Reza Sharifi
مدير ارشد تالار
کارگردان : Andrey Zvyagintsev
نویسندگان : Andrey Zvyagintsev, Oleg Negin
بازیگران : Elena Lyadova, Vladimir Vdovichenkov, Aleksey Serebryakov
خلاصه داستان : کولیا (با بازی اَلِکسی سِربِریاکوف) مکانیکی است که خود را درگیر نزاعی حقوقی با فرد قدرتمند شهر کرده است و این میتواند باعث از دست دادن خانه و زمینش شود ...
----۲۳ مه ۲۰۱۴ -
-- درام -
--۱۴۰ دقیقه NR
منتقد: جان بِلیزدِیل (cine-vue)-امتیاز ۱۰ از ۱۰ (۵ از ۵)
تامِس هابز نویسندهی اثر فلسفی و سیاسی لِوْایِتان دراین کتاب نوشت: زندگی «زشت، خشن و کوتاه» است. فیلم لِوْایِتان ساختهی آندری زِویاگینتسِف در سال ۲۰۱۴ نامش را از این اثر گرفت. در بازگشت به جشنواره فیلم کن (فیلم اِلنای او در سال ۲۰۱۱ نامزد بخش جایزه برای کارهای نو و نگاهی نو بود)، آخرین ساختهی زِویاگینتسِف بازگویی قدرتمند و گیرایی از کتاب مقدس ایوب (Book of Job) در شهرکوچکی در روسیه است. کولیا (با بازی اَلِکسی سِربِریاکوف) مکانیکی است که خود را درگیر نزاعی حقوقی با فرد قدرتمند شهر کرده است که این میتواند باعث از دست دادن خانه و زمینش شود. کولیا فرشته نیست، با این حال فرد تندخوی خوش قلب است، که وُدکایش را دوست دارد، به سرعت با دیگران درگیر میشود و دائما از داشتههایش در زندگی ناله و شکایت میکند.
خانهای که بر سر آن درگیر هستند مکانی خارقالعاده و مُشرِف به روستا و خلیج است، با پنجرههای بزرگی که از آنها میتوان این مناظر زیبا را تماشا کرد، اما نشاندهندهی آسیبپذیری و در معرض بودن نیز هستند. پُلی را میتوان دید که از خلیج میگذرد و بر روی آن رفت و آمدهای غیرمنتظره و زیادی صورت خواهد گرفت. همسر او، لیلیا (با بازی اِلنا لیادُوا)، در کارخانهی ماهی کارمیکند؛ او طبع سردی دارد و نسبت به لذایذ دنیایی بی میل است که آیندهی خوبی را نوید نمیدهد. این در درحالی است که رُما (با بازی سِرگِئی پوخودِف) پسر نوجوان کولیا، که او را از ازدواج قبلی خود دارد، شبها دیر به خانه برمیگردد، بادوستانش در کلیسایی متروکه مشروب مینوشند و از وجود لیلیا نیز بیزار است. دیمیتری (با بازی وِلادیمیر وِدُویچِنکوف)، یک دوستی قدیمی از ارتش، که حالا در مسکو وکیل شده است، با کولیا ملاقات میکند تا در مشکلات حقوقیاش به او کمک کند. او پروندهای از فساد شهردار شهر، وَدیم (با بازی رومَن مادیانوف)، جمعآوری کرده است. اما نه دیمیتری و نه کولیا بر میزان فسادی که وَدیم در آن فرو رفته است و تا کجا قرار است به افراطیگری خود ادامه دهد واقف نیستند.
همراه با موسیقی متن ویران کننده فیلیپ گِلاس در صحنههای آغازین و پایانی فیلم، میبینیم که امواج به سنگهای ساحل برخورد میکنند، که شانی از تاثیر متناقض بادهای خنک و دلچسب در دنیای طبیعی و بی رحم نزاع است. زِویاگینتسِف در ابتدا درام و شرایط سخت کولیا را به عنوان کمدی تلخی به نمایش میگذارد. پاشا (با بازی اَلِکسی روزین) و آنجِلا (با بازی آنا اوکولُوا)، دوستان لیلیا، دوشخصیت هستند که در کنار هم ایفای نقش میکنند و وَدیم شخصیتی شبیه به یک کاریکاتور مدام در حال ادا اطوار در آوردن است؛ یک پُرخور دائم الخمر که میخواهد همهی زمینها را ببلعد، یک فرد کینهای که هرکس جرات کند جلویش قد علم کند را نابود میکند. رسیدگی حقوقی بر سر زمین به سرعت توسط قاضی مسئول انجام میشود و با مَستتر شدن آن دوستان و گستردهتر شدن کمدی، مجلس عیش و نوش مضحکی بر پا میشود. اما آنچه از این مجلس عیش و نوش بر میآید چیزی جز بدتر شدن شرایط کولیا و غم انگیزتر شدن زندگی او و اطرافیانش نیست.
کولیا وقتی با دوستش عکسهای قدیمی رهبران شوروی را برای تمرین هدفگیری میچینند از او میپرسد: «اهداف مُعاصِرتَری نداری؟». او با این حرف قصدی دارد. شکست کولیا نتیجهی ناتوانیاش در قبول شکست از نیروهای بسیار قدرتمندتر از خودش است. در این مورد، نیرویی که زندگیاش را خراب میکند، مثل داستان کتاب ایوب، خدا نیست؛ بلکه دولت روسیه به نمایندگی وَدیم است. حتی مُدِرنیزم مسکو به نمایندگی دیمیتری نیز ثابت میکند که ناکافی، ساده لوحانه و درآخر ظالمانه است. زِویاگینتسِف همه را محکوم میکند: کلیسا، دولت، پلیس و دستگاه قضایی، همه همدست هستند. حتی کولیا و بیصبری، بیعزم و اعتیاد او به نوشیدن الکل نیز از گزند انتقاد در امان نیست، با این وجود نابودی او یک مکافات عمل غیر حق و ناعادلانه است. لِوْایِتان بیشک اثرات رمان بزرگ روسی را درخود دارد، هرچند زِویاگینتسِف برخی صحنههای کلیدی را حذف کرده است.
این محدودیت به معنی نیاز به رمز و رازهای تسلی بخش نیست (این قدرها هم شرایط بد نیست)، بلکه نشانگر کمبود دانش است و به راحتی میتوانیم حدس بزنیم آن کمبودها در کجاست. درواقع، راحتی حدس زدنمان نشان میدهد که چقدر از این دنیا را درک کردهایم. با این همه، کمدی و حس زیبایی شناسی زِویاگینتسِف بدبینی او را تعدیل میکند. دوربین میخاییل کِریچمَن چشماندازهای باشکوه و شگفت انگیزی را شکار میکند، که زندگیهای زشت، خشن و کوتاه در مقابل آن به نمایش در میآیند. از کارکرد نور در کوهستانها، باران و مهِ شبهجزیره کولا به تاثیرگذارترین شکل استفاده شده است. استخوانهای موجودی عظیم که روی ساحل قرار گرفته اند، در ابتدا ترس از فناپذیری را القا میکند، اما این تصویر در انتهای لِوْایِتان [به معنی موجود عظیم] تسلیبخشتر به نظر میآید، گویی "کوتاهی" زندگیهایمان در واقع جبرانی است برای "زشتی" و "خشونت" دنیایی که در آن زندگی میکنیم.
اختصاصی منبع : نقد فارسی
مترجم: محمد رضا سیلاوی
نویسندگان : Andrey Zvyagintsev, Oleg Negin
بازیگران : Elena Lyadova, Vladimir Vdovichenkov, Aleksey Serebryakov
خلاصه داستان : کولیا (با بازی اَلِکسی سِربِریاکوف) مکانیکی است که خود را درگیر نزاعی حقوقی با فرد قدرتمند شهر کرده است و این میتواند باعث از دست دادن خانه و زمینش شود ...
----۲۳ مه ۲۰۱۴ -
-- درام -
--۱۴۰ دقیقه NR

منتقد: جان بِلیزدِیل (cine-vue)-امتیاز ۱۰ از ۱۰ (۵ از ۵)
تامِس هابز نویسندهی اثر فلسفی و سیاسی لِوْایِتان دراین کتاب نوشت: زندگی «زشت، خشن و کوتاه» است. فیلم لِوْایِتان ساختهی آندری زِویاگینتسِف در سال ۲۰۱۴ نامش را از این اثر گرفت. در بازگشت به جشنواره فیلم کن (فیلم اِلنای او در سال ۲۰۱۱ نامزد بخش جایزه برای کارهای نو و نگاهی نو بود)، آخرین ساختهی زِویاگینتسِف بازگویی قدرتمند و گیرایی از کتاب مقدس ایوب (Book of Job) در شهرکوچکی در روسیه است. کولیا (با بازی اَلِکسی سِربِریاکوف) مکانیکی است که خود را درگیر نزاعی حقوقی با فرد قدرتمند شهر کرده است که این میتواند باعث از دست دادن خانه و زمینش شود. کولیا فرشته نیست، با این حال فرد تندخوی خوش قلب است، که وُدکایش را دوست دارد، به سرعت با دیگران درگیر میشود و دائما از داشتههایش در زندگی ناله و شکایت میکند.





این محدودیت به معنی نیاز به رمز و رازهای تسلی بخش نیست (این قدرها هم شرایط بد نیست)، بلکه نشانگر کمبود دانش است و به راحتی میتوانیم حدس بزنیم آن کمبودها در کجاست. درواقع، راحتی حدس زدنمان نشان میدهد که چقدر از این دنیا را درک کردهایم. با این همه، کمدی و حس زیبایی شناسی زِویاگینتسِف بدبینی او را تعدیل میکند. دوربین میخاییل کِریچمَن چشماندازهای باشکوه و شگفت انگیزی را شکار میکند، که زندگیهای زشت، خشن و کوتاه در مقابل آن به نمایش در میآیند. از کارکرد نور در کوهستانها، باران و مهِ شبهجزیره کولا به تاثیرگذارترین شکل استفاده شده است. استخوانهای موجودی عظیم که روی ساحل قرار گرفته اند، در ابتدا ترس از فناپذیری را القا میکند، اما این تصویر در انتهای لِوْایِتان [به معنی موجود عظیم] تسلیبخشتر به نظر میآید، گویی "کوتاهی" زندگیهایمان در واقع جبرانی است برای "زشتی" و "خشونت" دنیایی که در آن زندگی میکنیم.
اختصاصی منبع : نقد فارسی
مترجم: محمد رضا سیلاوی