- مقدمه
در مقالهی قبل راجع به مفاهیم دانش و فناوری سخن گفتیم، و بیان کردیم که نانو بیشتر از این که یک «دانش» باشد، یک «فناوری» است. شاید یکی از دلایلی که سبب افزایش علاقهمندی پژوهشگران به «فناوری نانو»، نسبت به «دانش نانو» شده است، این باشد که فناوری میتواند منجر به تولید محصولاتی شود که به تولید ثروت نزدیکتر است. اما دانش برای تولید ثروت اغلب باید به فناوری تبدیل شود. به همین دلیل هم است که بسیاری از کشورها و دولتها، همگام با شرکتهای خصوصی و حتی گاهی جلوتر از آنها، به دنبال فناوری هستند.
با بیان یک مثال این موضوع روشنتر میشود. مثلا، پژوهشگران فناوری نانو با انجام پژوهشهایی، پوشش دادن سطوح را با استفاده از نانوذرات گوناگون، امکانپذیر کرده و مزایای بسیاری را برای آن یافتهاند. نتیجهی پژوهشهای آنان نیز به صورت مرتب در مقالات معتبر بینالمللی (ISI) منتشر میشود. اما نکتهی کلیدی برای تولید ثروت، فقط آگاهی از نتیجهی این پژوهشها نیست. چرا که با انتشار نتیجهی این پژوهشها در نشریات بینالمللی، امکان دسترسی به آنها برای همگان میسر میشود. آن چه در این میان اهمیت دارد، دانستن جزئیات روش پوشش دادن سطوح با نانوذرات، دسترسی به تجهیزات مورد نیاز برای این کار، و به دست آوردن ویژگیهای مورد نظر در محصول نهایی است، که در هیچ مقالهای یافت نمیشود. البته توانایی استفاده از روش مذکور برای ساخت انبوه، قیمت نهایی محصول و بازاریابی را نیز باید مد نظر داشت. ملاحظه میشود که دسترسی به دانش، گام ابتدایی برای دسترسی به محصول نهایی است. آن چه از اهمیت بالایی برخوردار است، دسترسی به فناوری است.
در ادامه مجموعه مقالات مدیریت فناوری نانو، ما در این مقاله به مفاهیم خلاقیت، نوآوری و اختراع می پردازیم. - خلاقیت، نوآوری و اختراع
واژهی «خلاقیت» ترجمهی واژهی Creativity است، و به صورت خلاصه همان فرآیند تولید ایده است. خلاقیت به معنای خلق کردن چیزی تازه و منحصر به فرد است؛ به گونهای که موجب حل یک مسأله، مشکل یا نیاز علمی، صنعتی و یا اجتماعی شود. مفهوم نوآوری (Innovation) نیز مشابه مفهوم خلاقیت است، لیکن تفاوت اصلی خلاقیت و نوآوری این است که خلاقیت فقط به شکلگیری و به وجود آوردن یک ایدهی جدید اشاره دارد، در حالی که نوآوری هنگامی شکل میگیرد که این ایدهی جدید مورد استفاده قرار گیرد. به بیان دیگر، میتوان گفت که هر خلاقیتی منجر به نوآوری نمیشود. ایجاد نوآوری مستلزم استفاده از خلاقیت در دنیای واقعی است.
مثلا، برای مشاهدهی اشیای کوچک، یک ایدهی بسیار معروف وجود دارد، و آن استفاده از دو عدسی همگرا به موازات یکدیگر است. اما با توسعهی دانش و فناوری، نیاز جدیدی برای دیدن اشیای کوچکتر در مقیاسهای نانومتری ایجاد شد. مشاهدهی این مقیاس با استفاده از میکروسکوپهای نوری، که بر اساس بزرگنمایی عدسیها کار میکنند، امکانپذیر نبود. برای رفع این مشکل، ایدهی جدیدی شکل گرفت و آن استفاده از ساز و کار دیگری به جای بزرگنمایی عدسیها بود. یک ساز و کار جدید، استفاده از «لمس کردن» به جای «دیدن» بود. شکلگیری این ایده یک خلاقیت است. سپس، بر اساس این ایده، نانوسکوپ نیروی اتمی (AFM) ساخته شد. ساخت این نانوسکوپ یک نوآوری است. در واقع؛ مرحله¬ی شکلگیری ایده را خلاقیت، و هنگامی که ایده به مرحلهی استفاده میرسد، نوآوری نام دارد.
مفهوم اختراع (Invention) نیز به مفاهیم خلاقیت و نوآوری نزدیک است. اختراع هنگامی شکل میگیرد که خلاقیت به مرحلهی استفاده برسد. لیکن تفاوت اختراع و نوآوری این است که در نوآوری، سود و منفعت وجود دارد اما، هر اختراعی موجب سودآوری نمیشود. یعنی ممکن است یک اختراع هرگز به محصولی قابل عرضه به بازار تبدیل نشود. منظور از سود، دقیقاً منفعت مالی است! شکل1 ارتباط خلاقیت، نوآوری و اختراع را به خوبی نشان میدهد.

شکل1- ارتباط خلاقیت، نوآوری و اختراع
- انواع نوآوری
برای جلب پذیرش بازار و تبدیل یک خلاقیت به نوآوری، نوآوری باید موجب خلق ارزش گردد. نوآوریهای موفق، نوآوریهایی هستند که از نظر مشتریان موجب افزایش ارزش شوند. نوآوریها را میتوان به دو دسته طبقهبندی نمود:
3-1- نوآوری بنیادی یا انقلابی (Radical)
3-2- نوآوری تدریجی یا تکاملی (Incremental)
نوآوری بنیادی بر پایهی یک اختراع بزرگ و مهم شکل میگیرد. این نوع نوآوری، یا صنایع را به کلی دگرگون میکند، و یا موجب شکلگیری صنعت جدیدی میشود. مثلاً اختراع ترانزیستور را میتوان یک نوآوری بنیادی دانست. چرا که با اختراع ترانزیستور، صنعت الکترونیک دچار تحولات عظیمی شد. اختراع دستگاه زیراکس نیز تحولات وسیع و گستردهای را در صنعت چاپ و نشر ایجاد کرد. بنابراین، اختراع دستگاه زیراکس را هم میتوان یک نوآوری بنیادی دانست. همین طور اختراع پول، ماشین بخار، برق و بسیاری موارد دیگر.
نوع دیگر نوآوری، نوآوری تدریجی یا تکاملی است. این دسته از نوآوریها کوچکاند اما، نقش عمدهای در بهبود یک کالا، فرآیند یا خدمت دارند. پس از اختراع دستگاه زیراکس، به تدریج و با گذر زمان، نوآوریهای بسیاری در این دستگاه ایجاد شد. مثلا انجام وظایف به صورت خودکار یکی از این نوآوریها است، که در دستگاههای زیراکس اولیه وجود نداشت. این نوآوری را میتوان از نوع تدریجی دانست.
فناوری نانو نیز یک نوآوری است، که موجب تحولات وسیع، گسترده و چشمگیر در سایر حوزههای دانش و فناوری شده است. از مهندسی الکترونیک، شیمی، رایانه، مکانیک و متالورژی گرفته تا پزشکی، داروسازی، زیستفناوری و حتی مهندسی کشاورزی، دامپروری و محیط زیست و اکنون در حوزههایی نظیر انرژی، اقتصاد و مدیریت نیز تاثیرات قابلملاحظهای بر جای گذاشته است. از این رو، فناوری نانو را میتوان یک فناوری بنیادی دانست که بخشی از اثرات آن مشاهده شده است، و بخش قابلتوجهی از آثار آن در آینده مشاهده خواهد شد.
اگر چه فناوری نانو، خود یک نوآوری بنیادی است، لیکن بسیاری از محصولات آن در گروه نوآوریهای تدریجی قرار میگیرد. مثلا ساخت صفحات نمایشگر OLED، که از محصولات مبتنی بر فناوری نانو است، یک نوآوری تدریجی است. چرا که این صفحات نمایشگر، نسبت به نسلهای قبل از خود مزایایی دارند که موجب بهبود فناوری صفحات نمایشگر شده است. از این میان میتوان به قابلیت انعطافپذیری و ضخامت بسیار کم نمایشگرهای OLED اشاره کرد، که در صفحات نمایشگر نسلهای قبل وجود ندارد. - جمعبندی
در این مقاله، راجع به مفاهیم خلاقیت، نوآوری و اختراع صحبت کردیم، و به اختصار به بخشی از تفاوتهای آنها با یکدیگر پرداختیم. همچنین، با انواع نوآوری آشنا شدیم و دانستیم که فناوری نانو یک نوآوری بنیادی است.