استان مازندران با حدود 24 هزار كيلومتر مربع مساحت بين 47 دقيقه تا 38 درجه و 5 دقيقه ْ عرض شمالي و 50 درجه و 34 دقيقه تا 56 درجه و 14 دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. درياي مازندران در شمال استان تهران و سمنان ، در جنوب واستانهاي گيلان و گلستان به ترتيب در غرب و شرق آن قرارگرفته است . براساس آخرين تقسيمــــات كشوري سال 1375 وبا توجه به تفكيك استان گلستان از استان مازندران ، اين استان درحال حاضر 14 شهرستان ، 38 شهــر، 34 بخش و 100 دهستان دارد.
جغرافياي تاريخي استان
درباره تاريخ باستاني استان مازندران اطلاع زيادي دردست نيست و اساسا وضع اقليمي آن اجازه نميدهد ابنيه وآثار معماري پايدار بمانند.
درجلگه هاي ساحلي مازندران آثار معتبري از ادوار قبل از اسلام به دست نيامده و حتي از شهرهاي معتبر صدر اسلام ( دوره پادشاهان طبرستان و ديلم ) هم به جز آمل و ساري يادگاري بجانمانده است. بعداز غلبه آريايي هاي مهاجم ومهاجرت بوميان، ساكنان جديد پس از مدتها ظاهرا زيرفرمان هخامنشيان قرار گرفتند. دركتيبه بيستون سرزمين مازندران به نام ’’پشتخوارگي‘‘ ودر اوستا ’’پزشخوارگر‘‘ آمده است و به نظر ميرسدكه مازندران جزو قلمرو اشكانيان بوده است. هم زمان بافتوحات مسلمانان از سلسله هاي پادوسبانان، آل باوند و افراسيابيان نام برده شده است كه در طبرستان يا قسمتي از آن حكومت ميكرده انـد و استقلال نسبي داشته اند. مورخان درباره اولين حمله مسلمين به طبرستان وحدت نظر ندارند. بنابه قول عده اي ازنويسندگـان در سال 30 هجري قمري ـ زمان خلافت عثمان ـ اولين بار سعد بن عاص حاكم كوفه در صدد فتح طبرستان برآمد و سرانجام سواحل طبرستان، رويان و دماوند رابه تصرف خود درآورد. درزمان مروان بن محمد(132ـ 126 هـ .ق) آخرين خليفه بنـي –اميه، اهالي طبرستان عليه حكام عرب سر به شورش برداشتند. دردوره خلافت ابوالعباس سفاح (136 ـ132 هـ .ق) ـ اولين خليفه عباسي ـ يكي از عاملان وي رهسپار طبرستان شد و با اهالي آن منطفه از طريق صلح و مدارا كنارآمد، ليكن دردوره ـ خلافت ابوجعفر منصور (158 – 136 هـ . ق) ـ دومين خليفه عباسي مردم طبرستان براي چندمين بار سر بـه شــــــورش برداشتند. سرانجام طبرستان كاملاُ تحت اطاعت اعراب درآمده ولي بعد ازآن نيز در سرزمين طبرستان مانند سابق، مسكوكاتي باخط پهلوي ضرب شد. سرانجام درسال 167 هجري قمري ’’ونداد هرمز لا‘‘ سلسله مستقلي در طبرستان تأسيس كرد.
درقرن چهارم و پنجم هجري، طبرستان ميدان كشمكش سلسله آل زيار و آل بويه از يك طرف و سامانيان و غزنويان ازطرف ديگر شده بود، اغلب اوقات طبرستان تحت اداره آل زياربود. درسال 426 هجري قمري، سلطان مسعــود غزنـــوي ازطريق گرگان وارد طبرستان شد و صدمات و خسارات جاني و مالي زيادي به اهالي آن سامان وارد آورد. هنوز اين خرابه ـ ها ترميم نشده بود كه طغرل اول مؤسس سلسله سلجوقي به گرگان وطبرستان حمله ورشد ودرسال 606 هجري قمــــري طبرستان ازجمله ’’كبود جامه ‘‘ به دست سلطان محمد خوارزمشاه افتاد و اسپهيد كيودجامه به نام ’’ركن الدين كبودجامه ‘‘ و فرزندانش به دست سلطان محمد خوارزمشاه اسير شدند. زماني كه سلطان محمد خوارزمشاه از نبرد با سپاهيان مغول فــرار مي كرد، ركن الدين ، مغولان را به جايگاه سلطان محمد هدايت كرد و به اثر اين خوش خدمتي، از طرف مغولان به حكومت كبود جامه رسيد و سرانجام توسط تيموريان بساط حكمراني آنها نيز برچيده شد. بعد از درگذشت اميرتيمور ، ســــادات ـ مرعشي با كسب اجازه از شاهرخ ميرزا (850 – 807 هـ . ق ) به مازندران برگشتند و به عنوان باج گزار اين نواحي سلطنت كردند. سرانجام در زمان سلطنت شاه عباس اول به طور كلي قدرت سادات مرعشي از بين رفت. پس ازبرچيده شدن بساط حكومت ملوك الطوايفي طبرستان كه تا سال 1006 هجري قمري ادامه داشت، اين منطقه تحت نظارت شاه عباس اول و سلاطين بعدي سلسله صفوي تأمين قرار گرفت. شاهان صفوي درطول هرسال به كرات به عنوان شكارويا پس ازاحـداث فرحآباد جهت استراحت به اين منطقه سفرمي كردند. نارشاه افشار براي مقابله بادشمنان به ويژه دشمنان شمالي وروس هـا، درمازندران يك كارخانه كشتي سازي دايركرد و به رونق هرچه بيشتر منطقه افزود. ازدوره فتحعلي شاه قاجار، به منطقه سـرـ سبز و زيباو دل انگيزمازندران ، به عنوان يك منطقه استراحتي ـ تفريحي توجه گرديده و ناصرالدين شاه طي دوسفر دستور تعمير راه ها و كاروان سراها را صادر كرد. دردوران ملطنت پهلوي منطقهْ مازندران مانند سايرمناطق كشور از راههاي ارتباطي برخوردار شد و به علت شرايط محيطي و آب وهواي معتدل ، چشم اندازهاي زببا نزديكي اش به تهران ، محل استراحت و تفريح قسمت اعظم مردم كشور شد.
صنايع دستی
از صنايع دستی موجود در استان مازندران می توان به قالی بافی، گليم بافی، جاجيمچه بافی، بافت گليچه، چوقا، شمد و ملحفه، سوزن دوزی، رنگرزی و چاپ سنتی سفالگری و سراميک سازی، فرآورده های پوست و چرم، هنرهای مرتبط با فلز، هنرهای مرتبط با چوب، حصير بافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلد سازی سنتی، صنايع دستی دريايی عروسک سازی اشاره کرد.
قالی بافی و گليم بافی از رشته های اصلی و اساسی مازندران نيست ولی در استان بافته می شود. در شرايطی که فرش در بعضی مناطق حرف اول برای ابراز وجود دارد تنها شهرت خود را در مازندران به ساير رشته ها واگذار کرده است و نقشه هايی که درمازندران بافته می شود مربوط به ساير مناطق است.
دستبافی (نساجی سنتی)
امروزه دستبافی به صورت تهيه و توليد انواع پارچه ها و برخی زيراندازها جاجيم، جاجيمچه، روتختی، روميزی، روسری، لباسهای محلی، ملحفه و شمد و ... . در بسياری از مناطق روستايی و برخی نقاط شهری استان مازندران مرسوم است. راميان در استان مازندران نيز يکی از مراکز مهم پارچه های ابريشمی محسوب می شود. بعضی از دستبافان از دستگاههای ساده بافندگی نظير دستگاههای "دووردی" و "چهاروردی" استفاده می نمايند و برخی از آنها دستگاههای ژاکارد دستی، تک فاز و سه فاز را نيز به تدريج جايگزين دستگاههای قديمی نموده اند.
قالی کلاردشت:
قالی کلاردشت، فرشی است که در منطقه مازندران و حتی در ايران، بسيار ناشناخته است و حتی بين تجار و بافندگان نيز نا آشنا است. اين قالی در بازار داخل بطور کل خريدار بسيار اندکی دارد و تنها گروهی از صادر کنندگان قالی اقدام به صادرات آن به کشورهای اروپايی می نمايند.
معروفترين قالی کلاردشت در روستای مکارود استان بافته می شود. قالی کلاردشت جزء قاليهای درشت با فت می باشد که به قالی خرسک نيز معروف است. نقوش قالی کلاردشت عمدتاً ذهنی و بدون نقشه هستند. در نقشهای قالی کلاردشت گويی طبيعت زيبا و در عين حال سخت کوهستانی متجلی می شود.
نقش "مل چفته" در حاشيه گليم هرسين دقيقاً در حاشيه نقش متن يک قالی قديمی کلاردشت مشاهده می شود. از ديگر نقوش قالی در کلاردشت می توان به نقش جنگلی، صندوقی، رودبارکی، مجمه ای، گل سينی، عينکی، چخماقی، رسولی، شمله، خرکی، شکری، سيخ کبابی و مزلقان اشاره کرد.
گلهايی که در متن فرش کلاردشت استفاده می کنند، عبارتند از:
رسين گل (که به آن" طناب رسن" می گويند)، شاخ نر، چنگ گربه، گل کلوچه، حلوا قجل( که يک نوع حلوا با کره محلی و عسل درست می شود)، نقشه گوزن، گنجشک، مسير کاه گل، شانه هيری، گل ترکمن، گل لاری، گل شاه عباسی، پيل مل يا پول گردن، ماهی گل، گل چخماق، لوله پنجه، پيچ پيچی، پمپال، گل سينی، ميش دندان، گل پياله، پتو گل، کريم خانی، چهارواز، چنار، گل شيدی، پل بز(بز بدون شاخ) و بز چلچله ای(بز شاخ دار)
جغرافياي تاريخي استان
درباره تاريخ باستاني استان مازندران اطلاع زيادي دردست نيست و اساسا وضع اقليمي آن اجازه نميدهد ابنيه وآثار معماري پايدار بمانند.
درجلگه هاي ساحلي مازندران آثار معتبري از ادوار قبل از اسلام به دست نيامده و حتي از شهرهاي معتبر صدر اسلام ( دوره پادشاهان طبرستان و ديلم ) هم به جز آمل و ساري يادگاري بجانمانده است. بعداز غلبه آريايي هاي مهاجم ومهاجرت بوميان، ساكنان جديد پس از مدتها ظاهرا زيرفرمان هخامنشيان قرار گرفتند. دركتيبه بيستون سرزمين مازندران به نام ’’پشتخوارگي‘‘ ودر اوستا ’’پزشخوارگر‘‘ آمده است و به نظر ميرسدكه مازندران جزو قلمرو اشكانيان بوده است. هم زمان بافتوحات مسلمانان از سلسله هاي پادوسبانان، آل باوند و افراسيابيان نام برده شده است كه در طبرستان يا قسمتي از آن حكومت ميكرده انـد و استقلال نسبي داشته اند. مورخان درباره اولين حمله مسلمين به طبرستان وحدت نظر ندارند. بنابه قول عده اي ازنويسندگـان در سال 30 هجري قمري ـ زمان خلافت عثمان ـ اولين بار سعد بن عاص حاكم كوفه در صدد فتح طبرستان برآمد و سرانجام سواحل طبرستان، رويان و دماوند رابه تصرف خود درآورد. درزمان مروان بن محمد(132ـ 126 هـ .ق) آخرين خليفه بنـي –اميه، اهالي طبرستان عليه حكام عرب سر به شورش برداشتند. دردوره خلافت ابوالعباس سفاح (136 ـ132 هـ .ق) ـ اولين خليفه عباسي ـ يكي از عاملان وي رهسپار طبرستان شد و با اهالي آن منطفه از طريق صلح و مدارا كنارآمد، ليكن دردوره ـ خلافت ابوجعفر منصور (158 – 136 هـ . ق) ـ دومين خليفه عباسي مردم طبرستان براي چندمين بار سر بـه شــــــورش برداشتند. سرانجام طبرستان كاملاُ تحت اطاعت اعراب درآمده ولي بعد ازآن نيز در سرزمين طبرستان مانند سابق، مسكوكاتي باخط پهلوي ضرب شد. سرانجام درسال 167 هجري قمري ’’ونداد هرمز لا‘‘ سلسله مستقلي در طبرستان تأسيس كرد.
درقرن چهارم و پنجم هجري، طبرستان ميدان كشمكش سلسله آل زيار و آل بويه از يك طرف و سامانيان و غزنويان ازطرف ديگر شده بود، اغلب اوقات طبرستان تحت اداره آل زياربود. درسال 426 هجري قمري، سلطان مسعــود غزنـــوي ازطريق گرگان وارد طبرستان شد و صدمات و خسارات جاني و مالي زيادي به اهالي آن سامان وارد آورد. هنوز اين خرابه ـ ها ترميم نشده بود كه طغرل اول مؤسس سلسله سلجوقي به گرگان وطبرستان حمله ورشد ودرسال 606 هجري قمــــري طبرستان ازجمله ’’كبود جامه ‘‘ به دست سلطان محمد خوارزمشاه افتاد و اسپهيد كيودجامه به نام ’’ركن الدين كبودجامه ‘‘ و فرزندانش به دست سلطان محمد خوارزمشاه اسير شدند. زماني كه سلطان محمد خوارزمشاه از نبرد با سپاهيان مغول فــرار مي كرد، ركن الدين ، مغولان را به جايگاه سلطان محمد هدايت كرد و به اثر اين خوش خدمتي، از طرف مغولان به حكومت كبود جامه رسيد و سرانجام توسط تيموريان بساط حكمراني آنها نيز برچيده شد. بعد از درگذشت اميرتيمور ، ســــادات ـ مرعشي با كسب اجازه از شاهرخ ميرزا (850 – 807 هـ . ق ) به مازندران برگشتند و به عنوان باج گزار اين نواحي سلطنت كردند. سرانجام در زمان سلطنت شاه عباس اول به طور كلي قدرت سادات مرعشي از بين رفت. پس ازبرچيده شدن بساط حكومت ملوك الطوايفي طبرستان كه تا سال 1006 هجري قمري ادامه داشت، اين منطقه تحت نظارت شاه عباس اول و سلاطين بعدي سلسله صفوي تأمين قرار گرفت. شاهان صفوي درطول هرسال به كرات به عنوان شكارويا پس ازاحـداث فرحآباد جهت استراحت به اين منطقه سفرمي كردند. نارشاه افشار براي مقابله بادشمنان به ويژه دشمنان شمالي وروس هـا، درمازندران يك كارخانه كشتي سازي دايركرد و به رونق هرچه بيشتر منطقه افزود. ازدوره فتحعلي شاه قاجار، به منطقه سـرـ سبز و زيباو دل انگيزمازندران ، به عنوان يك منطقه استراحتي ـ تفريحي توجه گرديده و ناصرالدين شاه طي دوسفر دستور تعمير راه ها و كاروان سراها را صادر كرد. دردوران ملطنت پهلوي منطقهْ مازندران مانند سايرمناطق كشور از راههاي ارتباطي برخوردار شد و به علت شرايط محيطي و آب وهواي معتدل ، چشم اندازهاي زببا نزديكي اش به تهران ، محل استراحت و تفريح قسمت اعظم مردم كشور شد.
صنايع دستی
از صنايع دستی موجود در استان مازندران می توان به قالی بافی، گليم بافی، جاجيمچه بافی، بافت گليچه، چوقا، شمد و ملحفه، سوزن دوزی، رنگرزی و چاپ سنتی سفالگری و سراميک سازی، فرآورده های پوست و چرم، هنرهای مرتبط با فلز، هنرهای مرتبط با چوب، حصير بافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلد سازی سنتی، صنايع دستی دريايی عروسک سازی اشاره کرد.
قالی بافی و گليم بافی از رشته های اصلی و اساسی مازندران نيست ولی در استان بافته می شود. در شرايطی که فرش در بعضی مناطق حرف اول برای ابراز وجود دارد تنها شهرت خود را در مازندران به ساير رشته ها واگذار کرده است و نقشه هايی که درمازندران بافته می شود مربوط به ساير مناطق است.
دستبافی (نساجی سنتی)
امروزه دستبافی به صورت تهيه و توليد انواع پارچه ها و برخی زيراندازها جاجيم، جاجيمچه، روتختی، روميزی، روسری، لباسهای محلی، ملحفه و شمد و ... . در بسياری از مناطق روستايی و برخی نقاط شهری استان مازندران مرسوم است. راميان در استان مازندران نيز يکی از مراکز مهم پارچه های ابريشمی محسوب می شود. بعضی از دستبافان از دستگاههای ساده بافندگی نظير دستگاههای "دووردی" و "چهاروردی" استفاده می نمايند و برخی از آنها دستگاههای ژاکارد دستی، تک فاز و سه فاز را نيز به تدريج جايگزين دستگاههای قديمی نموده اند.
قالی کلاردشت:
قالی کلاردشت، فرشی است که در منطقه مازندران و حتی در ايران، بسيار ناشناخته است و حتی بين تجار و بافندگان نيز نا آشنا است. اين قالی در بازار داخل بطور کل خريدار بسيار اندکی دارد و تنها گروهی از صادر کنندگان قالی اقدام به صادرات آن به کشورهای اروپايی می نمايند.
معروفترين قالی کلاردشت در روستای مکارود استان بافته می شود. قالی کلاردشت جزء قاليهای درشت با فت می باشد که به قالی خرسک نيز معروف است. نقوش قالی کلاردشت عمدتاً ذهنی و بدون نقشه هستند. در نقشهای قالی کلاردشت گويی طبيعت زيبا و در عين حال سخت کوهستانی متجلی می شود.
نقش "مل چفته" در حاشيه گليم هرسين دقيقاً در حاشيه نقش متن يک قالی قديمی کلاردشت مشاهده می شود. از ديگر نقوش قالی در کلاردشت می توان به نقش جنگلی، صندوقی، رودبارکی، مجمه ای، گل سينی، عينکی، چخماقی، رسولی، شمله، خرکی، شکری، سيخ کبابی و مزلقان اشاره کرد.
گلهايی که در متن فرش کلاردشت استفاده می کنند، عبارتند از:
رسين گل (که به آن" طناب رسن" می گويند)، شاخ نر، چنگ گربه، گل کلوچه، حلوا قجل( که يک نوع حلوا با کره محلی و عسل درست می شود)، نقشه گوزن، گنجشک، مسير کاه گل، شانه هيری، گل ترکمن، گل لاری، گل شاه عباسی، پيل مل يا پول گردن، ماهی گل، گل چخماق، لوله پنجه، پيچ پيچی، پمپال، گل سينی، ميش دندان، گل پياله، پتو گل، کريم خانی، چهارواز، چنار، گل شيدی، پل بز(بز بدون شاخ) و بز چلچله ای(بز شاخ دار)