تصمیم خود را بگیرید
روت آرنولد (Ruth Arnold) یکی از طراحان وب و مشاوران مؤسسهٔ (Space Hoppa (spacehoppa.com میگوید: ”بدترین مراجعهکنندگان، افرادی هستند که نمیدانند چه میخواهند یا برای آنچه میخواهند، پول خرج نمیکنند.“ تیم ویتلاک (Tim Whitlock) یکی از طراحان شرکت (White Interactive (timwhitlock.info نیز میگوید: ”مشتریانی هستند که میخواهند وبسایت آنها درست شبیه کارهای PowerPoint که برای ما ارسال میکنند باشد، اما در عینحال به گونهای زیباتر انجام شود. برخی از آنها نیز فلوچارتهای بیمعنی شامل یکسری کادر رنگی زیبا که هیچ مفهومی ندارند، برای ما ارسال میکنند. در برخی شرکتها نیز کارمندان نمیتوانند در هیچ موردی به توافق برسند.“ جان بینز (Jon Bains) رئیس (Lateral (Tangent One یکی از معروفترین شرکتهای طراحی در انگلیس، میگوید: ”یکی از سفارشدهندگان ما، بهدلیل اینکه نمیتوانست بین دو رنگ آبی تصمیم بگیرد، یک پروژه را چند هفته متوقف کرده بود. منظور من انتخاب دو رنگ آبی تیره و روشن نیست، بلکه مشکل او انتخاب بین آبی روشن و کمی روشنتر بود!“
علائم هشداردهنده
به عقیدهٔ آرنولد، اگر به علائم هشداردهنده توجه نکنید، در نهایت با کابوسی مواجه خواهید شد. برخی از مشتریان میگویند: ”من نمیدانم که میخواهم ظاهر سایتم چگونه باشد، اما وقتی آن را ببینم، میفهمم“ و سپس بدون اینکه خودشان هیچ پیشنهادی ارائه بدهد، تمام دسترنج شما را هدر میدهند. البته گاهی برخی از آنها، انتظارات ناامیدکنندهتری نیز دارند. آنها در ازاء دو هزار پوند، سیستمی درست شبیه آمازون میخواهند و انتظار دارند ظرف ۴ هفته آماده شود!
یک طراح وب به نام ریچارد لوکاس (Richard Lucas) ،(www.vision۳۶۰.com)، نیز با چنین مواردی در کارخود مواجه شده است و میگوید: ”برخی از مشتریان، از تکتک افراد گروه شما میخواهند آنچه راکه شما قبلاً گفتهاید انجام آن غیرممکن است، انجام دهند. سپس، هر کدام از اعضاء باید صبورانه توضیح دهند که چرا این کار غیرممکن است و در پایان کار، مشتری دوباره آن را از شما میخواهد!“
مشتریانی نیز وجود دارند که در زمینهٔ طراحی وبسایت اطلاعات کمی دارند. جان بینز دربارهٔ اینگونه افراد میگوید: ”آنها معمولاً میگویند: من قبلاً در زمینهٔ وب کار کردهام. من میدانم چه کار میکنم. شرکت قبلی که به آن سفارش کار داده بودم، به این روش کار نمیکرد. من واقعاً میدانم چه کاری انجام میدهم، پس وقتی میگویم آن را ۵۰% بزرگتر کنید، همین کار را انجام دهید. این روش با آنچه من قبلاً انجام میدادم، تفاوت دارد. شرکتهای وب، فقط سعی میکنند به هر طریقی مشتری را آزار دهند. من یک مشتری مطلع هستم و میدانم که چه کاری انجام میدهم.“
بیاطلاعی در فضای مجازی
سوکی (Sue kee) یکی از طراحان وب میگوید: ”این جریان با گرفتن سفارش، پایان نمییابد. ما یک وبسایت تجارت الکترونیکی، برای یک خردهفروشی طراحی کردیم و از آنها خواستیم عکسهائی از کالاهای خود تهیه کنند. آنها برای عکسهای یک اینچی با کیفیتی بسیار بد فرستادند که از کاتالوگهای آنها اسکن شده بود و یا احتمالاً از جای دیگری گرفته بودند.“ ریچارد لوکاس میگوید: ”یکبار در حال تهیهٔ کاری برای یک شرکت مشهور بودم. شخص سفارشدهنده در تحت تأثیر قرار دادن همکاران خود زیادهروی کرده بود و وقتی فهمید که رئیس او برای دیدن کار میآید، اندکی ترسیده بود. در نتیجه، مجبور شدیم وانمود کنیم که نیمی از ما برای او کار نمیکنیم. چهار نفر از ما تمام مدت پشت پرده پنهان شدند. یک نفر در کمدی در انتهاء اتاق پنهان شد و یک نفر وانمود کرد که نام او پیر (Pierre) است و نمیتواند انگلیسی صحبت کند.“
رابی والکر (Robbie Walker) یک طراح حرفهای وب، به این نتیجه رسیده است که در برخورد اول نمیتوان شناخت کافی از افراد بهدست آورد. او میگوید: ”ما با دو برادر کار میکردیم برادر کوچکتر نظراتی در مورد وبسایت داشت که ما فکر میکردیم واقعاً عالی است. همه کارها به آرامی پیش میرفت تا اینکه یک نامهٔ الکترونیکی هشداردهنده از رئیس قبلی برادر کوچکتر دریافت کردیم که در آن، وی را به دزدیدن ایدههای آنها برای این وبسایت متهم کرده بود. ما واقعاً نگران شدیم. اگر این ادّعا درست بود، ممکن بود این مشتری توان انجام کارهای دیگری را نیز داشته باشد.“
سرانجام، هنگامی که پروژه تمام شد و هنگام تسویهحساب فرا رسید اوضاع به نحو بدی تغییر کرد. او میگوید: ”برادر بزرگتر وکیل بود و به ما گفت که به فکر دریافت بقیه پول نباشیم، اگر هر اقدامی در این مورد انجام دهیم ما را در مدتی کوتاه بیچاره میکند.“ خوشبختانه والکر شانس آورد. یکی از دوستان او در یک دفتر وکالت بسیار معتبر کار میکرد و وکالت او را بهصورت رایگان بهعهده گرفت. وقتی برادر بزرگتر با حریف قانونی خود مواجه شد، از ادامهٔ کار منصرف شد و دیگر مشکلی برای والکر ایجاد نکرد.
آنچنان که فیلیپ کمپبل (Philip Campbell) مدیر شرکت طراحی (Fifth Dimension (www.Ffthdimension.com اشاره میکند، برقراری ارتباط موفق با برخی افراد، بسیار آسان است. اگر یک مشتری موقعیت شما را درک کند و واقعاً برای انجام پروژه به شما کمک کند، وی را رها نکنید. اینگونه مشتریان ارزش آن را دارند که سر تا پای آنها راطلا بگیرید.
مترجم: الهام قارون
روت آرنولد (Ruth Arnold) یکی از طراحان وب و مشاوران مؤسسهٔ (Space Hoppa (spacehoppa.com میگوید: ”بدترین مراجعهکنندگان، افرادی هستند که نمیدانند چه میخواهند یا برای آنچه میخواهند، پول خرج نمیکنند.“ تیم ویتلاک (Tim Whitlock) یکی از طراحان شرکت (White Interactive (timwhitlock.info نیز میگوید: ”مشتریانی هستند که میخواهند وبسایت آنها درست شبیه کارهای PowerPoint که برای ما ارسال میکنند باشد، اما در عینحال به گونهای زیباتر انجام شود. برخی از آنها نیز فلوچارتهای بیمعنی شامل یکسری کادر رنگی زیبا که هیچ مفهومی ندارند، برای ما ارسال میکنند. در برخی شرکتها نیز کارمندان نمیتوانند در هیچ موردی به توافق برسند.“ جان بینز (Jon Bains) رئیس (Lateral (Tangent One یکی از معروفترین شرکتهای طراحی در انگلیس، میگوید: ”یکی از سفارشدهندگان ما، بهدلیل اینکه نمیتوانست بین دو رنگ آبی تصمیم بگیرد، یک پروژه را چند هفته متوقف کرده بود. منظور من انتخاب دو رنگ آبی تیره و روشن نیست، بلکه مشکل او انتخاب بین آبی روشن و کمی روشنتر بود!“
علائم هشداردهنده
به عقیدهٔ آرنولد، اگر به علائم هشداردهنده توجه نکنید، در نهایت با کابوسی مواجه خواهید شد. برخی از مشتریان میگویند: ”من نمیدانم که میخواهم ظاهر سایتم چگونه باشد، اما وقتی آن را ببینم، میفهمم“ و سپس بدون اینکه خودشان هیچ پیشنهادی ارائه بدهد، تمام دسترنج شما را هدر میدهند. البته گاهی برخی از آنها، انتظارات ناامیدکنندهتری نیز دارند. آنها در ازاء دو هزار پوند، سیستمی درست شبیه آمازون میخواهند و انتظار دارند ظرف ۴ هفته آماده شود!
یک طراح وب به نام ریچارد لوکاس (Richard Lucas) ،(www.vision۳۶۰.com)، نیز با چنین مواردی در کارخود مواجه شده است و میگوید: ”برخی از مشتریان، از تکتک افراد گروه شما میخواهند آنچه راکه شما قبلاً گفتهاید انجام آن غیرممکن است، انجام دهند. سپس، هر کدام از اعضاء باید صبورانه توضیح دهند که چرا این کار غیرممکن است و در پایان کار، مشتری دوباره آن را از شما میخواهد!“
مشتریانی نیز وجود دارند که در زمینهٔ طراحی وبسایت اطلاعات کمی دارند. جان بینز دربارهٔ اینگونه افراد میگوید: ”آنها معمولاً میگویند: من قبلاً در زمینهٔ وب کار کردهام. من میدانم چه کار میکنم. شرکت قبلی که به آن سفارش کار داده بودم، به این روش کار نمیکرد. من واقعاً میدانم چه کاری انجام میدهم، پس وقتی میگویم آن را ۵۰% بزرگتر کنید، همین کار را انجام دهید. این روش با آنچه من قبلاً انجام میدادم، تفاوت دارد. شرکتهای وب، فقط سعی میکنند به هر طریقی مشتری را آزار دهند. من یک مشتری مطلع هستم و میدانم که چه کاری انجام میدهم.“
بیاطلاعی در فضای مجازی
سوکی (Sue kee) یکی از طراحان وب میگوید: ”این جریان با گرفتن سفارش، پایان نمییابد. ما یک وبسایت تجارت الکترونیکی، برای یک خردهفروشی طراحی کردیم و از آنها خواستیم عکسهائی از کالاهای خود تهیه کنند. آنها برای عکسهای یک اینچی با کیفیتی بسیار بد فرستادند که از کاتالوگهای آنها اسکن شده بود و یا احتمالاً از جای دیگری گرفته بودند.“ ریچارد لوکاس میگوید: ”یکبار در حال تهیهٔ کاری برای یک شرکت مشهور بودم. شخص سفارشدهنده در تحت تأثیر قرار دادن همکاران خود زیادهروی کرده بود و وقتی فهمید که رئیس او برای دیدن کار میآید، اندکی ترسیده بود. در نتیجه، مجبور شدیم وانمود کنیم که نیمی از ما برای او کار نمیکنیم. چهار نفر از ما تمام مدت پشت پرده پنهان شدند. یک نفر در کمدی در انتهاء اتاق پنهان شد و یک نفر وانمود کرد که نام او پیر (Pierre) است و نمیتواند انگلیسی صحبت کند.“
رابی والکر (Robbie Walker) یک طراح حرفهای وب، به این نتیجه رسیده است که در برخورد اول نمیتوان شناخت کافی از افراد بهدست آورد. او میگوید: ”ما با دو برادر کار میکردیم برادر کوچکتر نظراتی در مورد وبسایت داشت که ما فکر میکردیم واقعاً عالی است. همه کارها به آرامی پیش میرفت تا اینکه یک نامهٔ الکترونیکی هشداردهنده از رئیس قبلی برادر کوچکتر دریافت کردیم که در آن، وی را به دزدیدن ایدههای آنها برای این وبسایت متهم کرده بود. ما واقعاً نگران شدیم. اگر این ادّعا درست بود، ممکن بود این مشتری توان انجام کارهای دیگری را نیز داشته باشد.“
سرانجام، هنگامی که پروژه تمام شد و هنگام تسویهحساب فرا رسید اوضاع به نحو بدی تغییر کرد. او میگوید: ”برادر بزرگتر وکیل بود و به ما گفت که به فکر دریافت بقیه پول نباشیم، اگر هر اقدامی در این مورد انجام دهیم ما را در مدتی کوتاه بیچاره میکند.“ خوشبختانه والکر شانس آورد. یکی از دوستان او در یک دفتر وکالت بسیار معتبر کار میکرد و وکالت او را بهصورت رایگان بهعهده گرفت. وقتی برادر بزرگتر با حریف قانونی خود مواجه شد، از ادامهٔ کار منصرف شد و دیگر مشکلی برای والکر ایجاد نکرد.
آنچنان که فیلیپ کمپبل (Philip Campbell) مدیر شرکت طراحی (Fifth Dimension (www.Ffthdimension.com اشاره میکند، برقراری ارتباط موفق با برخی افراد، بسیار آسان است. اگر یک مشتری موقعیت شما را درک کند و واقعاً برای انجام پروژه به شما کمک کند، وی را رها نکنید. اینگونه مشتریان ارزش آن را دارند که سر تا پای آنها راطلا بگیرید.
مترجم: الهام قارون
خبرگزاری موج (mojnews.com)