به اذعان بسیاری از صاحبنظران، از سالهای پایانی قرن بیستم به این سو و مشخصا از آغاز هزاره سوم میلادی، عصری نو در تاریخ بشری آغاز شده است که در آن فناوری و بهویژه فناوری اطلاعات، با اقتدار و سرعتی قابل توجه در حال شکلدهی مجدد ساختارهای بنیادین اجتماعی و به تبع آن اثرگذاری بر تمام پدیدههای جهانی از قبیل اقتصاد، آموزش، فرهنگ و ... است. معماری نیز به عنوان یکی از مهمترین پدیدههای اجتماعی ـ انسانی، از تأثیرات تحولات هزاره سوم به دور نمانده و در دو دهه اخیر، دستخوش تغییرات عمدهای شده است که آن را کاملا از معماری دورههای پیشین متمایز میسازد.
شهاب کاتوزیان در مقالهای با عنوان «فضا و آزادی آن در معماری آستانه هزاره سوم» (منتشر شده در مجله معماری و شهرسازی، شماره 52-53، آبان 1378)، ویژگیهای معماری عصر جدید را در 10 بند خلاصه کرده است که در نوع خود، ارزیابی نسبتا جامعی از مبانی نظری معماری هزاره سوم به شمار میرود:
1. فضا تنها زاییده ذهن معمار نیست و دارای حیاتی است از آن خویش. در واقع، خود معمار کاملا آزاد نیست و در قید فضایی است که از وی ناشی شده است. بدینترتیب، اگر مولف آغازگر اثر است، اثر نیز آغازگر مولف است.
2. با استفاده از نرمافزارهای مختلف، نوعی ارتباط جدید میان معمار و فضا پدید آمده است؛ اگر ترسیم کروکی و ساختن ماکت مانند گذشته، حاکی از سلطه معمار بر فضاست، برنامههای گوناگون رایانهای فضاهایی را تولید میکنند که خود معمار نیز تصور آن را نکرده است.
3. امروزه مفهوم در معماری، به عنوان ایده اولیه، یعنی همان چیزی که تمام مراحل بعدی طرح را هدایت میکند و در پایان نیز کاملا قابل رویت است، به صورت گذشته مورد استفاده قرار نمیگیرد و دارای ابعاد پیچیدهتری است و میتواند در خود معماری یا خارج از آن جستوجو شود. بر این اساس، معماری اثری است باز و هر چیزی میتواند آغازی برای آن به شمار رود و پایانی هم نمیتوان برایش متصور شد، چرا که روند طراحی در هر لحظه میتواند منجمد و اثر حادث شود.
4. در یک اثر باز، روند بیش از نتیجه مورد نظر است. اگر آغار این روند با معمار است، چنین نیست که مراحل بعدی هم کاملا به وی بستگی داشته باشد.
5. روش طراحی واحدی وجود ندارد و هر بنا روش خاص خود را ایجاب میکند. بر خلاف گذشته که معماران در پیشنهاد روشهایی میکوشیدند که قابلیت بهرهگیری در مقیاس جهانی داشته باشد، امروزه هر معمار در هر بنا به روش ویژهای متوسل میشود. در واقع، ابداع روشهای طراحی بخشی از خود خلاقیت در معماری به شمار میرود.
6. فرم تابع عملکرد یا عملکرد تابع فرم نیست. فرم برای تولید خود روندی را دنبال میکند که الزاما با معماری رابطه مستقیم ندارد. فرم حاصل تنشی است که همواره بین منطق و معرفت شهودی وجود دارد.
7. معماری در مقابل طبیعت نمیایستد و تمایلی به چیره شدن بر آن ندارد، بلکه در واقع یکی در دیگری جاری میشود.
8. هر نوع دوگانگی ماده و فضا، داخل و خارج، بالا و پایین، نظم و بینظمی از درجه اعتبار ساقط است و معماری از تنش دایم بیان این قطبها حاصل میشود.
9. معماری را نمیتوان به عناصر سازنده آن تجزیه کرد. نما، کف، سقف، دیوار، ستون و پنجره به معماری خردگرا تعلق دارند.
10. نقد و معماری لازم و ملزوم یکدیگرند و نقد معماری جزیی از خود معماری محسوب میشود
منبع : باشگاه مهندسان
شهاب کاتوزیان در مقالهای با عنوان «فضا و آزادی آن در معماری آستانه هزاره سوم» (منتشر شده در مجله معماری و شهرسازی، شماره 52-53، آبان 1378)، ویژگیهای معماری عصر جدید را در 10 بند خلاصه کرده است که در نوع خود، ارزیابی نسبتا جامعی از مبانی نظری معماری هزاره سوم به شمار میرود:
1. فضا تنها زاییده ذهن معمار نیست و دارای حیاتی است از آن خویش. در واقع، خود معمار کاملا آزاد نیست و در قید فضایی است که از وی ناشی شده است. بدینترتیب، اگر مولف آغازگر اثر است، اثر نیز آغازگر مولف است.
2. با استفاده از نرمافزارهای مختلف، نوعی ارتباط جدید میان معمار و فضا پدید آمده است؛ اگر ترسیم کروکی و ساختن ماکت مانند گذشته، حاکی از سلطه معمار بر فضاست، برنامههای گوناگون رایانهای فضاهایی را تولید میکنند که خود معمار نیز تصور آن را نکرده است.
3. امروزه مفهوم در معماری، به عنوان ایده اولیه، یعنی همان چیزی که تمام مراحل بعدی طرح را هدایت میکند و در پایان نیز کاملا قابل رویت است، به صورت گذشته مورد استفاده قرار نمیگیرد و دارای ابعاد پیچیدهتری است و میتواند در خود معماری یا خارج از آن جستوجو شود. بر این اساس، معماری اثری است باز و هر چیزی میتواند آغازی برای آن به شمار رود و پایانی هم نمیتوان برایش متصور شد، چرا که روند طراحی در هر لحظه میتواند منجمد و اثر حادث شود.
4. در یک اثر باز، روند بیش از نتیجه مورد نظر است. اگر آغار این روند با معمار است، چنین نیست که مراحل بعدی هم کاملا به وی بستگی داشته باشد.
5. روش طراحی واحدی وجود ندارد و هر بنا روش خاص خود را ایجاب میکند. بر خلاف گذشته که معماران در پیشنهاد روشهایی میکوشیدند که قابلیت بهرهگیری در مقیاس جهانی داشته باشد، امروزه هر معمار در هر بنا به روش ویژهای متوسل میشود. در واقع، ابداع روشهای طراحی بخشی از خود خلاقیت در معماری به شمار میرود.
6. فرم تابع عملکرد یا عملکرد تابع فرم نیست. فرم برای تولید خود روندی را دنبال میکند که الزاما با معماری رابطه مستقیم ندارد. فرم حاصل تنشی است که همواره بین منطق و معرفت شهودی وجود دارد.
7. معماری در مقابل طبیعت نمیایستد و تمایلی به چیره شدن بر آن ندارد، بلکه در واقع یکی در دیگری جاری میشود.
8. هر نوع دوگانگی ماده و فضا، داخل و خارج، بالا و پایین، نظم و بینظمی از درجه اعتبار ساقط است و معماری از تنش دایم بیان این قطبها حاصل میشود.
9. معماری را نمیتوان به عناصر سازنده آن تجزیه کرد. نما، کف، سقف، دیوار، ستون و پنجره به معماری خردگرا تعلق دارند.
10. نقد و معماری لازم و ملزوم یکدیگرند و نقد معماری جزیی از خود معماری محسوب میشود
منبع : باشگاه مهندسان