بدون تردید ازدواج یكی از باارزشترین و مقدسترین وقایع و فعالیتها در زندگی اكثر بزرگسالان است كه نه تنها مورد پذیرش و تایید اقوام و ملل مختلف در دنیا است بلكه از جانب تمامی ادیان الهی نیز مورد تاكید واقع شدهاست، چنانچه در دین مقدس اسلام ازدواج به عنوان یكی از اركان دین و حافظ نیمی از دین معرفی شده است.
بدون تردید ازدواج یكی از باارزشترین و مقدسترین وقایع و فعالیتها در زندگی اكثر بزرگسالان است كه نه تنها مورد پذیرش و تایید اقوام و ملل مختلف در دنیا است بلكه از جانب تمامی ادیان الهی نیز مورد تاكید واقع شدهاست، چنانچه در دین مقدس اسلام ازدواج به عنوان یكی از اركان دین و حافظ نیمی از دین معرفی شده است. (من تزوج فقد احرز شطر دینه، فلیتق الله فی الشطر الثانی۱) در فرهنگ ما نیز ازدواج سنتی خوشایند است كه نه تنها خانوادهها، بلكه بیشتر جوانان هم، چه پسر و چه دختر آن را دوست دارند و انتظار دارند كه در سن و موقعیت مناسب ازدواج كنند تا با تشكیل خانواده از دروازه ورود به دنیای بزرگسالی و استقلال بگذرند. در عین حال رسیدن به استقلال با خود مسئولیتهایی هم به همراه میآورد. با تشكیل خانواده جدید، جوان دیگر خود را تنها فردی از خانواده اولیهاش نمیداند، بلكه میبیند خود تشكیلدهنده و بوجودآورنده سلول جدیدی از جامعه، یعنی یك خانوار تازه است. این آگاهی در خود، هم احساس خوشحالی و افتخار دارد و هم اضطرابی كه با قبول هرگونه شرایط تازه همراه است: اینكه آیا میتواند با شخص دیگری كه به هرحال فرهنگ خانوادهاش با فرهنگ او تفاوت دارد و با طرز فكر و باورهای دیگری بزرگ شدهاست عملاً به تفاهم و توافق برسد؟ آیا همین كه یكدیگر را دوست داشتهباشند كافی است؟ و در صورت بروز اختلاف چطور باید با آن روبرو شوند؟ و دهها سوال دیگر كه جوان به دلیل عدم تجربه پاسخ كاملی برای آن ندارد و همین باعث بروز نگرانی و اضطراب برای او میشود. علاوه بر این پس از غلبه بر تمام این دلواپسیها و پاسخ به پارهای از این سوالات و گرفتن تصمیم نهایی كه منجر به ازدواج دو جوان میشود در شرایط تازه، سوالات جدیدی هم مطرح میشود كه خود باعث بروز نگرانیهای تازهای میشود. اگر چه ازدواج و تشكیل خانواده امری مقدس و باارزش است اما چه بسا این ارزش وابسته به حفظ و دوام آن است، چه، ازدواجی كه منجر به طلاق شود از ارزش خاصی برخوردار نبوده باعث سرزنش زوجین نیز میشود. آمار جاری نشان میدهد كه ۹۷% از جمعیت بزرگسالان در طول زندگی خود حداقل یكبار ازدواج كردهاند(كارتر، ۱۹۷۳). برطبق آمار جهانی نرخ ازدواج در طول ۱۵ سال گذشته تقریباً ثابت ماندهاست اما متاسفانه این وضعیت در مورد نرخ طلاق صادق نمیباشد. آمار نشان میدهد كه نرخ طلاق امروزه به مراتب بیش از گذشته است كه در این میان ایالات متحده امریكا بالاترین نرخ طلاق را در دنیا دارا میباشند، بطوریكه میزان طلاق در این كشور ۴۰% مجموع ازدواجها را تشكیل میدهد. در ایران نیز این آمار برای جمعیت شهری ۱۲% بوده است كه با توجه به ارزشهای مذهبی و سنتهای دیرین خانوادگی و اصالت و باور به زندگی مقدس زناشویی به یقین باید آمار طلاق در ایران از روند كندتری برخوردار باشد.۲
هرچند ازدواج به عنوان یك نهاد جهانی همچنان پایدار است و پایدار خواهد ماند، لكن نرخ ازدواج در دهههای اخیر افزایش نیافته است و برعكس نرخ طلاق بویژه در جوامع غربی، از جمله امریكا، رو به افزایش است (۵۰% درصد از ازدواجها به طلاق میانجامد).۳
اما چه چیز باعث میشود كه بسیاری از زوجهایی كه غالباً با این عبارت كه «تنها مرگ ما را از یكدیگر جدا میكند» زندگی مشترك خود را آغاز میكنند و در ابتدا نسبت به این عبارت احساس تعهد دائمی دارند، پس از مدتی با مشكلات زیادی روبرو شده و در نهایت به جای مرگ، طلاق آنها را از هم جدا میكند، و كار به جایی میرسد كه نسبت به هم پرخاش و نزاع نموده و در مواردی كار به متاركه و طلاق میانجامد. آنچه مسلم است دو زوج جوان كه از آغاز با دیدی غلط و محدود وارد زندگی زناشویی میشوند و برای خود بنایی رویایی و سراسر ایدهآل تصویر میكنند، از آنجا كه اطلاعاتشان از یكدیگر و از امكانات و تواناییهای هم بسیاری محدود و ناقص است و چه بسا با وهم و خیال خواستند برای خود دنیایی بسازند پس از گذشت چند ماه و یا حتی چند سال زندگی مشترك به فكر حسابرسی و ارزیابی میافتند و درمییابند آنچه تصور كردهاند باطل و بیحساب بودهاست و این سرآغاز مشكلات جدیتری میباشد. تحقیق كارشناسان خانواده نشان میدهد حدود ۵۰% از زوجها، ازدواج خود را در نهایت ناموفق ارزیابی میكنند. در هر حال تشكیل زندگی زناشویی مرحله انتقالی دشوار و پیچیدهای است، چرا كه ازدواج مستلزم از نو تعریفكردن افراد برای خود و توسط والدینشان است. در ازدواج زن و مرد نیاز دارند خود را در قالب نقشهای جدید بپذیرند و این مهم بدون آگاهی از مسائل مختلف مربوط به زندگی زناشویی و خصوصیات متفاوت زن و مرد امكانپذیر نمیباشد. تحقیقات و شواهد بسیاری نشان میدهد كه در جوامع امروز، زوجهای جوان در اوایل زندگی با مسائل و مشكلات گوناگون و گاه شدیدی مواجه هستند. بنابراین پیشنهاد اصلی و اساسی، بهرهمندی از خدمات مشاورهای پیش از ازدواج است تا زن و مرد با آگاهی هرچه بیشتر و تجهیز به دانش كافی در ارتباط با خود، ویژگیهای خود و ویژگیهای همسر آینده و نیز اهمیت و اهداف ازدواج به این دوره پویا و شكوفا در زندگی خود با آرامش بیشتری گام نهند. به بیان دیگر مرد و زن هر دو از آموزشهای پیش از ازدواج به ویژه در ارتباط با انتظاراتی كه از آنها به عنوان زن و شوهر میرود، سود میبرند. در جوامع امروز، زندگی انسانها در تمامی ابعاد دستخوش تغییرات سریع و شگرفی بوده است. بازتاب ماهیت پیچیده این تغییرات و تحولات در زندگی فردی و اجتماعی افراد كاملاً محسوس است. ازدواج و زندگی زناشویی و تشكیل خانواده نیز از این قاعده مستثنی نیست. زن و مرد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناكافی از یكدیگر، انتظارات و توقعات غیرواقعی از ازدواج و همسر، مشكلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی، لاجرم میبایست مسائل و مشكلات بسیاری را در ایجاد و حفظ و بقای زندگی زناشویی و روابط نزدیك و صمیمانه با یكدیگر تجربه كنند. طبق طبقهبندیهای تشخیص روانپزشكی مسائل و مشكلات زناشویی و خانوادگی یكی از بالاترین علل رجوع به كلینیكها و مراكز خدمات مشاورهای است كه این خود گواه صحت مطالب ذكرشده است. بطور خلاصه ازدواج و تشكیل خانواده برای همه انسانها یك نیاز طبیعی است كه از فطرت و آفرینش ویژه آنان سرچشمه میگیرد و نباید آنرا یك قرارداد متعارف اجتماعی تلقی نمود كه در صورت عدم تحقق آن آسیبی به نظام اجتماعی وارد نمیشود بلكه برعكس هرگونه آسیبی به این بنیاد مقدس پیامدهایی را در تحول ساختاری كلی جامعه و نظامهای ارزشی و فرهنگی آن به دنبال دارد. جای آن دارد كه برای حفظ كانون مقدس خانواده از هر تلاشی فروگذار نشود كه در این میان مشاوره پیش از ازدواج یكی از راههای مناسب برای حفظ تداوم خانوادههاست و از آن جهت كه بیشتر جنبه پیشگیری دارد تا درمان، اهمیت بالاتری نیز پیدا میكند. اسلام نیز كه خانواده را پیمانی مقدس بین یك زن و مرد میداند و ثمره ازدواج را انس و آرامش خانوادگی و فردی بیان میكند (سوره روم، آیه ۲۱) بر اهمیت مشاوره تاكید داشته و بارها در قران كریم به مشورتكردن توصیه میكند: «در كارها مشورت كن، پس هنگامی كه تصمیم گرفتی به خدا توكل كن»۴ امام علی (ع) نیز میفرمایند: «مشورت كنید كه موفقیت و رستگاری از مشاوره بدست میآید.»۵
آموزش زوجهای جوان معمولاً یكی از برنامههای رسمی و غیررسمی خانواده و دیگر نهادهای اجتماعی است. زوجهای جوان كه اغلب از دو فرهنگ (و خردهفرهنگ) متفاوت اثر پذیرفتهاند، به منظور افزایش سطح رضامندی در تشكیل خانواده و افزایش ضریب اطمینان از تشكیل خانواده جدید، باید آموزشهای لازم را كسب نمایند. برخی از عواملی كه این ضرورت را بیشتر جلوه میدهند عبارتند از:
۱. اشتباهات والدین خود را تكرار نكنند و بر عادات بدی كه در خانواده خود فراگرفتهاند غلبه كنند.
۲. نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابل را بشناسند و در قبال آن مسئولیت بپذیرند. اغلب همین شناخت و احساس، تفاوت بین موفقیت و شكست در زندگی زناشویی است.
۳. انتظارات واقعبینانه از زندگی زناشویی بدست آورند و از انتظارات رویایی و غیرواقعی دست بردارند.
۴. بدانند كه چه انتظاری از خود و از همسر خود و از ازدواج دارند. این انتظارات بنیان ایمان و اعتقاد به زندگی را شكل میدهد.
این آموزشها به شیوههای گوناگونی میسر است از جمله: آموزش از طریق تشكیل كلاسهای رسمی و غیررسمی، توزیع جزوات، تشكیل كلاسهای پرسش و پاسخ و بحثهای گروهی، طرح موارد مبتلا به اكثریت و...
از نظر تاریخی در حرفههای كمكی، مشاوران و رواندرمانگران نخست با فرد، سپس با زوجین و در نهایت با كل خانوده كار میكردند. مشاوره ازدواج در آمریكا از مشاوره و رواندرمانی فردی و نیز مطالعات خانواده و آموزش خانواده نشات گرفته است (نیكلز ۱۹۷۹).۶
در سال ۱۹۸۸ انجمن بینالمللی مشاوران ازدواج خانواده (I.A.M.F.C)، ملاكهای تربیت مشاوران و درمانگران ازدواج و خانواده را تعیین كرده است. ویژگیهای كلی این ملاكها عبارتند از: توسعه دانش و مهارت در مبانی مشاوره (فردی، گروهی، شغلی، بینفرهنگی)، تاكید بر مشاوره فردی ازدواج و سیستمهای خانواده، تاكید مفهومی بر سیستمهای خارج از خانواده كه با سیستم خانواده در تعامل هستند، آموزشهای بالینی شامل نظارت بر كار عملی درمانگر با افراد (زوجها و خانوادهها) و ادغام روشهای مشاوره فردی و رویكردهای سیستمی در كار با افراد (زوجها و خانوادهها).
در ایران برنامه تربیت مشاوران، سابقهای ۳۰ ساله دارد، اگرچه هنوز این موضوع به طور كامل برای جوانان در آستانه ازدواج جا نیافتاده است. تاسیس و گسترش مراكز مشاوره از مهمترین گامها و مسئولیتهای نظام اسلامی جامعه است تا از این طریق بتوان به خانوادهها، در جهت رشد سالم و مطلوب و نیز پویایی و شكوفایی استعدادهای همه اعضاء خانواده و پیشگیری از اختلافات و ناهنجاریهای فردی و اجتماعی كمك كرد.
بدیهی است موفقیت و كارایی مراكز مشاوره منوط به برخورداری از وجود مشاوران صالح و متخصص و كارآمد است. در هر حال در دنیای امروز ضرورت وجود کلاسهای مشاوره هر چه بیشتر احساس میشود.
بدون تردید ازدواج یكی از باارزشترین و مقدسترین وقایع و فعالیتها در زندگی اكثر بزرگسالان است كه نه تنها مورد پذیرش و تایید اقوام و ملل مختلف در دنیا است بلكه از جانب تمامی ادیان الهی نیز مورد تاكید واقع شدهاست، چنانچه در دین مقدس اسلام ازدواج به عنوان یكی از اركان دین و حافظ نیمی از دین معرفی شده است. (من تزوج فقد احرز شطر دینه، فلیتق الله فی الشطر الثانی۱) در فرهنگ ما نیز ازدواج سنتی خوشایند است كه نه تنها خانوادهها، بلكه بیشتر جوانان هم، چه پسر و چه دختر آن را دوست دارند و انتظار دارند كه در سن و موقعیت مناسب ازدواج كنند تا با تشكیل خانواده از دروازه ورود به دنیای بزرگسالی و استقلال بگذرند. در عین حال رسیدن به استقلال با خود مسئولیتهایی هم به همراه میآورد. با تشكیل خانواده جدید، جوان دیگر خود را تنها فردی از خانواده اولیهاش نمیداند، بلكه میبیند خود تشكیلدهنده و بوجودآورنده سلول جدیدی از جامعه، یعنی یك خانوار تازه است. این آگاهی در خود، هم احساس خوشحالی و افتخار دارد و هم اضطرابی كه با قبول هرگونه شرایط تازه همراه است: اینكه آیا میتواند با شخص دیگری كه به هرحال فرهنگ خانوادهاش با فرهنگ او تفاوت دارد و با طرز فكر و باورهای دیگری بزرگ شدهاست عملاً به تفاهم و توافق برسد؟ آیا همین كه یكدیگر را دوست داشتهباشند كافی است؟ و در صورت بروز اختلاف چطور باید با آن روبرو شوند؟ و دهها سوال دیگر كه جوان به دلیل عدم تجربه پاسخ كاملی برای آن ندارد و همین باعث بروز نگرانی و اضطراب برای او میشود. علاوه بر این پس از غلبه بر تمام این دلواپسیها و پاسخ به پارهای از این سوالات و گرفتن تصمیم نهایی كه منجر به ازدواج دو جوان میشود در شرایط تازه، سوالات جدیدی هم مطرح میشود كه خود باعث بروز نگرانیهای تازهای میشود. اگر چه ازدواج و تشكیل خانواده امری مقدس و باارزش است اما چه بسا این ارزش وابسته به حفظ و دوام آن است، چه، ازدواجی كه منجر به طلاق شود از ارزش خاصی برخوردار نبوده باعث سرزنش زوجین نیز میشود. آمار جاری نشان میدهد كه ۹۷% از جمعیت بزرگسالان در طول زندگی خود حداقل یكبار ازدواج كردهاند(كارتر، ۱۹۷۳). برطبق آمار جهانی نرخ ازدواج در طول ۱۵ سال گذشته تقریباً ثابت ماندهاست اما متاسفانه این وضعیت در مورد نرخ طلاق صادق نمیباشد. آمار نشان میدهد كه نرخ طلاق امروزه به مراتب بیش از گذشته است كه در این میان ایالات متحده امریكا بالاترین نرخ طلاق را در دنیا دارا میباشند، بطوریكه میزان طلاق در این كشور ۴۰% مجموع ازدواجها را تشكیل میدهد. در ایران نیز این آمار برای جمعیت شهری ۱۲% بوده است كه با توجه به ارزشهای مذهبی و سنتهای دیرین خانوادگی و اصالت و باور به زندگی مقدس زناشویی به یقین باید آمار طلاق در ایران از روند كندتری برخوردار باشد.۲
هرچند ازدواج به عنوان یك نهاد جهانی همچنان پایدار است و پایدار خواهد ماند، لكن نرخ ازدواج در دهههای اخیر افزایش نیافته است و برعكس نرخ طلاق بویژه در جوامع غربی، از جمله امریكا، رو به افزایش است (۵۰% درصد از ازدواجها به طلاق میانجامد).۳
اما چه چیز باعث میشود كه بسیاری از زوجهایی كه غالباً با این عبارت كه «تنها مرگ ما را از یكدیگر جدا میكند» زندگی مشترك خود را آغاز میكنند و در ابتدا نسبت به این عبارت احساس تعهد دائمی دارند، پس از مدتی با مشكلات زیادی روبرو شده و در نهایت به جای مرگ، طلاق آنها را از هم جدا میكند، و كار به جایی میرسد كه نسبت به هم پرخاش و نزاع نموده و در مواردی كار به متاركه و طلاق میانجامد. آنچه مسلم است دو زوج جوان كه از آغاز با دیدی غلط و محدود وارد زندگی زناشویی میشوند و برای خود بنایی رویایی و سراسر ایدهآل تصویر میكنند، از آنجا كه اطلاعاتشان از یكدیگر و از امكانات و تواناییهای هم بسیاری محدود و ناقص است و چه بسا با وهم و خیال خواستند برای خود دنیایی بسازند پس از گذشت چند ماه و یا حتی چند سال زندگی مشترك به فكر حسابرسی و ارزیابی میافتند و درمییابند آنچه تصور كردهاند باطل و بیحساب بودهاست و این سرآغاز مشكلات جدیتری میباشد. تحقیق كارشناسان خانواده نشان میدهد حدود ۵۰% از زوجها، ازدواج خود را در نهایت ناموفق ارزیابی میكنند. در هر حال تشكیل زندگی زناشویی مرحله انتقالی دشوار و پیچیدهای است، چرا كه ازدواج مستلزم از نو تعریفكردن افراد برای خود و توسط والدینشان است. در ازدواج زن و مرد نیاز دارند خود را در قالب نقشهای جدید بپذیرند و این مهم بدون آگاهی از مسائل مختلف مربوط به زندگی زناشویی و خصوصیات متفاوت زن و مرد امكانپذیر نمیباشد. تحقیقات و شواهد بسیاری نشان میدهد كه در جوامع امروز، زوجهای جوان در اوایل زندگی با مسائل و مشكلات گوناگون و گاه شدیدی مواجه هستند. بنابراین پیشنهاد اصلی و اساسی، بهرهمندی از خدمات مشاورهای پیش از ازدواج است تا زن و مرد با آگاهی هرچه بیشتر و تجهیز به دانش كافی در ارتباط با خود، ویژگیهای خود و ویژگیهای همسر آینده و نیز اهمیت و اهداف ازدواج به این دوره پویا و شكوفا در زندگی خود با آرامش بیشتری گام نهند. به بیان دیگر مرد و زن هر دو از آموزشهای پیش از ازدواج به ویژه در ارتباط با انتظاراتی كه از آنها به عنوان زن و شوهر میرود، سود میبرند. در جوامع امروز، زندگی انسانها در تمامی ابعاد دستخوش تغییرات سریع و شگرفی بوده است. بازتاب ماهیت پیچیده این تغییرات و تحولات در زندگی فردی و اجتماعی افراد كاملاً محسوس است. ازدواج و زندگی زناشویی و تشكیل خانواده نیز از این قاعده مستثنی نیست. زن و مرد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناكافی از یكدیگر، انتظارات و توقعات غیرواقعی از ازدواج و همسر، مشكلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی، لاجرم میبایست مسائل و مشكلات بسیاری را در ایجاد و حفظ و بقای زندگی زناشویی و روابط نزدیك و صمیمانه با یكدیگر تجربه كنند. طبق طبقهبندیهای تشخیص روانپزشكی مسائل و مشكلات زناشویی و خانوادگی یكی از بالاترین علل رجوع به كلینیكها و مراكز خدمات مشاورهای است كه این خود گواه صحت مطالب ذكرشده است. بطور خلاصه ازدواج و تشكیل خانواده برای همه انسانها یك نیاز طبیعی است كه از فطرت و آفرینش ویژه آنان سرچشمه میگیرد و نباید آنرا یك قرارداد متعارف اجتماعی تلقی نمود كه در صورت عدم تحقق آن آسیبی به نظام اجتماعی وارد نمیشود بلكه برعكس هرگونه آسیبی به این بنیاد مقدس پیامدهایی را در تحول ساختاری كلی جامعه و نظامهای ارزشی و فرهنگی آن به دنبال دارد. جای آن دارد كه برای حفظ كانون مقدس خانواده از هر تلاشی فروگذار نشود كه در این میان مشاوره پیش از ازدواج یكی از راههای مناسب برای حفظ تداوم خانوادههاست و از آن جهت كه بیشتر جنبه پیشگیری دارد تا درمان، اهمیت بالاتری نیز پیدا میكند. اسلام نیز كه خانواده را پیمانی مقدس بین یك زن و مرد میداند و ثمره ازدواج را انس و آرامش خانوادگی و فردی بیان میكند (سوره روم، آیه ۲۱) بر اهمیت مشاوره تاكید داشته و بارها در قران كریم به مشورتكردن توصیه میكند: «در كارها مشورت كن، پس هنگامی كه تصمیم گرفتی به خدا توكل كن»۴ امام علی (ع) نیز میفرمایند: «مشورت كنید كه موفقیت و رستگاری از مشاوره بدست میآید.»۵
آموزش زوجهای جوان معمولاً یكی از برنامههای رسمی و غیررسمی خانواده و دیگر نهادهای اجتماعی است. زوجهای جوان كه اغلب از دو فرهنگ (و خردهفرهنگ) متفاوت اثر پذیرفتهاند، به منظور افزایش سطح رضامندی در تشكیل خانواده و افزایش ضریب اطمینان از تشكیل خانواده جدید، باید آموزشهای لازم را كسب نمایند. برخی از عواملی كه این ضرورت را بیشتر جلوه میدهند عبارتند از:
۱. اشتباهات والدین خود را تكرار نكنند و بر عادات بدی كه در خانواده خود فراگرفتهاند غلبه كنند.
۲. نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابل را بشناسند و در قبال آن مسئولیت بپذیرند. اغلب همین شناخت و احساس، تفاوت بین موفقیت و شكست در زندگی زناشویی است.
۳. انتظارات واقعبینانه از زندگی زناشویی بدست آورند و از انتظارات رویایی و غیرواقعی دست بردارند.
۴. بدانند كه چه انتظاری از خود و از همسر خود و از ازدواج دارند. این انتظارات بنیان ایمان و اعتقاد به زندگی را شكل میدهد.
این آموزشها به شیوههای گوناگونی میسر است از جمله: آموزش از طریق تشكیل كلاسهای رسمی و غیررسمی، توزیع جزوات، تشكیل كلاسهای پرسش و پاسخ و بحثهای گروهی، طرح موارد مبتلا به اكثریت و...
از نظر تاریخی در حرفههای كمكی، مشاوران و رواندرمانگران نخست با فرد، سپس با زوجین و در نهایت با كل خانوده كار میكردند. مشاوره ازدواج در آمریكا از مشاوره و رواندرمانی فردی و نیز مطالعات خانواده و آموزش خانواده نشات گرفته است (نیكلز ۱۹۷۹).۶
در سال ۱۹۸۸ انجمن بینالمللی مشاوران ازدواج خانواده (I.A.M.F.C)، ملاكهای تربیت مشاوران و درمانگران ازدواج و خانواده را تعیین كرده است. ویژگیهای كلی این ملاكها عبارتند از: توسعه دانش و مهارت در مبانی مشاوره (فردی، گروهی، شغلی، بینفرهنگی)، تاكید بر مشاوره فردی ازدواج و سیستمهای خانواده، تاكید مفهومی بر سیستمهای خارج از خانواده كه با سیستم خانواده در تعامل هستند، آموزشهای بالینی شامل نظارت بر كار عملی درمانگر با افراد (زوجها و خانوادهها) و ادغام روشهای مشاوره فردی و رویكردهای سیستمی در كار با افراد (زوجها و خانوادهها).
در ایران برنامه تربیت مشاوران، سابقهای ۳۰ ساله دارد، اگرچه هنوز این موضوع به طور كامل برای جوانان در آستانه ازدواج جا نیافتاده است. تاسیس و گسترش مراكز مشاوره از مهمترین گامها و مسئولیتهای نظام اسلامی جامعه است تا از این طریق بتوان به خانوادهها، در جهت رشد سالم و مطلوب و نیز پویایی و شكوفایی استعدادهای همه اعضاء خانواده و پیشگیری از اختلافات و ناهنجاریهای فردی و اجتماعی كمك كرد.
بدیهی است موفقیت و كارایی مراكز مشاوره منوط به برخورداری از وجود مشاوران صالح و متخصص و كارآمد است. در هر حال در دنیای امروز ضرورت وجود کلاسهای مشاوره هر چه بیشتر احساس میشود.