دكتر عفان سلجوق مسئول برنامه آموزش زبان و ادبيات فارسي (( دانشگاه ملي مالزي كوالامبور )) بررسي نفوذ زبان و ادبيات فارسي در مالزي موضوعي بسيار جالب و نفيس است و از ديدگاه تحقيق داراي اهميت فراوان ميباشد اين مطالعه روشن مي كند كه درقرن گذشته ايران در منطقه آسياي جنوب شرقي تا چه اندازه شهرت پيدا كرده و در تبليغ و اشاعه دين اسلام ، ايرانيان چه خدمات ارزشمندي انجام داده اند . بنابر روايت تاريخي ايرانيان در قرن دوم هجري به درياي چين وارد شدند ، ابن اثير و طبري هر دو دوايت مي كنند كه شخصي از خانواده علي رضي الله عبد الله ابن معاويه ادعاي خلافت نموده و گروهي از شيعيان علي ( ع ) گرد وي جمع شدند . ابن معاويه در سال 744 م تا 747 م در ايران حكومت كرد و اصطخر را پايتخت خود ساخت . در سال 747 م امير ابن هبيره ، ابن معويه را شكست داد . عده اي از پيروان وي در ولايات مشرق پراكنده شدند . گروهي ديگر به رهبري شخصي بنام شبيان در جزيرة ابن كاوان پناه بردند ، اين جزيره در راه درياي چين بود چنانكه سليمان تاجر تصريح نموده است چيزي ازين واقعه مهم نگذشت كه چيني ها در جزيره همينان Hainan با ايرانيان مواجه شدند . ايرانيان بزبان چيني Po – sse ناميده شده اند ايشان در دريائي چين ملاحي مي كردند عده زيادي از ايرانيان بازرگان و صاحبان ناوها بودند ، چنانكه سياح چين – ببسنك – در سال 671 م در ناو ايراني بهند و جزاير مالزي مسافرت كرده بود . مروزي مي نويسد كه در نزديكي پايتخت چين دريائي است كه در ميان آن جزيره اي قرار داشته در آن علوييين طالبي زندگي ميكنند و ايشان از بيم بني اميه اينجا مهاجرت نموده بودند اين علوييين در ميان اهل شهر بازرگانان خارجي ميانجي گري ميكنند . از مطالب فوق روشن مي شودكه ايرانيان در قرن دوم هجري يا قرن هفتم ميلادي به چين و درياي چين وارد شده اند و منطقه جنوب شرقي آسيا براي ايشان بيگانه نبوده . ابن بطوطه جهانگرد معروف چون به مالزي رسيد ، بدر بار ملك ظير فرمانرواي باسي راه يافت با دو تن از دانشمندان ايراني : قاضي امير سعيد سبرازي و تاج الدين اصفهاني برخورد كرده بود . در جمبا مزاري كشف شده كه برلوح آن عبارت زير كنده شده است . احمد ابن ابراهيم ابن ابو عريضه راهدار الياس ابوالكامل شب پنجشنبه بيست و نهم سفر سال چهار صد و سي و يك در گذشت . *** از عبارات فوق چنان بر مي آيد كه در اين ناحيه در آن زمان يعني در قرن پنجم هجري ، سمت راهداري وجود داشته و اين ابوالكامل شايد به ظن قوي ايراني نژاد بوده كه به اينجا مهاجرت كرده و به سمت راهداري فايز گرديده است . اين سمت در ايران رواج داشته چنانكه جهانگرد معروف فرانسوي شاردن Chardin در سفر نامه هفدهم سمت مزبور را ذكر نموده است . ايرانيان نه تنها در مالزي وارد شدند ، بلكه در سيام نيز مسكن گرفتند چنانكه تاريخ – نويسان چيني اطلاعات نفيسي درباره اين موضوع در اختيار ما مي گذارند ، بنابرين شاهزاده اوتنك Utung در سال 135 ايوتيه Ayutia پايتخت جديد سيام را درست كرد ، عرصه اي نگذشت كه ايرانيان شهر مزبور را بنام شهر جديد منسوب كردند چنانكه از كتاب مسيرهاي بحري ابن ماجد پيداست بنابر شواهد تاريخي بسياري از ايرانيان در اين شهر جديد زندگي مي كردند و فارسي درينجا خيلي رواج يافته بود . همزه فمسوري صوفي معروف مالزي كه در قرن شانزدهم زندگي كرده در همين شهر فارسي ياد گرفته بود . دانشمندان و شاعران ايراني در قرن پانزدهم در مالزي بخوبي شهرت يافته بودند و مردم نسبت به ايشان حسن عقيدت داشتند و ايشان را بديده احترام مي نگريستند . اين عقيده و احترام بدرجه اي رسيده بود كه دراجه كه قديم ترين مركز اشاعة دين اسلام در اين منطقه محسوب مي شود ، بر مزاري اشعار زير كه از سعدي است كنده شده اكتشاف گرديده است . گلي خوشبوي در حمام روزي رسيد از دست محبوبي بدستم بدو گفتم كه مشكلي يا عبيري كه از بوي دلاويز تو مستم بگفتا كه نه مشكم نه عبيرم وليكن مدتي با گل نشستم جمال هم نشين در من اثر كرد و گرنه من همان خاكم كه هستم اين بود دور نماي مختصري از روابط ايران و سرزمين مالزي و كشورهاي همجوار ، اين روابط مستقل كه تا قرن حاضر ادامه يافته زبان و فرهنگ فارسي را درينجا معرفي نموده ، نه تنها ايرانيان بلكه بازرگانان و مبلغين مسلمان از هند نيز زبان فارسي را به اين كشور دور افتاده رسانيده اند . در مورد انتشار داستان هاي فارسي در زبان مالزي دانشمندان داراي دو عقيده هستند چنانكه دكتر وينستد Winstedt اظهار داشته است : ( الف ) اين داستان ها اصلا” هندي بوده و مالزي بخاطر نگهداشتن آن از دست مسلمانان با آب و رنگ اسلامي آنها را در آميخته اند . ( ب ) اين داستان ها بخاطر معرفي دين جديد يعني اسلام در بين عموم مردم بزبان مالزي ترجمه شده است چنانكه در آن قصه هاي دلچسب و پر تأثير ماجراهاي قهرمانان مسلمان بيان شده بود تا مردم را تحت تأثير قرار داده توجه ايشان را بدين اسلام جلب بنمايد . چنان بنظر مي آيد كه عقيده مؤخر الذكر به حقيت و واقعيت نزديكتر ميباشد و گر نه ذخيره اي از الفاظ و لغات و حتي در بعض موارد اشعار فارسي در متن مالزي اين داستان ها اصلا” ديده نشده است . در زير شرح مختصري از اين ترجمه ها بخدمت خوانندگان محترم تقديم مي شود : [h=2]اسكندر نامه اين داستان به ظن قوي با ورود اسلام به اين سرزمين ترجمه گرديده . در نيمة اول قرن چهاردهم ابن بطوطه در سري لانكا كوه اسكندر و غار فقادر راديده بود بر طبق اين داستان اسكندر بعد از فتح افريقاي شمالي و سته Ceuta بفتح اندلس متوجه شد . لغت دانان مالزي معتقدند كه در اصل اين اندللاس بوده كه اسم قديم سماترا ميباشد و چنانكه در داستان روايت شده اسكندر با دختر كيد فرمانرواي هند ازدواج كرد و اولاد ايشان در پالمبنگ Palembang ، پراك Perak ، ملاكا Malacca و سنگاپور حكومت كردند اين امر خيلي جالب است كه در قرن پانزدهم در سنگاپور پادشاهي به اين اسم موسوم بوده است ( 24 – 1414 – م ) . [h=2]حكايات امير حمزه اين حكايات در حدود قرن پانزدهم بزبان مالزي ترجمه شده چنانكه خاور – شناس معروف سويس و رندلي Verndly در سال 1736 – م با اين ترجمه بكلي آشنا بوده است . در نسخه مالزي الفاظ و لغات زيادي از فارسي ديده مي شود داستان جديدي از بديع الزمان بطور اضافه درينجا افزوده شده است . [h=2]حكايات محمد حنيفه اين داستان در مالزي خيلي رواج داشت و بخاطر حصول بركت و دفع بركت و دفع خطرات خوانده مي شد چنانكه صاحب تاريخ ملايا ( Sejarah Malaya ) صريحا” ذكر نموده است كه در سال 1511 چون بر تكالي ها ملاكا را محاصره كرده بودند داستان مزبور در دربار ملاكار خوانده شد . [h=2]حكايات بيان باديمان يا طوطي نامه اصل اين داستان بنام سكسبتني بزبان سنسكريت برشته تحرير آورده شده بود در سال 1326 – م شخصي بنام نحشبي داستان مزبور را بزبان فارسي برگرداند و ترجمه خود را طوطي نامه نام گذاشت . ابوالفضل وزير شهير پادشاه اكبر ( 1600 – 1561 – م ) امپراطور مغول هند ، نسخه هاي جديد بزبان ساده و آسان ازين داستان تهيه نمود . دكتر وينسد اظهار داشته كه شايد داستان مورد بحث از روي متن ابوالفضل بزبان مالزي ترجمه شده باشد . ترجمه مالزي اين داستان به شخصي بنام قاضي حسن منسوب شده كه داستان مزبور را در سال 1775 – م روايت نمود . طوطي نامه بنام هاي مختلف در مالزي معروف است مثلا” حكايات خواجه ميمون ، حكايات خواجه مبارك ، جريته تاجه و غير هم . [h=2]حكايات بختيار در زبان مالزي دو متن جدا به همين اسم منسوب كه آن را بختيار نامه مفصل و بختيار نامه مختصر مي توان ناميد . نسخة با اصل داستان فارسي خيلي متفاوت است نسخة مفصل نه تنها حكايات و قصه هاي اصل داستان فارسي را در خور گنجانيده بلكه قصه هاي دلچسب ديگري از ادبيات فارسي و عربي را نيز دارا مي باشد . در اين داستان شصت و هفت حكايت است كه شانزده داستان از طوطي نامه ، دو داستان از تاج السلاطين ، هيجده داستان از سليمان عليه السلام و ملكه صبا ، داستان سلطان محمود غزنوي و اياز ، داستان هارون الرشيد و ابو نواس و قصه هاي ديگر از قرآن مجيد و احاديث ميباشد . [h=2]حكايات نور محمد اين داستان كه بنام تاريخ مختصر نيز منسوب است از روي كتاب فارسي روضه اللابناب ترجمه شده است . اين داستان به كوشش شخصي بنام احمد شمس الدين براي سلطان تاج العالم صفوه الدين شاه فرمانرواي اجه بزبان مالزي ترجمه شده . و رندلي نسخه اي از اين داستان را در سال 1736 – م ذكر نموده است . غير از اين داستان همه حكايات ديگر نيز از زبان عربي ترجمه شده است مثلا” حكايات كليله دمنه يا حكايات راجه جمجاه ، حكايات سيف ذو اليزان و غير هم . اينجا ما فقط بذكر آن حكايات اكتفا كرديم كه در مالزي خيلي متداول است و مستقيما” از فارسي گرفته شده است . در مورد ترجمه هاي حكايات فارسي اين نكته را بايد در نظر داشت كه بسياري از لغات و كلمات فارسي درينجا ديده مي شود و در بعضي جاها مترجمين اصل اشعار فارسي را نيز نقل يا ترجمه كرده اند و دوره جديد چون زبان مالزي بحروف لاتين نوشته مي شود از اين جهت آن شباهت و تلفظ اصل كلمات كه درين زبان وارد شده تغيير يافته است مثلا” چمن ( تمن ) و نمك حرام ( انك حرام ) شده و معلومات را ( مكلومات ) مي نويسند . انتشار اين داستان هاي فارسي در مالزي از نفوذ زبان و فرهنگ ايران در اين منطقه حكايت مي كند . اين خزانه ادبيات فارسي در قرن پانزدهم و شانزدهم به اين سرزمين به ظن قوي به وسيله دربار امپراطور مغول هند انتقال يافت ولي بايد در نظر داشت كه روابط مستقل و مستقيم بازرگانان و صوفيان ايراني نيز در آن زمان با اين مملكت بر قرار شده است چنانكه در مقدمه بدين نكته پرداختيم در زمينه نشر و ترجمه اين داستان هاي فارسي در مالزي ما احتمال كوشش ايرانيان را نمي توانيم رد كنيم . |
[TD="width: 2%"][/TD]
|
[TD="width: 141%"] در اين منطقه بسياري از ايرانيان بعلت گرفتاري هاي بازرگاني و يا تبليغ ديانت اسلامي مهاجرت نمودند و اين امر بعيد از قياس نيست كه ايشان زبان مالزي ياد گرفتند و مقداري از داستان هاي زبان خود را به مالزي منتقل نمودند متأسفانه در مورد شرح حال زندگاني عده زيادي از اين فضلاي مالزي تاريخ خاموش است . انتشار داستان هائي مثل حكايات شاه مردان يا حكايات مهاراجه علي به اين امر دلالت مي كند كه به اين داستان ها در نتيجه برقراري روابط مستقل با ايران به اينجا وارد شده و گرنه در آن زمان در هند امپراطور مغول حكومت مي كرد كه اهل تسنن بوده و در مقابل در آن روزگار دولت صفويه پرچم دار تشيع در ايران حاكم بود ، لذا از اين توافق زمان با تجليات عقايد شيعه در ادبيات نالزي احتمال مي رود كه ادبيات كلاسيك مالزي بهترين نمونه بازگشت ادبي ايران می باشد .
[/TD]
[TD="width: 2%"][/TD]