• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

معرفی و نقد فيلم نابودشدگان | The Ruins

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
The%20Ruins.jpg


نام فیلمنابودشدگان/The RuinsکارگردانCarter SmithنویسندهScott B. SmithبازیگرانJonathan Tucker ,Shawn Ashmore ,Joe Anderson ,Jena Malone ,Laura Ramsey ژانر فیلمترسناکخلاصه داستانچند جوان توریست که برای دیدن جاذبه های مکزیک به این کشور سفر کرده اند برای بازدید از یکی از مکان هایی که در نقشه هم مشخص نشده وارد جنگل های به ظاهر متروکه این مکان میشوند اما با بومیانی مواجه میشوند که...سال تولید2008محصولآمریکا – استرالیا - آلمانزمان فیلم90 دقیقه

داستان آن چیزی نیست که خیال میکردیم

حرف اول :

فیلم نابود شدگان ، در وهله ی اول ، فقط و فقط فیلمی هیجان انگیز است . فیلم سعی میکند که بیننده را نترساند ، اما میترساند . در واقع تلاش کارگردان برای ترساندن پنهان است . پنهان همچون سایر ویژگی های فیلم . پنهان همچون ذات گلی فطرت کش ، نه آدم کش ! گلی با سرگذشتی طولانی و عمری زیاد .قصه ، قصه ی گلی مغرور است که میخواهد همه درک و حسش بکنند ، اما غرورش به او اجازه نمیدهد ، کسانی را که لمسش کردند ، زنده بگذارد .

.................................................. ..........................
مرحله ی اول : حمله از درون / مسبب : قربانی اول

وقتی که پنج شخصیت اصلی داستان ( جین ، اریک ، استیسی ، امی ، ماتیوس ) به بالای هرم اسرار آمیز میروند ، ما با گلی آشنا میشویم ، که تمام اطراف این هرم را پوشانده است . اما بطن اصلی گل ، درون هرم پنهان شده است و تنها راهی که میشود به آن قسمت از هرم راه یافت ، چاه آبی خشک است . چاهی که آب ندارد ، نور خورشید به درونش راهی پیدا نمیکند ، اما در دلش ( عمق چاه ) حیات جریان دارد . حیاتی که تنها فکر و ذکرش گرفتن حیات بقیه است .

در طول فیلم ، ما با چهار قربانی مواجهیم که به داخل چاه راه پیدا میکنند . چهار نفری که قربانیان گل محسوب میشوند ، اما قربانی هایی که با تاخیر قربانی میشوند و وظیفه ی اصلیشان ، قربانی کردن بقیه است . در واقع قربانی های گل هم ، مثل خودش خاص هستند و با نمونه های مشابه متفاوت اند .

اولین قربانی ، شخصی است که قبلا به این هرم آمده و اکنون مرده است . اما صدای زنگ تلفن همراهش ، باعث میشود که بقیه را به درون چاه بکشاند و به دامشان بیندازد . صدای زنگی که در واقع ، توسط خود گل زده میشود و ما این مطلب را بعدا متوجه میشویم . در واقع آن شخص قربانی شده ، که به وسیله ی تلفن همراهش دیگران را نیز قربانی کند .

قربانی دوم ماتیوس است . ماتیوس در حال پایین رفتن از چاه ( برای پیدا کردن تلفن همراه ) ، طنابش پاره میشود و به درون چاه پرت میشود و پاهایش میشکند .

دو قربانی دیگر ، شخصیت های زن فیلم ( امی و استیسی ) هستند که برای نجات ماتیوس به پایین چاه میروند و در واقع ماتیوس که قبلا قربانی شده ، ناخواسته ، به دوستانش هم رحم نمیکند . دقت کنید که تمامی این حملات ، توسط درون گل و وجود اصلیش ( انتهای چاه ) صورت گرفته است . مرکزیت گل ، وجود سه نفر را آلوده میکند تا خودشان یکدیگر را نابود کنند . چرا که به قلمرو بطن اصلی گل راه یافته اند . اما چگونه وجودشان را آلوده میکند ؟

بیننده ابتدا فکر میکند که گل ، جسم افراد را نابود میکند . اما حمله ی نخست از درون هرم بوده است . پس گل از درون حمله میکند و فطرت را نشانه میگیرد . مشکلات اولیه شخصیت های داستان جسمانی است . کمبود آب ، کمبود غذا ، گرمی هوا و ...

اما شب فرا میرسد .

.................................................. ..........................
مرحله ی دوم : حمله از بیرون / مسبب : قربانی دوم و سوم و چهارم

استیسی اولین ناهنجاری را از خود نشان میدهد . او سعی میکند که به صورت پنهانی ، در جلوی دوست صمیمی اش امی ، اریک را ارضا کند . اما هم امی متوجه این حرکت میشود و هم استیسی متوجه میشود که امی متوجه شده . پس اولین تاثیر روی قربانی دوم ( استیسی ) صورت میگیرد . زمینه ی اصلی این تاثیر ، حمله از درون بوده و حالا ، زمینه برای حمله از بیرون هم بر روی استیسی فراهم میشود . صبح وقتی که استیسی بیدار میشود ، متوجه میشود که گیاه از بیرون ، به داخل بدنش نفوذ کرده ، در حالی که برای سه نفر دیگر این اتفاق نیافتاده. برای ماتیوس هم چنین اتفاقی در صبح می افتد . اما ماتیوس چگونه قربانی است ؟

وقتی که حال ماتیوس وخیم میشود ، اولین دعوا بین چهار نفر دیگر صورت میگیرد . در واقع ماتیوس قبل از قربانی شدن ، نا خواسته ذات بقیه را هم به بیراهه میکشاند . در هنگام قطع کردنه پای ماتیوس هم ، ما باز این اتفاق را میبینیم . افراد گروه از یکدیگر منزجر میشوند ، در حالی که تا قبل با یکدیگر خیلی صمیمی بوده اند . در همان شب ، حمله ی دیگری از بیرون صورت میگیرد که البته درون افراد را نشانه میرود . گل با تقلید صدایی دیگر ، بین استیسی و امی نفاق می اندازد و باعث دعوای دیگری میشود . در حین دعوا ، افراد حواسشان به ماتیوس نیست و ماتیوس توسط گل کشته میشود . چرا که وظیفه اش را انجام داده . وگر نه با توجه به چگونگی کشته شدن ماتیوس توسط گل ، میتوان نتیجه گرفت که گل ، همان شب اول هم میتوانست اینکار را انجام بدهد . اما صبر کرد .

حتی بعد از مرگ ماتیوس هم سر او دعوا میشود . چرا که اریک معتقد است ماتیوس که بالاخره زنده نمیماند ، پس چرا پاهایش را قطع کردیم و هم او و هم خودمان را عذاب دادیم . صبح روز بعد ، استیسی که زودتر تاثیر گل را دریافت کرده است ، گل های بیشتری را در بدنش مشاهده میکند . حتی در قسمت هایی که گل بدن را سوراخ نکرده ، از داخل دیده میشود . باز هم مسئله ی حمله از درون مطرح میشود . بعد از اینکه گل را از بدنش خارج میکنند ، استیسی به مرحله ی جنون میرسد و بدنش را تکه تکه میکند ، او میداند که گل در وجودش رخنه کرده است .

.................................................. ..........................
اثبات :

در هنگام قطع کردن پاهای ماتیوس ، جین میگوید که ماتیوس درد را احساس نمیکند و چون او با چشم ضربه ها را میبیند ، درد را درک میکند . این در واقع حکایت حال بیننده ی فیلم است . گل بیرونی جز مرموز بودن ، خطر دیگری نداشته ( البته به تنهایی ) . به همین دلیل است که گل در بدن های اریک و جین رشد نمیکند . چرا که آنها به داخل چاه که درون گل بوده نرفته اند . در واقع اگر گل ، به دیگران هم سرایت میکرده ، پس چرا به طبیعت اطراف هرم سرایت نمیکند ؟

با کشته شدن پسر بچه توسط مرد بومی ، ما ، شخصیت های اصلی فیلم و بقیه بومی ها متوجه میشویم که بیماری گل مسری است . اما اینگونه نیست . تنها کسانی که به درون گل دست یابند ، قربانی میشوند . اما اولین وظیفه ی این قربانی ها ، قربانی کردن بقیه است . همانطور که فردی که در چاه کشته شده بود ، ماتیوس ، استیسی و امی را قربانی کرد . همانطور که استیسی اریک را قربانی کرد . همانطور که امی جین را قربانی کرد . همانطور که ماتیوس به اختلاف بینشان دامن زد و همانطور که رئیس قبیله ی بومی ها ، همه ی این افراد را قربانی کرد ! چرا که خودش هم قربانی بوده و به درون گل ( انتهای چاه ) دست یافته است ! مگر نه از کجا میدانسته که گل با افراد چنین میکند ؟ چرا که این کشتارها فقط در راس هرم صورت میگرفته و هیچ کس هم مطلع نمیشده ، حتی با دیدن جنازه ها ( همانطور که در ابتدا ما هم متوجه نمیشویم ) . در واقع مرد بومی ، گردشگران را به راس هرم می فرستاده است و همچنین مردم ناآگاه قبیله اش را با این فریب ، به محاصره ی هرم وامیداشه است .

نکته ی دیگر اینکه علت حذف شدن نقشه ی هرم از روی نقشه ی جغرافیا هم ، تنها میتوانسته توسط قربانی های دیگر صورت بگیرد که زمانی به راس هرم رفته اند و با توجه به صلاحدید گل زنده بیرون می ایند . بعد هم با حذف محل از روی نقشه ، گردشگران را برای دیدن این محل ترغیب میکرده اند . امی که همان قربانی چهارم است هم ، به این سرنوشت دچار میشود . در سکانس پایانی فیلم ، ما میبینیم که گل در بدن او هم وجود دارد ( که البته تنها دلیلش رفتن به درون چاه است ) . این مسئله قبل از اینکه نشاندهنده ی این باشد که امی هم خواهد مرد ، نشاندهنده ی این است که قربانی های دیگری هم در کار خواهند بود .

.................................................. ..........................
درمان :

اما این بیماری چگونه درمان میشود ؟ فیلم نشان میدهد ، بیماری که از درون فرد را آلوده کند ، درمانی از بیرون ندارد . همانطور که یونانی ها هم ( افراد بیرونی ) نتوانسته اند به ماجرا جویان ما کمکی بکنند .

.................................................. ..........................

نقاط قوت فیلم :

کمبود دیالوگ در این فیلم تنش زا ، بهترین حسن فیلم است . همچنین تضادی که بین نور های درون فیلم وجود دارد هم مناسب است . با اینکه آفتاب در راس هرم خودنمایی میکند ، نمیتوانست تاریکی درون چاه را کمی روشن تر کند .

.................................................. ..........................
نقاط ضعف فیلم :

تنها نقطه ی ضعف فیلم را سکانس های ابتدایی فیلم میدانم که با اینکه فیلمساز میتوانست هر صحنه ای را ضبط کند ( چرا که در روند فیلم تغییری ایجاد نمیکرد ) سعی بر نشان دادن چند سکانس مستهجن را داشت . در صورتی که اصلا نیازی نبود .

.................................................. ..........................
حرف آخر :

بعد از تماشای فیلم از صمیم قلب به این نتیجه رسیدم که مهم نیست که یک فیلم چند جایزه بگیرد ، مهم نیست که یک فیلم در رده بندی های جهانی چه امتیازی کسب کند ، مهم نیست که یک فیلم چه برخوردی را از منتقدین و بینندگان دریافت کند .

فیلم باید من را راضی کند . فقط خودم را . اگر هم بقیه را راضی نکرد ...... خودم تنهایی فیلم را میبینم ... همین

امتیاز من به این فیلم 3.6 از 5 است .


شهريار حنيفه
كافه نقد
 
بالا