• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

هنر های تجسمی (شناسايي اصول تركيب بندي )

eliza

متخصص بخش
هنر های تجسمی

puce_menu.gif
شناسايي اصول تركيب بندي



تركيب يعني جاى دادن منطقى عناصر تجسمى در فضاى مورد نظر، در سطح دو بعدى ويا در فضاى سه بعدى تركيب بندى يا كمپوزيسيون* گفته مى شود تركيب بندى تحت قواعد و اصول معين و محاسبات دقيق انجام مى گردد و بين عناصر تصويرى ارتباط ، پيوند و روابط منطقى ايجاد مى كند.



نظم و ترتيب دادن ، برنامه ريزى كردن بين عناصر تصويرى ، منسجم نمودن قسمت ها با هم ، تركيب كردن و كنار هم قرار دادن آنها ، ساختار و سازماندهى عناصر تجسمى وبالاخره هماهنگ كردن همه اجزا ء با هم ، مفهوم تركيب را مشخص مى كند.




Arrengement،assemblage،structvre،accord - composition *





پس هر نقش و شكلى نسبت به شكل و فضايى كه پيرامونش مى باشد جلوه و معنى خاص پيدا مى كند كه آن ناشى از مجموعه اى فعل و انفعالات و نيروهاى بصرى است.

در نتيجه هر واحد بصرى موقعيت فضايى و جلوه ونمود خود را به واسطه روابط فعال و متقابل واحدهاى تصويرىپيرامون خود كسب مى كند و نيرو هاى تصويرى از جهات مختلف ، راست و چپ ، بالاو پايين ،جلوو عقب بر آن اثر مى گذارند موقعيت فضايى آنرا ايجاد مى كنند.

ودر ضمن رنگ نيز با ارزشهاىتصويرى خاص خود كه دائما تحت تاثير و دگرگونى شرايط فضايى و تابش نور مى باشد، و بافت نيز بصورت موثر در مشخص كردن موقعيت فضايى و كيفيات بصرى عناصر تصويرى موثر هستند.

__________________
 
آخرین ویرایش:

eliza

متخصص بخش
puce_menu.gif
درك بهتر موقعيت فضايى و جگونگى انرژى تصويرى در ترکیب بندی



اكنون براى درك بهتر موقعيت فضايى و جگونگى انرژى تصويرى هر يك از شكلهايى مانند مربع، مستطيل ، مثلث، دايره، لوزى و غيره ، نيروهاى نا پيدايى وجود دارد كه ما آنرا"انرژى تصويرى" نامگذارى مى كنيم كه واقعيت عينى ندارند اما قابل ادراك اند.
مربع داراى خصوصيتى است كه مستطيل فاقد آن است. در مربع چهار نيرو از مركز به يك اندازه متقارن به اطراف يا با لعكس حركت مى كند ودر نتيجه جلوه آن متعادل ايستاست.
مربع= تعادل+ ايستايى
درمربع مستطيل نيز علاوه بر انرژيهايى موجود در مربع ، داراى انرژى ديگرى است كه در مسيرطول مستطيل در جريان است در نتيجه در مستطيل شش نيرو وجود دارد كه چهارنيروىآن مثل مربع است و داراى جلوه ايستاست و دو نيروى اضافى جهت و كشش آنرا ايجاد كرده
مستطيل= تعادل+ پويايى
در مثلث سه نيرو از رئوس آن به جانب نقطه مركزى و بالعكس در جريان است. مثلثى كه قاعده اش موازى سطح زمين باشد متعادل و ايستاست. در صورتيكه راًس آن در پايين روىزمين باشد ناپايدار است.
در دايره تمام نيروها از محيط آن به طرف مركز در جريان است ويا از مركز به طرف محيط

دايره حس مى شود.
دايره= تعادل+ حركت
لوزى داراى همان نيروهاى مربع است با اين اختلاف كه از حالت تعادل خارج گشته به دو راًس چهار گوشه فشار بيشترى وارد كرده است.
در يك تركيب وجود زمينه براى ايجاد ارتباط بصرى ميان عناصر و معنى دارشدن شكل ها
الزامى است . زيرا بدون وجود زمينه ، شكل معنى خود رابه مخاطب منتقل كند. در عين حال،
وحدت بخشيدن به عناصر بصرى بدون وجود زمينه امكان ناپذير مى نمايد . زيرا بدون وجود
زمينه شكلى وجود نخوا هد داشت وبه همين نسبت فضاى منفى و مثبت نيز معنى پيدا نخواهد كرد.
بنابراين باوجود زمينه وجود كادر نيز الزامى است. چون بدون در نظر گرفتن ارتباط ميان عناصر بصرى و كادر ، تركيب نمى تواند بوجود بيايد.
علاوه بر كادر كه ساختار اصلى اثردر ارتباط با آن شكل مى گيرد ، وجود عامل در بوجود آوردن يك تركيب موفق بصرى الزامى است:
1_ وجود تعادل بصرى
2_ وجود تناسب وهماهنگى ميان عناصر مختلف يك تصوير
3_ وجود رابطه هماهنگ اجزا ء با كل و با موضوع اثر


__________________
 

eliza

متخصص بخش
puce_menu.gif
برخى از عواملى كه در رابطه با وزن درترکیب بندی موثر مى باشند عبارتنداز



_ فرمهاى بزرگ ، منظم و بسته سنگين تر از فرمهاى كوچك نا منظم وباز مى باشند.
_ فرمهاى بهم پيوسته و فشرده ، سنگين تر از فرمهاي پراكنده و پخش شده اند.
_ حركت كند و آهسته سنگين تر از حركت تند است.
_از نظر رنگ، كنتراست زياد سنگين تر از كنتراست كم است. در عين حال كه كميت رنگ نيزدر سنگينى آن موثر مى باشد.

_ رنگ قرمز سنگين تراز رنگ آبى مى باشد.
__________________
 

eliza

متخصص بخش
دایره رنگ , انتخاب رنگ

دایره رنگ

l21yceftlvarzf59p8v.jpg



دایره رنگ به
12 بخش تقسیم می‌شود که از آن میان 3 رنگ قرمز،‌آبی و زرد، رنگ اصلی است .
اگر این سه رنگ را ازدایره رنگ بیرون بکشیم و درجای خود به یکدیگر وصل کنیم ، یک مثلث متساوی الضلاع به دست خواهیم آورد که رنگ قرمز در راس آن ، رنگ زرد در انتهای ضلع راست ورنگ آبی در انتهای ضلع چپ مثلث قرار می‌گیرد . این سه رنگ را
رنگهای اصلی و درجه اول نامیده‌ایم.

سه پله رنگی که مابین رنگهای اصلی می‌بینید، در واقع نمایش تلاشی است که این رنگها برای نزدیک‌تر شدن به یکدیگر انجام می‌دهند.

رنگ قرمز به تدریج با روشن‌تر شده به وسیله آمیزش با زرد و عبور از نارنجی و پرتقالی ‌بالاخره به زرد نزدیک می‌شود و رنگ زرد نیز به همین ترتیب با پذیرش پله به پله رنگ آبی و ایجاد طیفی از سبز و زنگاری به آبی نزدیک می‌شود و با همین روش رنگ آبی را قبول رنگ قرمز و ایجاد طیفی از کاربنی و بنفش بار دیگر به قرمز نزدیک می‌شود.

اتصال دایره میانی به
3 طیف،‌ یک مثلث متساوی الاضلاع معکوس، از سه رنگ نارنجی،‌زنگاریو بادمجانی می‌سازد، که در اولی قرمز و زرد، در دومی زرد و آبی و در سومی آبی و قرمز تقریبا به یک میزان جلوه می‌کند. این مثلث دوم معکوس را رنگهای درجه دوم می‌نامیم.

شش رنگ باقی مانده در اطراف این دو مثلث در دایره رنگ،‌
رنگهای درجه سوم است که ترکیبهایی غیر منظم و نابرابر از تداخل دو رنگ اصلی است. این چرخه همان گردونه‌ای است که اگرآن را خوب یاد بگیرید می‌توانید از تمام دنیای رنگ عبور کنید.

مطمئن باشید هنوز هم ترکیب تازه‌ای وجود دارد و از آن رنگی متولد می‌شود که پیامی جدید داشته باشد. شاید که شما حامل این پیام باشید.

__________________
 

eliza

متخصص بخش
53.gif
مفاهیم تئوری رنگها
53.gif




تئوری رنگ مفاهیم فراوان، تعاریف مختلف و شیوه های کاربردی متعددی را دربر میگیرد و این اطلاعات میتواند چندین کتاب را پر کند. آنچه در این مطلب بسیار مختصر میخوانید تنها چند مفهوم اولیه و مفید است.

دایره یا چرخه رنگ
53.gif


یک دایره رنگ ابتدایی که در آن رنگهای قرمز، زرد و آبی وجود دارند، در واقع دایره رنگ سنتی در هنرهای تجسمی به شمار می آید. سر آیزاک نیوتون (Sir Isaac Newton) در سال ۱۶۶۶ اولین نمودار رنگ دایره شکل را به وجود آورد. از آن زمان تا کنون، دانشمندان و هنرمندان به مطالعه و طراحی نمونه های متنوع و مختلف این مفهوم اولیه بوده اند.

اختلاف نظرهای متعدد درباره صحت و برتری یک چیدمان نسبت به دیگری، مدام موجب بروز مناقشاتی در این جمع شده است، اما در حقیقت هر دایره رنگی که ترتیب منطقی رنگهای خالص در آن رعایت شده باشد، موثق و قابل استفاده خواهد بود.





رنگهای اصلی
53.gif


در تئوری رنگ سنتی، قرمز، زرد و آبی رنگهای اصلی هستند زیرا دانه های رنگی تشکیل دهنده آنها از ترکیب هیچ رنگ دیگری به وجود نیامده و تمام رنگهای دیگر از ترکیبات مختلف این سه رنگ با یکدیگر به دست می آیند. رنگهای اصلی ، فرعی و ترکیبی رنگهای فرعی
سبز، نارنجی و بنفش رنگهایی هستند که از ترکیب رنگهای اصلی با یکدیگر حاصل میشوند. محل قرار گیری هر رنگ ثانویه در دایره رنگ، بین دو رنگ اصلی تشکیل دهنده اش است.

رنگهای ترکیبی
53.gif


زرد- نارنجی، قرمز نارنجی، قرمز- بنفش، آبی – بنفش، آبی- سبز و زرد – سبز، این رنگها از ترکیب یک رنگ اصلی با یک رنگ فرعی به وجود می آیند و در اینجا هم، در میان دو رنگ تشکیل دهنده خود قرار میگیرند.
هماهنگی (هارمونی) رنگ
هماهنگی یا هارمونی به معنای”چیدمان مطبوع اجزاء یک کل” است و وجود آن در تمام مظاهر زندگی از موسیقی، شعر، رنگ یا حتا یک کیک زیبا، جلوه میکند.
از نظر دیداری، هماهنگی، در چیزی است که موجب لذت چشم میشود. این هماهنگی بیننده را مجذوب کرده و احساس نظم و تعادل را در او ایجاد میکند. هنگامی که چیزی ناهماهنگ است، یا خسته کننده است یا وحشتناک.


از طرفی هارمونی بیش از حد نیز به ترکیبی بسیار ملایم و نچسب تبدیل میشود و بیننده را آنطور که باید مجذوب و علاقمند نمیکند و بالعکس عدم حضور آن نیز تصویری به وجود می آورد که هیچ چشمی تحمل دیدن آنرا ندارد.
مغز انسان هر چیزی را که قابلیت سازماندهی نداشته و نامفهوم باشد، پس میزند. عمل دیدن به حضور یک ساختار منطقی نیاز دارد و هماهنگی رنگی میتواند این علاقه به دیدن و حس تعادل را به وجود بیاورد.
به طور خلاصه، یکپارچگی مفرط موجب تحریک ناپذیری و پیچیدگی مفرط موجب تحریک بیش از اندازه مغز میشود. تعادل پویا، نتیجه حضور هماهنگی است.

به هارمونی رنگها در در طبیعت دقت کنید. چند قاعده کلی در ایجاد هارمونی رنگی
همانطور که گفتیم، تئوریهای رنگ و هارمونی رنگی متعددی وجود دارند. ما در اینجا به معرفی چند فرمول ابتدایی در به کار گیری رنگها میپردازیم.

چیدمان بر اساس همجواری رنگها
53.gif


رنگهای همجوار (پیوسته) یا Analogous Colors، به هر دسته سه تایی از رنگهایی گفته میشود که در دایره رنگ کنار یکدیگر قرار گرفته اند. مانند زرد-سبز، زرد و زرد نارنجی. معمولا در چنین ترکیبهایی، یک رنگ از نظر مقدار، بر دو رنگ دیگر برتری دارد.

چیدمان بر اساس رنگهای مکمل
53.gif


رنگهای مکمل آنهایی هستند که در دایره رنگ، درست در مقابل یکدیگر قرارگرفته اند. مانند قرمز و سبز یا قرمز- بنفش و زرد – سبز. همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، درجات مختلف زرد – سبز در برگها، هماهنگی زیبایی با رنگهای قرمز-بنفش گل، ایجاد کرده اند. رنگهای مکمل بالاترین درجه تباین (کنتراست) و ثبات را به وجود می آورند.

چیدمان بر اساس طبیعت
53.gif


طبیعت، بهترین نقطه شروع برای درک و ایجاد هارمونی رنگی است. در تصویر بالا ملاحظه میکنید که زرد، سبز و قرمز چه نقش هماهنگی ایجاد کرده اند و این ترکیب متناسب، لزوما در دو مورد قبل نمیگنجد، اما زیبا و قابل اجرا است.
__________________
 

eliza

متخصص بخش
انتخاب رنگ



dqfoc354ojowjqfb2f6.jpeg



هیچیک از نمودارها ، چرخه‌ها و دایره‌های رنگ‌، بیش از این که خودتان ایده داشته باشید ،‌ به دردتان نخواهد خورد.
کار با رنگ اگر می‌خواهید موثر واقع شود بشتر از همه به تحریک حس خلاقیتتان نیازمند است
این صفحات فقط می‌توانند حس بازآفرینی شما را تقویت و اجرای آنچه که دلخواهتان است را آسان‌تر کنند. همین ! و بقیه دیگر کار خودتان است.

نباید نگران باشید ،‌ فقط باید بدانید آنچه می‌خواهید چیست و بعد آرام آرام چیزی که به دنبالش هستید خودش را روشن و واضح نشانتان می‌دهد.

برداشتن گامهای اولیه راهنمای زیر ، برای پیدا کردن مقصودتان ضروری به نظر می‌رسد:

گام اول: آن مطلبی که با زبان رنگ می‌خواهید به بیننده بگویید،‌در اندیشه خود آماده داشته باشید.

گام دوم: یک رنگ اصلی ، که سخنگوی پرقدرتی برای بیان آن مطلب باشد،‌ پیدا کنید.

گام سوم: رنگهای دیگری که در اطراف این سخنگو می‌چینید،‌ باید باسخنگوی شما همزبان باشد.

گام چهارم: آن گاه به عنوان یک رهبر طرح وارد شوید و اینجا و آنجا سلیقه هنری خود را در چیدن این ابزارهای فنی دخالت دهید.

ردیف چهارم هر گروه رنگ ، فرضا شماره 4 از گروه اول که رنگ اصلی قرمز است، باحرکت به سمت عقربه ساعت، می‌کوشند تا اندک اندک و با درهم‌آمیختگی بیشتر با زرد از رنگ اصلی خود دور و به رنگ اصلی بعدی که زرد است نزدیک‌شود(‌زرد شماره 36) در این چرخه رنگ هر رنگ اصلی پس از 3 پرش ، ضمن ترکیب تدریجی با رنگ اصلی بعدی ، بالاخره جای خود را به رنگ اصلی بعدی می‌دهد، که در این مورد زرد شماره 36 است. به همین ترتیب زرد با سه پرش ضمن آمیختن با آبی بالاخره جای خود را به آبی شماره 68 می‌دهد و آبی نیز به نوبه خود با 3 پرش ضمن آمیختن با قرمز ، سرانجام به همان قرمز شماره 4 می‌رسد.

به این ترتیب در اولین و دومین گامی که قرمز برای نزدیکی به زرد بر‌می‌دارد، هنوز قرمز غالب است و به همین دلیل این دو رنگ را مشابه رنگ اصلی می‌گویند.


همچنین دومین و سومین گامی که آبی به سمت قرمز برمی‌دارد،‌ به این دلیل که کاملا به قرمز نزدیک می‌شود، بازهم مشابه قرمزگویند. پس از هر رنگی درچرخه رنگ با دو رنگ سمت راست و دو رنگ سمت چپ خود مشابه خوانده می‌شود،‌ با این تفاوت که نخستین رنگ چسبیده به رنگ اصلی را مشابه نزدیک و دومین رنگ را مشابه دور می‌خوانیم.

به همین ترتیب است رنگهای متضاد هر رنگ که 3 پرش لازم را برای نزدیکی به رنگ بعد انجام داد،‌بالاخره به رنگ اصلی بعد یعنی متضاد خود می‌رسد و از آنجا که اولین مشابه این متضاد نیز بسیار به آن نزدیک است، پس هر رنگی با ردیف چهارم و پنجم پس از خود متضاد خوانده می‌شود. در اینجا نیز ردیف چهارم متضاد نزدیک وردیف پنجم را متضاد دور می‌گوییم.


ستون مقابل هر رنگ ،‌که با آن رنگ همقطر قرار می‌گیرد، در چرخه رنگ مکمل آن رنگ نامیده شده است.

شما می‌توانید پرشهای بین دو رنگ اصلی را که در اینجا فقط 3 پرش است به بی‌شمار پرش بدل کنید. همچنان که می‌توانید درجات سایه‌های سیاه (‌ shade) هر رنگ را ، که در اینجا فقط با سه پله نمایش داده شده و درجات سایه‌های روشن(tint)‌ هر رنگ را ، که در اینجا با چهار پله آمده، به تعداد بسیار بیشتری افزایش دهید. چرخه رنگ فقط یک الگوی محدود برای بیان نمایش امکانات ایجاد تنوع در هر رنگ است، نه نهایت امکانت آن .

__________________
 

eliza

متخصص بخش
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]رنگهـــا


رنگها تاثیرات فروانی برروحیه و رفتار انسانها می گذارند و حالات روانی وعاطفی آنان را شدیداً تحت تاثیر قرار می دهند.رنگها هر یک حاوی پیامی خاص به بینندگان می باشند که این موضوع از قدیم الایام مورد برسی و تحقیق دانشمندان و روانشناسان بوده و در دهه های اخیر در مباحث روانشناسی رنگها تحقیقات و کندوکاوهای فراوان و مفصل صورت پذیرفته است.
متاسفانه در شرایط فعلی، در مدارس،بیشتر از رنگ خاکستری استفاده می شود. در حالی که خاکستری رنگ بی رنگی است.نه تیره است نه روشن و از هر گونه تحرک و یا گرایش روانی رهاست.(خنثی است)نه تنش زاست ونه تنش زدا.متداول شدن استفاده از این رنگ در مدارس، شاید به علت چرک تاب بودن آن است که در نتیجه تاثیرات روانی آن نادیده گرفته می شود.
·من در اینجا برای هرچه بهتر استفاده کردن و بکار بردن رنگها در فضاهای مورد نظرتان توضیحاتی می دهم:

تیرگی و روشنی:

رنگهای تیره از جنبه بصری انسان پیشروی می کنند به این سبب دیوارهای تیره رنگ،اتاق را کوچکتر نشان میدهند.متقابلاً رنگهای روشن پسروی داشته فضا را بزرگتر می نمایند.

سردی و گرمی:

تجربه ثابت کرده انسان می تواند به وسیله رنگ،تا هفت درجه گرما یا سرما را در محل کارش حس کند.هر وقت که با رنگ ابی یا سبز مواجه می شود،احساس سردی و موقعی که رنگ قرمز یا نارنجی را می بیند گرما را احساس کند.

کیفیت:

رنگهائی که از تجزیه نور سفید حاصل می شوند دارای حداکثر در خشش هستند.این رنگها در مقایسه با ارزش غیر خالص خود دارای حالت پیش روی کننده هستند، زرد خالص نسبت به زردی که با سفید یا سیاه ترکیب شده باشد معترض تر می نماید. در پارهای موارد هنگام تغییر ارزش رنگ، رابطه کیفی به رابطه تیره و روشن یا سرد و گرم بدل شده اثر فضایی رنگ تغییر می کند.

کمیت:

دو عامل، قدرت رنگی هر رنگ را مشخص می کند، یکی میزان درخشندگی و دیگری کمیت یا وسعت سطح رنگ. رنگهای با درخشندگی متوسط و کم در سطح وسیع غلیظتر به نظر می آید اما رنگ رقیق در سطح وسیع باز هم کم رنگ تر می شود.

مکان رنگ:

بر حسب این که رنگ در سقف، دیوارها یا در کف قرار داشته با شد،اثرات خاصی در انسان بوجود می آورد که دقت در ویژگیهای آن واجد اهمیت است. رنگهای گرم روشن از بالا تحریک کننده،از طرفین گرما بخش و در کف حالت بالا رونده دارند.رنگهای گرم تیره از بالا متین، از طرفین محدود کننده و در کف اطمیینان بخش هستتند.
رنگهای سرد روشن از بالا آرام بخش، از طرفین وسعت بخش و ببر زمین نرم و لطیفند.رنگهای سرد و تیره از بالا تهدید کننده و از جوانب مالیخولیائی و در پائین سنگین و طاقت فرسا به نظر می آیند.


رنگها اثرات روانی مختلفی در شرایط سنی متفاوت دارند که به طور کلی اثرات روانی رنگهای اصلی بر روی انسان عبارتند از:


رنگ زرد:

این رنگ بر خلاف نظر عامه از لحاظ تربیتی و استفاده در مکانهای آموزشی حائز اهمیت است.حالت گرم کننده دارد و روشن ترین رنگ در میان کلیه ته رنگهاست. رنگ زرد، تراکمی از سفیدی و رنگ خوشحالی و شادابی و نشاط و آرامش است،سمبل آخرت،شگفتی و نور خورشید است.و به عروج انبیاء و شادمانی می ماند، نشان روشنی،هوشمندی،روشنفکری است،صاحبنظران روانشناسی رنگها معتقدند،اگر زرد به مقداری آبی تمایل داشته باشد،آن قسمت از مغز را که حالت جهش فکری دارد،تحریک کرده افزایش میزان حضور ذهن در افراد را سبب می شود و عامل تقویت حافظه است.

رنگ قرمز:

رنگی مثبت، متجاوز و مهیج است، فشار خون را بالا می برد در نتیجه برای افراد عصبی بسیار مضر است،هنگام تغزیه فوق العاده اشتها آوراست ، سمبلی از خون وعشق،در جائی که عشق،محبت،صفا و گل وگیاه و زیبایی باشد،نشانگر اوج عشق و در جائی که جنگ، پستی وشیطان صفتی حاکمیت داشته باشد،اوج غضب،شهامت و خطر را می رساند.(برای به هیجان درآوردن بچه های منزوی و گوشه گیر بسیار مفید است).

رنگ آبی:

رنگی است صاف و روشن، همواره بی تحرک و ناشکیبا و در عین حال فعال ، برد بار وصبور ،رنگی امیدوار کننده و مقدس،کنبدهای مساجد و مناره های آبی که مانند پلی بین آسمان و زمین محسوب می شوند نشانگر همین موضوع می باشند، از فراموشی می کاهد.


رنگ سبز:

تر کیبی از دو رنگ آبی و زرد است.این رنگ بیانگر جوانی و ایمان،عشق،عقیده دینی،توکل ،فنانا پذیری ،لطافت ، تقدیس و معنویات می باشد. چون نرمش پذیری را به دنبال دارد برای سنین بین 10 تا 16سالگی که این افراد دوران بحرانی بلوغ را می گذرانند مناسب است .مثلا برای رنگ آمیزی مدارس راهنمایی (سبز روشن).

رنگ نارنجی:

از ترکیب دو رنگ قرمز و زرد،از آنجا که هر دو از رنگهای گرمند دارای جذابیت و هیجان زیاد است.در گوارش غذا موثر است،آرامش دهنده و مسکن می باشد،بیانگر آمادگی و فعالیت است،برا بچه در سنین کودکی رنگ بسیار مفیدی است مثلا برای رنگ آمیزی کودکستانها مناسب است.

رنگ بنفش:

از ترکیب دو رنگ قرمز و آبی حاصل می شود،ترکیبی از تسکین دهی و هیجان دارد در افراد کم خواب درجات خواب را بالا می برد، چون رنگی هنری است برای رنگ آمیزی کارگاههای هنرستان نوع کمرنگ این رنگ مناسب است

__________________
 

eliza

متخصص بخش
رنگ


دراوایل قرن نوزدهم تاثیر و تحلیل منطقی رنگ علاقه عموم را به خود جلب کرد پیشرفت در صنعت شیمی رنگ سبک و عکاسی رنگی میزان علاقه عمومی به رنگ را افزایش داد ولی این علاقه موقتی به رنگ تقریبا سراپا بصری و دارای ویزگیهای مادی است و با دید معنوی و احساس بررسی نمی شود رنگ ها نیروها و انرزیهای درخشنده ای هستند که چه نا خداگاه روی ما اثر مثبت و منفی خواهند داشت .


فقط کسانی که عاشق رنگ هستند می توا نند زیبایی و کیفیت ذاتی آن را درک کنند . رنگ موهب خود را به همه تقدیم میکند ولی رموز و اسرار پنهان خود را فقط برای علاقمند واقعی آشکار می سازد .
 

eliza

متخصص بخش
آشنايي با ريتم

puce_menu.gif
آشنايي با ريتم



ريتم شامل تكرار منظم و هماهنگ عناصر طبيعي و تجسمي است كه بر اساس عوامل بيشمار و روابط رياضي دسته بندي مي شود.بعبارتي ريتم قانون كلي و بنيادين هستي و زندگي بشمار مي رود.


مفهوم ريتم از نظر بصرى عبارت است از روند مكرر عناصر بصرى كه با نظمى معين و
روابطىدقيق براى قوه ى بينايى مطرح مى گردند. همانند قوه شنوايى ، براى قوه بينايى نيز
ارزش هاى ريتم مطرح است.


تكرار مشخصه ها يعنى هار مونى نقاط، خطوط، سطوح، لكه ها، حجم ها، اندازه ها ، بافت ها در
رنگها همگى مى توانند موضوع ريتم باشند. ريتم مى تواند همچون يك ضربه موسيقى با نظم
مشخص به صورت مشخصه ها ى پايين و بالا، قوى و ضعيف، كوتاه و بلند، تكرار مى شود.


اما علاوه بر اين مى تواند نا منظم و با حركتى پيوسته، آزاد و روان هم باشد. ريتم در هنر هاى
تجسمى داراى كيفيات و جلوه هاى مختلف بوده، بصورت دو بعدى در سطح و سه بعدى در حجم

بوجود مى آيد. در آثار هنرى هر جا بحث از حركت باشد.، ريتم هم با آن همراه است.
__________________
 

eliza

متخصص بخش
puce_menu.gif
دو نوع ريتم:



ريتم، به عنوان يك نيروى انتظام دهنده در طراحى ، دو جلوه متمايز دارد: در يكى ريتم از طريق تكرار يك عنصر بصرى يا مجموعه اى از عناصر حاصل مى شود، و در ديگرى ريتم از طريق يك ترتيب يا تغيير پيشرونده در يك عنصر يا مجموعه اى از عناصر بدست مى آيد.​

__________________
 

eliza

متخصص بخش
ايجاد ريتم بوسيله تكرار

دستيابى به ريتم تكراري در رنگ ، از طريق تكرار و ظهور مكرر و تقريبا منظم يك رنگ خاص در كل اثر يا بخشي از ان حاصل مى شود. اهميت وجود شباهت يا توازن در يك اثر، با آگاهى از تاثير اين شگرد در نقش پارچه بهتر درك مى شود.

هر گاه مغزما قادر به تشخيص ظهور مكرر و منظم عنصر مى شود آن را به مثابه يك كليت در نظر مى گيرد و به عنوان يك واحد درك مى كند.

اين نوع ريتن را در نقوش كاغذ ديوارى كه در آن يك نقش مايه رنگى با تناوب منظم تكرار مى شود به خوبى مشاهده كرد.

__________________
 

eliza

متخصص بخش
puce_menu.gif
شناسايى ريتم در رنگ



نظم رنگمايه ها ى طيف نورى خود تجلى يك قانون فيزيكى است. با بررسى توالى و تناوب در دايره رنگى ،در مى يابيم كه رنگ مايه ها بطور نا محسوس و تدريجى در رنگ مايه هاى مجاور خود ادغام شده اند.
 

eliza

متخصص بخش
puce_menu.gif
ريتم در رنگ



ريتم به تداوم يا كيفيت پوياى يك اثر هنري مربوط مى شود. اين كيفيت توسط طراح و به وسيله انتظام عناصر بصرى اثر حاصل مى شود و به منظورهدايت آسان و سريع چشم ناظربر روى كليت اثر يا بخش هايى از آن صورت مى پذيرد.

در صورتى كه حاصل كار منجر به حركت آرام و آسان چشم ناظر بر روى اثر شود، مفهومي از كمال و وحدت كل اثر را در ناظرالقا خواهد كرد.


نظم ريتميك ارزش رنگها زمانى حاصل مى شود كه آنها را براساس توالى هاى درجه بندى شده قرار دهيم. مثل درجه بندى هاى منظم ارزش رنگ هاى تيره به روشن و بر عكس. در چنين حالتى ناظر قادر خواهد بود كه ان بخش را بصورت يكپارچه و منجم ببيند.

توالى ريتميك
مى تواند با فواصل كاملا مشخص و واضح ويا صرفا به صورت تغيير تدريجى گام هاى ارزش رنگى نمايش داد.

__________________
 

eliza

متخصص بخش
ايجاد ريتم بوسيله تناوب


نوع ريتم متوالى با ريتم تكرارى، بسيار پيچيده است ريتم از طريق توالى مستلزم وجود يك تغيير پيشرونده در عناصر رنگ است،و در هر سه متغير رنگ چه به صورت منفرد و يا با يكديگر قابل استفاده است.

__________________
 

eliza

متخصص بخش
puce_menu.gif
ريتم در اندازه



در طبيعت نيز جلوه هاى ريتميك بيشمار است. در واقع همه و وجودات طبيعى اعم از حيوانات و
نباتات با نظم و انظباطى مشخص و قواعدى معين سرشار از جلوه هاى ريتميك هستند وهمگى آنها
از قاعده هاى كلى پيروى مى كنند.


علاوه بر روايط ريتميك در اجزاء بدن انسان ، در نسبت ها و اندازه ها ى كلى بدن نيز ريتم حاكم است. مثل استخوانبندى ستوه فقرات، جناغ سينه، انگشتان دست و پا و....


فرم و ساختمان شكلى حلزون بر اساس حركت ريتميك افزايشى در اندازه از درون به بيرون، و بالعكس بصورت كاهشى از بيرون به درون شكل گرفته است.

صفه استاد ( ايوان غربى مسجد جامع اصفهان) بناى سلجوقى با تزئينات مربوط به دوره صفوى، از لحاظ طراحى و آرايش نيم قوس هاى مقرنس ( يا مثلث هاى فضايى )به صورت ريتميك داراى حركتى از بيرون به درون و بالعكس مى باشد.


ريتم يكنواخت و منظم خيلى زود خسته كننده است، بنابراين هر تركيب هنرى بايد وجوه تكامل يابنده داشته باشد، يعنى فرم و تركيب بايستى هر چه ممكن است غنى باشدو پيوسته تركيباتى تجسمى و جديد بوجود آورد. در هنر مدرن خصوصا در كوبيسم و در هنر آبستره و در گرافيك اين جنبه را مى توان يافت.
 

eliza

متخصص بخش
توانايي ترسيم تناسب در اشکال ساده هندسي و ارگانيك

puce_menu.gif
توانايي ترسيم تناسب در اشکال ساده هندسي و ارگانيك


آشنايي با تناسب در نقطه ، خط، سطح، حجم...


تناسب مفهومي رياضي است كه در هنر تجسمي بر رابطه ي مناسب ميان اجزاء با يكديگر و با كل اثر دلالت دارد. كاربرد تناسبات به دليل ايجاد زيبايي بصري در هنرهاي تجسمي از اهميتي خاص برخوردار است. تقريبا همه آثار هنري براساس نوعي تناسب به وجود آمده اند.

از اين جهت تناسب يكي از اصول اوليه ي اثر هنري است كه رابطه ي هماهنگ ميان اجزاء آن را بيان مي كند. يكي از دلايل زيبايي يك اثر تجسمي وجود تناسب ميان رنگها ، خط ها، سايه – روشن و شكل هاي آن است.


مي توان در يك تابلوي نقاشي روابط متناسبي ميان خطوط سيال خيال انگيز، رنگ ها و وسعت سطوح برقرار كرد، و يا در يك اثر حجمي روابط مناسبي ميان فرو رفتگي ها و برجستگيها، فضاي مثبت و فضاي منفي ، بافتها و سطوح مختلف ايجاد كرد.

همان گونه كه گوش يك نوازنده بلافاصله وجود يك نت خارج را تشخيص مي دهد، يك ديده حساس و كارآزموده به سرعت عدم تناسب را در رنگ ها و شكل هاي يك اثر تجسمي مي بيند .

__________________
 

eliza

متخصص بخش
puce_menu.gif
شناسايي تعادل از طريق توازن



در طبیعت همه چیز به شکل متعادلی جاری است از جمله آمدن شب و روز از پی یکدیگر تغییرات فصلها و ... وقتی همه چیز در جای خود قرار گیرد و هر رویدادی به موقع خود رخ دهد تعادل میان چرخه حیات برقرار است اما اتفاقی رخ دهد که این توالی و تعادل را برهم زند مثل سیل و زلزله و یا اختلال در قوای فکری و جسمی انسان این تعادل بهم می خورد .

بنابراین وجود تعادل برای دوام زندگی و چرخه حیات لازم و ضروری می باشد تا آدمی احساس سر در گمی و پریشانی نکند . این خصیصه یعنی و جود تعادل در هنر نیز نقش عمده ای دارد .

بر همین اساس در یک اثر تجسمی وجود تعادل بصری برای ایجاد تاثیر مثبت بر مخاطبان ضروری و لازم است. در صورت عدم تعادل میان نیروهای بصری مختلف پیام اثر خدشه دار می شود و تاثیر گذاری خود را از دست می دهد . به طور طبیعی انسان هنگام مشاهده ی اثری آن را با محورهای افقی و عمودی ذهنی و فطری خود مقایسه می کند و وجود یا عدم تعادل را در آنها تشخیص می دهد .


در یک اثر تجسمی با تو جه به موضوع و هدفی که هنرمند از ابداع آن دارد ایجاد تعادل وظیفه و کار هنرمند است او می بایست میان کار کردهای بصری عناصر مختلفی که اثر خود به کار گرفته و آن ها را با یکدیگر ترکیب کرده است نوعی تعادل و هماهنگی بر قرار سازنده تا موفق شود تاثیر مورد نظر خود را ایجاد کند در غیر اینصورت اثری ناقص بوجود می آید که قادر به ارائه مطلوب پیام مورد نظر هنرمندان نخواهد بود.

__________________
 

eliza

متخصص بخش
ایجاد تعادل بصری


بوجود آوردن تعادل در یک اثر تجسمی بستگی به چگونگی ایجاد هماهنگی میان عناصر واجرای آن اثر دارد . چشمهای مخاطبان به طور طبیعی در جستجوی تعادل بصری است .

در صورت عدم سازماندهی صحیح نیزوهای بصری و خدشه دار شدن هماهنگی میان اجرای یک ترکیب انرزی بصری عناصر یکدیگررا خنثی می سازند در حالیکه می توان در سطح یک اثر تجسمی عناصر بصری را نسبت به محور افقی و عمودی آن اثر سازماندهی کرد.

برای مثال یک سطح سفید به خودی خود هیچ گونه واکنشی را باعث نمی شود اما به محض ایجاد یک لکه یا یک خط به روی آن معنادار خواهد شد .



به بیان دیگر نوعی ارتباط متقابل میان خط تیره و سطح سفید بوجود می آید یعنی معنادار شدن سطح سفید به عنوان زمینه و خط تیره بعنوان شکل به همین ترتیب اضافه شده هر عنصر بصری دیگری به این سطح و لکه روی آن در صورتی می توان رابطه خوشایند بصری را با مخاطب برقرار کند که نسبت هماهنگ و متعادل بین آنها و سطح سفید حفظ شود .

چنانچه انرژی بصری همه عناصر به گونه ای سامان داده شود که هیچ بخشی انرژی بصری دیگر بخش ها را از میان نبرد و باعث اغتشاش بصری ترکیبی موزون و متعادل بوجود می آید در سامان بخشیدن به یک اثر متعادل تیرگی – روشنی رنگ اندازه ها و محل قرار گرفتن عناصر بصری در فضای کار دخالت دارند .

__________________
 

eliza

متخصص بخش
puce_menu.gif
بطوریکه دو نوع تعادل در آثار تجسمی وجود دارد



الف)تعادل متقارن :


به کار گرفتن تعادل قرینه ساده ترین روش برای ایجاد تعادل بصری است زیرا همه چیز نسبت به محورهای افقی و عمودی که از اثر عبور می کنند سنجیده می شود .


ب)تعادل غیر متقارن:


در این روش ایجاد تعادل بر اساس فاصله ی شکلها و عناصر نسبت به محورهای افقی و عمودی وسط کادر تعیین نمی شود بلکه انرژی بصری شکل ها بر اساس اندازه جهت تیرگی – روشنی رنگ بافت و شکل جای آن ها را نسبت به یکدیگر و نسبت به کادر تصویر مشخص می کند .

بر همین اساس انرژی بصری پر تحرک ترین پویایی ترین در ترکیب هایی که از تعادل غیر متقارن استفاده کرده اند احساس می شود .


در تعادل غیر متقارن سطح بصری اثر به صورتی فعال و پیچیده با مخاطبان ارتباط بر قرار می کند هر چه تجربه هنر مند در شناخت و کار با عناصر بصری بیشتر باشد به شکل پخته تری می تواند عناصر بصری را بصورتی متعادل اما غیر متقارن در ترکیب خود استفاده کند و ترکیبهای موفق تری بوجود آورد .​

__________________
 
بالا