• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مفهوم زیبایی در معماری

eliza

متخصص بخش
یک نقاش می تواند تابلوهایش را در خانه یا در آتلیه اش نقاشی کند. آزادی او در این زمینه که چه چیز می خواهد بکشد، حداکثر به اندازه و ابعاد بوم او محدود می شود.بعد از تمام شدن نقاشی تابلو به معرض فروش قرار میگیرد ، درست مثل هر کالای دیگری . خریدار کسی خواهد بود که از آنچه کشیده شده لذت ببرد و با قیمت آن هم موافق باشد.

اما در معماری چنین نیست. عوامل بسیار زیادی مانند قابلیت استفاده ، ساختار ، مقاومت مصالح ، مسائل مالی و در نهایت ضوابط ساختمانی این آزادی را محدود می کند. در معماری به عکس نقاشی ، زیباشناختی تنها عاملی که باید مورد توجه قرار گیردنیست. اما در این نیز که این عامل در معماری نقشی اصلی دارد نمی توان شک کرد. تنها عوامل موثر بایستی یک به یک مورد توجه قرار گیرند و نتیجه به ناچار یک برآیند است. یا به گفته رومالدو جیورجولا " واقعیت این است که سعی در نزدیک شدن به معماری نیز مثل نزدیک شدن به سایر اصول اجتماعی یا اخلاقی اغلب به تنگناها منجر می شود."

معماری در گوشه خانه عملی نمی شود.حتی اولین طرح به سفارش کارفرما و با دخالت متخصصین مختلف و با توجه به قوانین حقوقی و فیزیکی و غیره تهیه می شود. به این دلیل این گلایه شنیده می شود که امروز محدودیتها چنان زیادند که عرضه کردن معماری خوب خیلی مشکل است. اما با اطمینان می توانیم نظر پیر لوئجی نروی را تایید کنیم که علی رغم تمام این اجبارها " همواره آنقدر آزادی باقی می ماند که شخصیت کسی که خالق ساختمان بوده است خود را نشان بدهد و مخلوق او به شرط اینکه خالق یک هنرمند باشد علی رغم تمام اجبارهای فنی می تواند یک اثر حقیقی و اصیل هنری باشد. " . در مورد اینکه آیا اصولاًبایستی هر ساختمان یک اثر هنری باشد یا نه در اینجا بحثی نمی کنیم. اما آنچه مسلم است این است که هر معمار خوب قصد ارائه و انجام یک معماری خوب را هم دارد و در اینجا منظور ما از خوب این است که از طرفی تمام قواعد و قوانین فیزیک ساختمان و عملکرد و مسائل مالی و غیره در نظر گرفته شده باشند و از طرف دیگر نتیجه کار از نظر زیباشناختی رضایتبخش باشد.

محدودیتها بسیار زیادند و در این میان اغلب جای بازی آنقدر کم است که تنها می توان از فاصله بین تفاسیر مختلفیک قانون استفاده کرد. آزادی معمار محدود است و در این محدوده تنگ او مسئولیت زیباسازی را نیز به عهده دارد و او نیز قصد دارد چیزی زیبا بیافریند یعنی نوعی معماری خوب عرضه کند که از نظر زیباشناختی نیز جوابگوی احتیاجات ما باشد.

لغت زیبا شناختی در اصل یونانی است و به معنی ادراک است. علم زیباشناختی به معنی وسیع کلمه به بررسی و روشهای احساس محیط و موقعیت فرد در داخل آن می پردازد.

از قرن 18 مفهوم زیبایی بیشتر جنبه روانشناسانه به خود گرفت. زیبایی در ارتباط با ادراک دیده شده و بیننده جزئی از این مجموعه به حساب آمد. گوتلیب باومگارتنر از مفهوم زیباشناختی به عنوان مفهومی به موازات علم اخلاق و منطق استفاده نمود. نقشی را که عقل در علم اخلاق داشت سلیقه در زیباشناختی به دست آورد. احساس و ادراک بار دیگر در علم زیباشناختی راه یافتند. به این ترتیب در قرن 20 زیباشناختی به صورت فلسفه و دانش تمامی نمودهای زیبایی شد.

پیتر اسمیت معتقد به سه سطح برای ارزشهای زیبایی شناختی است : " تغییرات در زیباشناسی بر اساس بافتی خاص انجام میشود که قابل قیاس با تغییرات آب اقیانوس هاست . در سطح آب امواج بسیاری وجود دارند با بسامد زیاد و دامنه کم و در زیر این امواج ، امواج بزرگ و عمیق تری وجود دارد که در واقع امواج بالا یی را بر خود حمل می کند. در زیر تمام این امواج در عمق اقیانوس جریانهای دریایی وجود دارند که توده های بسیار عظیم آب در آنها جریان دارند و تمام آنچه در سطح می گذرد کوچکترین اثری بر آنها ندارد . در قیاس ما امواج ریز سطحی نمایان مُد هستند و امواج بزرگتری که حمل کننده امواج بالایی هستند نمایانگر سبکها و دوره های مختلف فرهنگی و در زیر تمامی این امواج ارزشهای بنیادی زیباشناختی هستند که به آرامش در تغییر هستند.

بیشترین تغییرات در سطح مُد انجام میگیرد . در فاصله های زمانی چیزی جای چیزهای قبلی را می گیرد و باعث تغییر سلیقه نیز می گردد. واقعیت این است که کار مهندسان تا مدتهای مدیدی رابطه ای با هنر نداشت . به این دلیل تابع سلیقه هم نبود، بلکه مهندسان صرفاً کاربرد آنچه را که می شناختند در نظر می گرفتند این امر قطعاٌ یکی از دلائل پیشرفت عظیمی بود که در پایان قرن گذشته و اوائل قرن حاضر در صنایع کشتی سازی ، هواپیما سازی ، اتومبیل سازی ، پل سازی و غیره پیش آمد . بدیهی است که این تحولات تابع تغییرات کوتا مدت مُد و سلیقه نبودند.ش


__________________
 

eliza

متخصص بخش
زیبایی چیست؟
زیبایی یکی از مفاهیم فلسفی است.ویل دورانت عقیده دارد زیبایی زاده میل است. یکی از نشانه‌های برجسته اینکه زیبایی زاده میل است این است که شی مطلوب پس از ان که به دست آمد زیبایی خود را از دست می‌دهد. آن چه می‌خواهیم برای خوبی آن نیست، بلکه برای آن خوب است که آن را می‌خواهیم.
آبی بودن آسمان برای خوشایندی ما نیست، بلکه چشمان ما به تدریج با آسمان آبی خو گرفته آن را خوشایند یافته‌اند. لذت طبیعی هر شکل و رنگی به نسبت تکرار آن در سر گذشت انسان است.
زن نیز برای آن منبع و دستور زیبایی شناخته شد که عشق مرد به زن قوی تر از عشق زن به مرد است اگر چه مدتش کوتاه تر است.سانتایانا عقیده دارد زیبایی لذتی است که وجود خارجی یافته‌است (زیبایی وعده لذت است).

عوامل روانی-اجتماعی بر ادراک ما اثرات مهمی به جا می گذارند. بدین ترتیب این عوامل از این مسیر در احساس ما از زیبایی نیز موثرند.اینک خواهیم دید که ادراک زیبایی تحت تاثیر عوامل موثر دیگری نیز قرار دارد.

نظریه اطلاعات سعی دارد به صورت غیر مغرضانه ای و به زبان ریاضی زیبایی را تشریح کند. بنابر این نظریه ، اطلاعات سمانتیک یک پیام ذهن انسان را مشغول کرده ، در مقابل اطلاعات زیباشناختی عواطف انسان را مخاطب قرار می دهد . به عبارتی دیگر این اطلاعات چند و چون زیبایی را مشخص می کند.براین اساس یک پیام زمانی زیبایی را القا می کند که پرت اطلاعاتی کافی داشته باشد ( مفاهیمی که به صورت یک تکرار در ذهن تداعی می گردند) . باید مقدار پرت اطلاعاتی آنقدر زیاد باشد که میزان بداعت آن یعنی محتوای زیباشناختی آن از حداکثر دریافت ذهنی یعنی شانزده بیت در ثانیه کمی بیشتر باشد. از این طریق ، گیرنده مجبور به تشکیل طرح واره ( ایجاد یک تصویر کلی از یک چیز در ذهن ) است و به این ترتیب ذهن اجباراً خود را معطوف به ادراک بالاتری میکند.

میزان بداعت بایستی در هر سطح ادراکی کمی بیش از ظرفیت حداکثر دریافت ذهن باشد. ارضای حس زیباشناختی لااقل تا حدی ، زمانی به دست می آید که ذهن در مجموعه ای از تحریکات ظاهراً غیرمنظم و مغشوش ، موفق به کشف یک نظم نسبی گردد.

هرچه گیرنده ، براساس خصوصیات قومی و ساختار فرهنگی خود قادر به تشکیل طرح واره های بیشتری شود، ادراک وی نیز به لایه های بالاتر ادراکی ارتقا می یابد. این مکانیسم نشان می دهد که چرا در یک تابلوی نقاشی همیشه چیزهای جدیدی کشف می کنیم ، یا چرا نظر ما در مورد یک هنری تغییر می کند و نیز چرا ارزیابی زیباشناختی دو نفر از یک اثر با هم اختلاف دارد. تجربه ، دانش و عوامل روانی-اجتماعی ، همگی در ارزیابی زیباشناختی موثرند. وقتی بیننده با سبک یا مدی که در مورد مطالعه قرار می دهد مانوس باشد تشکیل طرح واره برای وی آسانتر است.

احساس زیبایی و نوآوری در ارتباط با یکدیگرند و از طرف دیگر نوآوری در ارتباط مسفقیم یا غیرقابل پیش بینی بودن است. نتیجه این ارتباط این است که بعد از اولین برداشت از یک اثر تازگی آن کمتر میشود و در نتیجه اثر زیباشناختی نیز نقصان می یابد. از طرف دیگر یک تجربه تکراری همیشه می تواند وسیله ای برای آموزش باشد که این آموزش خود باعث تفاهم بیشتر و این تفاهم بیشتر وسیله ای برای درک زیباشناختی عمیق تر می شود.


__________________
 

eliza

متخصص بخش
حاصل زیبایی
هدف از زیبایی چیست؟ دلیل اینکه بایستی دنبال زیبایی بود کدام است؟ این سوال را میتوان از دو دیدگاه پاسخ گفت یکی دیدگاه فلسفی- روانی و دیگری نظریه اطلاعات. زیگموند فروید در کتاب " ناآرامی در فرهنگ" حاصل زیبایی را چنین وصف می کند: " زندگی چنانکه به ما داده شده است برای ما خیلی سخت است و رنجها و مشکلات غیر قابل حل به همراه دارد. برای تحمل این زندگی ما نیازمند تسکین دهنده ای هستیم. رنج و بی آرامی بیش از هرچیز نتیجه ارضا نشدن غرایز ما است."

به نظر فروید یک راه نجات و تسکین یابی این است که بشر وابستگی خود را از دنیا از بین ببرد و ارضا خویش را در فرایندهای درون بجوید. از این طریق اهداف غرایز چنان تغییر می کند که ارضا آنها محتاج به دنیای خارج نیستند. لذت بردن از هنربه عنوان محمل ارزشهای زیباشناختی – را فروید یکی از امکانات این ارضا رویایی می داند : " ارضا از رویاهایی به وجود می آید که انسان واقف به رویا بودن آنها هست اما مجال نمی دهد که اختلاف این رویاها با واقعیت مانع از لذت بردن او از آنها بشود"

فروید می گوید که ارضا از طریق لذت بردن از هنر به مراتب ضعیفتر از ارضا مسفقیم غرایز است: " لختی لطیفی که لذت بردن از هنر در ما بوجود می آورد تنها می تواند ما را به صورتی گذرا از کانون شدایدمان دور کند."

هنر و زیبایی همیشه در ارتباط با هم بوده اند و به این ترتیب فروید به طور غیرمستقیم زیبایی را نوعی تسکین دهنده می داند. نیاز بشر به زیبایی به عنوان جزئی از فرهنگ ، قطعی است. این مطلب را این واقعیت تایید می کند که بشر از اولین روزهای خلقت همیشه سعی در زیباسازی محیطش داشته است.

مبنای استدلال لزوم زیبایی از دیدگاه نظریه اطلاعات تشکیل طرحواره است. با تشکیل طرح واره ادراک نظم پیدا میکند. وقتی که اطلاعات زیباشناختی یک پیام به حد مشخصی برسد ما جسمی را که پیام از آن به ما رسیده است زیبا تشخیص می دهیم.این حد خاص درست مقداری از اطلاعات است که گیرنده را وادار به تشکیل طرح واره و از این طریق ارتقا سطح ادراکش به یک سطح بالاتر از سطوح ادراکی کند و به عکس نیز میتوان گفت که یک چیز زیبا ادراکی غنی را برای ما ممکن میسازد و این زیبایی باعث رضایت ما میشود و یا باز به عقیده فروید وسیله ای تسکین بخش است. هلمار فرانک که یکی از بنیانگذاران نظریه اطلاعات است چهار شرط لازم که کافی بودن آنها اجباری نیست برای احساس زیبایی ذکر میکند : یکم ؛ نمای ساختمان بایستی حداقل یکبار امکان تشکیل طرحواره را به بیننده بدهد یا به عبارت دیگر بایستی لااقل دو سطح از سطوح ادراکی را مخاطب قرار دهد . درحالیکه اطلاعات یکی از آنها کمتر و دیگری بیشتر از مقدار حداکثر ظرفیت دریافت ذهن باشند. دوم اینکه احتمال پیش آمدن مجموعه علائم مختلف عرضه شده از نظر محاسبه با یکدیگر مساوی نباشند چون در چنین صورتی تشکیل طرحواره ممکن نیست. و سوم؛ مقدار اطلاعات بالاترین سطح یا بالاترین طرحواره نباید از 160 بایت بیشتر باشد چه در این حالت دیگر ذهن نمیتواند تمامی اطلاعات را به عنوان یک پیام واحد تلقی کند. چهارم نیز بایستی برای تشکیل طرح واره امکانات مختلف وجود داشته باشند. اگر این طور نباشد پرت اطلاعاتی برابر 1 خواهد بود و در نتیجه تازگی برار صفر و پیام فاقد اطلاعات است و جایی برای احساس زیبایی باقی نمیماند.


__________________
 
بالا