گرایش ایرانیان و به خصوص خانم های جوان ایرانی به انجام عملهای جراحی زیبایی چندسالی است كه به صورت عجیبی افزایش پیدا كرده است. چندی پیش یكی از مسوولان سازمان نظام پزشكی خبر داد كه «بیشترین میزان جراحی بینی در ایران و برزیل صورت میگیرد».
دانش پزشكی اكنون چنان توسعه یافته كه از كاركرد قدیمی تأمین سلامت انسانها فراتر رفته و دستاوردهایش ابعاد گستردهتری از زندگی فردی و اجتماعی ما را تحت پوشش قرار داده است. این شگفتانگیز است كه ما اكنون میتوانیم با استمداد از دانش پزشكی چهره ظاهری خود را تغییر دهیم. تغییر آنچه تا سالهای نه چندان دور امری تغییرناپذیر پنداشته میشد، در دنیای امروز میسر است.
ما اكنون میتوانیم چهره و قیافهمان را خود انتخاب كنیم، چیزی از چهره یا انداممان بكاهیم یا به آن بیفزاییم. با این حساب، شوق و ذوق بسیاری از افراد به انجام عمل زیبایی چندان دور از ذهن نیست. اما چرا این گرایش در میان برخی بیشتر و بین برخی دیگر از افراد كمتر است؟ چه چیز باعث میشود كه این گرایش در میان ایرانیان، بسی بیشتر از گرایش مردم بسیاری از جوامع دیگر باشد؟
در جامعه ما انجام عملهای زیبایی روی نقاط مختلف بدن، بویژه صورت، چنان به امری همهگیر و گسترده تبدیل شده است كه بسیاری از ما در میان جمع فامیل و دوستان و آشنایان كسانی را سراغ داریم كه تن به تیغ جراحی سپردهاند تا زیباتر شوند. خصوصیت مشترك این افراد چیست؟ چه عاملی در همه آنها كه به انجام این عمل تمایل دارند، مشترك است؟
كسانی كه دست به این عمل میزنند یا دوست دارند این كار را انجام دهند، در یك خصوصیت مشتركاند؛ همه آنها رضایت كافی یا كامل از چهره و اندام خود ندارند. آنها فكر میكنند به اندازه كافی زیبا نیستند، یا بدتر از آن خود را زشت میپندارند. شاید مهم باشد كه تلاش كنیم تا بفهمیم این احساس چرا به وجود میآید و از كجا ناشی میشود.
[h=2]تصویر من از خودم همه ما در شرایطی قدم به هستی میگذاریم كه مجموعهای از ارزشها و هنجارهای اجتماعی كم و بیش تثبیت شده، پیش از ما وجود داشته است. ما در بطن یك فرهنگ، با همه معیارهایی كه از خوب و بد، زشت و زیبا دارد، پا به عرصه حیات میگذاریم. اجتماعی شدن، فرآیند آشنا شدن با این ارزشهای فرهنگی و درونی كردن آنهاست. ما از طریق این ارزشها معنای انسان زشت و انسان زیبا را میفهمیم و كمكم میتوانیم آدمهای اطرافمان را در قالبهای زشت و زیبا طبقهبندی كنیم. برخی را زیبا بدانیم و به برخی دیگر صفت زشت بدهیم.
اما این فرآیند تنها در ارتباط ما با دیگران به كار نمیآید. ما به طور دایم با خودمان در تعامل هستیم و بر پایه این ارزشها و معیارهای فرهنگی در مورد خودمان نیز قضاوت میكنیم و بر اساس همین معیارها به دركی از خود میرسیم كه به ما میگوید «تو زشت یا زیبا هستی».
اهمیت زشت بودن یا زیبا بودن چهره، در فرهنگهای مختلف، متفاوت است. اگر در جامعهای زندگی كنیم كه زیبایی چهره و اندام را یك ارزش بسیار مهم و حیاتی تلقی كند و اگر بر اساس معیارهای همین فرهنگ، فردی زشت به شمار بیاییم، مشكلات بسیاری با خودمان و اطرافیانمان پیدا خواهیم كرد. افسرده خواهیم شد، اعتماد به نفسمان را از دست خواهیم داد، منزوی خواهیم شد و از جمع كناره خواهیم گرفت و در چنین شرایطی است كه ممكن است حاضر باشیم دست به هر كاری بزنیم تا زیبا شویم.
«محمد سعید ذكایی» و «حمیده فرزانه» در یك پژوهش كوشیدهاند به بررسی ذهنیات افرادی بپردازند كه دست به عمل جراحی زیبایی زدهاند. آنها معتقدند «تصویر ذهنیای كه هر فرد نسبت به بدن خود دارد، تحت تأثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی و روانی فرد شكل میگیرد و فرد براساس آن احساس رضایت یا نارضایتی میكند. احساس رضایت و خرسندی، عمدتاً در پی نزدیك شدن به معیارهای تناسب و زیبایی و نارضایتی و شكایت، در نتیجه دوری از ایناستانداردهاست و البته این احساس بیشتر در میان زنان وجود دارد تا مردان».
[h=2]زشت و زیبا
تصور افراد یك جامعه از چهره و اندام زشت یا زیبا تحت تأثیر عوامل مختلفی شكل میگیرد. دستكاری در چهره ظاهری برای به دست آوردن شباهت هر چه بیشتر با تصویری انجام میشود كه افراد از زیبایی در ذهن دارند و رسانههای جمعی در ایجاد و شكلدهی به این تصویر نقش اساسی ایفا میكنند.
به نظر میرسد تصویر آرمانی موجود در ذهن افرادی كه در كشور ما دست به عمل زیبایی میزنند، كم و بیش مشابه است. نتایج به دست آمده در پژوهش ذكایی و همكارش در این زمینه میتواند تا حدی بر این تشابه صحه بگذارد. این پژوهشگران كه در میان زنانی كه اقدام به انجام عمل زیبایی كردهاند، به تحقیق پرداختهاند، مینویسند: « تعاریفی كه این زنان از زیبایی و تناسب اندام ارائه كردهاند با وجود گوناگونیها، دارای شباهتهایی است. تصور این زنان از زن زیبا و دارای اندام متناسب را میتوان در قالب زنی جوان و لاغر اندام و قد بلند با چهرهای همانند اروپاییها و آنچه در ماهواره، فیلم و اینترنت دیدهاند، متبلور دانست. این اقبال را حتی از نوع جراحیهای انجام شده به ویژه بینیهای عمل شده نیز میتوان شاهد بود كه بینیهای جراحی شده، نه بینیهایی به سبك آسیاییها و آفریقاییها كه بینی سربالای اروپایی است و دوری از این معیارها و داشتن تصور ذهنی منفی میتواند فرد را با فشارهای روحی و درگیریهای ذهنی فراوانی روبهرو سازد».
[h=2]چرا جراحی؟ همه ما در زندگی با دیگران در پی به دست آوردن احترام و منزلت بیشتر هستیم، همه میكوشیم چیزهایی را مال خود كنیم كه باعث میشود در جامعه از جایگاه بالاتری برخوردار شویم و احترام و منزلت بیشتری كسب كنیم.
در جامعهای كه زشت بودن یا زیبا بودن تأثیر حیاتی بر منزلت اجتماعی افراد دارد، آنها خواهند كوشید كه به هر قیمت ممكن خود را به معیارهای زیبایی نزدیك كنند. با استفاده از رژیمهای لاغری، مصرف بیرویه لوازم آرایش و البته جراحیهای زیبایی. تمایل روزافزون افراد به استفاده از چنین شیوههایی برای زیباتر شدن بخوبی گویای این نكته است كه تجربه زندگی به این افراد آموخته است با زیباتر شدن است كه میتوانند موقعیت مطلوبتری به دست آورند مهم نیست كه پشت نقاب زیباییشان چه چیزی پنهان كرده باشند، مهم نیست كه پشت بینی و لبها و گونههای متعادلشان، مغزی فعال و ژرفاندیش یا در سینه قلبی مهربان و رئوف داشته باشند. در چنین شرایطی زیبایی و ثروت بهترین سرمایهها برای به دست آوردن جایگاه برتر در جامعه است.
دو سرمایهای كه قابل تبدیل به یكدیگر هستند؛ با ثروت میتوان زیبایی را به دست آورد و با زیبایی ثروت را و بیهوده نیست كه این دو مقوله در میان معیارهای جوانان برای انتخاب همسر اهمیت و نقش اساسی یافته است
ذكایی و همكارش در پژوهششان درباره این گرایش به زیبایی هر چه بیشتر در میان زنان متذكر شدهاند: «در جامعه جدید ایران اهمیت ظاهر به عنوان معیاری برای ارزشگذاری افزایش یافته و از هر ناحیه به زنان فشار وارد میشود تا زیبا باشند و به زیبایی خود توجه نمایند چرا كه ظاهر و زیبایی ملاك انتخاب و مطلوبیت تلقی میگردد و حتی ابزاری برای موفقیت و ورود به عرصههای بهتر و والاتر به شمار میرود. در چنین شرایطی زنان زیبا، قدرتمند تعریف میشوند، زیبایی به ابزاری برای قدرت زنان تبدیل میشود و زیبایی زن در مقابل ثروت یا منزلت یك مرد معامله میگردد».
بخش خانواده ایرانی تبیان