• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مثل صفحات كتابى كه باد آن را ورق مى زند

Darya

متخصص بخش گفتگوی آزاد
زندگی همچون یک خانه شلوغ و پراثاث و درهم و برهم است
و تو در آن غرق …این تابلو را به دیوار اتاق مى زنى
آن قالیچه را جلو پلكان مى اندازى
راهرو را جارو مى كنى

مبل ها به هم ریخته است،مهمان ها دارند مى رسند و هنوز لباس عوض نكرده اى،در آشپزخانه واویلاست و هنوز هم كارهایت مانده است

یكی از مهمان ها كه الان مى آید نكته بین و بهانه گیر و حسود و چهار چشمى همه چیز را مى پاید …از این اتاق به آن اتاق سر مى كشى،از حیاط به توى هال مى پرى،از پله ها

به طبقه بالا می روى، بر می گردى …پرده و قالى و سماور و گل و میوه و چاى و شربت و شیرینى

و شهرام و رامین و مهین و شهین ...

غرق در همین كشمكش ها و گرفتاری ها و مشغولیات و خیالات




ce81d36b50.jpg



مى روى و مى آیى و مى دوى و مى پرى

كه ناگهان سر پیچ پلكان جلوت یک آینه است …


c3dc54a801.jpg


از آن رد مشو …!لحظه اى همه چیز را رها كن خودت را خلاص كن بایست و با خودت روبرو شو نگاهش كن خوب نگاهش كن!


4bcc871405.jpg



او را مى شناسى؟دقیقا وراندازش كن كوشش كن درست بشناسی اش درست بجایش آورى فكر كن ببین این همان است كه مى خواستى باشى؟

اگر نه پس چه كسى و چه كارى فوری تر و مهم تر از اینكه همه ی این مشغله هاى سرسام آور و پوچ و روزمره و تكرارى و زودگذر وتقلیدى و بی دوام و بى قیمت را از دست و

دوشت بریزى و به او بپردازى و او را درست كنى

d6128e2150.jpg



فرصت كم است!مگر عمر آدمى چند هزار سال است؟!

چه زود هم مى گذرد مثل صفحات كتابى كه باد آن را ورق مى زند،

آن هم كتاب كوچكى كه پنجاه، شصت صفحه بیشتر ندارد …


ba1589d250.jpg



 
بالا