زیاد و خوب درس خواندن منجر به کسب رتبهی خوب در کنکور و در نتیجه قدرت انتخاب بیشتر میشود.اما پس از اینکه این اختیار را برای خود تصاحب کردیم و دارای قدرت انتخاب شدیم، چه انتخابی خوب است؟
طبیعی است که رشتهی خوب و دانشگاه معتبر برای افراد مختلف متفاوت است.اولین ویژگی تعیین کننده در خوب بودن یک رشته برای عموم داوطلبان بازار کار است.وقتی زحمت کشیدهایم و قدرت انتخاب داریم میخواهیم رشتهایی را برگزینیم که پس از چندین سال زحمت دیگر، وقتی فارغالتحصیل شدیم، نگران اشتغال نباشیم. یا حتی اگر مسلم باشد که اشتغالی برایمان فراهم میشود، بتوانیم شغلی با جایگاه اجتماعی بهتر، سختی کمتر و درآمد بیشتر داشته باشیم.
فاصلهی بین آموزشهای دانشگاهی و مهارتهای لازم برای ورود به بازارکار تخصصی، در حال حاضر یکی از دغدغههای سیاستگزاران کلان کشور است.یعنی به صرف آموزش دیدن در دانشگاهها، تضمینی برای ورود موفق به عرصهی کار حاصل نمیشود. از خیل فارغ التحصیلان یک رشتهی تحصیلی، عدهایی و نه همه کار مناسب و در خوری پیدا میکنند. البته عدهایی هم کار آفرینی میکنند و همیشه هستند عدهایی که موفق به حساب نمیآیند.
به نظر میرسد بازده کار خوب صرفا به رشتهیا دانشگاه بستگی ندارد. معمولاً استعداد و علاقهی انسانها هستند. طبیعی است انسان وقتی که در زمینهای استعداد داشته باشد، موفقیت به دست میآورد و این موفقیت برای او علاقه ایجاد میکند.
به این ترتیب شاید بهترین توصیه همین باشد.اگر در درس یا رشتهای توانایی خاصی دارید، گمان نکنید که این توانایی برای همهی افراد به همین مقدار است. خودتان را دست کم نگیرید و موضوع مورد نظر را بی اهمیت تصور نکنید . این توانایی ممکن است در دروس یک رشتهی خاص یا حتی یک رشتهی هنری یا ورزشی باشد. باید آن را جدی بگیرید. پس از آن با تمام قوا در جهت ارتقا و به فعل در آوردن استعدادها بکوشید. این کار، شتابی به پیشرفت شما میدهد که منجر به بارز شدن شما بین گروهی که در یک رشتهی خاص صاحب مدارک یکسان هستند میشود. کار و پول به دنبال آن خواهند آمد! خودتان را بشناسید، کارتان را جدی بگیرید و تلاش کنید.
با این همه اطلاع داشتن برای انتخاب درست ضروری است.توصیه میکنیم مطالبی که در این راستا از پی میآید، به طور اجمالی از نظر بگذرانید و آنهایی را که برایتان مهم و جالب است، با دقت بیشتری بررسی کنید.آرزو داریم انتخاب درست شما و تلاش تان برای فرد فرد شما موفقیت را به همراه داشته و برآیند این موفقیتها در راستای فردایی بهتر برای میهن اسلامیمان باشد.
کارن پوریکتا - مهندسی برق- دانشگاه شریف
خودتان را معرفی کنید؟ کارن پوریکتا هستم. ورودی سال 83 مجتمع فرهنگی، آموزشی علامه طباطبایی، واحد آبشناسان
در دانشگاه چه رشتهای میخوانید؟برق، دانشگاه صنعتی شریف از طریق کنکور وارد دانشگاه شدید یا المپیادی بودید؟ از طریق کنکور وارد شدم، ولی کمی هم در زمینهی المپیاد فعالیت داشتم، اما ادامه ندادم. رتبهات در کنکور؟ رتبهی 11 شدم. چرا رشتهی برق را انتخاب کردی؟
به خاطر علاقهای که به این رشته داشتم و اینکه هدفم از ابتدا کسب رتبهی تک رقمی و در کنار آن قبولی در رشتهی برق دانشگاه شریف بود.
برای انتخاب رشته تحت فشار خانواده نبودید که حتماً باید در رشته و دانشگاه خاصی درس بخوانید؟
من با علاقه رشتهی برق را انتخاب کردم و خانوادهام نظری در این رابطه نداشتهاند. تصورات از دانشگاه، دانشجوها، اساتید و درسهای دانشگاه چه بود؟ فکر میکردید همین شکلی باشد؟
در مورد دانشجوها فکرم میکردم از این بدتر باشد، یعنی سردتر و منزویتر! فضای دانشگاه هم به گونهای است که اگر بخواهی درس بخوانی، جایی برای درس خواندن هست، ولی اگر نخواهی بخوانی، باید کمی فشار را تحمل کنی. و اما در مورد رشتهای که من در آن تحصیل میکنم باید بگویم مطئنا این رشته درسهای چندان سبکی ندارد. من فکر میکنم سبکتر که نیست، حتی از پیشدانشگاهی هم سختتر است!
اما به نظر من سختتر از پیش دانشگاهی نیست. ما نصف تلاشی را که در پیش دانشگاهی داشتیم در دانشگاه نداریم. به طور کلی نظر شما در رابطه با سیستم آموزشی دانشگاه چیست؟ یعنی سیستم، دانشجو را به چه سمتی میبرد؟ اینکه فقط نمره بگیرند، یا اینکه درس را بفهمند؟
من از رشتههای دیگر بیاطلاعم. اما رشتهی برق برای یک تازه وارد به شکلی است که apply کردن اهمیت ویژهای دارد. به قول یکی از اساتید که می گوید در ایران نمرهی 12 با 17 فرق چندانی در آیندهی یک دانشجو ندارد، ولی برای apply و رفتن به دانشگاههای خارجی نمره خیلی اهمیت دارد. به همین خاطر اکثراً به دنبال نمره هستند. البته عدهای هم هستند که تنها به دنبال درس و یادگیری هستند. برنامهی شما برای ادامهی تحصیل چیست؟ ایران یا خارج از کشور؟
من هم هدفم ادامهی تحصیل در دانشگاههای خارج از کشور است. تجربهی زندگی در خارج را داشتهای؟ یا بر اساس گفته ها و شنیده ها این تصمیم را گرفتی؟
پدر و مادرم 10 سال در خارج از کشور زندگی کردهاند و دانشجوهای سالهای بالاتر که رفتهاند را هم میشناسم و با آنها در ارتباطم. توصیهی شما برای کسانی که میخواهند تازه وارد دانشگاه شوند، برای موفقیت در دانشگاه چیست؟ به نظرم اگر از روز اولی که وارد شوند درس خود را بخوانند و از درس عقب نباشند، مشکلی پیدا نمیکنند. به نظر شما اگر کسی که می خواهد وارد دانشگاه شود اطلاعاتی در رابطه با جو و فضای دانشگاه نداشته باشد، ممکن است با چه مشکلاتی مواجه شود؟ فکر میکنم اکثر بچهها وقتی از فضای سنگین کنکور و فشارهای آن دوره به یکباره با فضای آزاد دانشگاه مواجه میشوند، در ابتدا زیاد به درس توجهای نمیکنند و دچار افت درسی میشوند و بعد از ترم دوم به فکر درس میافتند. نسبت دانشگاه با خوشبختی در ایران ؟ فکر می کنم نسبت مستقیمی نیست. یعنی دانشگاه رفتن یا نرفتن، لزوماً باعث خوشبختی فردی نمیشود. چه بسا افرادی که تحصیلات دانشگاهی نداشتند و خیلی موفق هستند و از آن طرف کسانی که به دانشگاه رفتند و لزوماً موفق نبودند. اما به طور کلی دانشگاه میتواند به عنوان یک کاتالیزور عمل کند و دستیابی به خوشبختی را سریعتر نماید. چرا اکثر کسانی که رتبهی خوبی در کنکور میآورند، برق شریف را انتخاب می کنند.
این جوی است که ایجاد شده و به عقیدهی من خیلیها هم باید رشتهی خود را عوض کنند. هرچند کسانی را هم میشناسم که با وجود رتبهی خوب رشته و دانشگاه دیگری را بر اساس علاقهی خود انتخاب نمودهاند.
فرق اصلی دانشگاه با دبیرستان از نظر درسی چیست و دانشجوی تازه وارد برای موفقیت در دانشگاه چه عواملی را باید مد نظر داشته باشد؟ جاریانی: در دبیرستان معلم سرکلاس طوری درس میدهد که اگر گوش کنی حدود 70 تا 80 درصد مطلب را یاد میگیری و باقی درس خواندن فاصلهی بین مثلا نمرهی 16 تا 20 است. ولی در دانشگاه اگر سر کلاس نروی یا خودت درس را نخوانی، دیگر 15 یا 16 نمیشوی، بلکه صفر میگیری! برای همین تلاش خیلی بیشتری لازم است. فرق دیگر این است که در دبیرستان معلم درس را کامل توضیح میدهد، ولی در دانشگاه استاد سر کلاس فقط کلیات را توضیح میدهد و بقیهی کار به عهدهی دانشجو است. بمانا: معمولا بچهها در ترم اول مشکل درسی پیدا میکنند . این به خاطر تغییر شیوهی تدریس است . در دبیرستان تمامیمطالب امتحان به وضوح در کتاب وجود داشتند، ولی در دانشگاه سوالی سر امتحان میآید که در کتاب وجود نداشته و شما مجبور باشید برای حل سوال ابتکار به خرج بدهید. ارشادی: در دانشگاه برای هر درس یک کتاب وجود ندارد، مثلا استاد یک کتاب پیشنهاد میکند، ولی چند کتاب دیگر به عنوان منبع درس نیز معرفی میکند و این امر گاهی اوقات شیوهی تحقیق را به شما آموزش میدهد. ولی در دبیرستان منابع درسی کاملا محدود بودند. نظرتان راجع به سیستم آموزشی دانشگاه چیست؟آیا دانشجویان نمره گرا هستند یا بهیادگیری مطلب اهمیت بیشتری میدهند؟ جاریانی: در کل راضیام ولی به نظر من تعداد دانشجویان بیشتر از ظرفیت دانشگاه است و گاهی اوقات دستیار استاد(TA) برای پیدا کردن کلاس خاصی دچار مشکل میشود. از نظر امتحانات نیز به نظر من باید سوالات، ابتکاری تر باشد و بازهی بازتری را شامل میشودکه از حالت یکنواخت خارج شود. از نظر علم آموزی نیز دانشجویان اکثرا نمره گرا هستند و از ابتدای تحصیل جوری با آنان برخورد شده که یاد گرفتهاند فقط به دنبال نمره باشند. واین یک مشکل بزرگ دانشگاه است. دلایل آن نیز میتواند Apply یا ورود به کارشناسی ارشد بدون کنکور باشد. بمانا: به نظر من ارزشیابی دانشگاه مشکل دارد و باید به گونه ای باشد که ابتکار فرد را افزایش دهند تا قدرت حفظ کردن مطلب. همچنین مشکل دیگری که در آموزش دانشگاه وجود دارد، واحدهای درسی آن است. یعنی به نظر من خیلی از درسها ضروری نبوده و کاربردی نیست و به درد دانشجو و کشور نمیخورد. به جای این درس، بهتر بود دانشجویان را با صنعت بیشتر آشنا میکردند تا برای آینده آماده تر باشند. از نظر نمره گرایی نیز معتقدم اکثرا نمره گرا هستند، که عوامل متعددی دارد. شرایط کار، شرایط کشور و... یک عامل دیگر Apply است که معدل در آن نقش مهمیدارد. همچنین در کنکور کارشناسی ارشد نیز معدل تاثیر دارد. ارشادی:تعدادی از دانشجویان نمره گرا هستند، تعدادی نیز خیلی به نمره اهمیت نمیدهند. این شرایط را سیاست کشور میتواند تعیین کند، همان طور که از ابتدا ی تحصیل برای ورود به مقاطع مختلف آزمون میدادیم و به این عادت کرده ایم و به نظر من این نمره گرایی اصلا خوب نیست. قصدتان برای ادامهی تحصیل چیست؟در ایران یا خارج از ایران؟ جاریانی: حتما ادامه تحصیل میدهم و تمایلم بیشتر برای خارج از ایران است و دلایل آن میتواند متنوع باشد. همچنین فرصتی که الان وجود دارد و ممکن است بعدا این فرصت برایم پیش نیاید. بمانا: هنوز تصمیم قطعی نگرفتم، زیرا هر کدام از آنها معایب و مزایای خود را دارد. ولی تمایلم بیشتر ایران است، زیرا فکر میکنم کار برای رشتهی من در ایران بیشتر است و همچنین با توجه به روابط اجتماعی قوی و مناسب که دارم فکر میکنم در ایران جای پیشرفت بیشتری باشد. ارشادی: من از سیستم ایران خوشم نمیآید و علاقه دارم در خارج از کشور ادامهی تحصیل دهم و زندگی کنم. اگر کسی نداند دانشگاه چگونه محیطی است و شرایط را نداند، چه مشکلاتی میتواند برای او پیش بیاید؟ جاریانی: قطعا به دلیل آزادتر بودن فضا اگر دانشجو با محیط آشنا نباشد، ضربه میخورد. مثلا اگر سر کلاس نرود، طبیعتا قادر به کسب نتیجهی مطلوب نخواهد بود. نسبت دانشگاه رفتن با خوشبختی چیست؟ جاریانی: در جامعهی ما در حد خیلی بالا، نسبت مستقیم دارد. بمانا: البته بستگی به تعریف هر کس از خوشبختی دارد. ولی در جامعه چیزهایی هستند که فقط با مدرک دانشگاهی به دست میآیند. همچنین پول با مدرک دانشگاهی رابطهی نزدیکی دارد. البته بسیاری افراد وجود دارند که کار آزاد میکنند و در آن بسیار هم موفق هستند. ارشادی:داشتن درآمد کافی معمولا نیاز به مدرک دانشگاهی دارد و در صورت نداشتن مدرک، معمولا نیاز به مهارتهای بسیاری است تا بتوانید درآمد خوبی داشته باشید.
ابتدا خودتان را معرفی کنید؟
علی مقصودی هستم. ورودی سال 82 دبیرستان علامه طباطبایی رتبهی قبولی در کنکور ؟
رتبهی کل 185 و رتبهی 119 را در منطقهی یک به دست آوردم. چه رشتهای را انتخاب کردی و دلیل آن؟ رشتهی عمران و به خاطر علاقه ام نسبت به عمران، آن را انتخاب کردم. از انتخابت راضی هستی؟
بله از لحاظ درسی، مدرسه با دانشگاه چه فرقی دارد؟
فرق اساسی آن، حجم مطالبی است که در یک ترم باید بخوانیم که در دانشگاه خیلی بیشتر از مدرسه است. در مدرسه 4 کتاب را در یک سال میخوانیم اما در دانشگاه چندین کتاب را در یک ترم میخوانیم. به نظر شما فردی که تازه میخواهد وارد دانشگاه شود، برای موفقیتش چه باید انجام دهد؟
خیلی درس را راحت نگیرد و از همان ابتدا درس خود را بخواند تا دچار مشکل نشود. نظر شما در رابطه با سیستم آموزشی دانشگاه چیست؟دانشجوها بیشتر به دنبال نمره هستند یا درس؟
به نظرم با نگاه به نمره، به دنبال درس میروند، که این یک اشکال در سیستم آموزشی است. شما چطور ؟ بیشتر دنبال نمره هستید یا درس؟
اول درس، ولی نمره هم مهم است. مثلاٌ برای کارشناسی ارشد معدل بالا تاثیر گذار است و همچنین ادامهی تحصیل در دانشگاههای خارج از کشور. قصد ادامهی تحصیل دارید یا خیر ؟ در ایران یا خارج از کشور؟
میخواهم ادامهی تحصیل بدهم . اما اینکه در ایران یا خارج از کشور باشد بستگی به گرایشی که در ارشد انتخاب میکنم دارد. اگر امکانش در ایران باشد که اینجا، اگر نه که مجبورم بروم. توصیهی شما به کسانی که میخواهند انتخاب رشته کنند چییست؟
در مورد رشتهها مطالعه کنند و نسبت به آنها شناخت پید اکنند و با توجه به علاق خود، انتخاب رشته کنند نسبت دانشگاه رفتن با خوشبختی؟
به تعریف فرد از خوشبختی بستگی دارد. اگر کسی هدفش ثروتمند شدن باشد نه! هیچ نسبتی با دانشگاه ندارد. اما اگر کسی هدفش تحصیلات باشد، آن وقت میشود گفت که نسبت مستقیم دارد.
سروش ایراندوست - مهندسی عمران- دانشگاه شریف
خودتان را معرفی کنید؟ سروش ایراندوست، ورودی سال 82 مجتمع علامه طباطبایی واحد آبشناسان 1، ورودی سال 86 مهندسی عمران دانشگاه صنعتی شریف کنکوری یا المپیادی بودید؟ و چرا رشتهی عمران را انتخاب کردید؟
من در طول 3 سال دبیرستان در کلاسهای المپیاد ریاضی شرکت میکردم، ولی هدفم گرفتن مدال در المپیاد نبود. این کلاسها در سال کنکور به درس ریاضی من، مخصوصا ریاضیات گسسته خیلی کمک کرد. سال 86 کنکور دادم و رتبهی 214 منطقه و 478 کشوری شدم. هدفم از انتخاب عمران علاقهی شدید به مباحث فیزیکی بود. درست راهنمایی شدید؟ الان از رشته تان راضی هستید؟
من به دلیل داشتن سهمیهی هیات علمی میتوانستم در هر رشتهای در دانشگاه شریف ادامهی تحصیل بدهم. از اول به رشتهی برق علاقه نداشتم. ولی بین مهندسی مکانیک و مهندسی عمران خیلی شک داشتم و حتی موقع پر کردن فرم انتخاب رشته هم از انتخابم مطمئن نبودم! چون بعد از 1 یا 2 ترم هم باز میتوانستم از سهمیهام استفاده کنم و به مکانیک بروم. از افراد زیادی در مورد این دو رشته سوال کردم و مخصوصا کسانی که در این دو رشته مشغول به کار بودند توانستند راهنماییهای بسیار خوبی به من بدهند. خانواده نیز مرا در انتخاب رشته آزاد گذاشت. در هر صورت از سهمیهام استفاده نکردم و الان هم از رشتهام خیلی راضی هستم و خوشحالم که به رشتهی مکانیک نرفتم! چون بعد از گذشت 3 یا 4 ترم فهمیدم که عمران دقیقا همان چیزی بوده که دنبالش بودم و به بسیاری از درسهای مکانیک علاقهای ندارم. البته فکر میکنم هر رشته ای زیباییهای خاص خودش را دارد و اگر کسی به دنبال علم هر رشته باشد و احتمالا بعد از 3 یا 4 ترم به آن علاقهمند میشود!
قبل از ورود به دانشگاه تصورات شما از آن چه بود؟ از نظر درسی، روابط با استادها و سایر دانشجویان چگونه بود؟ اگر راستش را بخواهید، در کل تصور بهتری داشتم !فکر میکردم دانشگاه جایی است که دانشجو با آرامش خاطر کامل به خواندن درسهای مورد علاقه خود پرداخته و وقت کافی برای پرداختن به سایر جنبههای زندگی دارد. اما بعدا به دلیل وجود گرایشهای بسیار زیاد در رشتههای عمران و تفاوتهای زیاد آنها با هم، مجبور به خواندن بعضی دروس هستم که علاقهی چندانی به آنها ندارم، مثل دروس گرایش محیط زیست یا بعضی دروس گرایش آب و شاید دلیل عدم علاقهی من به این دروس این باشد که جو تحصیل در دانشگاه بیشتر جو نمره است، تا یادگیری مفاهیم اصلی هر درس. از نظر رقابت درسی پیش بینی جو سنگینی میکردم، که به همین گونه است. از نظر استادها فکر میکردم که بهای بیشتری به دانشجویان بدهند، ولی معمولا به دلیل مشغلهی خودشان و این که شاید یک دانشجوی کارشناسی خیلی نمیتواند به درد آنها بخورد، کمتر کسانی پیدا میشوند که با حوصلهی کامل جواب سوالات دانشجویان کارشناسی را بدهند، که ممکن است در بعضی اوقات باعث ناراحتی دانشجویان شود. ولی بی انصافی هم نکنیم استادهایی هستند که با رغبت و حوصله به سوالات ما جواب میدهند و برخورد محترمانه ای نیز دارند. از نظر سایر دانشجویان نیز فکر میکردم جو سبک تر و دوستانه تر باشد. اما به دلیل جمع شدن افراد از نقاط مختلف کشور با فرهنگهای متفاوت،جو دانشجویان فاصلهی زیادی با جو دوستانه ای که در مجتمع داشتیم دارد، کهیک امر طبیعی است. فرق اصلی دانشگاه با دبیرستان از نظر درسی چیست؟ ویک دانشجو چه عاملی را برای موفقیت باید در نظر بگیرد؟ بزرگترین فرق آن شیوهی تدریس استادان است که در ابتدا برای دانشجوی تازه وارد مقداری سخت است. البته شیوههای استادان مختلف متفاوت است، ولی بیشتر آنها کلیاتی راجع به درس گفته و حل سوالات مختلف و بررسی جنبههای گوناگون مطلب، باید به عهدهی خود دانشجو باشد و مثل دبیرستان نیست که معلم سر کلاس درس را بدهد و چند نمونه سوال را حل کند و سوالات امتحان مثل همانها باشد. به همین دلیل، دانشجو باید سعی کند خصوصیت «خود محوری» را در خود پرورش دهد، که البته بد نیست این مطالب به معلمان دبیرستان گفته شود تا آنها نیز دانشآموزان و دانشجویان آینده را برای چنین شرایطی بهتر آماده کنند. نظرتان راجع به سیستم آموزشی دانشگاه چیست؟ جو نمره گراست یا دانشجویان به دنبال فراگیری علم محض میباشند؟
افراد مختلفی وجود دارند. بعضی به خود درس علاقه دارند، ولی بعضی فقط به دنبال نمره هستند. البته متاسفانه سیستم ارزشیابی دانشگاه ( و به طور کلی ایران) علم آموز را به سمت کسب نمره سوق میدهد. ولی به طور کلی سوالهایی که استادها در امتحان مطرح میکنند، شامل قسمتهای خاصی از درس میباشد و کل درس را پوشش نمیدهد و همین امر باعث میشود که دانشجویان به دنبال نمونه سوالات ترمهای پیش بروند و طبیعتا کسی که فقط نمونهی سوالها را خوب خوانده و لزوما درس را بلد نیست، نمرهی خوبی کسب میکند! پس طبیعی است که جو نمره گراست و حتی کسی که به دنبال مطلب مورد علاقهی خود است نیز ناخودآگاه به سمت نمره سوق پیدا میکند. دوست دارید در ایران ادامه تحصیل بدهید یا اینکه به یک دانشگاه در خارج از کشور بروید؟ اگر فرصت ادامهی تحصیل در خارج از کشور پیش بیاید، احتمال این که به خارج از کشور بروم زیاد است. دلیل آن، اول از نظر سطح علمیاست. خود استادان به ما پیشنهاد میکنند که برای مقطع دکترا حتما بهیک دانشگاه معتبر خارجی برویم، زیرا سطح علمیمقطع دکترا در ایران بسیار پایین است. دلیل دیگر آن شرایط زندگی است. البته سختیهای خاص خود را نیز دارد. دوری از خانواده ، تنهایی و... از جملهی آنهاست و من به عنوان یک ایرانی ، همیشه از این مساله ناراحت هستم که چرا دانشگاههای ایران از سطح علمیقابل قبولی برخوردار نیستند تا علاقمندان بتوانند در کشور خودشان ادامهی تحصیل دهند. چرا رشتهی برق را انتخاب نکردید؟ همان طور که گفتم من میتوانستم رشتهی برق را انتخاب کنم، ولی به دلیل علاقهام به دینامیک و از این قبیل مطالب این رشته را انتخاب کردم.
آشنا نبودن یک فرد با سیستم دانشگاه (قبل از ورود به آن ) میتواند چه عواقبی را برای فرد در پی داشته باشد؟ متاسفانه در سال پیش دانشگاهی اغلب به فرد برای روحیه دادن میگویند که: «درس بخوان، دانشگاه دیگر راحت میشوی!» اما حداقل در دانشگاه ما که اصلا این طور نیست! اگر سختتر از پیشدانشگاهی نباشد، آسانتر هم نیست. به دلیل همین طرز فکر اشتباه، خیلی از دانشجویان در دو ترم اول شرایط مختلفی از آن چه تصورش را داشتند تجربه میکنند و چه بسا از درس زده میشوند و بعضی از آنان دست به تغییر رشته میزنند، در صورتی که به جای این کار باید سعی کنند خود را با شرایط جدید سازگار کنند. نسبت دانشگاه رفتن با خوشبختی چیست؟
عقیدهی من این است که هر شخصی، هر کاری را که بخواهد شروع کند نیاز به آموزش دارد و چه بهتر که این آموزش در یک محیط آکادمیک و استاندارد باشد. البته متاسفانه در کشور ما در همهی رشتهها سطح آموزش استاندارد نیست. در مورد خوشبختی نیز بستگی به تعریف هر شخص از خوشبختی دارد!جنبهی روانی آن به خود شخص بستگی دارد و این که در زندگی به دنبال علاقهی خود برود، نه این که تحت تاثیر جو جامعه قرار بگیرند. از نظر جنبهی مادی نیز فکر میکنم لازمهی داشتن درآمد کافی و زندگی رضایتبخش، داشتن تحصیلات خوب و کارآمد بودن برای کشور است.
پیمان اکبرنیا تهرانی ---- مهندسی مکانیک- دانشگاه شریف
خودتان را معرفی کنید؟
پیمان اکبرنیا تهرانی، ورودی سال 86 مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف کنکور دادید یا المپیادی بودید؟ و چرا رشتهی مکانیک را انتخاب کردید؟
من مدال طلای مسابقات کشوری المپیاد نجوم را به دست آوردم و به همین دلیل بدون کنکور وارد دانشگاه شدم. به دلیل علاقهای که از بچگی به وسایل مکانیکی داشتم و رشتهام که نجوم بود و اینکه در دبیرستان هم خیلی به برق و کلا مسائل الکترونیک میانهی خوبی نداشتم و مکانیک برایم ملموستر بود، این رشته را انتخاب کردم.. درست راهنمایی شدید؟الان از رشته تان راضی هستید؟
به دلیل علاقه ام به مکانیک به نوعی تصمیمم را ازقبل گرفته بودم، ولی از آنجایی که رشتهام نجوم بود، بین فیزیک و مکانیک کمیشک داشتم. از طرفی هم نمیخواستم دو رشتهای بخوانم، چون حجم دروس خیلی سنگین میشد. به همین خاطر تصمیم گرفتم که مکانیک را به عنوان رشتهی اصلی بخوانم و نجوم رو هم به عنوان کاری که علاقمندم جداگانه ادامه دهم. تصور شما از رشتهی مکانیک قبل از ورود به دانشگاه با الان که سال سوم این رشته هستید چه بود؟
قبلا یک تصور کلی، اما محدود از این رشته داشتم که الان گسترده تر شده.خیلی از مسائل در رابطه با مکانیک وجود داشت که من قبلا اطلاعی از آن نداشتم، ولی الان بیشتر میدانم. قبل از ورود به دانشگاه تصورات شما از آن چه بود؟از نظر درسی، روابط با استادها و سایر دانشجویان... از لحاظ محیط دانشگاه و روابط با اساتید، قبلا تصورم این بود این رابطه باید علمیتر و متفاوت با زمان دبیرستان باشد که حداقل در لیسانس اینطور نبود. یعنی رابطه همان رابطهی معلمی و دانشآموزی سابق است و استاد همچنان، تنها متکلم وحده است و دانشجوها مثل دانشآموزان جزوه برداری میکنند و امتحان میدهند. نظرتان راجع به سیستم آموزشی دانشگاه چیست؟ جو نمره گراست یا دانشجویان به دنبال فراگیری علم محض میباشند؟ به نظرم جو بیشتر نمره گرا است و این مساله هم به اساتید مربوط است که بیشتر از دانشجو نمره میخواهند و هم به دانشجو که برای مساله ادامهی تحصیل در خارج از ایران و فوق لیسانس به این نمره نیاز دارد و همین طور یکی دیگر از دلایلش، رابطه نداشتن دانشگاه با صنعت است که دانشجو به جای دنبال کردن کارهای پروژهای و پژوهشی که بعدها به درد بخورد، به دنبال نمرهی بالاتر برای رزومهی خود است. من همیشه تصورم از دانشگاه این بود که سوالات علمیکه در ذهنم وجود داشت و فضای دانشگاه باعث بالا بردن خلاقیتم شود، ولی شاید خلاقیتم از زمان دبیرستان هم محدودتر شد. فرق اصلی دانشگاه با دبیرستان از نظر درسی چیست؟ و یک دانشجو چه عاملی را برای موفقیت باید در نظر بگیرد؟
در دانشگاه، از نظر حضور در کلاس، دانشجو به نوعی آزاد است و مثل دبیرستان نیست که فرد مجبور باشد سر کلاس بشیند. به همین خاطر دانشجو باید حواسش باشد که به دلیل این اختیاری که دارد از کلاسش نزند و حتما سر کلاس حاضر شود که از درس عقب نیفتد و به مشکل برنخورد و یک فرق دیگر در دانشگاه محیط بازتر از دبیرستان است و رابطهها فرق دارد و از آنجایی که محیط مختلط میشود فرد باید این آمادگی ذهنی را داشته باشد که برخوردی نداشته باشد که برایش مشکل ساز شود. بعضیها قبل از کنکور میگویند درست را بخوان، کنکور که قبول شدی در دانشگاه راحت میشوی؟
لااقل در دانشگاه ما اینطور نیست که بعد از قبولی راحت تر شده باشیم و یا حجم درسمان کمتر شده باشد، من فکر میکنم در دبیرستان شاید کمیراحت تر بودم. البته دانشگاه به گونه ای است که اگر بتوانی خود را با شرایط و محیط وفق دهی، خیلی بهتر و لذت بخش تر از دبیرستان خواهد بود، هم از لحاظ درسی و هم از لحاظ سایر فعالیتهایی که در دانشگاه انجام میدهیم. قصد ادامهی تحصیل دارید؟اگر بله در خارج از ایران یا ایران ؟ چرا؟
من شخصا ترجیح میدهم در داخل کشور ادامهی تحصیل دهم چون به نظرم کسی که میخواهد در ایران زندگی و کار کند، بهتر است در ایران هم ادامهی تحصیل دهد. ولی اگر کسی میخواهد در خارج از کشور مشغول بکار شود، شاید بهتر باشد برای ادامهی تحصیل هم خارج از ایران باشد. نسبت دانشگاه رفتن با خوشبختی چیست؟
میتواند تاثیر گذار باشد به شرطی که فردی که دانشگاه میرود بتواند خود را با شرایط وفق دهد و خوب از پس مسائل برآید، میتواند زندگی خوبی در آینده داشته باشد. ولی این به این معنی نیست که شخصی که دانشگاه نمیرود نمیتواند خوشبخت باشد یا زندگی خوبی داشته باشد.
محمدرضا تکاپویی - برق و ریاضی- دانشگاه شریف
ابتدا خودتان را معرفی کنید؟ محمدرضا تکاپویی هستم.از سال دوم دبیرستان وارد مجتمع علامه طباطبایی شدم.در مسابقات المپیاد ریاضی شرکت کردم و سال دوم مدال برنز کشوری، سال سوم مدال طلای کشوری و مدال نقره در مسابقات جهانی را کسب کردم. بعد از آن رشتهی برق را به عنوان رشتهی اصلی ام انتخاب کردم وسال بعد رشتهی ریاضی را هم در کنار برق شروع کردم و الان دو رشته را بصورت همزمان دنبال میکنم و همچنین عضو تیم المپیاد دانشگاه هم هستم و در مسابقات انجمن ریاضی شرکت کردم که در آن جا مقام اول را به دست آوردم. چرا رشتهی برق را انتخاب کردید؟
یکی از دلایل انتخاب این رشته به دلیل نا آشنا بودن با رشتهها، نوع دروس، بازار کار و میزان علاقه ام نسبت به آنها بود و از آنجایی که در صورت پشیمانی از رشتهی برق به راحتی امکان تغییر رشته فراهم بود، این رشته را انتخاب کردم. و ضمن اینکه برای من سطح و فضای دانشگاه، اساتید و دانشجوی قوی و جو رقابتی بین دانشجوها اهمیت ویژهای داشت که رشتهی برق نسبت به سایر رشتهها در این زمینه یک سروگردن بالاتر است و دانشجو مجبور است که خود را با این فضا تطبیق دهد. در صورتیکه در رشتهی ریاضی، من بدون اینکه تلاش خاصی انجام دهم جزو نفرات اول هستم. اما رشتهی برق بسیار مشکل تر است و تلاش مضاعفی میخواهد. در مورد رشتهی ریاضی هم که انتخاب دوم من بود، به نوعی من از ابتدا میدانستم که میخواهم با رشتهی ریاضی به اصطلاح دو رشتهای کار کنم، چرا که به دلیل علاقهای که به این رشته و دروسش داشتم و همچنین اینکه در رشتهی برق اگر پایهی ریاضیات قوی داشته باشید، خیلی راحتتر میتوانید کار کنید و از نظر پژوهشی هم خیلی کمک میکند. من با توجه به تواناییم در ریاضیات توانستم چند مقاله در رابطه با برق بنویسم که بدون تسلط داشتن به ریاضیات، امکان پذیر نبود.
نظرتان راجع به سیستم آموزشی دانشگاه چیست؟جو نمره گراست یا دانشجویان به دنبال فراگیری علم محض میباشند؟
افراد مختلفی وجود دارند. بعضی به خود درس علاقه دارند، ولی بعضی فقط به دنبال نمره هستند. البته متاسفانه، سیستم ارزشیابی دانشگاه ( و به طور کلی ایران) علم آموز را به سمت کسب نمره سوق میدهد. ولی به طور کلی، سوالهایی که استادان در امتحان مطرح میکنند، شامل قسمتهای خاصی از درس میباشد و کل درس را پوشش نمیدهد و همین امر باعث میشود که دانشجویان به دنبال نمونهی سوالات ترمهای پیش بروند و طبیعتا کسی که فقط نمونه سوالها را خوب خوانده و لزوما درس را بلد نیست، نمرهی خوبی کسب میکند! پس طبیعی است که جو، نمره گراست و حتی کسی که به دنبال مطلب مورد علاقهی خود است نیز، ناخوداگاه به سمت نمره سوق پیدا میکند. قصد ادامه تحصیل دارید؟اگر بله در خارج از ایران یا ایران ؟ چرا؟
قطعا قصد ادامه تحصیل دارم و فکر میکنم که اگر فرصت و امکانش فراهم شود برای تحصیل به خارج از ایران میروم و بعد از اتمام تحصیلات برای خدمت به کشورم برمیگردم. نسبت دانشگاه رفتن با خوشبختی چیست؟
به نظر من برخلاف آنچه که در جامعهی ما جا افتاده است اصلا نسبت مستقیمی ندارد یعنی کسی میتواند دانشگاه نرفته باشد و خوشبخت باشد و کسی هم ممکن است که سالها درس خوانده باشد ولی هنوز هم به این حس خوشبختی نرسیده باشد.
محمد نظری مجد -- مهندسی برق- دانشگاه شریف
ابتدا خودتان را معرفی کنید؟
محمد نظری مجد، ورودی سال 82 مجتمع علامه طباطبایی، واحد آبشناسان 1. ورودی سال 86 مهندسی برق، دانشگاه صنعتی شریف. کنکوری یا المپیادی بودید؟ و چرا رشتهی برق را انتخاب کردید؟
من مدال طلای مسابقات کشوری المپیاد فیزیک را به دست آوردم و به همین دلیل بدون کنکور وارد دانشگاه شدم. شاید بیشتر به دلیل جوی که حاکم بود و اکثرا این رشته را انتخاب میکردند، من هم به این رشته رفتم. چه گرایشی میخوانید؟
مخابرات درست راهنمایی شدید؟ الان از رشته تان راضی هستید؟
بله تا حدودی توسط مشاورین، از این جهت که بین رشتههای مهندسی و رشتههای محض کدام را انتخاب کنم، راهنمایی شدم و در نهایت به همان دلیلی که قبلا گفتم برق را انتخاب کردم و از انتخابم هم راضیام. قبل از ورود به دانشگاه تصورات شما از آن چه بود؟ از نظر درسی، روابط با استادها و سایر دانشجویان... از آنجایی که من در ابتدای ورود به دانشگاه برای المپیاد مدتی بود از جو مدرسه و فضاهای شلوغ دور بودم و کلا ما ده نفر در باشگاه بودیم و همین طور اینکه رشتهی برق شریف، تقریبا 180 نفر برتر کشور هستند، ابتدا زیاد ارتباط برقرار نمیکردیم و ولی بعد از دو ترم صمیمیشدیم. از لحاظ درسی هم جو مثل قبل همچنان سنگین بود، ولی از لحاظ رقابتی کمتر از زمان المپیاد بود. فرق اصلی دانشگاه با دبیرستان از نظر درسی چیست؟ و دانشجو چه عاملی را برای موفقیت باید در نظر بگیرد؟
به نظر من مهم ترین عامل مسئولیت پذیری فرد و خود محوری اوست که تا اندازهای در دبیرستان وجود دارد. اما در دانشگاه خیلی باید بیشتر باشد تا بازدهی فرد وموفقیت درسی او بیشتر شود. نظرتان راجع به سیستم آموزشی دانشگاه چیست؟ جو، نمره گراست یا دانشجویان به دنبال فراگیری علم محض میباشند؟
متاسفانه در رشتهی ما جوی است که خیلی بیشتر به نمره اهمیت میدهند تا درس و خیلی سخت است کهیک نفر در این جو بخواهد فقط به درس و یادگیری اهمیت بدهد و نمره برایش مهم نباشد. البته هستند کسانی که اینگونه باشند، ولی تعدادشان کم است و شاید یکی از مهمترین دلایلش گرفتن apply باشد که معدل بالا میخواهد. از دلایل دیگر گرفتن credit و همینطور اشتغال به کار در آینده میباشد. قصد ادامهی تحصیل دارید؟ اگر بله در خارج از ایران یا ایران؟ چرا؟
بله . به دلیل مسائل خانوادگی و عقیدتی ترجیح میدهم در ایران ادامهی تحصیل بدهم، ولی در گوشهای از ذهنم به مساله رفتن هم فکر میکنم که دلیلش هم این است که فکر میکنم آنجا از نظر عملی، ارضا خواهم شد و شاید در ایران اینگونه نباشد. صرفا جنبهی علمیدارد و نه چیز دیگری. آشنا نبودن یک فرد با سیستم دانشگاه (قبل از ورود به آن) چه عواقبی را برای فرد میتواند در پی داشته باشد؟ دبیرستان به دانشگاه جهش بزرگی در زندگی فرد است و اگر فردی نتواند خود را با شرایط وفق بدهد، ممکن است پس بزند! به نظر من با توجه به علاقه و شناختی که دارند رشتهی خود را انتخاب کنند و بعد از انتخاب خود، پشیمان نشوند. نسبت دانشگاه رفتن با خوشبختی چیست؟
میتواند یکی از عوامل رسیدن به خوشبختی باشد، ولی این به این معنی نیست که اگر کسی دانشگاه نرود بدبخت میشود و البته بستگی به طرز تفکر شخص هم دارد که خوشبختی را در چه ببیند.
فیلم: خشایار فیلُم هستم، دانشجوی رشتهی ریاضی مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه صنعتی شریف. سال84 به علامه آمدم سال 85 از علامه فارغ التحصیل شدم.
هادیخانلو: سعیدهادیخانلو هستم، دانشجوی رشتهی ریاضی و درکنار آن نیز فیزیک میخوانم. سال 84 به علامه آمدم، ورودی 86 دانشگاه صنعتی شریف.
چگونه وارد دانشگاه شدید کنکور یا المپیاد؟
فیلم: کنکور دادم و رتبهی 40 منطقه شدم.
هادیخانلو: من در سال 85 مدال طلای کشوری المپیاد ریاضی گرفتم و به این ترتیب وارد دانشگاه شدم.
نحوهی انتخاب رشتهی خود را توضیح دهید.
فیلم: من از اول میخواستم ریاضی بخوانم، ولی به دلیل رتبهام و اصرار مشاورها، رشتهی برق را انتخاب کردم ولی بعد از دو ترم به دلیل علاقهای که به ریاضی داشتم، تغییر رشته دادم.
هادیخانلو: من در باشگاه دانشپژوهان، در فرم انتخاب رشته، ریاضی را انتخاب کرده بودم، ولی بعد از این که به دانشگاه آمدم فکر کردم چیز زیادی از دست دادهام و به همین دلیل رشتهام را به برق تغییر دادم. اما پس از 3 ترم، به دلیل علاقهام به ریاضی، دوباره تغییر رشته دادم و ریاضی را انتخاب کردم. نمیگویم برق رشتهی بدی است، ولی ترجیح میدادم رشتهی مورد علاقه ام را دنبال کنم.همچنین به دلیل این که مدتها به فیزیک نیز علاقه داشتم، رشتهی فیزیک را در کنار ریاضی (به صورت همزمان) دنبال میکنم.
آیا از تغییر رشتهی خود راضی هستید؟
فیلم: من خیلی راضی هستم، چون حتی از دورهی راهنمایی به ریاضی علاقه داشتم.
هادیخانلو: بله راضی هستم.
قبل از ورود به دانشگاه، تصورتان از آن چه بود؟ (از نظر درسی)
فیلم: از نظر درسی خیلی با آن چیزی که فکر میکردم تفاوت داشت. من خودم در ترم اول کمیافت تحصیلی داشتم، چون شیوهی تدریس با دبیرستان تفاوت داشت و کمی زمان برد تا با سیستم دانشگاه هماهنگ شوم. همچنین در دبیرستان منابع درسی محدود است، ولی در دانشگاه دانشجو باید خودکار بوده و تنها بهیک منبع اکتفا نکند.
هادیخانلو: من از خود دانشگاه تصور خیلی خاصی نداشتم.ولی فکر میکردم دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به عنوان دانشگاه اول کشور خیلی به دنبال علم باشند. ولی وقتی وارد شدم، فهمیدم این مساله به آن شدتی که فکر میکردم نیست.
به نظر شما فرق اصلی دانشگاه با دبیرستان از نظر درسی چیست و یک دانشجوی تازه وارد برای موفقیت در دانشگاه چه عواملی را باید مد نظر داشته باشد؟
فیلم: به نظر من اول باید از جو کنکوری درس خواندن دور شد و همچنین بهیک منبع اکتفا نکرد.بعد از گذشت مدت کوتاهی مطمئنا خود دانشجو متوجه خواهد شد که شیوهی درست درس خواندن در دانشگاه به چه صورت است.
هادیخانلو: دانشجو باید متکی به خود باشد، استاد سر کلاس مطالبی را توضیح میدهد و ما هم استفاده میکنیم، ولی در نهایت این خود دانشجو است که باید برای یادگیری درس وقت بگذارد. در غیر این صورت درس را یاد نمیگیرد.
دانشجویان بیشتر دنبال نمره هستند یا یادگیری مطلب؟
فیلم: دانشجویانی که به طور جدی درس میخوانند، اکثرا به نمره خیلی اهمیت میدهند و دلیل آن این است که کلا سیستم آموزشی، نمره گرا ست.
هادیخانلو: به نظر من اهمیت نمره نباید از بین برود و نه این که این قدر زیاد شود که صرفا خود نمره هدف قرار بگیرد.اکثرا دانشجویان این گونه هستند که اگر متوجه شوند مطلبی در امتحان مورد پرسش قرار نمیگیرد، به دنبال یادگیری آن نمیروند و این اصلا خوب نیست. سیستم آموزشی نمره گرا نیز به این مساله دامن میزند. البته من در مورد دانشگاههای سایر کشورها اطلاعات زیادی ندارم ولی از دوستانم که در کشورهای دیگر در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل میکنند شنیده ام که نمره در آن جا مثل این جا اهمیت ندارد و هر کس نمرهی خودش را میداند و به دیگران کاری ندارد.البته شاید به دلیل تعداد بیشتر دانشجویان در مقطع کارشناسی نمیتوان این کار را عملی کرد.
قصدتان برای ادامه تحصیل چیست؟در ایران یا در خارج از کشور؟
فیلم: من الان دانشجوی کارشناسی ارشد هستم و برای ادامه تحصیل هنوز تصمیم قطعی نگرفتهام، ولی احتمالا برای چند دانشگاه خارجی اقدام میکنم، تا ببینم نتیجه چگونه خواهد بود؟ دلیلش هم این است که در رشته ریاضی شاخههایی وجود دارد که افراد کمیدر ایران هستند که روی آن کار کرده باشند.
هادیخانلو: من قصد دارم که برای مقطع دکترا در دانشگاه خوبی در خارج از کشور ادامه تحصیل دهم و دلیل آن هم سطح عملی بالا در برخی دانشگاه ها میباشد. ولی برای زندگی به ایران باز میگردم.چون همان طور که استادان ما در زمان خود برای تحصیل به خارج از کشور رفته، ولی به ایران بازگشتهاند و ما از وجود آنها بهره میبریم، من نیز به نوبهی خود احساس دین میکنم و دوست دارم به کشور خود خدمت کنم.
به نظر شما یک دانشجوی تازه وارد برای موفقیت در دانشگاه چه عواملی را باید مدنظر داشته باشد؟
فیلم: به نظر من یک نکته مهم این است که دانشجو باید خودش را هر چه سریعتر با محیط دانشگاه وفق دهد و همان طور که قبلا گفتم سعی کند خودکار باشد.
هادیخانلو: باید خود شخص برای یادگیری درس خیلی بیشتر کار کند و متکی به خود باشد.
نسبت دانشگاه رفتن با خوشبختی چیست؟
فیلم: به نظر من خوشبختی بستگی به خود شخص و مسیری که برای زندگی خود انتخاب کرده دارد.ولی لازمهی خوشبخت شدن رفتن به دانشگاه نیست. یا اگر کسی به دانشگاه نرود لزوما بدبخت نمیشود.به عنوان مثال اگر کسی به کار فنی علاقه دارد، بهتر است دنبال آن برود، تا این که حتما به دانشگاه بیاید و کاری که به آن علاقه ندارد را دنبال کند.
هادیخانلو: به نظر من هر کس باید در جایگاه خودش وظیفهی خود را خوب انجام دهد. مثلا ارزش رفتگر زحمتکشی که کوچه را جارو میکند، کمتر از ما که در دانشگاه تحصیل میکنیم نیست و هر کدام باید وظیفهی خود را خوب انجام دهیم و لزومیندارد همه به دانشگاه بیایند.البته هرکس در هر کاری که باشد باید آموزش مخصوص به خود را دیده باشد.