نگاهي به هنر فيلمسازي اين هنرمند [h=3]سِر چارلز اسپنسر چاپلین فيلمسازي که شيوه فيلمسازي اش بعد مرگ کشف شد.
به گزارش خبرنگار سينما خبر،چارلي اسپنسر چاپلين مهمترين و تاثيرگذارترين شاگرد «مك سنت» و فرزند يك نمايشگر تالارهاي محلي موسيقي، كودكي خود را در صحنه هاي سرگرم كننده تفريحي گذرانده بود. تصوير او از جهان، همچون «چارلز ديكنز» و «د.و.گريفيث»، با هر گونه فقر و تنگدستي دوران خردسالي و جواني رنگ آميزي شده بود و در طول عمرش، همدردي عميق خود را نسبت به تنگدستان نشان داد.
بسیاري چارلي چاپلين را تنها يك كمدين موفق مي دانند، حال آنكه او در زمينه موسيقي نيز استعداد فراواني از خود نشان داده است. ساخت موسيقي فيلم، كار عادي وي بود و در مجموع، توانست موسيقي 23 فيلم را به پايان برساند. وي توانايي زيادي در ساخت موسيقي داشت و موسيقي فيلم «لايم لايت» ساخته چالين، در سال 1972 برنده جايزه اسكار شد.
ديکتاتور بزرگ نخستين فيلم کاملا ناطق چاپلين بود که در اوضاع نا بسمان جهاني در دهه چهل ميلادي اثر ضد نازي بود.اين فيلم در مورد ديکتاتوري اروپايي و در واقع تاريخچه زندگي آدنوید هینکل ، دیکتاتور کشور خیالی تامانیا است که دست به کشتار یهودیها میزند و اروپا را درگیر جنگ میکند. برخی این فیلم را نپسندیدند و برخی جنبه سیاسی آن را جدی و برخی آن را به قدر کافی جدی نگرفتند. با این حال این فیلم از نظر تجاری محبوبیت فراوانی پیدا کرد و چاپلین را همچنان به عنوان یک ستاره در اوج نگاه داشت.
هنر فيلمسازي چاپلين:
روش چاپلین این گونه بود که طرحی در ذهنش پرورانده میشد و بر اساس آنچه ارائه میکرد با او قرارداد بسته میشد و در این مسیر او میتوانست آزادانه بنویسد و خود کارگردان فیلم خود باشد. بعد چاپلین گروه همکاری خود را تشکیل میداد و محیط داستان و شخصیتهای آن را میساخت و تقریباً در طول فیلم بود که ابتکارها و ظرافتهای داستان به ذهنش میرسید و آنها را به طرح خود اضافه میکرد. گاهی با قسمتهایی از فیلم که قبلاً پذیرفته شده بود مخالفت میشد یا در روایت داستان ضرورتی ایجاد میشد و چاپلین مجبور میشد قسمتهایی را که قبلاً فیلمبرداری کرده را تکرار کند؛ مگر قسمتهایی که با کل مجموعه داستان در تناقض بود. روش فیلمسازی یکتای چاپلین تنها پس از مرگش شناخته شد، زمانی که صحنههای بریده شدهٔ فیلمها و خروجیهای نهایی آنها بوسیله گروه بریتانیایی «مستند چاپلین ناشناخته» در سال ۱۹۸۳ بررسی شد.
چارلی چاپلین در ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ درگذشت و جسد این کمدین در سال ۱۹۷۸ از خاک خارج شد و توسط دو مرد که در ازای بازگرداندن جسد از وکیل چاپلین تقاضای دریافت پول داشتند، در یک مزرعه ذرت دفن شد. جسد از گورستان دهکدهای در سوئیس که چاپلین ۲۵ سال آخر عمر خود را در آنجا گذرانده بود ربوده شده بود و پس از سه ماه، با دستگیری جنازه دزدها که دو مهاجر از بلغارستان و لهستان بودند، به همانجا بازگشت. ولی این بار تابوت او را از بتن مسلح ساختند.
به گزارش خبرنگار سينما خبر،چارلي اسپنسر چاپلين مهمترين و تاثيرگذارترين شاگرد «مك سنت» و فرزند يك نمايشگر تالارهاي محلي موسيقي، كودكي خود را در صحنه هاي سرگرم كننده تفريحي گذرانده بود. تصوير او از جهان، همچون «چارلز ديكنز» و «د.و.گريفيث»، با هر گونه فقر و تنگدستي دوران خردسالي و جواني رنگ آميزي شده بود و در طول عمرش، همدردي عميق خود را نسبت به تنگدستان نشان داد.
بسیاري چارلي چاپلين را تنها يك كمدين موفق مي دانند، حال آنكه او در زمينه موسيقي نيز استعداد فراواني از خود نشان داده است. ساخت موسيقي فيلم، كار عادي وي بود و در مجموع، توانست موسيقي 23 فيلم را به پايان برساند. وي توانايي زيادي در ساخت موسيقي داشت و موسيقي فيلم «لايم لايت» ساخته چالين، در سال 1972 برنده جايزه اسكار شد.
ديکتاتور بزرگ نخستين فيلم کاملا ناطق چاپلين بود که در اوضاع نا بسمان جهاني در دهه چهل ميلادي اثر ضد نازي بود.اين فيلم در مورد ديکتاتوري اروپايي و در واقع تاريخچه زندگي آدنوید هینکل ، دیکتاتور کشور خیالی تامانیا است که دست به کشتار یهودیها میزند و اروپا را درگیر جنگ میکند. برخی این فیلم را نپسندیدند و برخی جنبه سیاسی آن را جدی و برخی آن را به قدر کافی جدی نگرفتند. با این حال این فیلم از نظر تجاری محبوبیت فراوانی پیدا کرد و چاپلین را همچنان به عنوان یک ستاره در اوج نگاه داشت.
هنر فيلمسازي چاپلين:
روش چاپلین این گونه بود که طرحی در ذهنش پرورانده میشد و بر اساس آنچه ارائه میکرد با او قرارداد بسته میشد و در این مسیر او میتوانست آزادانه بنویسد و خود کارگردان فیلم خود باشد. بعد چاپلین گروه همکاری خود را تشکیل میداد و محیط داستان و شخصیتهای آن را میساخت و تقریباً در طول فیلم بود که ابتکارها و ظرافتهای داستان به ذهنش میرسید و آنها را به طرح خود اضافه میکرد. گاهی با قسمتهایی از فیلم که قبلاً پذیرفته شده بود مخالفت میشد یا در روایت داستان ضرورتی ایجاد میشد و چاپلین مجبور میشد قسمتهایی را که قبلاً فیلمبرداری کرده را تکرار کند؛ مگر قسمتهایی که با کل مجموعه داستان در تناقض بود. روش فیلمسازی یکتای چاپلین تنها پس از مرگش شناخته شد، زمانی که صحنههای بریده شدهٔ فیلمها و خروجیهای نهایی آنها بوسیله گروه بریتانیایی «مستند چاپلین ناشناخته» در سال ۱۹۸۳ بررسی شد.
چارلی چاپلین در ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ درگذشت و جسد این کمدین در سال ۱۹۷۸ از خاک خارج شد و توسط دو مرد که در ازای بازگرداندن جسد از وکیل چاپلین تقاضای دریافت پول داشتند، در یک مزرعه ذرت دفن شد. جسد از گورستان دهکدهای در سوئیس که چاپلین ۲۵ سال آخر عمر خود را در آنجا گذرانده بود ربوده شده بود و پس از سه ماه، با دستگیری جنازه دزدها که دو مهاجر از بلغارستان و لهستان بودند، به همانجا بازگشت. ولی این بار تابوت او را از بتن مسلح ساختند.