• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

نازت کشم که ناز تو زیبا کشیدنی است

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
نازت کشم که ناز تو زیبا کشیدنی است
قهر و عتاب چون تو عزیزی خریدنی است

بار بلای ناز تو را می کشم به جان
ای نازنین بناز ، که نازت کشیدنی است

ابرو بتاب و رخ بنما ، زلف برفشان

خورشید و ماه در شب تاریک دیدنی است

ای من فدای آن دهن شکرین تو
لب بر لبم نه که لبانت مکیدنی است

لب باز کن چو غنچه و چون گل به ناز خند
با من سخن بگو ، که حدیثت شنیدنی است

خود را به تربتم برسان ای بلای جان
کاین جان در آرزوی تو بر لب رسیدنی است

شورش کنون که فصل گل و موسم می است
از باغ حسن یار ، گل عشق چیدنی است




شورش شیرازی

 

taha moien

کاربر ويژه
چشم تو خواب می‌رود یا که تو ناز می‌کنینی به خدا که از دغل چشم فراز می‌کنی
چشم ببسته‌ای که تا خواب کنی حریف راچونک بخفت بر زرش دست دراز می‌کنی
سلسله‌ای گشاده‌ای دام ابد نهاده‌ایبند کی سخت می‌کنی بند کی باز می‌کنی
عاشق بی‌گناه را بهر ثواب می‌کشیبر سر گور کشتگان بانگ نماز می‌کنی
گه به مثال ساقیان عقل ز مغز می‌بریگه به مثال مطربان نغنغه ساز می‌کنی
طبل فراق می‌زنی نای عراق می‌زنیپرده بوسلیک را جفت حجاز می‌کنی
جان و دل فقیر را خسته دل اسیر رااز صدقات حسن خود گنج نیاز می‌کنی
پرده چرخ می‌دری جلوه ملک می‌کنیتاج شهان همی‌بری ملک ایاز می‌کنی
عشق منی و عشق را صورت شکل کی بوداینک به صورتی شدی این به مجاز می‌کنی
گنج بلا نهایتی سکه کجاست گنج راصورت سکه گر کنی آن پی گاز می‌کنی
غرق غنا شو و خمش شرم بدار چند چنددر کنف غنای او ناله آز می‌کنی
 
بالا