• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

همسر نه! مادرم باش!

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
مادر، واژه‌ای است که با عشق و محبت و وفا و ایثار قرین شده است. وجود تابناکی که مانند یک ستاره‌ی سحری در آسمان زندگی فرزند سوسو می‌زند و تاریکی‌های آن را با نور وجود خویش روشن می‌سازد. مهر به فرزند آن‌قدر در روح و جان مادر رسوخ کرده که احساس مالکیت شدیدی به او می‌بخشد. او به‌قدری عاشقانه طفلش را می‌پرستد که تا آخر عمر مراقب زندگی و رفتار اوست و به خود اجازه می‌دهد برای فرزندش تصمیم‌گیری کند.

شاید به همین دلیل است که برخی دخترها، بعد از ازدواج تا سالها نمی‌توانند زندگی مستقلی داشته باشند و خصوصی‌ترین مسائل زندگی خود را با مادر در میان می‌گذارند. این مسئله در مورد برخی پسران جوان هم صدق می‌کند. آنها بعد از تشکیل خانواده بشدت نسبت به خانواده و خصوصا مادر خود احساس نیاز می‌کنند و انگار تازه بعد از ازدواج، کمبود نقش مادر در زندگی، برایشان آشکار می‌شود.

چنین مردانی که در دوران تجرد، وابستگی زیادی به مادر خود داشتند، سعی می‌کنند ایفای این نقش را از همسرشان بخواهند! این افراد در حقیقت کودکانی هستند که هنوز بزرگ نشده و به بلوغ عاطفی لازم نرسیده‌اند. همانطور که می‌دانیم شرط یک ازدواج موفق این است که طرفین علاوه بر بلوغ جسمانی دارای رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی نیز باشند. از قدیم گفتند عقل سلطان بدن است ولی فراموش نکنیم همه‌ی سعادت انسان در گروی تکامل آن نیست. بلکه ودیعه‌ی ارزشمندی به نام عواطف که خداوند در وجود انسان قرار داده، می‌تواند در کنار عقل، او را به قله‌ی رفیع کمال برساند.

پس، بلوغ عاطفی و احساسی از شرایط لازم و واجب برای شروع یک زندگی مشترک سعادتمندانه است. فردی که به رشد عاطفی رسیده، نقش خود را در زندگی مشترک می‌داند. احساسی عمل نمی‌کند و می‌تواند در مواقع حساس، تصمیم‌گیری درست و مستقلی داشته باشد. وی مسئولیت‌پذیر است و وظایف خود را روی دوش نفر مقابل نمی‌اندازد! این فاکتور، مانند بلوغ فکری، به سن و سال ارتباطی ندارد و مهارتی است که باید از دوران کودکی، بوسیله‌ی تعاملات صحیحی عاطفی با دیگران بوجود ‌آید و افراد باید سعی کنند در آستانه‌ی ازدواج حتما به وجود این مهارت در همسر آینده‌ی خود مطمئن شوند. این کار در جلسات متعدد گفتگو از خلال صحبتهای فرد و رفتارهایی که از خود بروز می‌دهد بخوبی مشهود است.

حال باز می‌رسیم به مردی که فاقد این مهارت است و با این حال، به اشتباه، ازدواج کرده است. او هنوز خود را به دیگران وابسته می‌داند و از همسرش توقع دارد در همه حال بقول معروف به آه دل او راه بیاید! از عواقب تشکیل زندگی با چنین فردی، عدم استقلال، عدم مسئولیت‌پذیری، عدم رشد و تکامل خانواده است. مردی که از همسر انتظار دارد مانند مادرش فکر و رفتار کند، در حقیقت هویت واقعی همسر خود را از او می‌گیرد و وی را در طولانی مدت دچار اضطراب، افسردگی و ناتوانی روحی می‌کند.

در یک خانواده‌ی سالم، اعضاء مانند تیم عمل می‌کنند و هر عضو مسئولیت خود را به نحو مطلوب انجام می‌دهد. این رفتار تشریک مساعی نامیده می‌شود. اما در خانواده‌ای که تشریک مساعی وجود ندارد، فشار زندگی بر دوش یک نفر است و پس از مدتی دلسردی و خستگی، مهمان ناخوانده‌ی آن خانه خواهد شد. مهمانی که خیلی زود رابطه‌ی زوجین را به سمت واژه‌ی ویرانگری به نام طلاق عاطفی پیش خواهد برد.

در مقابل این‌گونه مردان چه باید کرد؟

-بهتر است قبل از هرگونه تصمیمی برای ازدواج، با کمک کارشناسان مجرب، از خود شناخت بیشتری پیدا کرده و مطمئن شوید مهارتی به نام رشد عاطفی را در وجود شما پرورش یافته است.

-در جلسات خواستگاری رفتار طرف مقابل را بررسی کنید، به علاوه دقت کنید برای شروع صحبت، خودش پیشقدم می‌شود یا متکی به صحبت مادر یا خواهرش است، در هنگام حرف زدن به صورت مادرش نگاه می‌کند و منتظر تایید و یا عکس‌العمل اوست یا خیر؟

-در هنگام گفت‌وگو با پرسیدن چند سوال اصلی میزان وابستگی او را به خانواده و یا مادرش بسنجید، آیا او بیش از اندازه نیازمند حمایت مادرش می‌باشد یا خیر؟ در هنگام مشکلات به چه کسی مراجعه می‌کند؟ سوال‌هایی از این دست، ویژگی‌های رفتاری طرف مقابل را برای شما افشا خواهد کرد.

-مشاوره‌ی پیش از ازدواج میزان برخورداری شما از بلوغ فکری و عاطفی را مشخص می‌کند و به شما می‌آموزد چگونه در زندگی مشترک، به طور مستقل عمل کنید.

-در مرحله آخر اگر نتوانستید وابستگی او را به خانواده تشخیص دهید و او را به عنوان همسر آینده‌ی خود انتخاب کردید، با ایجاد روابط صمیمانه با خانواده‌ و به خصوص مادرش، اعتماد او را جلب کنید.
 
بالا