baroon
متخصص بخش ادبیات
لیکو؛ هایکوی بلوچی
«لیکو» فرمی در موسیقی و شعر بلوچ است که همانند هایکوی ژاپنی بر ایجاز استوار است؛ درحقیقت «لیکو» یکی از گونه های ادب شفاهی و موسیقی بلوچ است و عبارت است از یک بیت موزون و مقفی، دارای مصراع های ده هجایی که درون مایه آن، غم و هجران عاشقانه است؛ البته نمودهای کوچکتر «لیکو» نیز وجود دارند که به جای ده هجا، از دو مصراع پنج هجایی تشکیل شده اند.
به هر حال، همانطور که فرهنگ بلوچ مهجور مانده و کمتر شناخته شده است، این «لیکو»ها نیز، کمتر معرفی و به آنها پرداخته شده است.
«لیکو» بسیار ساده و ناب و فوق العاده است و ناله زار عاشقان بلوچ در آن نهفته است؛
ترجمه چندیک از زیباترین «لیکو»ها را در اینجا آورده ام...
1
کلاغي سياه
بر آسمان مي گذرد،
زنده است استخوانم و
درد مي کند جانم
2
مي آيم و مي ايستم
از دردي که پاهام را مي کوبد.
مي خواهياَم اگر
رها کن آن مرد را!
3
با همان سطل کوچک آبم ده!
براي چشمان توست
فقط براي چشمان توست
اگر قاتلم من
4
تيزتک شتري دارم
شيدا نام
جانِ تو پيداست زيبا
پيداست
از حرير پيراهنت
5
ستارگان چشمانت پيكان تير را مانند؛
چون بر من اصابت كنند؛ نابودم مي کنند
6
شلال موهای زیبایت...
لختی درنگ کن
تا سیر تماشایت کرده باشم
7
هوا بهاری است
چشمم
نگهبان جاده هاست
8
امروز
روز دوم است
که جنازه ام افتاده
برتفت آفتاب
9
لب هایم داغمه بسته اند
نمی توانم فراموش کنم
مهربانی هایت را
10
زیبای قامت بلند من
هنوز زاده نشده
مثل تو
در بین آدمیزادگان
11
تو از چپ بیا
و من از راست
هرچه باداباد
12
زیر سایه ی لیمو است
وعده ی دیدارمن
با زیبا رو
13
آب کن مشک را از ابتدای جوی
روی سرت بریز
و موهایت را بباف
14
دلم مجروح است و جگرم خونین
زیبایم را می بینم
همراه مادرش
15
كمرت را خم ميكني
تا بوسه اي پيشكشم نمايي
16
درسایه سار لیموهای بلند
خانه ی زیبایان
17
زیبارویی در باغ تنباکو
با موهای بلند بافته
18
چشمانت را سياه مكن
كه کسی از راز (عشقت) پی نبرد!
19
دريا را قد آب بكن
و به سوي من برگرد!
20
با گردش چشمانت
پروازم بده
21
چشمت خمار است
باغ انار است