• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

لوئی کان

melika

متخصص بخش زبان انگلیسی

melika

متخصص بخش زبان انگلیسی
بیوگرافی
تاریخ تولد او در جزیره کوره‌ ساره در استونی چندان روشن نیست. در ۱۹۰۵ با خانواده یهودی خود به آمریکا مهاجرت کرد. از ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۴ در فیلادلفیا در دانشگاه پنسیلوانیا که شیوه آموزشی آن شبیه دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس بود تحصیل کرد. مدت چند سال با شرکت ها و دفترهای معماران حرفه‌ای همکاری داشت. بعد از چندین سفر طولانی به کشورهای اروپایی در سال ۱۹۳۷ به پنسیلوانیا رفت و در این شهر شرکتی دایر کرد . و بین سالهای ۵۷- ۱۹۴۷ در دانشگاه ییل تدریس می کرد . از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۱ به روم رفت و روی معماری روم تحقیق کرد و از سال ۶۱-۱۹۵۷ شروع به تدریس در دانشگاه پنسیلوانیا کرد .
 

melika

متخصص بخش زبان انگلیسی
معماری کان
زمان اجرای اولین ساختمان های کان به سال ۱۹۲۵ بر می گردد ولی تا اواسط دهه ۵۰ با اجرای چند اثر توجه آمریکا و جهان را به خود جلب کرد . در آثار کان تجریبات معماری مدرن ، الهامات کلاسیسم یونان و معماری قرون وسطی ، معماری اسلامی و حتی آکادمیسم قرن ۱۹ اروپا را می توان دید . در کل می توان گفت او در اکثریت کارها تحت تاثیر مکتب بوزار بود و از همین روست که در کارهای او یک نوع نگرشی به تاریخ است و به خاطر همین او را به پست مدرنهای تاریخ گرا نزدیک حس می کنیم . تعدادی از کارهای او در حد پروژه باقی مانده است ، پروژه ها در بالاترین حد و با پیچیدگی تمام طراحی شده اند ولی در زمان اجرا ، فرم ها با انتخاب مصالح مناسب و غالبا طبیعی و سنتی ساده می شوند . کان برخلاف استادان برجسته پیش از خود نه در پی توضیح است و نه اثبات نوشته ها ، و گفتارش با ابهام همراه است . در کارهای لوئی کان کاربرد دقیق مصالح و بیان قواعد استفاده از مصالح و تنوع استفاده کردن از مصالح مشهود است .
لوئی کان نخستین معمار آمریکائی روسی تبار بود که بعد از جنگ جهانی دوم برخاست و نیز اولین کسی بود که از مکتب جهانی " فرم تابع عملکرد است " برید . معماری کان نه در قالب معماری ارگانیک فرانک لوید رایت جای می گیرد و نه در قالب دیگر نهضت های معماری مدرن ، مثل مکتب معماری مدرن لوکوربوزیه و میس وندروهه . کان اغلب از فرم ، نور و روشنایی و از فضاهایی که عملکردی بر آنان متربت است ، صحبت می داشت . درباره نور و روشنایی نوشته است که : " نور و روشنایی حضور همه چیز را باعث می شود . اجسام از نور مشتق می شوند یا به تعبیری دیگر ، هر گاه نور مصرف شود جسم حاصل می آید . اجسام همان ها هستند که به سبب وجودشان سایه به وجود می آید و سایه به نور تعلق دارد . نور به جانب جسم حرکت می کند و جسم به جانب نور و این امر محیط و جو سازندگی را به وجود می آورد . فرم به خود می گوید : من باید چیزی بسازم. در آثار کان همواره احساسی یکسان از قدمت و تازگی موجود بود . پژوهشی شدید برای تمام چیزهایی که در قبال سازندگی آدمی در تمام زمانها ، زیبا و منطقی بود . این اندیشه که گذشته در حال حاضر ریشه دارد و پژوهش بدنبال حقیقت در جمله ای موجز و شاعرانه از خود کان مستتر است " آینده همان امروز است . "
 

melika

متخصص بخش زبان انگلیسی
گفتها و جملهای معروف
" لوکوربوزیه معلم من بود ولی این را خودش نمی دانست - تاثیر از کارهای بتن مسلح و عریان بودن ساختمان "
" سنتی بودن در معماری مانند سایر موارد به این معنا نیست که گذشته را دوباره تجدید کنیم ، بلکه باید از آن و با امکانات معاصر استفاده کنیم . "
" سبک متعلق به زمان است در حالی که جوهر هنرمند ابدی است . "
" ارزش ساختمان با کیفیت فضاهای معماری سنجیده می شود . "
" تکنولوژی شگفت انگیز است و باید بخشی انگیزه حرفه ای ما شود . اگر یک ساختمان بتواند به تکنولوژی الهام دهد بی اندازه با ارزش است . "
 

parisa

متخصص بخش
لوئي كان

لوئي كان(1901-1974)

لوئي كان يك ماه قبل از مرگش در تهران بود تا به همراه كنزو تانگه بر روي يك پروژه عظيم بينديشند(توسعه شهرسازي محله عباس آباد تهران).او به ايران آمده بود كه محيط را حس كند و احتياجات را قبل از آنكه دست به طرحي بزند،درك كند.
لوئي كان در ميان صحبتهايش گفته بود كه دلش مي خواهد ادعا كند كه در رگهايش مقداري خون ايراني جريان دارد، خوني كه از طرف نسل مادرش كه همجوار ايران در روسيه زندگي كرده است به او رسيده است.
لوئي كان نه در قالب معماري ارگانيك رايت جاي مي گيرد و نه در قالب معماري مدرن لوكوربوزيه و ميس، بلكه وي در پي آن بود كه معماري را، به راهي اساسي، براي خود دوباره تعريف كند.وي شخصيتي طوفاني و متكبر نداشت، يا به بياني ديگر بتهوون عالم معماري نبود و با سادگي فروتنانه اي سخن مي گفت و مي زيست.








لوئي كان به سال 1901 در جزيره "ازل" در استوني كه در آن هنگام جزئي از امپراطوري روسيه بود تولد يافت.پدر او "لئوپلد" كه كارش ساختن شيشه هاي رنگين بود و مادرش "برتا" كه هارپ مي نواخت به سال 1905 به ايالات متحده مهاجرت كردند و در فيلادلفيا ساكن شدند.پدرش مغازه شيريني فروشي كوچكي باز كرد، اما زندگي براي خانواده "كان" مانند بسياري از مهاجرين ديگر در آن زمان، در سرزمين تازه مشكل بود و اين خانواده با گرسنگي بيگانه نبود.
وي از همان اوان جواني در رسم و نقاشي داراي استعداد فوق العاده اي بود و در چندين مسابقه از حريفان خود پيشي گرفت. قبل از آنكه دبيرستان خود را به پايان برساند مي دانست كه در آينده چه رشته اي را دنبال خواهد كرد و با ورود به دانشگاه پنسيلوانيا در رشته معماري آغاز به تحصيل كرد تا آنكه به سال 1924 از دانشكده هنرهاي زيباي اين دانشگاه فارغ التحصيل شد.در مدرسه، وي بيشتر به شيوه "بوزآر" (مدرسه هنرهاي زيباي پاريس) كه شيوه معمول آن زمان در دانشكده هاي هنر و معماري ايالات متحده بود، تعليم يافت.قرينه سازي، فضاهاي بزرگ و حجم هاي هندسي متوازن عواملي بود كه در آن زمان وي را از پيوستن به نهضت هاي در حال توسعه مكاتب مدرن معماري باز داشت.وي به شيوه "بوزآر" به عنوان مقدمه اي براي توصيف روح معماري ، ميانديشيد.وي در رابطه با نقش معمار به عنوان يك هنرمند گفته است: " خلق هنر بر آوردن يك نياز نيست، بلكه آفريدن يك نياز است."


art26-2.jpg
 
بالا