دادائیسم مکتبی است پوچ گرا در ادبیات و هنر که توسط یک رومانیایی الاصل به نام تریستان ترازا و هم فکری هانس آرپ اهل آلزاس، و دو نفر آلمانی در اوایل سده ی بیستم و در شهر زوریخ (سویس) پدید آمد.
این مکتب بیانگر بینش فلسفی استهزاء آمیزی است که به موجب اوضاع اجتماعی و پیامدهای وخیم جنگ جهانی اول، در اروپا پدید آمد.
مبنای جهان بینی دادائیست ها بر آزادی و رهایی تمام عیار، مخالفت با هر قرار و قانون و اخلاق و سنت، و بر نفی تمامی ظواهر عقلایی استوار است.
دادائیسم را میتوان زاییدهٔ نومیدی، اضطراب و هرج و مرج ناشی از آدمکشیها و خرابیهای جنگ جهانی اول دانست. دادائیسم زبان حال کسانی است که به پایداری و دوام هیچ امری امید ندارند، در واقع دادائیسم با همه چیز مخالف است حتی با دادائیسم. غرض پیروان این مکتب طغیانی بر ضد هنر، اخلاق و اجتماع بود. آنان میخواستند بشریت و در آغاز ادبیات را از زیر یوغ عقل و منطق و زبان آزاد کنند و بیشک چون بنای این مکتب بر نفی بود ناچار میبایست شیوهٔ کار خود را هم بر نفی استوار و عبارتهایی غیرقابل فهم انشا کنند. شاعران این مکتب کلماتی را از روزنامه جدا میکردند و با کنار هم گذاشتن آنها شعر میسرودند که جملاتی کاملاً بیمعنی پدید میآمد. یکی از بنیانگذاران دادائیسم میگوید در ساعت فلان بعد از ظهر فلان روز، در اتاق پشت میز بودیم و یکی داشت دست در دهانش میکرد. فرهنگ لغت را باز کردم و لغت دادا - به معنی اسب چوبی بچهها - آمد.
این جنبش در آلمان و با دیدگاهی پوچ گرا و گرایشی ضد هنری و اعتراضی، درصدد تمسخر و ریشخند تمدن و هنر معاصر و ارزش های مرسوم زمانه پدید آمد. شعار هنری این سبک "بی شکلی مطلق و نابودی آفرینندگی" است. این جنبش حاصل فشارهای ناشی از جنگ جهانی اول است. عنصر تصادف در این جنبش ، نقش بسزایی دارد و تکنیک "فوتومونتاژ" نیز توسط هنرمندان این جنبش ابداع شده است.
دادائیسم افزون بر نقاشی و هنرهای دیداری، در شعر، نویسندگی، تئاتر، موسیقی و گرافیک نیز نمود پیدا کرد. آنان نقاشیهایی کشیدند با تنها چند خط. موسیقیهای تنها با چند نت و تئاترهایی عجیب و غریب و بیمعنی.
دادا بعدها کم کم تلطیف یافت و به سورئالیسم تبدیل شد
هنرمندان برجسته ی این مکتب عبارتند از : ماکس ارنست ، رائول هوسمن ، هانس ژان آرپ، مارسال دوشان
این مکتب بیانگر بینش فلسفی استهزاء آمیزی است که به موجب اوضاع اجتماعی و پیامدهای وخیم جنگ جهانی اول، در اروپا پدید آمد.
مبنای جهان بینی دادائیست ها بر آزادی و رهایی تمام عیار، مخالفت با هر قرار و قانون و اخلاق و سنت، و بر نفی تمامی ظواهر عقلایی استوار است.
دادائیسم را میتوان زاییدهٔ نومیدی، اضطراب و هرج و مرج ناشی از آدمکشیها و خرابیهای جنگ جهانی اول دانست. دادائیسم زبان حال کسانی است که به پایداری و دوام هیچ امری امید ندارند، در واقع دادائیسم با همه چیز مخالف است حتی با دادائیسم. غرض پیروان این مکتب طغیانی بر ضد هنر، اخلاق و اجتماع بود. آنان میخواستند بشریت و در آغاز ادبیات را از زیر یوغ عقل و منطق و زبان آزاد کنند و بیشک چون بنای این مکتب بر نفی بود ناچار میبایست شیوهٔ کار خود را هم بر نفی استوار و عبارتهایی غیرقابل فهم انشا کنند. شاعران این مکتب کلماتی را از روزنامه جدا میکردند و با کنار هم گذاشتن آنها شعر میسرودند که جملاتی کاملاً بیمعنی پدید میآمد. یکی از بنیانگذاران دادائیسم میگوید در ساعت فلان بعد از ظهر فلان روز، در اتاق پشت میز بودیم و یکی داشت دست در دهانش میکرد. فرهنگ لغت را باز کردم و لغت دادا - به معنی اسب چوبی بچهها - آمد.
این جنبش در آلمان و با دیدگاهی پوچ گرا و گرایشی ضد هنری و اعتراضی، درصدد تمسخر و ریشخند تمدن و هنر معاصر و ارزش های مرسوم زمانه پدید آمد. شعار هنری این سبک "بی شکلی مطلق و نابودی آفرینندگی" است. این جنبش حاصل فشارهای ناشی از جنگ جهانی اول است. عنصر تصادف در این جنبش ، نقش بسزایی دارد و تکنیک "فوتومونتاژ" نیز توسط هنرمندان این جنبش ابداع شده است.
دادائیسم افزون بر نقاشی و هنرهای دیداری، در شعر، نویسندگی، تئاتر، موسیقی و گرافیک نیز نمود پیدا کرد. آنان نقاشیهایی کشیدند با تنها چند خط. موسیقیهای تنها با چند نت و تئاترهایی عجیب و غریب و بیمعنی.
دادا بعدها کم کم تلطیف یافت و به سورئالیسم تبدیل شد
هنرمندان برجسته ی این مکتب عبارتند از : ماکس ارنست ، رائول هوسمن ، هانس ژان آرپ، مارسال دوشان