فرقی نمیکند موفقیت جدید را کاری جالب و یا وحشتآور بدانید. به هر حال محققان حافظهشناسی آمریکایی و ژاپنی توانستهاند تا برای نخستین بار، خاطراتی ساختگی را در ذهن یک جانور آزمایشگاهی بکارند.
محققان موفق شدند کاری کنند که موشها باور کنند زمانیکه در اتاقک کوچکی قرار داشتند، به پاهای آنها شوک الکتریکی وارد شده است؛ اگرچه این اتفاق هرگز رخ نداده بود. پس از آن، زمانیکه محققان موشها را درون اتاقک قرار میدادند، آنها در گوشهای کز میکردند که روش خاص موشها در واکنش به ترس است.
این موضوع که انسانها میتوانند خاطراتی ساختگی در ذهن خود شکل دهند کاملا اثبات شده است. مثلا داستان مریض شدن خود در مسافرت را که بارها توسط افراد خانواده تعریف شده است به یاد بیاورید. اینگونه داستانها اغلب آنقدر تکرار میشوند که باعث میشوند پس از گذشتن سالهای متمادی خودتان هم آن حادثه را «به یاد بیاورید»، حتی اگر آن زمان خردسالتر از آنی بودید که میتوانستید چنین چیزی را به خاطر آورید.
یا موضوع دیگری که بسیار هم جدیتر است، شهادت شاهدان عینی است که اغلب اشتباه از آب در میآید؛ شهادتهایی که باعث محکومیت افرادی میشود که بعدا آزمایش دی.ان.ای بیگناهی آنها را اثبات میکند.
«بنابراین خاطرات ساختگی یک مشکل اجتماعی کاملا جدی است؛ البته منظور خاطرات ساختگی در میان انسان است.»؛ جملهای که سوسومو تونگاوا، زیستشناس ام.آی.تی (انستیتو فناوی ماساچوست) و سرپرست گروه تحقیقاتی بیان میکند. تونگاوا در دنیای زیستشناسی فرد معروفی است، چرا که جایزه نوبل پزشکی سال 1987 / 1366 را به خاطر تحقیقات خود در زمینه سیستم ایمنی دریافت کرده است.
بنابراین فایده ایجاد خاطرات ساختگی در مغز موشها چیست؟
در اختیار داشتن تکنیکی برای انجام این کار میتواند به دانشمندانی کمک کند تا مساله خاطرات ساختگی را با عمق بیشتری مطالعه کنند. در آینده، چنین مطالعاتی میتواند منجر به درک بهتر شکلگیری خاطرات ساختگی در ذهن انسانها شود. در همین حال، تونگاوا و همکارانش با استفاده از موشهای خود یک مساله را کشف کردهاند: در مقیاس مولکولی، خاطرات ساختگی در موشها بسیار شبیه به خاطرات واقعی به نظر میرسد.
در گذشته محققان دیگری موفق شده بودند تا خاطرات مصنوعی 10 ثانیهای در سلولهای مغز موش که در لوله آزمایشگاه رشد داده شده بودند ایجاد کنند. گروه دیگری نیز موفق شده بودند تا خاطرات ساختگی ترکیبی را در موشهای زنده ایجاد کنند. اکنون گروه تونگاوا موفق شدهاند تا با خلق خاطره کاملا جدیدی از خطر دریافت شوک الکتریکی درون یک اتاقک که موشها هرگز آن را دریافت نکرده بودند، گامی دیگر رو به جلو بردارند.
برای ایجاد خاطرات ساختگی، تونگاوا و گروهش به دو تحقیق قبل تکیه کردند، که یکی از آنها توسط خودشان انجام شده بود. تحقیق نخست استفاده از اپتوژنتیک بود، روشی برای دستکاری ژنتیک موشها که در آن برخی از سلولهای مغز موش به نور لیزر حساس میشود. تحقیق دوم نیز کار آزمایشگاهی تونگاوا بود که نتایج آن سال قبل منتشر شد: روشی که آنها موفق شدند با استفاده از اپتوژنتیک، گروهی از سلولهای مغز موش را که مربوط به یک خاطره خاص بود تحریک کنند.
در تحقیق جدید، گروه موشها را در اتاقکی با نام خلاقانه Context A قرار داد. اتاقک A را میتوان به عنوان اتاق امن در نظر گرفت که شکل، بو و نورپردازی خاصی داشت. محققان ثبت کردند که کدامیک از سلولهای مغز موش با کاوش در اتاقک A مرتبط هستند.
سپس آنها موشها را در اتاقک متفاوتی به نام Context B گذاشتند که شکل، بو و نورپردازی متفاوتی داشت. در حالیکه موشها در اتاقک B بودند، محققان به پای آنان شوک الکتریکی وارد کردند؛ بنابراین اتاقک B به عنوان اتاق خطر محسوب میشود. همزمان، محققان از نور لیزر استفاده کردند تا سلولهای مغزی مرتبط با اتاقک A (اتاق امن) را نیز در موشها تحریک کنند.
زمانیکه محققان موشها را به اتاقک A بازگرداندند، موشها از ترس در گوشهای کز کردند؛ اگرچه هرگز در اتاقک A شوک الکتریکی به آنها وارد نشده بود. تونگاوا میگوید: «این حیوانات از چیزی که هرگز اتفاق نیفتاده بود برای خود خاطرهای ساختند.» این موضوع ترسی نبود که موشها از قرار گرفتن درون اتاقک یاد بگیرند. زمانیکه محققان موشها درون اتاقک جدیدی، Context C، قرار دادند، آنها هیچ عکسالعملی از خود نشان ندادند.
گروه تحقیقاتی همچنین آزمایشهای بیشتری را انجام داد که نشان میداد شکلگیری هر دو نوع خاطرات واقعی و ساختگی، مجموعهای از تغییرات مولکولی را در ذهن موشها به وجود میآورد که بسیار شبیه به هم هستند. بنابراین شاید نتوان خاطرات ساختگی را از خاطرات واقعی تشخیص داد. نتیجه مطالعات تونگاوا و همکارانش در شماره جدید مجله ساینس منتشر شده است.
302 Found
محققان موفق شدند کاری کنند که موشها باور کنند زمانیکه در اتاقک کوچکی قرار داشتند، به پاهای آنها شوک الکتریکی وارد شده است؛ اگرچه این اتفاق هرگز رخ نداده بود. پس از آن، زمانیکه محققان موشها را درون اتاقک قرار میدادند، آنها در گوشهای کز میکردند که روش خاص موشها در واکنش به ترس است.
این موضوع که انسانها میتوانند خاطراتی ساختگی در ذهن خود شکل دهند کاملا اثبات شده است. مثلا داستان مریض شدن خود در مسافرت را که بارها توسط افراد خانواده تعریف شده است به یاد بیاورید. اینگونه داستانها اغلب آنقدر تکرار میشوند که باعث میشوند پس از گذشتن سالهای متمادی خودتان هم آن حادثه را «به یاد بیاورید»، حتی اگر آن زمان خردسالتر از آنی بودید که میتوانستید چنین چیزی را به خاطر آورید.
یا موضوع دیگری که بسیار هم جدیتر است، شهادت شاهدان عینی است که اغلب اشتباه از آب در میآید؛ شهادتهایی که باعث محکومیت افرادی میشود که بعدا آزمایش دی.ان.ای بیگناهی آنها را اثبات میکند.
«بنابراین خاطرات ساختگی یک مشکل اجتماعی کاملا جدی است؛ البته منظور خاطرات ساختگی در میان انسان است.»؛ جملهای که سوسومو تونگاوا، زیستشناس ام.آی.تی (انستیتو فناوی ماساچوست) و سرپرست گروه تحقیقاتی بیان میکند. تونگاوا در دنیای زیستشناسی فرد معروفی است، چرا که جایزه نوبل پزشکی سال 1987 / 1366 را به خاطر تحقیقات خود در زمینه سیستم ایمنی دریافت کرده است.
بنابراین فایده ایجاد خاطرات ساختگی در مغز موشها چیست؟
در اختیار داشتن تکنیکی برای انجام این کار میتواند به دانشمندانی کمک کند تا مساله خاطرات ساختگی را با عمق بیشتری مطالعه کنند. در آینده، چنین مطالعاتی میتواند منجر به درک بهتر شکلگیری خاطرات ساختگی در ذهن انسانها شود. در همین حال، تونگاوا و همکارانش با استفاده از موشهای خود یک مساله را کشف کردهاند: در مقیاس مولکولی، خاطرات ساختگی در موشها بسیار شبیه به خاطرات واقعی به نظر میرسد.
در گذشته محققان دیگری موفق شده بودند تا خاطرات مصنوعی 10 ثانیهای در سلولهای مغز موش که در لوله آزمایشگاه رشد داده شده بودند ایجاد کنند. گروه دیگری نیز موفق شده بودند تا خاطرات ساختگی ترکیبی را در موشهای زنده ایجاد کنند. اکنون گروه تونگاوا موفق شدهاند تا با خلق خاطره کاملا جدیدی از خطر دریافت شوک الکتریکی درون یک اتاقک که موشها هرگز آن را دریافت نکرده بودند، گامی دیگر رو به جلو بردارند.
برای ایجاد خاطرات ساختگی، تونگاوا و گروهش به دو تحقیق قبل تکیه کردند، که یکی از آنها توسط خودشان انجام شده بود. تحقیق نخست استفاده از اپتوژنتیک بود، روشی برای دستکاری ژنتیک موشها که در آن برخی از سلولهای مغز موش به نور لیزر حساس میشود. تحقیق دوم نیز کار آزمایشگاهی تونگاوا بود که نتایج آن سال قبل منتشر شد: روشی که آنها موفق شدند با استفاده از اپتوژنتیک، گروهی از سلولهای مغز موش را که مربوط به یک خاطره خاص بود تحریک کنند.
در تحقیق جدید، گروه موشها را در اتاقکی با نام خلاقانه Context A قرار داد. اتاقک A را میتوان به عنوان اتاق امن در نظر گرفت که شکل، بو و نورپردازی خاصی داشت. محققان ثبت کردند که کدامیک از سلولهای مغز موش با کاوش در اتاقک A مرتبط هستند.
سپس آنها موشها را در اتاقک متفاوتی به نام Context B گذاشتند که شکل، بو و نورپردازی متفاوتی داشت. در حالیکه موشها در اتاقک B بودند، محققان به پای آنان شوک الکتریکی وارد کردند؛ بنابراین اتاقک B به عنوان اتاق خطر محسوب میشود. همزمان، محققان از نور لیزر استفاده کردند تا سلولهای مغزی مرتبط با اتاقک A (اتاق امن) را نیز در موشها تحریک کنند.
زمانیکه محققان موشها را به اتاقک A بازگرداندند، موشها از ترس در گوشهای کز کردند؛ اگرچه هرگز در اتاقک A شوک الکتریکی به آنها وارد نشده بود. تونگاوا میگوید: «این حیوانات از چیزی که هرگز اتفاق نیفتاده بود برای خود خاطرهای ساختند.» این موضوع ترسی نبود که موشها از قرار گرفتن درون اتاقک یاد بگیرند. زمانیکه محققان موشها درون اتاقک جدیدی، Context C، قرار دادند، آنها هیچ عکسالعملی از خود نشان ندادند.
گروه تحقیقاتی همچنین آزمایشهای بیشتری را انجام داد که نشان میداد شکلگیری هر دو نوع خاطرات واقعی و ساختگی، مجموعهای از تغییرات مولکولی را در ذهن موشها به وجود میآورد که بسیار شبیه به هم هستند. بنابراین شاید نتوان خاطرات ساختگی را از خاطرات واقعی تشخیص داد. نتیجه مطالعات تونگاوا و همکارانش در شماره جدید مجله ساینس منتشر شده است.
302 Found