93/4/5
متهم که فریبا نام دارد چند روز قبل تحت بازجویی قرار گرفت او با وجود اینکه قبول کرد ضربه مرگبار را به گودرز وارد کرده است گفت به هیچوجه قصد نداشت شوهرش را بکشد. این زن گفت: «من گودرز را دوست داشتم البته او خیلی اذیتم میکرد حتی دو سال قبل مرا با چاقو زد و مجروح شدم. او مردی بداخلاق بود که مرتب کتکم میزد و حتی یک بار خودش را هم با چاقو زده بود با این وجود چون به گودرز علاقه داشتم همچنان با او زندگی میکردم.»
متهم به قتل ادامه داد: «چند سال قبل در جریان سانحه رانندگی زخمی شدم وقتی دیه را گرفتم خودرویی خریدم و با آن کار میکردم اما وقتی گودرز تصمیم گرفت انبار ضایعات راه بیندازد ماشینم را به خاطر او فروختم و پولش را به وی دادم. با وجود همه کارهایی که برای شوهرم انجام دادم او با زنی دیگر ازدواج کرد و صاحب فرزند شد البته در نهایت آن زن را طلاق داد. روز حادثه آن زن به خانه ما آمد. من به گودرز اعتراض کردم و او در جواب گفت مرا کتک میزند و در لانه سگ زندانی میکند. این طور بود که مشاجره میان ما بالا گرفت. من آن موقع چاقویی در دست داشتم و میخواستم با آن هندوانه ببرم وقتی شوهرم سمتم آمد باد مقنعهام را بالا برد و صورتم را پوشاند طوری که من نفهمیدم چاقو چطور به گودرز خورد اما وقتی مقنعه را کنار زدم دیدم شوهرم خونآلود است با داد و فریاد کمک خواستم و با اورژانس تماس گرفتم اما قبل از رسیدن آمبولانس شوهرم را با کمک یکی از دوستانش سوار ماشین کردیم تا او را به بیمارستان برسانیم. وسط راه آمبولانس را دیدیم و کمک خواستیم بالاخره گودرز به بیمارستان منتقل شد اما پزشکان نتوانستند نجاتش بدهند.»
فریبا در ادامه گفت: «من به هیچوجه قصد نداشتم شوهرم را بکشم و در آن لحظه فقط برای ترساندن او چاقو را بالا بردم و اصلا نفهمیدم ضربهای وارد شده است.» بنابر این گزارش تحقیقات از فریبا همچنان ادامه دارد.
متهم که فریبا نام دارد چند روز قبل تحت بازجویی قرار گرفت او با وجود اینکه قبول کرد ضربه مرگبار را به گودرز وارد کرده است گفت به هیچوجه قصد نداشت شوهرش را بکشد. این زن گفت: «من گودرز را دوست داشتم البته او خیلی اذیتم میکرد حتی دو سال قبل مرا با چاقو زد و مجروح شدم. او مردی بداخلاق بود که مرتب کتکم میزد و حتی یک بار خودش را هم با چاقو زده بود با این وجود چون به گودرز علاقه داشتم همچنان با او زندگی میکردم.»
متهم به قتل ادامه داد: «چند سال قبل در جریان سانحه رانندگی زخمی شدم وقتی دیه را گرفتم خودرویی خریدم و با آن کار میکردم اما وقتی گودرز تصمیم گرفت انبار ضایعات راه بیندازد ماشینم را به خاطر او فروختم و پولش را به وی دادم. با وجود همه کارهایی که برای شوهرم انجام دادم او با زنی دیگر ازدواج کرد و صاحب فرزند شد البته در نهایت آن زن را طلاق داد. روز حادثه آن زن به خانه ما آمد. من به گودرز اعتراض کردم و او در جواب گفت مرا کتک میزند و در لانه سگ زندانی میکند. این طور بود که مشاجره میان ما بالا گرفت. من آن موقع چاقویی در دست داشتم و میخواستم با آن هندوانه ببرم وقتی شوهرم سمتم آمد باد مقنعهام را بالا برد و صورتم را پوشاند طوری که من نفهمیدم چاقو چطور به گودرز خورد اما وقتی مقنعه را کنار زدم دیدم شوهرم خونآلود است با داد و فریاد کمک خواستم و با اورژانس تماس گرفتم اما قبل از رسیدن آمبولانس شوهرم را با کمک یکی از دوستانش سوار ماشین کردیم تا او را به بیمارستان برسانیم. وسط راه آمبولانس را دیدیم و کمک خواستیم بالاخره گودرز به بیمارستان منتقل شد اما پزشکان نتوانستند نجاتش بدهند.»
فریبا در ادامه گفت: «من به هیچوجه قصد نداشتم شوهرم را بکشم و در آن لحظه فقط برای ترساندن او چاقو را بالا بردم و اصلا نفهمیدم ضربهای وارد شده است.» بنابر این گزارش تحقیقات از فریبا همچنان ادامه دارد.