• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

نزديك ساحلي...

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
نزديك ساحلی، از ساليان پيش
سنگی نشسته است، عمر از شمار بيش

اين صخره‌ی بزرگ، بسيار سالیان
بر جاي مانده است، خاموش و بی زبان

يك روز همچنان، بر جای خود نشست
ناگاه پيش سنگ، اين ماجرا گذشت

طوفان سهمگين، با يك نگاه سرد
چون شير خشمگين، شد وارد نبرد

دريای پرخروش، موّاج و پرشكن
گرديد سيمگون، چون قوی سيم تن

زنجير موج‌ها، ناگه ز هم گسست
با يك نهيب باد، موجی ز آب جست

پرخاشجوی و تند، سر را بزد به سنگ
چون شير نعره كرد، غريد چون پلنگ

ناگاه سنگ سخت، مُهر از زبان گرفت
آن صخره‌ی بزرگ يك لحظه جان گرفت

با موج خسته گفت، رنج و غمت ز كيست؟
چون طفل ناشكيب، بي تابيَت ز چيست؟

آن موج بی قرار، اينسان جواب داد
كای سنگ دير پای، وي مظهر جماد

در گردش سپهر، در جنبش جهان
در چرخش زمين، رازي بود نهان

يعني كه زندگی، جز جنب و جوش نيست
اين چرخ و كائنات، يك دم خموش نيست

پيوسته گويدت، در راه خويش رو
جای درنگ نيست، هر دم به پيش رو

ما را بجز زمان، آموزگار نيست
غير از اميد و كار، در روزگار نيست

زان رنج مي‌برم، كامروز خسته‌ام
با آن توان و شور، از پا نشسته‌ام

اين آخرين سخن، نغز است و دلپذير
تا زنده‌ای بجوی، ور نيستی بمير


توران شهریاری - بهرامی
 
آخرین ویرایش:
بالا