Maryam
متخصص بخش ادبیات
[SUP]همسایه ی مهربانی دارم که می ایستد
[/SUP]
[SUP]به درگاه خانه و لختی بامن سخن میگوید[/SUP]
[SUP]ومرا شکوه می دهد از لبخنده ی سرشار خود[/SUP]
[SUP]و به یاریم می آید گاه با دستهای راغبش[/SUP]
[SUP]هیچ جایگاه فراز و مقامی ندارد او[/SUP]
[SUP]و همچون من فرسنگ ها ی روز را باید که پیاده طی کند[/SUP]
[SUP]بااین همه اما بی آنکه خود را بر نماید و فخر فروشد[/SUP]
[SUP]بیش از هر ملک و هر سهامی قدر و قیمت واعتبار دارد.[/SUP]
[SUP]به جانبش روی میکنم وقتی که غصه به در میکوبد[/SUP]
[SUP]به او تکیه می دهم هنگامی که ملال راهم میگیرد[/SUP]
[SUP]گذشته ها مان را گفتگو میکنیم که رفته است[/SUP]
[SUP]و گرمایی هست به معنای همان هر شب بخیر که میگوییم[/SUP]
[SUP]آه همسایه خوب[/SUP]
[SUP]ستیزه ها همه پایان می گیرد[/SUP]
[SUP]آنگاه که آدمی انسان مجاور خود را به دوستی گرفته باشد [/SUP]
[SUP]ومرا شکوه می دهد از لبخنده ی سرشار خود[/SUP]
[SUP]و به یاریم می آید گاه با دستهای راغبش[/SUP]
[SUP]هیچ جایگاه فراز و مقامی ندارد او[/SUP]
[SUP]و همچون من فرسنگ ها ی روز را باید که پیاده طی کند[/SUP]
[SUP]بااین همه اما بی آنکه خود را بر نماید و فخر فروشد[/SUP]
[SUP]بیش از هر ملک و هر سهامی قدر و قیمت واعتبار دارد.[/SUP]
[SUP]به جانبش روی میکنم وقتی که غصه به در میکوبد[/SUP]
[SUP]به او تکیه می دهم هنگامی که ملال راهم میگیرد[/SUP]
[SUP]گذشته ها مان را گفتگو میکنیم که رفته است[/SUP]
[SUP]و گرمایی هست به معنای همان هر شب بخیر که میگوییم[/SUP]
[SUP]آه همسایه خوب[/SUP]
[SUP]ستیزه ها همه پایان می گیرد[/SUP]
[SUP]آنگاه که آدمی انسان مجاور خود را به دوستی گرفته باشد [/SUP]