• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مجنون حسینم ....مدیون ابوالفضل....

وضعیت
موضوع بسته شده است.

maksemos

متخصص بخش خودرو
سلام من به محرم به ماه دلبر زینب:گل:
به اشک سینه زنانش به نزد مادر زینب:گل:

سلام من به محرم به آنکه صاحب آن است:گل:
به کاروان بهاری که در مسیر خزان است:گل:

سلام من به محرم به پرچم غم زهرا:گل:
به گیسوان سفید وبه قامت خم زهرا:گل:

سلام من به محرم به گاهواره اصغر:گل:
به جسم غرقه به خون وگلوی پاره اصغر:گل:

سلام من به محرم به ناز اشک ابالفضل:گل:
به آن دو دست قشنگ وبه زخم مشک ابالفضل:گل:


.......:گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل:.......




11041541730.jpg


فرا رسیدن ماه خون و ماه غم را به شما دوستان حسین و اهل بیت حسین تسلیت عرض می کنم
 
آخرین ویرایش:

maksemos

متخصص بخش خودرو
عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين « شعر استاد شهریار »
شيعيان در سر هواى نينوا دارد حسين خون دل با كاروان كربلا دارد حسين

از حريم كعبه و جدش به اشكى شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسين

بردن اهل حرم دستور جدش مصطفى است ورنه اين بى حرمتى ها كى روا دارد حسين

آب خود با دشمنان تشنه قسمت مى كند عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين

دشمنش هم آب مى بندد به روى شاه دين داورى بين با چه قوم بى حيا دارد حسين

دشمنانش بى امان و دوستانش بى وفا با كدامين سركند مشكل دوتا دارد حسين

رخت و ديباج حرم چون گل به تاراجش برند تا به جايى كه كفن از بوريا دارد حسين

اشك خونين گو بيا بنشين به چشم شهريار كاندرين گوشه عزاى بى ريا دارد حسين​
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
ypdqmvdt8a0qsm1kcdqi.jpg



نيامد که اشک ما را جاري کند...

و نرفت که مار را دلتنگ خود کند...


نيامد که ما را سياهپوش کند...

و نرفت که کبودي بر روي سينه ما به جاي بگذارد!

آمد که اميد دوباره دل آدم و فرزندان آدم باشد!

آمد که درهايي که عقل با منطقش بر روي تو بسته بود با عشق باز کند!

و در اين بين عقل را به سخره گيرد...

شايد آمد که بگويد هميشه درمان رفع عطش آب نيست...

آمد که بگويد لازم نيست براي ساقي شدن دست داشته باشي!

لازم نيست براي شهيد شدن جوان بالغي شده باشي...

يک طفل شيرخوار هم ميتواند...


آمد که بساط ما را بر هم زند! بگويد گاهي سکوت فريادي است که پايان ندارد...

و غربت، يعني شهرت دو عالم...

شايد گاهي لازم باشد آسمان و عرش را در بين ذرات خاک و خون جستجو کني...!!!

آري... آمد که به ما بگويد اين کالاي گرانبها که شما آنرا عقل مي‌ناميد در وادي عشاق پشيزي نمي‌ارزد!

گاهي لازم است براي ملاقات خدا، خدا را در غير خانه‌اش زيارت کني...

و کارها را نيمه تمام رها کني!!

و عازم وادي ديگري شوي...
آري... شايد لازم شود که پس از گذشت سالها از ابتلاي ابراهيم...

اراده خدا بر اين بيافتد که چاقو ببرد... و يا خون اسماعيل ريخته شود...

و سعي هاجر بين صفا و مروه سودي نداشته باشد و طفل ابراهيمي در عطش خود شهيد شود!!

و آتش نمرود بسوزاند...
چرا که "خدا اراده کرده است که تو را کشته ببيند!!"

و حاصل آن حج نا تمام چنان شد... که خدا طواف کننده آن بارگاه مقدس شد!

آري.. محرم آمد که تو را در بين عقل و عشق حيران بگذارد و در اين حيراني تو را در عرش ميهمان خدا کند!




و آن شد که شد...
هر روز عاشورا و هر جا کربلا شد...


:.. فرا رسیدن ماه محر و ایام سوگواری سالار شهیدان رو تسلیت میگم ..:



 

maksemos

متخصص بخش خودرو
پایان سرخ یک آغاز

محرم می آید؛ مثل پرنده ای غریب، از التهاب خاکستری آسمان.

ماه سرخ بلوغ؛ ماهی که در آن، عشق آفریده شد و مردانگی و شرف در عطش معنا گرفت.

ماهی که هیچ واژه ای گنجایش اندوه بی کرانه ی آن را ندارد؛ ماهی که هر ساله، خون خدا را بر آسمان دنیا می پاشد تا ابرهای روزمره، سرخی آفتاب را نپوشاند.

محرم، ماه فریاد، ماه بیداری و پایداری است؛ ماهی که تمام تاریخ، وام دار یک نیم روز آن است.

ماهی که خاک و خون، آتش و عطش و مشک و تیر، رازهای سر به مهر آنند.

ماهی که هفتاد و دو آیه ی سرخ، بر صحیفه ی دل ها نازل شد و هفتاد و دو کهکشان، در مدار هستی قرار گرفت.

ماهی که دست می افتاد و پر و بال می رویید.

ماهی که هر ساله انتظار من و تو را می کشد.

محرّم، فصل مَحرم شدن با خوبی هاست؛ فصل فشردن دست هایی که در کنار فرات، رویید؛ فصل عاشقی کردن.

سال هاست که محرم سیاه پوش است و سینه ها از سوگ، در جوش و خروش.

سال هاست که کربلا، روزهای سردمان را گرما می دهد و بر شب های سیاه مان نور می پاشد.

کیست که آزاده باشد و محرم را به سوگ ننشیند؟

کیست که سوار بر راهوار اشک، به مهمانی عاشوراییان برود و شیفته برنگردد؟

کیست که در سفینه ی نجات وارد شود و در موج های هوس غرق گردد؟

کیست که حسین را چراغ راهش کند و در بیراهه های پر پیچ و خم، گم شود؟

کیست که گوش جان بسپارد و نام تو را در هیاهوی فرات نشنود؟

نمی دانم این چه رازی است


:گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل::گل:​
یاحسین​
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
روی نیزه‌ها
کربلا را می‌سرود این بار روی نیزه‌ها
با دو صد ایهام معنی‌دار روی نیزه‌ها
نینوای شعر او از نای هفتاد و دو نی
مثل یک ترجیع شد تکرار، روی نیزه‌ها
چوب خشک نی به هفتاد و دو گل آذین شده است
لاله‌ها را سر به سر بشمار، روی نیزه‌ها
زخمی داغ‌اند این گل‌های پرپر، ای نسیم!
پای خود آرام‌تر بگذار روی نیزه‌ها
یا بر این نیزار خون امشب متاب ای ماهتاب
یا قدم آهسته‌تر بردار روی نیزه‌ها
قافله در رجعت سرخ است و جاده فتنه جوش
چشم میر کاروان بیدار روی نیزه‌ها
صوت قرآن است این، یا با خدا در گفت‌وگوست
روبه‌رو، بی‌پرده، در انظار، روی نیزه‌ها
با برادر گفت زینب: راه دین هموار شد
گرچه راه توست ناهموار، روی نیزه‌ها
خواهرش بر چوب محمل زد سر خود را که آه!
تیره‌تر باد از شبان تار، روی نیزه‌ها
ای دلیل کاروان! لختی بران از کوچه‌ها
بلکه افتد سایة دیوار روی نیزه‌ها
زنگیان آیینه می‌بندند بر نِی، یا خدا
پرده برمی‌دارد از رخسار، روی نیزه‌ها
چشم ما آیینه‌آسا غرق حیرت شد چو دید
آن همه خورشید اختربار، روی نیزه‌ها

یا حسین :گل:
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
من هم به نوبه‌ی خودم فرارسیدن ماه خون و شهادت را به تمامی حسین دوستان تسلیت عرض میکنم

امام حسین برای زنده نگه داشتن دین اسلام به این جنگ رفت.

یا حسین
 

فائزه حسین زاده

متخصص روانشناسی
"السلام علیک یا ابا عبدالله "
باز محرم رسید،ماه عزای حسین
سینه ی ما می شود کرب وبلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت وجرم وگناه
تا که بگیرم صفا،من زصفای حسین
فرا رسیدن ماه محرم الحرام ماه عزای ابا عبدالله الحسین بر آقا صاحب الزمان (عج) وتمامی عاشقان تسلیت باد.
 

فائزه حسین زاده

متخصص روانشناسی
اصلا حسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق ،پیچ وخمش فرق می کند
اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرمش فرق می کند
از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش
معلوم می شودحرمش فرق می کند
شهادت سرور وسالار شهیدان تسلیت باد
 

فائزه حسین زاده

متخصص روانشناسی
بیایید در ماه محرم زنجیر نزنیم!
اما زنجیر از پای آزاد مردی باز کنیم.
سینه نزنیم!
اماسینه ی دردمندی را از غم و آه پاک کنیم.
اشکی نریزیم !
اما اشک از چهره ی مظلومی پاک کنیم.
آن وقت با افتخار بگویییم:
یا حسین.....
شهادت سرور آزادگان عالم تسلیت باد
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
ضیافت آب، شعر و روضه



خواستم بگویم آب، بیت اول محرم است؛

ولی...

ناگهان الف، قامتش شکست و گفت:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟

پاسخش نوشت، مرد خنده‌های بزمِ عاشقان بُرَیر و گفت:

شور نیست؛

شهدی از شهادت است؛

از جناح دشمنان جنایت است؛

از برای دوستان شفاعت است؛

البته برای بنده هم، حور العین جنت است!!!

و بعد از این مزاح مشتیانه‌ی بشر،

الفبای زندگی،

در حضور اسم و فعل و حرف و قید، خنده زد، پس از تمام سال‌ها خستگی...

مثل پهلوانِ کوچه‌ی بلا،

کربلا!

یاحسین :گل:


 

mohammadshamosi

کاربر ويژه
"با" حسین

سلام
تسلیت میگم ایام شهادت مظلومانه مظلوم مظلومان، حسین بن علی رو به همه شیفتگان اون حضرت.
بله عنوانو درست دیدید، "با" حسین و دلیله اینکه به شکل با "حسین" نیست اینه که اینجا "با" مهمتره.
ما هممون تو زندگی یا "حسین" زیاد میگیم البته حتما نباید با زبان باشه، همین که تو مجلسه امام حسین میریم یا حسینو گفتیم ولی یا "حسین" گفتن خیلی خوبه ولی کافی نیست، محرم شده واسه ما میعاد گاهه یا حسین گفتن ها ولی آیا هدف امام حسین از نهضت کربلا این بوده؟
نه هممون میدونیم نه ولی اتفاقیه که میفته
ما فقط به عاشورا به عنوانه یه نمادی نگاه میکنیم که باید حفظش کنیم، اینا میتونه درست باشه ولی کافی نیست.
آیا تا به حال با خودمون فکر کردیم که این محرمها و عاشوراها جه تاثیری روی زندگیمون داشته؟ چه تفاوتی بعد و قبل محرم تو زندگیمون ایجاد میشه؟
نه قصد شعار دادن دارم و نه قصد سخنرانی ولی چون خودم به این موضوع فکر کردم گفتم یه یادآوری کرده باشم.
پس یا حسین گفتن شرط لازمه و گفتنش تو ایام محرمه و با حسین بودن شرط کافی و باید تو همه زندگی باشیم.
قصد جسارت ندارم و این قسمت رو واسه اونایی میگم که بهشون بر نمیخوره:
کوفیان همه یا حسینو گفتن ولی آیا با حسین هم بودن؟
با حسین از یا حسین یک نقطه کم دارد ولی . . .
با حسین بودن کجا و یا حسین گفتن کجا . . .
موفق باشید
یا حق
:گل:
 

نیکا

متخصص بخش معماری
آن مرد عاشق بود و آن بازي عشق و آن حريف خدا.دور، دور آخر بود و بازي به دستخون رسيده بود. آن مرد زمين را سبز مي خواست . دل را سبز مي خواست. انسان را سبز.
زيرا بهشت سبز است و روح سبز و ايمان سبز...

اما سبزي را بهايي است به غايت سرخ، و بازي به غايتش رسيده بود.به غايتي سرخ.
و از اين رو بود كه آن مرد، سرخ را برگزيد.كه عشق سرخ است و آتش سرخ و عصيان سرخ .و از ميان تمامي سرخان ، خون را برگزيد.نه اين خون... رام آرام سر به زير فروتن را ، آن خون عاصي عاشق را .آن خون كه فواره است و فرياد.او خون خويش را برگزيد كه بازي سخت سرخ و سخت خونين بود.

***
تركش كنيد و تنهايش بگذاريد كه شما را ياراي ياري او نيست.اين بازي آخر است و نه جوشن به كار مي آيد و نه نيزه و نه شمشير و نه سپر.ديگر نه طمع بهشت و نه ترس دوزخ و نه هول رستاخيز.برويد و برداريد و بگريزيد.
ديگر پيراهنتان پاره نخواهد شد،تنتان ، پاره پاره خواهد شد.كيست؟
كيست كه با تن پاره پاره بماند؟ ديگر غنيمتي نصيبتان نخواهد شد،قلب شرحه شرحه تان ، غنيمت ديگران خواهد شد. كيست؟ كيست كه با قلب شرحه شرحه بماند؟
اين عزيمت را ديگر بازگشتي نيست، زيرا كه آن يار، گلو را بريده دوست دارد و سر را بر نيزه و خون را پاشيده بر آسمان.كيست؟ كيست كه با گلوي بريده و خون پاشيده بر آسمان ، بماند؟
وقتي بنده ايد و او مالك، بازي اين همه سخت نيست.
وقتي عابديد و او معبود، بازي اين همه سخت نيست.
اما آن زمان كه عاشقيد و او معشوق، يا آن هنگامه كه او عاشق است و شما معشوق، بازي اين چنين سخت است و اين چنين سرخ و اين چنين خونين. و بازي عاشقي را نخواهيد برد، جز به بهاي خون خويش.

آن مرد حسين بود و آن بازي كربلا وآن يار، خدا.


عرفان نظر آهاري

www.reklamco%20(3).jpg



65432435356.jpg
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا