خيلى ساده است. رئال مادريد ديشب به طور فوق العاده اى منظم دفاع كرد و در ضد حملات كمر بارسلونا را شكوند. ديشب شاگردان مورينيو تمام و كمال در اختيار سر مربى خود بودند و دستورات او را مو به مو انجام دادند. مورينيو براى تمام ٩٠ دقيقه بازى برنامه داشت. انها بدون مالكيت توپ، توانستند ٩٠ دقيقه بازى را در نيو كمپ كنترل كنند. با قبول اين حقيقت كه گل اول در بهترين زمان ممكن براى مادريدى ها از راه رسيد. شايد نگران ترين فرد بعد از بازى كسى نبود جز سر الكس فرگوسن كه قدرت ويرانگر ضد حملات مادريد و انسجام انها در دفاع را از نزديك تماشا كرد. عكس العمل ريو فرديناند هم در توييتر جالب بود " اوووه... دى ماريا نيو كمپ رو باز كرده... فوتبال ضد حمله اى در بهترين سطح ممكن". همانطور كه پيشبينى مى شد، مدافعين رئال به دستور مربى، گاهى اوقات حتى تا ميانه هاى زمين هم جلو مى امدند تا طول بازى را كم كنند و اجازه بازى در عمق را از بارسايى ها مى گرفتند. از ان طرف بارسلونا با كمبود عنصر رهبريت روى نيمكت و ترس از ضد حملات سريع حريف به هيچ وجه موفق به استفاده از فضاى خالى شده پشت مدافعان نشد.
شايد گذشت تنها ٢٠ دقيقه كافى بود كه همگان به اين فكر بيفتند كه ويا بايد به زمين بياد. اما ديشب مادريد به قدرى منظم و هدفمند دفاع مى كرد كه ورود ويا، وجود دو مهاجم نوك كاذب، فرار از كناره ها، نفوذ از عمق و يا هر برنامه ديگرى را به نظر مى رسيد مى تواند كنترل كند.
اين بازى جواب خوبى بود براى دو گروه از فوتبال دوستان. اول انهايى كه فلسفه بازى رئال مادريد شك داشتند و دوم ان دسته از كسانى كه اعتقاد داشتند اين بارسلونا احتياجى به مربى ندارد و من يا هر كس ديگرى مى تواند اين تيم را به موفقيت برساند. در مورد دوم حتما فيلم بازى ديشب را به دوستان خود نشان دهيد.
يوردى رورا ديشب به مانند خرگوشى بود كه در حال عبور از خيابان، توسط نور چراق ماشين كور شده بود. هيچ عكس العملى به دفاع جلو كشيده مادريد نشان نداد. ويا را خيلى دير به بازى فرستاد و با ترس زياد از ضد حملات سريع مادريد در عمق، دفاع خود را خيلى عقب برد و اينجا بود كه وقتى مهاجمين در خط دفاعى رئال به دنبال پِرس بر روى حريف بودند، فاصله بسيارى بين خطوط بارسلونا ايجاد مى شد كه از همينجا بود كه ضربه هم خوردند.
شايد از حملات رورا قبل از بازى به داور مسابقه مى شد نشانه هاى ترس رو در اين مربى ديد كه دل به تصميمات داور خوش كرده بود.
به هر حال بارسلونا ديشب نه درست حمله كرد و نه درست دفاع. انها نه روى نيمكت رهبرى مقتدر داشتند و نه توى زمين. يكى از شباهت هاى گوارديولا و مورينيو در اين بود كه هر دو بيشترين توقع ممكن را از بازيكنان خو دارند و تا زمانى كه او در بارسلونا حضور داشت در كمتر ديدارى بازيكنان اينقدر سر درگم بودند. شايد هم يه همين دليل بود كه گوارديولا رفت. رفت چون بازيكنان از اينكه هر روز در بالاترين سطح باشند خسته شده بودند. اتفاقى كه امسال در مادريد افتاد و رئال لاليگا را به خاطر نمايش ضعيف بازيكنان در ديدارهايى مقابل حريفان كوچك از دست داد. اما چه بازيكنان دوست داشته باشند چه نه، اين تيم احتياج به كسى دارد كه اشتباهاتشان را به انها گوشزد كند، تا از انها بيشتر و بيشتر بخواد، تا براى انتخاب ١١ نفر اصلى تصميمات سختگيرانه بگيرد و در زمان مناسب اسم هاى بزرگ را روى نيمكت بنشاند.
در غير اين صورت، تغيير اين روند تا روز بازى مقابل ميلان كمى بعيد به نظر مى رسد و با توجه به كيفيت تركيب بارسلونا مطمئنا حذف در مرحله ١/٨ نهايى چمپيونز ليگ چيزى نخواهد بود كه مذاق هواداران اين تيم خوش بيايد.
شايد گذشت تنها ٢٠ دقيقه كافى بود كه همگان به اين فكر بيفتند كه ويا بايد به زمين بياد. اما ديشب مادريد به قدرى منظم و هدفمند دفاع مى كرد كه ورود ويا، وجود دو مهاجم نوك كاذب، فرار از كناره ها، نفوذ از عمق و يا هر برنامه ديگرى را به نظر مى رسيد مى تواند كنترل كند.
اين بازى جواب خوبى بود براى دو گروه از فوتبال دوستان. اول انهايى كه فلسفه بازى رئال مادريد شك داشتند و دوم ان دسته از كسانى كه اعتقاد داشتند اين بارسلونا احتياجى به مربى ندارد و من يا هر كس ديگرى مى تواند اين تيم را به موفقيت برساند. در مورد دوم حتما فيلم بازى ديشب را به دوستان خود نشان دهيد.
يوردى رورا ديشب به مانند خرگوشى بود كه در حال عبور از خيابان، توسط نور چراق ماشين كور شده بود. هيچ عكس العملى به دفاع جلو كشيده مادريد نشان نداد. ويا را خيلى دير به بازى فرستاد و با ترس زياد از ضد حملات سريع مادريد در عمق، دفاع خود را خيلى عقب برد و اينجا بود كه وقتى مهاجمين در خط دفاعى رئال به دنبال پِرس بر روى حريف بودند، فاصله بسيارى بين خطوط بارسلونا ايجاد مى شد كه از همينجا بود كه ضربه هم خوردند.
شايد از حملات رورا قبل از بازى به داور مسابقه مى شد نشانه هاى ترس رو در اين مربى ديد كه دل به تصميمات داور خوش كرده بود.
به هر حال بارسلونا ديشب نه درست حمله كرد و نه درست دفاع. انها نه روى نيمكت رهبرى مقتدر داشتند و نه توى زمين. يكى از شباهت هاى گوارديولا و مورينيو در اين بود كه هر دو بيشترين توقع ممكن را از بازيكنان خو دارند و تا زمانى كه او در بارسلونا حضور داشت در كمتر ديدارى بازيكنان اينقدر سر درگم بودند. شايد هم يه همين دليل بود كه گوارديولا رفت. رفت چون بازيكنان از اينكه هر روز در بالاترين سطح باشند خسته شده بودند. اتفاقى كه امسال در مادريد افتاد و رئال لاليگا را به خاطر نمايش ضعيف بازيكنان در ديدارهايى مقابل حريفان كوچك از دست داد. اما چه بازيكنان دوست داشته باشند چه نه، اين تيم احتياج به كسى دارد كه اشتباهاتشان را به انها گوشزد كند، تا از انها بيشتر و بيشتر بخواد، تا براى انتخاب ١١ نفر اصلى تصميمات سختگيرانه بگيرد و در زمان مناسب اسم هاى بزرگ را روى نيمكت بنشاند.
در غير اين صورت، تغيير اين روند تا روز بازى مقابل ميلان كمى بعيد به نظر مى رسد و با توجه به كيفيت تركيب بارسلونا مطمئنا حذف در مرحله ١/٨ نهايى چمپيونز ليگ چيزى نخواهد بود كه مذاق هواداران اين تيم خوش بيايد.