Reza Sharifi
مدير ارشد تالار

گروه شوک:دختر 22 سالهای به نام المیرا دربندی شامگاه دوم تیرماه سال گذشته در برابر خانهشان در خیابان لبافینژاد هدف اسیدپاشی قرار گرفت.
در همان لحظه مشخص شد که اسیدپاش کسی جز جوان آشنایی نیست که خواستگار سمج دختر جوان بوده. المیرا در بازجوییها گفت: حدود یک سال پیش در یک مغازه مانتوفروشی در خیابان جمهوری مشغول به کار شدم. در آنجا با پسری به نام بشیر 27 ساله که خواهرزاده صاحبمغازه بود آشنا شدم. اما از همان روزهای نخست متوجه نگاههای عاطفی بشیر شدم. یک روز وی به من پیشنهاد ازدواج داد. از آنجا که من نیز به بشیر علاقهمند شده بودم، پیشنهادش را پذیرفتم. اما بعد فهمیدم من و بشیر به درد هم نمیخوریم. خیلی زود پشیمان شده و ارتباطم را با وی قطع کردم چراکه بشیر بسیار بدبین بود و تعادل روحی، روانی نداشت.
وی به من گفت اگر با او ازدواج نکنم مرا خواهد کشت اما تهدیدهایش را جدی نگرفتم. تا این که شب حادثه ساعت8:30 از کلاس زبان به خانه برمیگشتم، بشیر را سوار موتوسیکلتش دیدم جلو آمد و اصرار کرد با وی صحبت کنم اما اعتنایی نکردم و به سمت خانهمان حرکت کردم، همین که جلوی خانه رسیدم و انگشتم را روی زنگ فشار دادم ناگهان ظرف پلاستیکی که مایع قرمزرنگی داخل آن بود را به سویم پاشید. در یک لحظه احساس کردم آتش گرفتم از شدت سوختگی فقط فریاد میکشیدم که در این میان مادرم در را باز کرد و با عجله مرا به بیمارستان منتقل کرد.
اکنون چشم چپ و صورتم آسیبدیده و تحت درمان هستم. بدین ترتیب، به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران تیمی از کارآگاهان پلیـــس مأموریت یافتند تا خواستگار اسیدپاش را ردیابی و دستگیر کنند.
سرانجام بشیر پس از 87 روز فرار در حالی که در خانه خواهرش در هشتگرد مخفی شده بود، دستگیر شد. خواستگار اسیدپاش در بازجوییها، مخالفت خانواده المیرا برای ازدواج را انگیزه اسیدپاشی دانست و بشدت از عملکردش پشیمان بود.
پس از پایان تحقیقات بازپرس جنایی پایتخت بشیر را در اسیدپاشی جنایتکارانه مجرم شناخت و دادیار اظهار نظر دادسرای ناحیه 27 تهران با صدور کیفرخواست سنگین پرونده را در اختیار دادگاه جزایی عمومی قرار داد.