• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

كودك درون ما

baroon

متخصص بخش ادبیات

كودك درون ما


تحليل‌گران رفتار متقابل مي‌گويند: «هر کس در واقع سه نفر است.» منظور تحليل‌گران رفتار متقابل، اين است که مردم به سه شيوه مي‌توانند عمل کنند، به شيوه والد، به شيوه بالغ و به شيوه کودک. اين سه شيوه رفتار ساختار رفتاري فرد را تشکيل مي‌دهند.
والد: مجموعه‌اي از عقايد ضبط شده و پيشداوري‌هاست. کسي که در حالت والد بسر مي‌برد مثل پدر و مادرش يا اطرافيانش مسائل را مي‌بيند و مثل آنها احساس و رفتار مي‌کند.
بالغ: کامپيوتر انسان است و بر مبناي اطلاعاتي که در خود اندوخته است، عمل مي‌کند و طبق برنامه منطقي خويش، محاسبات را انجام مي‌دهد. بالغ، عاري از هيجان است و کاملا منطقي است.
کودک: وقتي در اين حالت هستيم نه تنها بچه گانه رفتار مي‌کنيم بلکه واقعا بچه مي‌شويم. در اين حالت درست مثل بچه‌‌ها رفتار مي‌کنيم و دنيا را مثل بچه‌ها مي‌بينيم و به دنيا همچون کودکان واکنش نشان مي‌دهيم. در حالت مذکور مثل بچه سه، پنج يا هشت ساله‌اي مي‌شويم که فقط عضلات و استخوان‌هايش بزرگ شده‌اند.
وقتي کودک درون ما متنفر، عاشق، بازیگوش و خود انگيخته است، به آن کودک طبيعي يا شازده کوچولو مي‌گويند.
اما وقتي که متفکر و خلاق و خيال‌پرداز است به او کودک شهود گرا يا پروفسور کوچولو مي‌گويند.
وقتي هم ترسو، گناهکار يا خجول است، به او کودک سر به راه مي‌گويند.
در مجموع کودک، در تحليل رفتار متقابل منبع خير است و يگانه منبع خلاقيت، سرگرمي و توليد و يگانه منبع تجديد و نوسازي زندگي است. گرچه نمي‌توان گفت که يکي از جنبه‌هاي شخصيت مهم‌تر از ديگري است، چون هر سه حالت فوق لازم و ضروري هستند، اما کودک، آن بخش از شخصيت است که واپس زدن و خفه کردن آن نه تنها نشاط و شادابي را از فرد مي‌گيرد بلکه فرد را در معرض انواع اختلالات جسماني و روان پزشکي قرار مي‌دهد.
در قسمت زير با تکنيک‌هايي آشنا مي‌شويد که مي‌توانيد به کمک آن، کودک درون خود را زنده و سرحال نگه داريد و بدين ترتيب شادابي، طراوت و خودانگيختگي خود را حفظ نماييد.
کودک درون کيست؟ کودک درون، کودک خردسالي است درون شما، که مايل است مراقبت شود، تغذيه شود و دوست داشته شود. اين کودک خردسال که از دوران کودکي با شما بوده هنوز هم به عنوان يک کودک درون شما باقي مانده است. کودک کوچولو و شيطان درون شما رام و کنترل شده است. او مجموعه‌اي از هيجانات و احساساتي است که شما درونتان داريد و آنها را کنترل مي‌کنيد. همه اين هيجانات و احساسات خوشايند و ناخوشايند، کودک درون شما را تشکيل مي‌دهند. کودک خلاق، احساساتي، هنري و خيالپرور درونتان که در طول زمان توسط شما و محيط شکل گرفته، و کنترل شده است، همچنان به حالت اوليه خود که کودکي سرشار از انرژي، هيجان و شيطنت است وجود دارد و نيازمند آزاد شدن است.
وقتي کودک درونتان مورد بي‌توجهي غفلت و بدرفتاري قرار مي‌گيرد، وقتي از ارضاي خواسته‌هايش جلوگيري مي‌شود، وقتي صدمه مي‌بيند، وقتي خود را در لايه‌اي از نقاب مي‌پوشاند و از ديد ديگران مخفي مي‌سازد، وقتي وجود او را انکار مي‌کنيد و ناديده مي‌گيريد (احساسات خود را انکار مي‌کنيد و ناديده مي‌گيريد)، اين کودک خردسال جايي در زير سطح روان شما پنهان مي‌شود و با اين کار احساسات نگراني، اضطراب، ترس و افسردگي را در شما ايجاد مي‌کند. گرچه ممکن است آن را فراموش کرده باشيد و نسبت به وي بي‌توجه باشيد، ولي او درونتان حضور دارد و بي‌توجهي و کم محلي شما را با لجبازي پاسخ مي‌دهد.
اگر به او توجه کنيد و با او مهربان باشيد، مي‌داند چگونه شما را سرگرم کند، از زندگي لذت ببريد و بازي کنيد. اگر او را دنبال کنيد، مي‌تواند به شما کمک کند تا از خستگي رواني در زندگي پيشگيري و استرس را در زندگي‌تان کنترل کنيد. اگر توجه و مراقبت لازم از او به عمل آيد، مي‌تواند دوست واقعيتان باشد و مانند يک بزرگسال در کنارتان قرار گيرد. خشکي و جديت بيش از اندازه را از شما بگيرد و شما را لطيف‌تر کند. به شما کمک کند تا بر ترس‌هايتان غلبه کنيد، انعطاف‌پذير باشيد و تغييرات لازم را در زندگي‌تان ايجاد کنيد. شخص کوچولوي درون شما نيازمند مراقبت، حمايت، تاييد و شفاست و شما براي اين‌کار به ابزار زيادي احتياج داريد. اگر آنچه مي‌خواهيد، به او بدهيد مي‌توانيد زندگي جديد و سالمي را آغاز کنيد و امکان رشد شخص خودتان را فراهم آوريد. نشانه‌هاي مناسب کودک درون وقتي کودک درون شما فعال مي‌شود، بي‌ترديد احساسات و هيجانات را تجربه مي‌کنيد: زماني که در بازي يا سرگرمي غرق شده‌ايد، زماني است که کودک درونتان در شما فعال شده است. همچنين است وقتي... - زماني که با تماشاي يک فيلم يا ديدن يک نمايش تلويزيوني گريه مي‌کنيد. - زماني که با کودکان خوش‌ و بش و بازي مي‌کنيد. - وقتي از بازي کردن با اسباب‌بازي کودکان لذت مي‌بريد. - زماني که برنامه‌هاي کودکان و کارتون‌هايي را که براي آنها ساخته شده است نگاه مي‌کنيد، مجذوب مي‌شويد و لذت مي‌بريد. - زماني که براي چيزهايي که در گذشته داشته‌ايد و آنها را از دست داده‌ايد، گريه مي‌کنيد و دچار سوگ مي‌شويد. - زماني که مي‌خواهيد توجه بزرگترهاي خانواده يا فاميل را جلب کنيد و از محبت آنان برخوردار شويد. - زماني که به خواندن کتاب‌هاي کودکان مي‌پردازيد، فيلم تماشا مي‌کنيد و يا آلبوم عکس‌هاي دوران کودکي‌تان را نگاه مي‌کنيد. - زماني که اداي دختر يا پسر کوچولويي را در مي‌آوريد، مانند آنها حرف مي‌زنيد و احساسات شديدي را مانند گذشته تجربه مي‌کنيد. همه ی این ها نشانه های خوبی از سلامت کودک درون شماست.

منبع : کاشکی میدونستم :نیش:
 

B a R a N

مدير ارشد تالار
آشتی با کودک درون

آشتی با کودک درون

268d243afdd3fbda9a1f70d4e6fce393.jpg
آشنایی با موضوع کودک درون و چگونگی برقراری ارتباط با آن، از جمله مباحثی است که به تازگی مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است.مطلب زیر مقاله جالبی در همین رابطه به قلم خانم دکتر شهربانــو قهاری است که در سی امین شماره ماهنامه کودک به چاپ رسیده و با اندکی تلخیص و تغییر ارائه می شود.
تحلیلگران رفتار متقابل میگویند: «هرکس در واقع سه نفر است». منظور تحلیلگران رفتار متقابل، این است که مردم به سه شیوه میتوانند عمل کنند، به شیوه والد، به شیوه بالغ و به شیوه کودک. این سه شیوه رفتار ساختار رفتاری فرد را تشکیل میدهند.
▪ والد: مجموعهای از عقاید ضبط شده و پیشداوریهاست. کسی که در حالت والد به سر میبرد. مثل پدر و مادرش یا اطرافیانش مسائل را میبیند و مثل آنها احساس و رفتار میکند.
▪ بالغ: کامپیوتر انسان است و بر مبنای اطلاعاتی که در خود اندوخته است، عمل میکند و طبق برنامه منطقی خویش، محاسبات را انجام میدهد. بالغ، عاری از هیجان است و کاملاً منطقی است.
▪ کودک: وقتی در این حالت هستیم، نه تنها بچگانه رفتار میکنیم بلکه واقعاً بچه میشویم. در این حالت درست مثل بچهها رفتار میکنیم و دنیا را مثل بچهها میبینیم و به دنیا همچون کودکان واکنش نشان میدهیم. در حالت مذکور مثل بچة سه، پنج یا هشت سالهای میشویم که فقط عضلات و استخوانهایش بزرگ شدهاند. وقتی کودک درون ما متنفر، عاشق، بازیگوش و خودانگیخته است، به آن کودک طبیعی یا شازده کوچولو میگویند. اما وقتی که متفکر و خلاق و خیالپرداز است، به او کودک شهودگرا یا پروفسور کوچولو میگویند. وقتی هم ترسو، گناهکار یا خجول است، به او کودک سر به راه یا قورباغه میگویند.
در مجموع کودک، در تحلیل رفتار متقابل منبع خیر است و یگانه منبع خلاقیت، سرگرمی و تولید و یگانه منبع تجدید و نوسازی زندگی است.
گرچه نمیتوان گفت که یکی از جنبههای شخصیت مهمتر از دیگری است، چون هر سه حالت فوق لازم و ضروری هستند، اما کودک، آن بخش از شخصیت است که واپس زدن و خفه کردن آن نه تنها نشاط و شادابی را از فرد میگیرد، بلکه فرد را در معرض انواع اختلالات جسمانی و روان پزشکی قرار میدهد. در قسمت زیر با تکنیکهایی آشنا میشوید که میتوانید به کمک آن، کودک درون خود را زنـــده و ســرحال نگه دارید و بدین ترتیب شادابی، طــراوت و خود انگیختگی خود را حفظ کنید.
● کودک درون کیست؟
کودک درون، کودک خردسالی است، در درون شما که مایل است مراقبت شود، تغذیه شود و دوست داشته شود. این کودک خردسال که از دوران کودکی با شما بوده، هنوز هم به عنوان یک کودک در درون شما باقی مانده است.
کودک کوچولو و شیطان درون شما رام و کنترل شده است. او مجموعهای از هیجانات و احساساتی است که شما در درونتان دارید و آنها را کنترل میکنید. همه این هیجانات و احساسات خوشایند و ناخوشایند، کودک درون شما را تشکیل میدهند.
کودک خلاق، احساساتی، هنری و خیالپرور درونتان که در طول زمان توسط شما و محیط شکل گرفته، و کنترل شده است، همچنان به حالت اولیه خود که کودکی سرشار از انرژی، هیجان و شیطنت است وجود دارد و نیازمند آزاد شدن است. وقتی کودک درونتان مورد بیتوجهی، غفلت و بدرفتاری قرار میگیرد، وقتی از ارضای خواستههایش جلوگیری میشود، وقتی صدمه میبیند، وقتی خود را در لایهای از نقاب میپوشاند و از دید دیگران مخفی میسازد، وقتی وجود او را انکار میکنید و نادیده میگیرید (احساسات خود را از انکار میکنید و نادیده میگیرید)، این کودک خردسال جایی در زیر سطح روان شما پنهان میشود و با این کار احساسات نگرانی، اضطراب، ترس و افسردگی را در شما ایجاد میکند.
گرچه ممکن است آن را فراموش کرده باشید و نسبت به وی بیتوجه باشید، ولی او در درونتان حضور دارد و بیتوجهی و کم محلی شما را با لجبازی پاسخ میدهد. اگر به او توجه کنید و با او مهربان باشید، میداند چگونه شما را سرگرم کند، چگونه از زندگی لذت ببرد و چگونه بازی کند. اگر او را دنبال کنید، میتواند به شما کمک کند تا از خستگی روانی در زندگی پیشگیری و استرس را در زندگیتان کنترل کنید. اگر توجه و مراقبت لازم از او به عمل آید، میتواند دوست واقعیتان باشد و مانند یک بزرگسال در کنارتان قرار گیرد. خشکی و جدیت بیش از اندازه را از شما بگیرد و شما را لطیفتر کند، به شما کمک کند تا بر ترسهایتان غلبه کنید، انعطافپذیر باشید و تغییرات لازم را در زندگیتان ایجاد کنید. کوچولوی درون شما نیازمند مراقبت، حمایت، تأیید و شفاست و شما برای این کار به ابزار زیادی احتیاج دارید.
● نشانههای مناسب
وقتی کودک درون شما فعال میشود، بیتردید احساسات و هیجانات را تجربه میکنید:
▪ زمانی که در بازی یا سرگرمی غرق شدهاید، زمانی است که کودک درونتان در شما فعال شده است.
▪ زمانی که با تماشای یک فیلم یا دیدن یک نمایش تلویزیونی گریه میکنید.
▪ زمانی که با کودکان خوش و بش و بازی میکنید.
▪ وقتی از بازی کردن با اسباب بازی کودکان لذت میبرید.
▪ زمانی که برنامههای کودکان و کارتونهایی را که برای آنها ساخته شده است، نگاه میکنید، مجذوب میشوید و لذت میبرید.
▪ زمانی که برای چیزهایی که در گذشته داشتهاید و آنها را از دست دادهاید، گریه میکنید و دچار سوگ میشوید.
▪ زمانی که میخواهید توجه بزرگترهای خانواده یا فامیل را جلب کنید و از محبت آنان برخوردار شوید.
▪ زمانی که به خواندن کتابهای کودکان میپردازید، فیلم تماشا میکنید و یا آلبوم عکسهای دوران کودکیتان را نگاه میکنید.
▪ زمانی که ادای دختر یا پسر کوچولویی را درمیآورید، مانند آنها حرف میزنید و احساسات شدیدی را مانند گذشته تجربه میکنید.
● علاقهمند به شنیدن چه چیزهایی است؟
او مایل است که به او بگویید:
▪ دوستت دارم، مواظبت هستم و تو را همان طور که هستی میپذیرم.
▪ از این که تو را دارم، بسیار مغرور و مفتخرم، تو همه چیزی هستی که دارم.
▪ خیلی خوشحالم از اینکه کودکم هستی.
▪ تو بسیار زیبا و جذاب هستی، عزیزم.
▪ تو فوقالعاده و بینظیری.
▪ تو هنرمند و خلاقی.
▪ تو توانمند و پرتلاشی.
▪ متأسفم از اینکه به تو آسیب رساندم.
▪ متأسفم از اینکه به تو بیتوجهی کردم، تو را نادیده گرفتم.
▪ متأسفم از اینکه فراموشت کردم.
متأسفم از اینکه تو را به عنوان یک کودک آنطور که بودی، نپذیرفتم و انتظار داشتم به سرعت رشد کنی و بزرگ شوی.
▪ تو میتوانی از این به بعد به من اعتماد کنی، و من بیتردید از تو مراقبت خواهم کرد.
▪ میتوانی به من اعتماد کنی و هر طور دلت میخواهد باشی (خودت باشی).
▪ میتوانی به من اعتماد کنی، من در برابر هر رنج و آسیبی از تو مراقبت خواهم کرد.
▪ ما برای رسیدن به سلامتی و رشد شخصیتی باهم همکاری خواهیم کرد.
▪ ما برای دستیابی به شادی و لذت بیشتر باهم همکاری خواهیم کرد.
● پیامدهای منفی
وقتی در مقام یک بزرگسال، تمایلات، خواستهها و نیازهای کودک درون را سرکوب میکنید، در معرض خطرات زیر قرار میگیرید:
▪ هرگز یاد نمیگیرید چگونه احساس طبیعی داشته باشید.
▪ هرگز یاد نمیگیرید چگونه بازی کنید و لذت ببرید.
▪ هرگز یاد نمیگیرید چگونه آرام باشید و استرسهای خود را کنترل کنید.
▪ هرگز یاد نمیگیرید چگونه از زندگی لذت ببرید و فقط خودتان را در کار غرق میکنید.
▪ با خودتان خیلی جدی حرف میزنید.
▪ از اینکه به اندازه کافی «خوب نیستید» احساس گناه میکنید و برای اینکه کمتر دچار احساس گناه شوید، خود را در کار غرق میسازید.
▪ از بودن در کنار خانواده و کودکانتان لذت نمیبرید.
▪ نسبت به افـــرادی که از زندگی لـــذت می برند، به اندازه کافی سرگرمی دارند و میدانند چگونه بازی کنند، بدبین میشوید.
▪ از صمیمی شدن با دیگران میترسید، بنابراین از آنها فاصله میگیرید و منزوی میشوید. به علاوه میترسید که در ارتباط با مردم بیکفایت و نابهنجار ارزیابی شوید. دکتر شهربانو قهاری
روزنامه اطلاعات
 
بالا