با توجه به پایان یافتم ایام نوروزی و مسافرات های نوروز، کماکان تنشهای اکولوژیک ادامه دارد:
جواد حیدریان، سرویس اجتماعی «فردا»؛ تنشهای اکولوژیک و استرسهای شدید محیطی و نبود سامانه مرمت مناسب بر اثر هجوم انسان به اکوسیستمهای طبیعی کشور - که ایام موعود مانند نوروز می تواند بار این تنشها را افرایش دهد- عامل تخریب و از بین رفتن بسیاری از بنیه های گردشگری و اکوسیستمهای حساس طبیعت ایران شده است.
بیش از آنکه مخاطبان را ترغیب به گردش در این مناطق کنیم آنان را به پرهیز از حضور به سبب تخریب این مناطق بر حذر می دارم با این تاویل که اکوسیستمهای طبیعی و آثار تاریخی و باستانی کشور آنقدر بی پناهند که حضور گردشگران نه تنها لبخند به لبشان نمی گذارد که اشک آنان را در می آورد.
تالاب گاوخونی / زاینده رود / اصفهان
در منتهی الیه رودخانه زاینده رود تالاب گاوخونی در 167 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان قرار دارد که به سبب عدم تخصیص حقآبه خشک شده است. تالابی که به باتلاق گاوخونی نیز مشهور است امروز دیگر پهنه ای کویری است که سبب ایجاد ناهمواری های ماسه ای در منطقه شده است.
محمد درویش متخصص محیط زیست در اینباره می گوید: مردم باید از وضع بوجود آمده در این تالاب متاثر شوند چرا که تمامی زمینهای اطراف تالاب طعمه نمکزارهای بستر خونی تالاب شده و سرنوشت تلخی را برای منطقه رقم زده است.
باتلاق گاخونی از تالابهای با ارزش و نادری بود که در فلات مرکزی ایران و در آستانه کویر قرار دارد. گاخونی به معنی گاوخانه است و گور خونی هم نامیده میشود. ظاهرا به علت وجود تعداد زیادی گورخر در گذشته به این نام معروف شده است.
درویش معتقد است گاوخونی پدیده ای نادر بود که باید عبرتی برای بی توجهی به هشدار های زیست محیطی برای حفظ طبیعت باشد.
تالاب پریشان، طشتک، بختگان، کمیجان / فارس
جاده سازی و برداشت بی رویه آب از سفره های زیر زمینی سطح آبهای زیر زمینی در سرزمین باستانی فارس را به اندازه ای فرو برده که حتی دسترسی طبیعت به آن نیز مشکل شده است.
در آستانه سال جدید و احتمال حضور گردشگران باید گفت که تالابهای طبیعی استان فارس به دلیل بحران آب در اثر دخالتهای بی جا و پر تعدد، دچار خسران جبران ناپذیر شده اند و امروز سرزمین تاریخ ساز پارس به مدد خشکسالی به دشتهایی خشک و بی آب بدل شده است.
یک متخصص محیط زیست در این باره می گوید: سد سازی در این منطقه عامل بروز چنین فاجعه ای است. سد سیوند، سد ملاصدرا و دیگر سدهای این منطقه اراضی فارس را به نمکزارهای بی آب و علف بدل کرده است.
در کنار دریاچه خشک پریشان در کازرون "معبد آناهیتا" به عنوان الهه آب در فرهنگ ایران زمین اما همچنان ایستاده است. معبدی که از معماری و هنر فوق العاده ایرانی بهره برده و در منطقه بیشابور چشم به دیدن مردمی بسته که آب را مایه روشنی می دانستند.
هامون / انبار غله ایران / سیستان و بلوچستان
حال پریشان دریاچه هامون به دلیل چاهای کنده شده و حائل سد کجکی بر روی رودخانه هیرمند در مرز افغانستان رغبت حضور در منطقه باستانی سیستان را از همه می گیرد. آسمان غبار آلود و خاک ترک خورده بیش از هر چیز نشانه عدم رعایت توسعه پایدار است.
به عقیده ناصر کرمی متخصص محیط زیست، گردشگری پایدار نیازمند رعایت الزامات زیست محیطی و اصول و قواعد ثابت است اما گاهی اکوسیستمهای طبیعی مثل تالاب هامون چنان در هم تکیده است که راهی برای عبور از آن را نمی توان یافت.
به عقیده زردتشتیان "سیستان یازدهمین سرزمین نیکویی ]بود[ که اهورامزدا آن را به بهترین وجهی بیافریند".
بنا بر مستندات تاریخی، سیستان از حیث اراضی و مزارع سرآمد زمینهای روی زمین بوده، به نحوی که از یک تخم 500 الی 1000 تخم برداشت مکرر از زمینها دیده شده است و عنوان پر افتخار انبار غله آسیا بر تارک این مهد تمدن کهن ایران زمین می درخشد.
اما آنچه حیرت انگیز است خشک شدن هامون سه گانه به عنوان "بزرگترین دریاچه آب شیرین فلات ایران" در سالهای اخیر در این منطقه است.
شادگان / حوض ماهی / خوزستان
تالاب شادگان حوض بی ماهی جنوب اگرچه در سالهای اخیر تلاشهایی برای احیای آن صورت گرفت اما حالا ماهی زنده در آن یافت نمی شود.
پهنه ای آبی که سفره بر حضور گردشگران گسترده داشت در سایه سار نخلستانهای خشکیده دیگر نایی برای حضور گردشکران ندارد. دریاچه ای که محل معیشت جوامع محلی و منبع درآمدی برای مردم بود ولی امروز به دلیل بار تنشهای محیطی و آلودگی پسابهای نفتی و کشاورزی دیگر سلامتش را از دست داده است.
شادگان نامی باستانی است که رودخانه طاب یا بهقولی یکی از شاخههای رودخانه خیرآباد با این نام نامیده میشود و در جنوب غربی ایران در جنوب جلگه خوزستان حد فاصل شهرستانهای شادگان، آبادان، ماهشهر واقع است.
تالابی که در آبان ماه ۱۳۸۳ شهرداری آبادان ۳۵ هزار مترمکعب از زبالههای نفتی منطقه گیسی را از زیر خاک خارج و در آن ریخت و زیستگاه ماهیان بومی و غیر بومی را بهم ریخت تا دیگر ماهی ها در آن تخم ریزی نمی کنند.
روزگاری در تالاب شادگان ۱۵۲ گونه پرنده و۴۰ گونه پستاندار ثبت شده بود که مهمترین آنها دلفین بینی بطری با نام علمی tursiops truncatus است که حالا شاید فقط خاطره حرکات نمایشی زیبا و دیدنی اش در یادها مانده است.
دریاچه ارومیه / بیابان نمک / آذربایجان غربی
دریاچه ارومیه که بعد از بحر المیت در اردن بزرگترین دریاچه آب شور دنیا است حالا دیگر دریاچه نیست که 230 هزار هکتار از وسعتش تبدل به نمک زارهایی شده که باد می تواند بلورهای نمک را از هم باز کند و سراسر منطقه غرب ایران رامتاثر کند.
محمد درویش در اینباره می گوید: روزی دریاچه ارومیه یکی از زیباترین اکوسیتسمهای تالابی ایران بود ولی امروز دیگر کویر شده است چرا که بر روی 13 رودخانه از 14 رودخانه ورودی به این دریاچه سد ساخته شد و آب وردی به دریاچه گرفته شد و خسارات جبران ناپذیری به بار آورد.
سدهایی که در این منطقه ساخته شد پنجه بر گلوی دریاچه فشرد و امروز دریاچه ارومیه از بی آبی نمکزای شده که دیگر نه زیستگاه بکر و بی نظیر فلامینگوهاست و نه دیگر تلاو خورشید بر سطح آب درخشندگی سابق را دارد. امروز توده های نمک حیات شش میلیون انسان را به خطر انداخته است.
به نظر می رسد دیگر دریاچه ارومیه چشم انداز دلنوازی برای گردشگران نباشد. گردشگرانی که برای گذران وقت نوروز خود کوله بار سفر بسته اند، چرا که ارومیه اگرچه باغات سیبش آباد شد اما دریاچه چند میلیون ساله اش را از دست داده است.
جنگلها و سواحل / تحمل سر رفته/ شمال ایران
بسیاری از ایرانیان نیمه شمالی کشور وقتی استارت سفر را می زنند به طور غریزی فیلشان یاد جنگلها و دریای شمال می کنند و به سمت شمال می روند. شمالی که نه دیگر جنگلی دست نخورده دارد و نه ساحلی که موج سهمگینی را تحمل پذیر کند.
جنگلهای تخریب شده
افزایش روز افزون جمعیت و تراکم مشافران در شمال ایران در سالهای اخیر به اندازه ای اکوسیستمهای جنگلی و ساحلی شمال کشور را تخریب کرده که بسیاری از متخصصان گردشگری و محیط زیست از رفتن مسافران به مناطق شمالی هراسان می شوند.
ناصر کرمی معتقد است؛ دیگر منطقه ای در شمال ایران نیست که از تیغ و آتش حضور انسان آسیب ندیده باشد و کاش مردم ما می دانستند دیدن کویر هم می تواند به اندازه جنگل نشاط انگیز باشد با این تفاوت که کویر و بیابان شکنندگی اکوسیتمهای جنگلی و دریایی را ندارد.
اگر چه در عبور از عرضهای شمالی و دامنه های البرز مشامه گردشگران به بوی نمناک و مرطوب خزری عادت دارد اما به سبب ورود بیش از پیش گردشگران و فشار اکوسیستمی وارده و تخریبهای صورت گرفته به گفته آمارها، تراکم جمعیت توانسته باعث کاهش تراکم جنگلی منطقه نیز شود.
سالانه میلیونها گردشگر از جاده های زیبا و دیدنی شمال دیدن می کنند، حال آنکه کسی از آنها نمی داند که از حدود پنج میلیون هکتار مساحت جنگل های این منطقه از کشور در دوران باستان ، اکنون 2/1 میلیون هکتار بیشتر نمانده است.
زنگ های خطر آنگاه واضح تر به گوش می رسند که بدانیم ، مساحت جنگل ها در دهه 40 شمسی حدود 4/3 میلیون هکتار بوده است و این موضوع سرعت تخریب جنگل ها را طی چهار دهه گذشته نشان می دهد.
سواحل در خطر شمال
با این حال بسیاری از اکولوژیستها به سبب بار بیش از حد وارده بر سواحل دریای خزر در 50 سال گذشته، معتقدند تحمل سواحل شمال به سر آمده و افزایش جمعیت، بهره برداری بی رویه از منابع، آلوده سازی مناطق ساحلی، توسعه فعالیتهای ناسازگار با محیط و عدم هماهنگی بین فعالیتها در نوار ساحلی از مهمترین دلائل ایجاد فشار بر این مناطق است.
اگرچه تلاشهای بسیاری برای ضابطه مند کردن عرصه ها به خصوص سواحل در سالهای گذشته آغاز شده اما به دلائل مختلف این اقدامها به نتایج مورد نظر منتهی نشده و کماکان مسائل و مشکلات مناطق ساحلی کشور به طور عام و سواحل شمالی کشور به طور خاص خودنمایی می کند.
دریای خزر به طول بین هزار و ۳۰ تا هزار و۲۰۰ کیلومتر و عرض آن بین ۲۰۸ تا ۴۸۰ کیلومتر است و مساحت آن با توجه به تغییرات سطح آب متفاوت بوده و در حال حاضر حدود ۳۷۸ هزار کیلومتر مربع برآورد می شود، عمق متوسط این دریا حدود ۱۸۰ متر است که در قسمتهای جنوبی به حدود هزار متر و در قسمتهای شمالی تنها به چندین متر می رسد.
طول خط ساحلی این دریا حدود شش هزار و۴۴۰ کیلومتر است که از این مقدار بیش از پنج هزار و۳۰۰ کیلومتر آن در کشور های همسایه شمالی و حدود هزار کیلومتر آن خط ساحلی ایران است، این طول با احتساب خط ساحلی درون پیکره های آبی متصل به دریا، مانند خلیج گرگان است، در صورت حذف این خطوط، طول دقیق ساحلی مستقیم دریای خزر در سواحل ایران حدود ۷۴۰ کیلومتر خواهد بود.
دریای خزر ازجنوب با سه استان سرسبز شمالی در ارتباط است. استان گیلان در غرب، گلستان در شرق و مازندران در میانه که در مجموع دارای مساحتی حدود ۶۱/۴۶۵ کیلومتر هستند و 2.83 درصد مساحت کشور را دربرمیگیرند.
تنگه واشی / زباله دان گردشگران/ تهران
رودخانه ای که گردشگران را از دل خود عبور می دهد بیش از آنکه جاذبه ای برای لذت بردن از ترنم زلال اب باشد وبهانه ای برای گذر شادانه از این سمت به سمت دیگر رودخانه باشد محل دفع زباله ها یی است که بر اثر حضور بیش از پیش گردشگران در حاشیه رود به جا مانده است.
گردشگرانی که به این محوطه می آیند با غذا و خوراکی های مختلف انبوهی از زباله ساخته اند و رودخانه زلال دیگر کرانه ای برای نشستن و پهن کردن سفره شادی گردشگران ندارد.
در این گزارش توصیه می شود چشمهای خود را به روی یادگار نوشته های کتیبه تاریخی این تنگه ببندید چرا که در دل این سنگ نبشته یادگار تاریخ کهن سرزمین ما نهفته است اما این یادگار تاریخ که از دوره قاجار به جای مانده دیگر رنگی به رخسار ندارد.
تنگه واشی در یک کیلومتری شهرستان فیروزکوه قرار دارد که به عقیده گردشگران می توان جذاب ترین رودخانه نوردی را در آن تجربه کرد اما بسیاری از موسسههای توریستی، اقدام به برگزاری تورهای گوناگونی در این منطقه کرده اند که به دلیل افزایش حجم گردشگران و نبود سامانه مدیریت مناسب به شدت آسیب دیده است.
این منطقه محل رویش گیاه کمیاب "باریچه" است که مصارف مهم صنعتی و دارویی دارد ولی به علیرغم هشدارهای زیست محیطی که چیدن باریچه به دلیل کمیابی آن جرم است و پیگرد قانونی دارد این گیاه طبق اظهارات متخصصان گیاهشناسی در آستانه انقراض قرار دارد.
جواد حیدریان، سرویس اجتماعی «فردا»؛ تنشهای اکولوژیک و استرسهای شدید محیطی و نبود سامانه مرمت مناسب بر اثر هجوم انسان به اکوسیستمهای طبیعی کشور - که ایام موعود مانند نوروز می تواند بار این تنشها را افرایش دهد- عامل تخریب و از بین رفتن بسیاری از بنیه های گردشگری و اکوسیستمهای حساس طبیعت ایران شده است.
بیش از آنکه مخاطبان را ترغیب به گردش در این مناطق کنیم آنان را به پرهیز از حضور به سبب تخریب این مناطق بر حذر می دارم با این تاویل که اکوسیستمهای طبیعی و آثار تاریخی و باستانی کشور آنقدر بی پناهند که حضور گردشگران نه تنها لبخند به لبشان نمی گذارد که اشک آنان را در می آورد.
تالاب گاوخونی / زاینده رود / اصفهان
در منتهی الیه رودخانه زاینده رود تالاب گاوخونی در 167 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان قرار دارد که به سبب عدم تخصیص حقآبه خشک شده است. تالابی که به باتلاق گاوخونی نیز مشهور است امروز دیگر پهنه ای کویری است که سبب ایجاد ناهمواری های ماسه ای در منطقه شده است.
محمد درویش متخصص محیط زیست در اینباره می گوید: مردم باید از وضع بوجود آمده در این تالاب متاثر شوند چرا که تمامی زمینهای اطراف تالاب طعمه نمکزارهای بستر خونی تالاب شده و سرنوشت تلخی را برای منطقه رقم زده است.
باتلاق گاخونی از تالابهای با ارزش و نادری بود که در فلات مرکزی ایران و در آستانه کویر قرار دارد. گاخونی به معنی گاوخانه است و گور خونی هم نامیده میشود. ظاهرا به علت وجود تعداد زیادی گورخر در گذشته به این نام معروف شده است.
درویش معتقد است گاوخونی پدیده ای نادر بود که باید عبرتی برای بی توجهی به هشدار های زیست محیطی برای حفظ طبیعت باشد.
تالاب پریشان، طشتک، بختگان، کمیجان / فارس
جاده سازی و برداشت بی رویه آب از سفره های زیر زمینی سطح آبهای زیر زمینی در سرزمین باستانی فارس را به اندازه ای فرو برده که حتی دسترسی طبیعت به آن نیز مشکل شده است.
در آستانه سال جدید و احتمال حضور گردشگران باید گفت که تالابهای طبیعی استان فارس به دلیل بحران آب در اثر دخالتهای بی جا و پر تعدد، دچار خسران جبران ناپذیر شده اند و امروز سرزمین تاریخ ساز پارس به مدد خشکسالی به دشتهایی خشک و بی آب بدل شده است.
یک متخصص محیط زیست در این باره می گوید: سد سازی در این منطقه عامل بروز چنین فاجعه ای است. سد سیوند، سد ملاصدرا و دیگر سدهای این منطقه اراضی فارس را به نمکزارهای بی آب و علف بدل کرده است.
در کنار دریاچه خشک پریشان در کازرون "معبد آناهیتا" به عنوان الهه آب در فرهنگ ایران زمین اما همچنان ایستاده است. معبدی که از معماری و هنر فوق العاده ایرانی بهره برده و در منطقه بیشابور چشم به دیدن مردمی بسته که آب را مایه روشنی می دانستند.
هامون / انبار غله ایران / سیستان و بلوچستان
حال پریشان دریاچه هامون به دلیل چاهای کنده شده و حائل سد کجکی بر روی رودخانه هیرمند در مرز افغانستان رغبت حضور در منطقه باستانی سیستان را از همه می گیرد. آسمان غبار آلود و خاک ترک خورده بیش از هر چیز نشانه عدم رعایت توسعه پایدار است.
به عقیده ناصر کرمی متخصص محیط زیست، گردشگری پایدار نیازمند رعایت الزامات زیست محیطی و اصول و قواعد ثابت است اما گاهی اکوسیستمهای طبیعی مثل تالاب هامون چنان در هم تکیده است که راهی برای عبور از آن را نمی توان یافت.
به عقیده زردتشتیان "سیستان یازدهمین سرزمین نیکویی ]بود[ که اهورامزدا آن را به بهترین وجهی بیافریند".
بنا بر مستندات تاریخی، سیستان از حیث اراضی و مزارع سرآمد زمینهای روی زمین بوده، به نحوی که از یک تخم 500 الی 1000 تخم برداشت مکرر از زمینها دیده شده است و عنوان پر افتخار انبار غله آسیا بر تارک این مهد تمدن کهن ایران زمین می درخشد.
اما آنچه حیرت انگیز است خشک شدن هامون سه گانه به عنوان "بزرگترین دریاچه آب شیرین فلات ایران" در سالهای اخیر در این منطقه است.
شادگان / حوض ماهی / خوزستان
تالاب شادگان حوض بی ماهی جنوب اگرچه در سالهای اخیر تلاشهایی برای احیای آن صورت گرفت اما حالا ماهی زنده در آن یافت نمی شود.
پهنه ای آبی که سفره بر حضور گردشگران گسترده داشت در سایه سار نخلستانهای خشکیده دیگر نایی برای حضور گردشکران ندارد. دریاچه ای که محل معیشت جوامع محلی و منبع درآمدی برای مردم بود ولی امروز به دلیل بار تنشهای محیطی و آلودگی پسابهای نفتی و کشاورزی دیگر سلامتش را از دست داده است.
شادگان نامی باستانی است که رودخانه طاب یا بهقولی یکی از شاخههای رودخانه خیرآباد با این نام نامیده میشود و در جنوب غربی ایران در جنوب جلگه خوزستان حد فاصل شهرستانهای شادگان، آبادان، ماهشهر واقع است.
تالابی که در آبان ماه ۱۳۸۳ شهرداری آبادان ۳۵ هزار مترمکعب از زبالههای نفتی منطقه گیسی را از زیر خاک خارج و در آن ریخت و زیستگاه ماهیان بومی و غیر بومی را بهم ریخت تا دیگر ماهی ها در آن تخم ریزی نمی کنند.
روزگاری در تالاب شادگان ۱۵۲ گونه پرنده و۴۰ گونه پستاندار ثبت شده بود که مهمترین آنها دلفین بینی بطری با نام علمی tursiops truncatus است که حالا شاید فقط خاطره حرکات نمایشی زیبا و دیدنی اش در یادها مانده است.
دریاچه ارومیه / بیابان نمک / آذربایجان غربی
دریاچه ارومیه که بعد از بحر المیت در اردن بزرگترین دریاچه آب شور دنیا است حالا دیگر دریاچه نیست که 230 هزار هکتار از وسعتش تبدل به نمک زارهایی شده که باد می تواند بلورهای نمک را از هم باز کند و سراسر منطقه غرب ایران رامتاثر کند.
محمد درویش در اینباره می گوید: روزی دریاچه ارومیه یکی از زیباترین اکوسیتسمهای تالابی ایران بود ولی امروز دیگر کویر شده است چرا که بر روی 13 رودخانه از 14 رودخانه ورودی به این دریاچه سد ساخته شد و آب وردی به دریاچه گرفته شد و خسارات جبران ناپذیری به بار آورد.
سدهایی که در این منطقه ساخته شد پنجه بر گلوی دریاچه فشرد و امروز دریاچه ارومیه از بی آبی نمکزای شده که دیگر نه زیستگاه بکر و بی نظیر فلامینگوهاست و نه دیگر تلاو خورشید بر سطح آب درخشندگی سابق را دارد. امروز توده های نمک حیات شش میلیون انسان را به خطر انداخته است.
به نظر می رسد دیگر دریاچه ارومیه چشم انداز دلنوازی برای گردشگران نباشد. گردشگرانی که برای گذران وقت نوروز خود کوله بار سفر بسته اند، چرا که ارومیه اگرچه باغات سیبش آباد شد اما دریاچه چند میلیون ساله اش را از دست داده است.
جنگلها و سواحل / تحمل سر رفته/ شمال ایران
بسیاری از ایرانیان نیمه شمالی کشور وقتی استارت سفر را می زنند به طور غریزی فیلشان یاد جنگلها و دریای شمال می کنند و به سمت شمال می روند. شمالی که نه دیگر جنگلی دست نخورده دارد و نه ساحلی که موج سهمگینی را تحمل پذیر کند.
جنگلهای تخریب شده
افزایش روز افزون جمعیت و تراکم مشافران در شمال ایران در سالهای اخیر به اندازه ای اکوسیستمهای جنگلی و ساحلی شمال کشور را تخریب کرده که بسیاری از متخصصان گردشگری و محیط زیست از رفتن مسافران به مناطق شمالی هراسان می شوند.
ناصر کرمی معتقد است؛ دیگر منطقه ای در شمال ایران نیست که از تیغ و آتش حضور انسان آسیب ندیده باشد و کاش مردم ما می دانستند دیدن کویر هم می تواند به اندازه جنگل نشاط انگیز باشد با این تفاوت که کویر و بیابان شکنندگی اکوسیتمهای جنگلی و دریایی را ندارد.
اگر چه در عبور از عرضهای شمالی و دامنه های البرز مشامه گردشگران به بوی نمناک و مرطوب خزری عادت دارد اما به سبب ورود بیش از پیش گردشگران و فشار اکوسیستمی وارده و تخریبهای صورت گرفته به گفته آمارها، تراکم جمعیت توانسته باعث کاهش تراکم جنگلی منطقه نیز شود.
سالانه میلیونها گردشگر از جاده های زیبا و دیدنی شمال دیدن می کنند، حال آنکه کسی از آنها نمی داند که از حدود پنج میلیون هکتار مساحت جنگل های این منطقه از کشور در دوران باستان ، اکنون 2/1 میلیون هکتار بیشتر نمانده است.
زنگ های خطر آنگاه واضح تر به گوش می رسند که بدانیم ، مساحت جنگل ها در دهه 40 شمسی حدود 4/3 میلیون هکتار بوده است و این موضوع سرعت تخریب جنگل ها را طی چهار دهه گذشته نشان می دهد.
سواحل در خطر شمال
با این حال بسیاری از اکولوژیستها به سبب بار بیش از حد وارده بر سواحل دریای خزر در 50 سال گذشته، معتقدند تحمل سواحل شمال به سر آمده و افزایش جمعیت، بهره برداری بی رویه از منابع، آلوده سازی مناطق ساحلی، توسعه فعالیتهای ناسازگار با محیط و عدم هماهنگی بین فعالیتها در نوار ساحلی از مهمترین دلائل ایجاد فشار بر این مناطق است.
اگرچه تلاشهای بسیاری برای ضابطه مند کردن عرصه ها به خصوص سواحل در سالهای گذشته آغاز شده اما به دلائل مختلف این اقدامها به نتایج مورد نظر منتهی نشده و کماکان مسائل و مشکلات مناطق ساحلی کشور به طور عام و سواحل شمالی کشور به طور خاص خودنمایی می کند.
دریای خزر به طول بین هزار و ۳۰ تا هزار و۲۰۰ کیلومتر و عرض آن بین ۲۰۸ تا ۴۸۰ کیلومتر است و مساحت آن با توجه به تغییرات سطح آب متفاوت بوده و در حال حاضر حدود ۳۷۸ هزار کیلومتر مربع برآورد می شود، عمق متوسط این دریا حدود ۱۸۰ متر است که در قسمتهای جنوبی به حدود هزار متر و در قسمتهای شمالی تنها به چندین متر می رسد.
طول خط ساحلی این دریا حدود شش هزار و۴۴۰ کیلومتر است که از این مقدار بیش از پنج هزار و۳۰۰ کیلومتر آن در کشور های همسایه شمالی و حدود هزار کیلومتر آن خط ساحلی ایران است، این طول با احتساب خط ساحلی درون پیکره های آبی متصل به دریا، مانند خلیج گرگان است، در صورت حذف این خطوط، طول دقیق ساحلی مستقیم دریای خزر در سواحل ایران حدود ۷۴۰ کیلومتر خواهد بود.
دریای خزر ازجنوب با سه استان سرسبز شمالی در ارتباط است. استان گیلان در غرب، گلستان در شرق و مازندران در میانه که در مجموع دارای مساحتی حدود ۶۱/۴۶۵ کیلومتر هستند و 2.83 درصد مساحت کشور را دربرمیگیرند.
تنگه واشی / زباله دان گردشگران/ تهران
رودخانه ای که گردشگران را از دل خود عبور می دهد بیش از آنکه جاذبه ای برای لذت بردن از ترنم زلال اب باشد وبهانه ای برای گذر شادانه از این سمت به سمت دیگر رودخانه باشد محل دفع زباله ها یی است که بر اثر حضور بیش از پیش گردشگران در حاشیه رود به جا مانده است.
گردشگرانی که به این محوطه می آیند با غذا و خوراکی های مختلف انبوهی از زباله ساخته اند و رودخانه زلال دیگر کرانه ای برای نشستن و پهن کردن سفره شادی گردشگران ندارد.
در این گزارش توصیه می شود چشمهای خود را به روی یادگار نوشته های کتیبه تاریخی این تنگه ببندید چرا که در دل این سنگ نبشته یادگار تاریخ کهن سرزمین ما نهفته است اما این یادگار تاریخ که از دوره قاجار به جای مانده دیگر رنگی به رخسار ندارد.
تنگه واشی در یک کیلومتری شهرستان فیروزکوه قرار دارد که به عقیده گردشگران می توان جذاب ترین رودخانه نوردی را در آن تجربه کرد اما بسیاری از موسسههای توریستی، اقدام به برگزاری تورهای گوناگونی در این منطقه کرده اند که به دلیل افزایش حجم گردشگران و نبود سامانه مدیریت مناسب به شدت آسیب دیده است.
این منطقه محل رویش گیاه کمیاب "باریچه" است که مصارف مهم صنعتی و دارویی دارد ولی به علیرغم هشدارهای زیست محیطی که چیدن باریچه به دلیل کمیابی آن جرم است و پیگرد قانونی دارد این گیاه طبق اظهارات متخصصان گیاهشناسی در آستانه انقراض قرار دارد.