• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مجید مظفری: دوست ندارم که دخترم بازیگر شود!

*pooneh*

متخصص بخش سینما،تلویزیون و تئاتر
167851.jpg


مجید مظفری: روزگاری در جایی گفته بودم كه اجازه نمی دهم دخترم بازیگری در سینما را دنبال كند و هنوز هم همین عقیده را دارم. مگر اینكه وضعیت امروز در سینما عوض بشود.

مجید مظفری در یك نگاه
متولد: ۱۳۲۹ تهران
تحصیلات: دیپلم و گذراندن دوره دو ساله بازیگری از دانشگاه ون سن پاریس
كارنامه هنری
تئاتر: آسید كاظم، رویاهای رام نشده و...
سینما: شهر قصه، همسفر، زیر پوست شهر، غریبه و مه، تیغ و ابریشم، جنگ نفتكش ها، سگ كشی، مسافران، وقتی همه خوابند، كشتی آنجلیكا و...
تلویزیون: روزهای زندگی، كارآگاه علوی، شب می گذرد و...
كارگردانی: فیلم قلب های ناآرام و چند تله فیلم

چهل و دو سال پیش مجید مظفری در اولین حضورش در عرصه بازیگری، در نمایش «آسید كاظم» به كارگردانی محمود استاد محمد كه در سالن سنگلج روی صحنه رفت، ایفاگر كاراكتر جوانی شرور به نام «ممد ریزه» بود و امروز، با حضور در نمایشنامه «رویاهای رام نشده» به كارگردانی ایوب آقاخانی دوباره در سالن سنگلج روی صحنه رفت و ایفاگر كاراكتری به نام «دیلاق» است كه به گفته خودش «دیلاق» به نوعی سالمندی «ممد ریزه» است كه حالا عشق را می شناسد و... با مجید مظفری در سالن سنگلج پیرامون «رویاهای رام نشده» و سایر كارهای تئاتری، سینمایی، تلویزیونی اش و خانواده اش گفت و شنودی انجام شده كه خواندنی است.

زمانی كه بازیگر نقش اول نبودم
متاسفانه همسرم فوت كرده و در حال حاضر با دخترم نیكی زندگی می كنیم. یادم می آید یك روز به همسرم گفتم زمانی كه ازدواج كردیم، من بازیگر بودم ولی نقش اول بازی نمی كردم و تو هم قورمه سبزی نمی پختی. بعد از چند سال كه من بازیگر نق اول شدم، تو قورمه سبزی دلخواهم را پختی و مدیر لایقی در خانه شدی و با تولد دخترمان نیكی مثلثی از مهر و عشق و احترام متقابل بین ما به وجود آمد، مهر و عشقی كه تا آخرین روز زندگی همسرم بین ما جاری بود و همیشه خانه و خانواده برای هر دو نفرمان تقدس و احترام داشت. من، همسرم و دخترمان نیكی دوستان صمیمی همدیگر بودیم و در خانواده مان همدلی حرف اول را می زد. زمانی كه دخترمان كوچك بود و مدرسه می رفت، همسرم مسئولیت نظارت بر درس و مشق او را به عهده داشت و دخترمان را دلخواه هر دو نفرمان تعلیم داد و تربیت كرد.

با این توضیح كه در آن سال ها، من یكی از بازیگران پر كار سینما و تئاتر بودم و بیشتر لوكیشن فیلم هایمان نیز در شهرستان بود و همسرم با محبت مضاعف خود، جای خالی مرا در زندگی دخترمان پر می كرد و البته من هم، اوقات فراغتم را با خانواده می گذراندم و همیشه در انجام كارهای خانه به همسرم كمك می كردم. حتی آشپزی هم انجام می دادم، اگرچه هرگز نتوانستم به خوبی همسرم قورمه سبزی درست كنم و در حال حاضر هم، تمام دلبستگی های من، دخترم و یادآوری خاطرات خوشی هست كه با همسرم داشته ایم.

درست و حسابی از من تقدیر نشده
بعد از چهل و چند سال فعالیت هنری چنان كه باید و شاید از من قدردانی نشده. در جشنواره های فیلم فجر نیز، با وجود اینكه بیشترین نامزدی نقش های اول سینما را داشته ام. به حق خودم نرسیده ام. نمونه اش اینكه در فیلم سینمایی «مسافران» به كارگردانی بهرام بیضایی، كاندیدای نقش اول مرد بودم كه متاسفانه جایزه نقش دوم را به من دادند پنج بار دیگر نیز نامزد نقش اول شدم اما هنرمند دیگری جایزه گرفت.

با تئاتر قهر نكرده ام
من ۴۲ سال پیش در نمایشنامه «آسید كاظم» ایفاگر نقش ممد ریزه بودم، تمام ماجراهای نمایش «آسید كاظم» در یك قهوه خانه اتفاق می افتاد. ممد ریزه جوان سركش و لاتی بود و امروز در نمایشنامه «رویاهای رام نشده» دوباره نقش یك جاهل پا به سن گذاشته را بازی می كنم كه این بار هم، تمام ماجراها در یك قهوه خانه می گذرد و احساس می كنم كاراكتر «دیلاق» همان شخصیت دیروز ممد ریزه است كه از زندگی درس گرفته و تبدیل به یك لات جوانمرد شده، كه عشق را، درد را، محله اش را، آدم های محله اش را، دروغ را، راستی را و... به خوبی می شناسد وقتی «آسید كاظم» را بازی می كردم، تصورم این بود كه ممد ریزه در بزرگسالی چه سرنوشتی خواهد داشت، معتاد می شود؟ اعدامش می كنند؟ آدم سر به زیری می شود؟ و... و امروز كه ایفاگر كاراكتر دیلاق هستم خوشحالم كه ممد ریزه در سنین كهنسالی عشق و محبت را به خوبی می شناسد.

آنچه در مدت ۵/۱ ساعت روی صحنه می گذرد دردها، عشق ها و رویاهای آدم های نمایش است كه با حضور سه نسل از بازیگران، مثل من، حبیب دهقان نسب نسل، بهران ابراهیمی بعد فریدون محرابی، رامین ناصر نصیر و نسل سوم دخترم نیكی و امیرعلی دانایی مجسم می شود. پیشنهاد حضور در این كار توسط دخترم كه مدیر تولید نمایشنامه است به من داده شد و از نیكی ممنونم كه موجب حضورم در این كار فاخر شد.

قصد داشتم با بازیگری خداحافظی كنم
سال ۴۲ بعد از بازی در نمایش «آسید كاظم» چند ماهی بیكار بودم و حتی تصمیم گرفتم از بازیگری خداحافظی كنم و برای ادامه تحصیل به آلمان بروم روزی كه برای خداحافظی با دوستان هنرمندم به خانه تئاتر رفته بودم، زنده یاد جمشید لایق به من گفت با منوچهر انور تماس بگیر كارت دارد. آن زمان منوچهر انور در تدارك ساخت فیلم سینمایی «شهر قصه» بود و از من خواست كه در آن فیلم نقش خر را بازی كنم، كه از پیشنهادش خیلی خوشحال شدم و به خودم گفتم قبل از رفتن به آلمان در این فیلم هم بازی می كنم و هنوز به اواسط ساخت فیلم «شهر قصه» نرسیده بودیم، كه پیشنهاد بازی در كار بعدی را دریافت كردم و ضمن كار بعدی پیشنهاد كار بعدی و... وقتی به خودم آمدم غرق بازی در كارهای مختلف شده بودم و امروز خوشحالم كه نرفتم و عمرم را صرف خدمت به مردم هنر دوست كشورم كردم.

تا امروز، با بیش از ۱۰ نمایشنامه در سالن سنگلج روی صحنه رفته و با بزرگانی مثل زنده یاد رضا كرم رضایی، محمدعلی كشاورز، زنده یاد جمشید لایق، فخری خوروش، علی نصیریان، آذر فخر، كامران نوزاد، جعفر والی همبازی بوده ام.

بگذار بگویند مجید مظفری امل است
در سال های جوانی شش ماهی به كلاس های بازیگری هنرهای دراماتیك دانشگاه تهران رفتم. در آنجا با مصطفی دالی از كشور الجزایر و یكی از مدرسین آشنا شدم كه فارسی را به خوبی می دانست و توسط مصطفی دالی برای آموزش آكادمیك بازیگری در دانشگاه ون سن در كشور فرانسه یك دوره دو ساله را آموزش دیدم و در همان جا نیز به عنوان كارگردان، یك نمایشنامه را به صحنه بردم، با عنوان نور و صدا همراه با حركت نمایشنامه ای كه دیالوگ نداشت و هر قوم و نژادی كه آن را می دید، متوجه اصل قصه می شد، آن كار را بعدها در ایران هم اجرا كردم كه بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

بیشتر علاقمندم در شرایط فعلی نمایشنامه هایی با رنگ و بوی ملی و كشور خودمان روی صحنه برود و مسائل خودمان واگویه شود و به قولی بوی نان سنگك بدهد، آن هم نان سنگك داغ، نه نان بیات.

در شرایط فعلی اجرای صحنه ای آثار شكسپیر به درد من و جامعه من نمی خورد. ممكن است گروهی بگویند مظفری امل است. اشكالی ندارد من زمانی موافق اجرای صحنه ای آثار شكسپیر هستم كه حداقل پنج سالن تئاتر كشورمان نمایشنامه های فاخر ایرانی روی صحنه شان داشته باشند، در آن صورت اشكالی ندارد در یكی از سالن ها، نمایشنامه ای از شكسپیر روی صحنه برود.

وقتی نبودم، چرا نبودم؟
دلیل اصلی اینكه در سال های اخیر در مجموعه های تلویزیونی حضور نداشته ام این است كه پیشنهاد خوبی، هم سطح كارهای قبلی خودم دریافت نكرده ام.

آخرین مجموعه تلویزیونی كه در آن دیده شدم «میلیاردر» بود كه خدا را شكر خوب از كار در آمد و مورد استقبال مردم قرار گرفت و به احتمال قوی بخش دوم آن نیز به زودی ساخته خواهد شد، اما ظاهراً قرار است از این پس، بیشتر در تلویزیون باشم. مهدی صباغ زاده در تدارك ساخت یك مجموعه تلویزیونی است كه به اتفاق دخترم نیكی در آن بازی خواهم داشت. عنوان مجموعه هم یا «دروازه بهشت» خواهد بود، یا «غریب آشنا»، كه به زودی كلید می خورد و در آن ایفاگر نقش مدیر و منشی هستیم.

مجموعه مورد اشاره در ۳۰ قسمت ساخته می شود و قرار است در ماه رمضان امسال روی آنتن برود. به اضافه اینكه یك كار سه قسمتی با عنوان «تولد» آماده پخش از تلویزیون دارم كه كارگردانی آن را خودم به عهده داشته ام و در آن فلورا سام، حسن جوهرچی، محمود عزیزی، زهرا سعیدی و... بازی دارند.

به دخترم اجازه بازیگری در سینما را نمی دهم
روزگاری در جایی گفته بودم كه اجازه نمی دهم دخترم بازیگری در سینما را دنبال كند و هنوز هم همین عقیده را دارم. مگر اینكه وضعیت امروز در سینما عوض بشود. من از سینمایی كه در آن از دیالوگ ها و الفاظ بد استفاده می شود، خوشم نمی آید، من این سینما را دوست ندارم، اما اگر حس كنم فضای سینما به دلخواهم نزدیك شده مخالفتی با فعالیت سینمایی او نخواهم داشت.
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار

تاپیک تایید شد .

 
بالا