ادبیات داستانی انواع مختلفی دارد که تمام آنها متکی است به امری به نام روایت داستانی. روایت داستانی بهنوعی ظرفیت و اساس انواع رمان و داستان است.

روایت داستانی بنیادیترین عامل برای شناسایی رمان و داستان، اعم از کوتاه یا بلند است. داستان روایتی است منثور از سلسله حوادثی که زنجیروار یا در اشکال جدیدتر و پست مدرن گسسته، اما با ربط(از زوایای مختلف) با یکدیگر پیوند دارند و ماجراهایی را روایت میکنند که از حرکت بیرونی یا درونی برخوردارند، یعنی یا از حرکت کنش های عینی و کشمکش های مادی برخوردارند، یا به لحاظ درونی و روا ن شناسی شخصیت متحول می شوند. همه داستان ها دارای نقطه آغاز و پایان هستند، همچنین از شخصیتهایی برخوردارند که هر یک نقش و تاثیری در آن دارند. البته شخصیتی مرکزی محور و اساسی است که داستان را تحت تاثیر قرار می دهد و آدم های دیگر متصل با او در روایت معنی می شوند. مهم تر از همه این که روایت این سلسله حوادث (که گفتیم پیوندی زنجیروار یا گسسته دارند) مبتنی است بر زمان و مکان؛ یعنی این که در ظرف مکانی و زمانی جریان داشته و به عبارتی بر منطقی مکانی و زمانی استوار است (البته تقدم و تاخر این رخدادها میتواند به دلخواه نویسنده و به ضرورت ساختمان اثر شکسته شود).
کوتاه یا بلندی سلسله رخدادهای مورد اشاره در روایت داستانی، یکی از مهمترین پارامترهای تفکیک کردن شکلهای مرسوم و آشنا در داستان است: یعنی رمان، داستان بلند و داستان کوتاه و همچنین داستانک، که در دو مورد آخر(داستان و داستانک) این سلسله حوادث میتواند در حد یک یا چند رخداد کوچک در زمانی کوتاه و در یک مکان محدود باشند و به همین تناسب تعداد شخصیتها نیز کمتر از رمان یا داستان بلند باشد. با این وصف باید کوتاه یا بلندی داستان را مهم ترین ویژگی تفکیک داستان کوتاه یا داستانک از یکدیگر دانست.
ادگار آلن پو، نویسنده و منتقد آمریکایی، گفته است داستان کوتاه داستانی است که در یک نشست خوانده شود. عدهای نیز آن را داستانی میدانند که حجمی در حدود ده هزار کلمه یا کمتر از آن داشته باشد. داستانک هم تکلیفش روشن است؛ داستانی است که حداکثر حدود هزار کلمه باشد یا کمتر.
از سوی دیگر داستان کوتاه نسبت به رمان و داستان بلند، شخصیتها و البته پیچیدگی های داستانی کمتری دارد. به همین ترتیب بدیهی است رمان یا داستان بلند (که حجمی بین داستان کوتاه و رمان دارد)، از شخصیتهای بیشتر و پیرنگی پیچیدهتر برخوردار باشد.
جمال میرصادقی، نویسنده و از مهم ترین پژوهشگران ادبیات داستانی، از داستان بلند و رمان تعاریف روشنی ارائه داده است که در ادامه برای وضوح بیشتر تفاوت داستان کوتاه و بلند و رمان از آنها استفاده شده است.
داستان بلند: داستان بلند، داستانی است که از نظر کمی از داستان کوتاه بلندتر و از رمان کوتاه تر است و از نظر کیفی نیز با داستان کوتاه و رمان تفاوت دارد. داستان بلند تقریبا از نظر کیفی خصوصیت هایش با ناولت و رمان کوتاه مشابه است، یعنی این نوع داستان ها بعضی از مختصات و کیفیات داستان کوتاه و رمان را توام دارد. خصلت داستان کوتاه در فشردگی و ایجاز محتوای آن است، زیرا در داستان کوتاه اغلب فرصتی برای پرداخت و پرورش شخصیت ها و گسترش درونمایه وجود ندارد، اما در داستان بلند و ناولت و رمان کوتاه امکان گسترش شخصیت ها و درونمایه به طور محدود وجود دارد، اما از نظر کمیت برای این سه نوع اختلاف هایی قائل شده اند؛ به داستانی که از 15 هزار کلمه تا 30 هزار کلمه داشته باشد، داستان بلند می گویند و داستانی که از 30 هزار تا 50 هزار کلمه داشته باشد، رمان کوتاه نامیده می شود و برای ناولت در بعضی از فرهنگ های ادبی 15 تا 30 هزار کلمه و بعضی دیگر 30 تا 50 هزار کلمه قائل شده اند.
2ـ روایت منثور داستانی طولانی که شخصیت ها و حضورشان را در سازمان بندی مرتبی از وقایع و صحنه ها تصویر کند. اثری داستانی که کمتر از 3ظ تا 4ظ هزار کلمه داشته باشد، غالبا به عنوان داستان کوتاه، داستان بلند یا ناولت یا قصه محسوب می شود، اما رمان حداکثری برای طول و اندازه واقعی خود ندارد. هر رمان، شرح و نقلی است از زندگی. هر رمان متضمن کشمکش، شخصیت، عمل، صحنه ها، پیرنگ و درونمایه است.
منبع: جام جم