• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

نگاهی گذرا به وضعیت رانندگی هموطنان

ناهید

متخصص بخش

نگاهی گذرا به وضعیت رانندگی هموطنان
(طنــــــز)
این‌بار به ویکیپدیا نگاه نمی‌کنم و می‌خواهم از ذهن خودم برای کالبد‌شکافی کلمه «راننده» و «رانندگی» استفاده کنم. آنچه من در ذهنم دارم این است که راننده چیزی را می‌راند، یعنی به اسمش این مورد بیشتر می‌خورد. حالا این چیزی که می‌رانند می‌تواند تراکتورهای قدیمی روی مزرعه‌ها باشد و یا نه، یک عدد آئودی‌ تی‌تی که بر روی لاستیک‌های «یزد تایر»‌. سوار شده است. رانندگی هم که معنی‌اش کاملا وابسته به راننده است و وقتی راننده پای خود را روی پدال گاز می‌گذارد و حواسش را جمع می‌کند تا با رعایت قوانین، سالم به مقصد برسد، به این مورد می‌گویند رانندگی. حالا چیزی که من می‌خواهم بیشتر وارد بطن (رگ، سلول، هر جا) آن شوم، اصول رانندگی نیست بلکه شیوه رانندگی هموطنان است، اینکه چطور از تمام تجهیزات خودروی خود برای رانندگی استفاده می‌کنند. من هر کدام از اجزای یک ماشین را به صورت جداگانه می‌نویسم و توضیح می‌دهم که بعضی از هموطنان گرام، چطور از این قسمت‌ها استفاده می‌کنند.

رانندگی

فرمان: از دید برخی هموطنان، جذاب‌ترین بخش یک ماشین، فرمان آن است، به طوری که در استفاده از آن هیچ محدویتی برای خود قائل نمی‌شوند. مثلا وقتی با سرعت ۸۰ کیلومتر/ساعت در حال حرکت هستند و می‌بینند که ۲۰ متر جلوتر یک میوه فروش با گاری‌اش در حالِ‌ فروش «شفتالو» با قیمت نازلی است، سریعا فرمان را ۹۰ درجه به سمت راست پیچانده و در یک گوشه نگه می‌دارند. در اینجا ماشینِ دیگری در کار نیست، آن راننده عزیز چه شما بخواهید و چه نخواهید، می‌پیچد و کاری ندارد که در فاصله نیم‌تری خود، چند ماشین دیگر هم وجود دارد.

واکنش بعد از تصادف: اگر خدای ناکرده با این افراد (کسانی که فرمان را ۹۰ درجه یکهو می‌پیچانند) تصادف کنید، کارتان زار (؟) است. شخص راننده بدو بدو به سمت شما می‌آید و می‌گوید‌ «مرتیکه مگه نمی‌بینی دارم میرم شفتالو بخرم؟» «مگه ماشین به این گُندگی رو نمی‌بینی؟» «مگه کوری؟» و بعد شما که کاملا بی‌ تقصیر هستید و داشتید راه خودتان را می‌رفتید، به دوربینِ خیالی خیره می‌شوید
واکشن بعد از آمدنِ افسر: این افراد جلوی افسر خیلی آرام می‌شوند. همین آقایی که ۹۰ درجه فرمان خود را یکهویی پیچاند، جلوی افسر می‌گوید که با زدن راهنما و رعایت اصولی رانندگی داشتم رانندگی می‌کردم اما این آقای محترم، ناگهان با ویراژهای نا به جای خود، باعث تصادف شد. من اشدِ مجازات را برایشان خواستارم (جوگیر شدن راننده، گویی که در دادگاه و در نقش یک وکیل حضور دارد)

پدال گاز: اگر بخواهم نقشِ پدال گاز را در رانندگی برخی از هموطنان توضیح دهم، عینِ یک غذای مجانی می‌ماند. دیده‌اید که گاهی اوقات وقتی کسی غذای نذری می‌گیرد و یا کلا غذای مُفت گیرش می‌آید، تا ته‌اش را با کمال میل می‌خورد، در حدی که به آستانه انفجار می‌رسد؟ پدال گاز هم دقیقا حکایتِ همین مورد است. اگر شخصی گاز ندهد، احساس می‌کند که در حقش جفا شده است و یک غذای مُفت را از دست می‌دهد. پس هر چه که می‌تواند، گاز می‌دهد و کاری ندارد که جلویش چه باشد. بسیار پیش آمده که با همین فشردن بیش از حد پدال گاز یک تصادف ناجور پیش آمده و شخص مقابل قیافه‌اش o____O شده است.

واکنش بعد از تصادف: مگه نمی‌بینی دارم گاز می‌دم؟ چرا میای جلوی من؟ عابر پیاده هستی که باش، بِبُر صداتو، زدی ماشین من رو داغون کردی، سپر پریده. حالا آن شخص هم دو پای خود را در این سانحه از دست داده است و همینطور از روی زمین به شخص ذُل زده است و دارد درد می‌کشد.
واکنش بعد از آمدن افسر: سلام، خسته نباشید. من داشتم با سرعت ۳۰ کیلومتر/ساعت حرکت می‌کردم، بعد این آقا یکهو پرید وسط خیابون و خودش رو زد به ماشینِ من، به نظر می‌رسه که اینا همه‌اش ساختگی باشه. ببینید سپرِ من داغون شده، بی‌زحمت ۲۰۰ تومن رو لااقل بنویسید.

پدال ترمز: این پدال تنها زمانی کاربرد دارد که ماشین مورد نظر به ۱۰ سانتی‌متری عابر یا ماشین جلویی برسد؛ یک اصطلاح زشت هم برای این مورد به کار می‌رود که نمی‌توانم بیان کنم. خلاصه اینکه ترمز به ندرت به کار برده می‌شود و اکثر راننده‌ها ترجیح می‌دهند که خود ماشین بایستند تا ترمز کنند. بیشترین مورد برای دیر ترمز گرفتن، زدن به پشتِ گلگیر ماشین جلویی است.

واکنش بعد از تصادف: چرا یکدفعه زدی رو ترمز لامصب؟! مگه نمی‌بینی که من از پشت دارم با سرعت می‌یام؟! مگه نمی‌بینی که فاصله ماشین من و تو تنها ۱ سانتی‌متر هست؟! من این ماشین رو با هزار قرض و قوله خریدم، حالا چیکار کنم؟ (شخص مقابل تازه ازدواج کرده و در اینجا به شدت ناراحت است).
واکنش بعد از آمدن افسر: جناب، من داشتم کاملا قانومند می‌یومدم، این آقا با سرعت ۶۰ کیلومتر یکدفعه دنده معکوس داد و دنده عقب آمد. افسر در اینجا با صدای بلند می‌خندند.

آینه: اصولا راننده‌ها اعتقادی به آینه‌های جلو و کناری ندارند، مگر اینکه بخواهند مدل موی خود را درست کنند و یا نگاهی به جمالِ راننده پشت سری بیندازند.
چراغ راهنما: متاسفانه یا خوشبختانه، چراغ راهنما شوخی بزرگی بود که سازندگان آن با ایرانیان کردند. چراغ راهنما صرفا به درد «مراسمِ عروسی» می‌]خورد.
خطوط خط‌کشی شده روی آسفالت: این خطوط صرفا برای خوشگلی است و کاربرد دیگری نزد اکثر هموطنان ما ندارد.
در: هر وقت که دوست داشته باشند، در را باز می‌کنند. اینکه ماشین از کنار بیاید یا نیاد اصلا مهم نیست.
کمربند ایمنی: در این مورد دیگه نمی‌توانیم انتقاد کنیم و شوخی با هم داشته باشیم، از تعرفه‌های جدید جریمه‌ها که مطلع هستید؟


توضیح:

۱) ماشین‌های در نظر گرفته شده برای تمامی موارد بالا، «پراید» است.

۲) ما آرزو به دل ماندیم که یک تصادف کوچک رخ بدهد، اما دو طرف با «قفل فرمان» و «پاشه کفش» به سمت یکدیگر نروند. تصادف بدون درگیری محاله محاله.

۳) در ۹۰٪ مواقع، شخصی که مقصر است،‌ داد و هوار می‌کند، این مورد رسم است و کاری‌اش نمی‌توان بکنیم.

۴) تمامی راننده‌های بالا آقا بوده‌اند؛
از رانندگی خانم‌ها در یک پست جداگانه، تقدیر به عمل می‌آورم.

۵) عشق است نیسان، سلطانِ جاده‌ها.

پ.ن: راننده خوب که همه قوانین را رعایت کند، در جامعه ما زیاد است و موارد بالا صرفا یک توضیح در رابطه با عده محدودی از راننده‌ها بود که قوانین را رعایت نمی‌کنند و در انتها شاکی هم هستند، البته آمار دقیقا این افراد را نداریم، شاید به ۷۵٪ کل‌ راننده‌ها.
 
بالا