monafalsafi
New member
عامل دومی که بدخلقی نوجوانان را پیچیده می کند این است که مغز آنها هنوز در حال بلوغ فیزیکی است: مغز کودکان تا زمانی که در اوایل دهه 20 زندگی خود قرار دارند، به طور کامل رشد نکرده است! این رشد ناقص مغز مسئول بسیاری از نابالغی های شناختی و عاطفی است که می تواند به راحتی والدین را ناامید کند.برای مشاوره با روانشناس کودک و نوجوان اینجا کلیک کنید
نابالغی شناختی به مهارت های فکری جوانان در حال رشد اشاره دارد که هنوز به اندازه مهارت های بزرگسالان پیچیده و قابل اعتماد نیست. افراد نابالغ شناختی فاقد قضاوت خوب هستند. تفکر نابالغ منجر به این میشود که جوانان در فکر کردن به مسائل برای پیشبینی عواقب اعمال خود و اتخاذ تصمیمها یا انتخابهای آگاهانه بر اساس آن پیامدهای پیشبینیشده دچار مشکل شوند. در نتیجه، جوانی به راحتی (و در واقع می تواند) تکانشی، عجولانه و حتی خودخواه به نظر می رسد.
رشد فیزیکی ناقص مغز نیز تا حد زیادی مسئول عدم بلوغ عاطفی جوانی است. جوانان نسبت به بزرگسالان بالغ در تنظیم احساسات خود و قرار دادن رویدادها در چشم انداز مناسب مشکل بیشتری دارند. تنظیم هیجان توانایی مهمی است زیرا افراد را قادر میسازد تا به طور آگاهانه (در حدود) احساساتی مانند خشم، شادی یا ترس را کنترل کنند. چنین کنترلی به افراد کمک می کند تا اوج و فرودهای عاطفی را که معمولاً «نوسانات خلقی» نامیده می شود، محدود کنند. بدتر از همه، در دورههای برانگیختگی عاطفی بالا، ظرفیت تفکر مغز به طور موقت بیشتر کاهش مییابد.
والدین باید در مورد ساختار مغز هنوز نابالغ کودکان، تغییرات خواب و تغییر هورمون ها و عدم بلوغ عاطفی و شناختی ناشی از این حالت هنوز در حال رشد، بدانند تا بتوانند رفتار فرزندان خود را در منظر مناسب ببینند. اگرچه کودکان نوجوان ممکن است بداخلاق شوند و انتخابهای ضعیفی داشته باشند، اما این کار را صرفاً از روی بغض انجام نمیدهند، بلکه به این دلیل که در این مرحله از رشد خود نمیتوانند اساساً غیر از این باشند. علیرغم مقاومت آنها، والدین باید همچنان به فرزندان نوجوان خود دستورالعمل های رفتاری روشنی ارائه دهند و محدودیت های رفتاری متناسب با سن خود را تعیین و اجرا کنند. از طریق انجام این کار، والدین ترکیب مناسبی از ایمنی و آزادی را برای کودکان فراهم میکنند تا بتوانند رشد بیشتر آنها را تقویت کنند.عواقب بدترین تصمیمات آنها برای پیشرفت آنها.
نابالغی شناختی به مهارت های فکری جوانان در حال رشد اشاره دارد که هنوز به اندازه مهارت های بزرگسالان پیچیده و قابل اعتماد نیست. افراد نابالغ شناختی فاقد قضاوت خوب هستند. تفکر نابالغ منجر به این میشود که جوانان در فکر کردن به مسائل برای پیشبینی عواقب اعمال خود و اتخاذ تصمیمها یا انتخابهای آگاهانه بر اساس آن پیامدهای پیشبینیشده دچار مشکل شوند. در نتیجه، جوانی به راحتی (و در واقع می تواند) تکانشی، عجولانه و حتی خودخواه به نظر می رسد.
رشد فیزیکی ناقص مغز نیز تا حد زیادی مسئول عدم بلوغ عاطفی جوانی است. جوانان نسبت به بزرگسالان بالغ در تنظیم احساسات خود و قرار دادن رویدادها در چشم انداز مناسب مشکل بیشتری دارند. تنظیم هیجان توانایی مهمی است زیرا افراد را قادر میسازد تا به طور آگاهانه (در حدود) احساساتی مانند خشم، شادی یا ترس را کنترل کنند. چنین کنترلی به افراد کمک می کند تا اوج و فرودهای عاطفی را که معمولاً «نوسانات خلقی» نامیده می شود، محدود کنند. بدتر از همه، در دورههای برانگیختگی عاطفی بالا، ظرفیت تفکر مغز به طور موقت بیشتر کاهش مییابد.
والدین باید در مورد ساختار مغز هنوز نابالغ کودکان، تغییرات خواب و تغییر هورمون ها و عدم بلوغ عاطفی و شناختی ناشی از این حالت هنوز در حال رشد، بدانند تا بتوانند رفتار فرزندان خود را در منظر مناسب ببینند. اگرچه کودکان نوجوان ممکن است بداخلاق شوند و انتخابهای ضعیفی داشته باشند، اما این کار را صرفاً از روی بغض انجام نمیدهند، بلکه به این دلیل که در این مرحله از رشد خود نمیتوانند اساساً غیر از این باشند. علیرغم مقاومت آنها، والدین باید همچنان به فرزندان نوجوان خود دستورالعمل های رفتاری روشنی ارائه دهند و محدودیت های رفتاری متناسب با سن خود را تعیین و اجرا کنند. از طریق انجام این کار، والدین ترکیب مناسبی از ایمنی و آزادی را برای کودکان فراهم میکنند تا بتوانند رشد بیشتر آنها را تقویت کنند.عواقب بدترین تصمیمات آنها برای پیشرفت آنها.