به آن علاقه مندم و آگاهي خوبي است. گاهي آگاهي تلخ از يک شيريني ذاتي مفيدتر و مؤثرترست.
براي هماهنگي بازيگران با اين ريتم خاص چقدر تمرين داشتيد؟
-در هيچ يک از کارهايم جز «شمعداني ها» تمرين پيوسته بدون تعطيلي نداشتم. اصولا معتقدم تمام نمايش ها بايد در سقف 45 روز آماده شود چون اقتصاد تئاتر خيلي عقب تر از اين صحبت هاست. ما هر روز در ساعت مشخص و با ريتم مشخصي تمرين داشتيم و بخشي از حرکات در دل تمرينات طراحي شد. به دليل اين تمرينات مستمر و دورخواني طولاني عکس ديگر کارهايم، براي «شمعداني ها» تمرينات طاقت فرسايي داشتيم. فقط صحنه ميز شام حدود 17 روز زمان بُرد چون نمي خواستيم کسي از موقعيت حرکت کلامي خودش جا بماند و عکس خواسته اثر حرکت نکند و مخاطب در عين ديدن اين شوخي توحش، داستان را از دست ندهد. جزو معدود تمرينات در کارنامه کاري ام بود که وقتي تمام مي شد همه بازيگران از خستگي نمي توانستند حرکت کنند چون تمرکز بسيار براي اداي صحيح کلمات و انجام حرکات آنها را فرسوده مي کرد.
چرا پوستر نمايش را به اين صورت طراحي کرديد ؟
-اين هم يک تصوير مطلقا انيميشني است. وقتي طراح تفکرات و جهان بيني ام را در اين تئاتر شنيد، خودش با اين پيشنهاد جلو آمد و بلافاصله استقبال کرد و جزو معدود دفعاتي بود که طراح در اولين طراحي توانست رضايتم را جلب کند و به کار دوم و سوم نرسد. فکر مي کنم يکي از بهترين پوسترهاي کارنامه کاري ام باشد.
کلام آخر ؟
-صحبت خاصي ندارم، فقط اميدوارم وضعيت تئاتر به روزهاي خوب خودش برگردد.
به گزارش سينما خبر به نقل از باني فيلم نمايش «شمعداني ها» از 21 بهمن ماه روي صحنه تالار حافظ رفته است و به همين بهانه گفت و گويي با ايوب اقاخاني نويسنده و کارگردان نمايش انجام داده ايم که در ادامه مي خوانيد :
نمايش شما بيشتر شبيه انيميشن سيمپسون هاست؛ چرا سراغ فضاي فانتزي رفتيد؟
-من به صورت حرفه اي انيميشن مي بينم و انميشن هاي مختلف شرکت انيميشن سازي در جهان تا سريال هاي انيميشن را دنبال مي کنم. براي رسيدن به فانتزي به دنبال انجام چنين کاري بودم. شخصيت هومر يا بارت سيمپسون از لحاظ تفکر مأخذ من نبودند و فقط از نظر ميزان حماقت جمع شده در يک خانواده به آنها نگاه مي کردم. اين حماقت ممکن است شامل اغراق در رفتار با اعضاي خانواده باشد. اين يک انيميشن از يک خانواده احمق است و من چيزي جز خانواده سيمپسون ها به نظرم نيامد وگرنه با منش و تفکر سازندگان اين انيميشن نه کاري دارم و نه آن را مي پسندم. من فقط درباره خانواده ابلهي که تا اين اندازه مي توانند بلاهت داشته باشند که گاهي مي توانند خانواده را قرباني خواسته هاي خودشان کنند يا رفتارهاشون اغراقي ناشي از يک بلاهت يا دستورالعمل جدي است، صحبت مي کنم. تمام اين عوامل منجر به ارائه اين نوع کمدي در«شمعداني ها» بود. تأکيد مي کنم «شمعداني ها» هيچ ربطي به سيمپسون ها ندارد اما جنس اغراق در منش شخصي افراد کاملا انيميشني است.
يک علامتG روي لباس تمام شخصيت ها وجود دارد و اين نشانه چيست؟
-لباس هيچ کدام از شخصيت ها در ايران و آمريکا تغيير نمي کند و اين هم يک منطق انيميشني است. حرف G ابتداي کلمه Geraniums به معناي «شمعداني ها» ست و اين هم يک منطق انيميشني است و ما به کَرّات اين علامت ها را روي لباس تمام انيميشن هاي معروف مثل شگفت انگيزها ديده ايم. اين تلاش مضاعفي براي رسيدن به يک فانتزي انيميشني است که با مشورت طراح لباس صورت گرفت.
چرا «شمعداني ها» رو به صورت کمدي اجرا کرديد؟
اين يک تجربه است و من کمدي را خيلي دوست داشتم اما کمتر کار مي کنم. من ريتم تند،طنز اجتماعي معاصر و دخول به فانتزي از جنس جهان انيميشني را دوست داشتم و مي خواستم اين را در تئاتر تجربه کنم. اينکه چرا کمدي است؟... ادعا مي کنم خلاف هم نسلانم در هر حوزه اي تجربه کرده ام. اين نگاه تلخم در پايان ردپاي خودش را مي گذارد و نمي توانم کار را در آن شادي محض و لحظات کميک رها کنم. به هرحال اين هم يک نوع نگاه سرگردان بين فضاهاي گروتسک و بورلس به شيوه خاص است؛ موفق يا ناموفق؛ دوست داشتم در کارنامه هنري ام باشد.
دوست داشتيد فضاي کمدي نمايشتان بيشتر به سمت چه نوع طنزي حرکت کند؟
-من ترکيب تمام اين فضاها را تجربه کردم. در بروشورم به ايرج پزشکزاد اداي دين کردم و ديدگاه بِرِشته اجتماعي ايرج پزشکزاد را خيلي دوست داشتم در اينجا تکرار کنم. از طرفي هم بازي هاي فرمال، ساختماني و کلامي نيل سايمون را خيلي دوست داشتم و دخول به يک مقوله کاملا به روز اجتماعي مثل بخت آزمايي و دنبال شانس رفتن را در اين کار دنبال کردم؛ نتيجه آن شد که الان مي توانم بگويم ترکيبي از تمام کمدي هاست؛ يعني از فانتزي،کلام و موقعيت غافل نيستم و فکر مي کنم همه به يک نسبت در اين کار وجود دارد.
چرا حرکت در نمايش بسيار زياد است ؟
-وقتي فانتزي و انيميشني فکر مي کنم نمي توانم از حرکت غافل شوم. اما «شمعداني ها» کمدي کم نظير به معناي خوب بودن آن نيست بلکه به نظرم شبيه آن کم است و يا اصلا نيست. بخشي از اين تفاوت مي تواند به زياد بودن حرکت در نمايش به طور عامدانه برگردد اما به طور قطع ديدگاهي که در من به سمت فانتزي و انيميت پيش مي رود، بدون حرکت شکل نمي گيرد. «شمعداني ها» اين ظرفيت را دارد که شخصيت ها ديالوگ بگويند و داستان پيش برود و از اين کم هياهوتر باشد و کمدي اجتماعي ساده و واقعي تر شود.
چه طور شد براي طراحي شخصيت خانجون وحيد نفر را انتخاب کرديد؟
-براي اينکه اگر يک بازيگر زن نقش خانجون را بازي مي کرد، من به يک کمدي طبيعي مي رسيدم اما بيشتر به يک کمدي فانتزي انيميشني احتياج داشتم. به هر حال حضور وحيد نفر در نقش خانجون، آزادي عملم را در برخوردهاي حرکتي بالا مي برد. من صحنه ميز شام و يا دعواي مضحک شمعداني ها را در صورت زن بودن شخصيت خانجون هرگز نمي توانستم داشته باشم. اصولا فرمي که براي شمعداني ها انتخاب کردم مرا به اين سمت هدايت کرد؛ وگرنه هفته اول تمرينات خانجون يک زن بود اما خيلي سريع به اين باور نزديک شديم که با مرد نتيجه بهتري مي رسيم. رويکرد فانتزي انيميشني من با خانجونِ زن به دست نمي آمد.
چه طور تماشاگر با نمايش شما با وجود تلخ بودن بعد از ديدن آن درگير نمي شود؟
تمام آرزوي من اين است که تماشاگر خارج از سالن درگير اين تلخي ها شود و دوست دارم در سالن شاد باشد و آرزويم اين است که با آن نتيجه بگيرد. اما تفکري با تماشاگر از سالن خارج مي شود که در عين شيرين نبودن، به آن علاقه مندم و آگاهي خوبي است. گاهي آگاهي تلخ از يک شيريني ذاتي مفيدتر و مؤثرترست.
براي هماهنگي بازيگران با اين ريتم خاص چقدر تمرين داشتيد؟
-در هيچ يک از کارهايم جز «شمعداني ها» تمرين پيوسته بدون تعطيلي نداشتم. اصولا معتقدم تمام نمايش ها بايد در سقف 45 روز آماده شود چون اقتصاد تئاتر خيلي عقب تر از اين صحبت هاست. ما هر روز در ساعت مشخص و با ريتم مشخصي تمرين داشتيم و بخشي از حرکات در دل تمرينات طراحي شد. به دليل اين تمرينات مستمر و دورخواني طولاني عکس ديگر کارهايم، براي «شمعداني ها» تمرينات طاقت فرسايي داشتيم. فقط صحنه ميز شام حدود 17 روز زمان بُرد چون نمي خواستيم کسي از موقعيت حرکت کلامي خودش جا بماند و عکس خواسته اثر حرکت نکند و مخاطب در عين ديدن اين شوخي توحش، داستان را از دست ندهد. جزو معدود تمرينات در کارنامه کاري ام بود که وقتي تمام مي شد همه بازيگران از خستگي نمي توانستند حرکت کنند چون تمرکز بسيار براي اداي صحيح کلمات و انجام حرکات آنها را فرسوده مي کرد.
چرا پوستر نمايش را به اين صورت طراحي کرديد ؟
-اين هم يک تصوير مطلقا انيميشني است. وقتي طراح تفکرات و جهان بيني ام را در اين تئاتر شنيد، خودش با اين پيشنهاد جلو آمد و بلافاصله استقبال کرد و جزو معدود دفعاتي بود که طراح در اولين طراحي توانست رضايتم را جلب کند و به کار دوم و سوم نرسد. فکر مي کنم يکي از بهترين پوسترهاي کارنامه کاري ام باشد.
کلام آخر ؟
-صحبت خاصي ندارم، فقط اميدوارم وضعيت تئاتر به روزهاي خوب خودش برگردد.