در آغاز رویارویی زبان فارسی و عربی، در میان فارسیزبانان دو گرایش وجود داشت. گروهی فارسیگرا بودند و گروهی عربیگرا. فارسیگرایان که ابن سینا و جوزجانی و ناصرخسرو و افضلالدین کاشانی از برجستگان آنان بودند، بر این باور بودند که باید برای واژههای عربی و یونانی که در عرصه دانش و فلسفه مطرح است برابرهای فارسی برگزید. در مقابل اینان عربیگرایان قرار داشتند که معتقد به وامگیری از زبان عربی بودند. در آن زمان این گرایش غلبه یافت و فارسی به مدت چند سده به وامگیری گسترده از زبان عربی پرداخت. این گرایش موجب شد که وامگیری به عادت فارسیزبانان تبدیل شود. این عادت هنوز هم پابرجاست، اما زبان عربی جای خود را به زبانهای انگلیسی و (تا چندی پیش از آن فرانسه) سپردهاست.[SUP][/SUP]
بیشترین واژههای بیگانه در فارسی واژههای عربی، واژههای ساختگی با بهکارگیری بن فعل عربی، واژههای اروپایی و تا اندازه کمی واژههای ترکی هستند. بهجز واژههای عربی که دلیل روان شدن بسیاری از آنها در فارسی آمدن اسلام به ایران بود، واژههای دیگر زبانها به دلیل برهم کنشهای فرهنگی و داد و ستدهای بازرگانی به فارسی آمدهاند.
تحقیقات و بررسیها نشان میدهد که بهطور کل، درصد واژههای عربی که در آثار شاعران اولیه زبان فارسی بهکار رفته در حدود ۱۰ درصد از واژگان آنها است[SUP][/SUP]، برای نمونه سرودههای رودکی حاوی حدود هشت تا نه درصد واژه عربی است.[SUP][/SUP] درصد واژههای عربی در شاهنامه فردوسی حدود دو درصد محاسبه شدهاست.
در سدهٔ چهارم هجری (سده دهم میلادی) درصد وامواژههای عربی در فارسی نوشتاری به ۳۰ درصد رسید و این میزان در سدهٔ ششم هجری (دوازدهم میلادی) به حدود پنجاه درصد هم رسید.[SUP][/SUP]
درصد وامواژههای عربی در فارسی، امروزه بسته به حوزه و گونهٔ متن تفاوتهایی دارد. میانگین درصد کاربرد واژههای عربی در فارسی امروزی گفتاری و نوشتاری را حدود ۱۴ درصد برآورد کردهاند. این درصد در نوشتههای سیاسی و ادبی میان ۲۴ تا ۴۰ درصد قرار دارد.
هماکنون واژهها و ترکیبات فراوانی در زبان فارسی بهکار میرود که ریشه عربی دارد و عربیتبار است، ولی عربزبانان، امروز آنها را بهکار نمیبرند و در زبان عربی، همان واژهها، ترکیبات و اصطلاحات به شیوه دیگری بیان میشود. مانند صادرات و واردات (در عربی: تصریرات و مستوردات) و هیئت قوه مققنه (در عربی: وفد السلطة التشریعیة) و مسابقات (مباریات).
[h=2]زبان علمی فارسی
متن فارسی کتاب صورالکواکب در دانش اخترشناسی، سده ششم میلادی.
توصیف کالبدشناختی به زبان فارسی. اثری نگاشته شده در ایران یا پاکستان، حدود ۱۶۸۰ تا ۱۷۵۰ میلادی.
برخی از نخستین کتابهایی که در اواخر سده چهارم هجری به زبان فارسی دری نوشته شدند، کتابهای علمی بودند و در سده پنجم کتابهای علمی بسیاری به زبان فارسی نوشته شده بود. ابن سینا و بیرونی کتابهایی به زبان فارسی نوشتند که در آنها واژههای علمی فارسی بسیاری ساخته شدهاست. از آن جمله میتوان به دانشنامه علائی نگاشته ابن سینا اشاره کرد.
در دوره معاصر، در بسیاری از کشورهای جهان، زبان ملی، لزوماً زبان علمی کشور نیست و به خاطر محدودیتهای موجود یا انتخاب تاریخی، زبانهای ملی در حوزه ادبیات و رسانهها استفاده میشود و برای ورود به حوزه دانش از زبانهایی که پختگی علمی بیشتری دارند، همچون زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و روسی استفاده میشود. در ایران از همان آغاز ورود علم جدید به کشور، فارسیزبانان، زبان فارسی را به عنوان زبان علمی برگزیدند و کوشیدند این زبان را برای بیان مفاهیم علمی توانمند کنند.
در آغاز راه، زمانی که برخی از نخستین آموزگاران مدرسه دارالفنون دست به کار نگارش کتابهای علمی فارسی شدند، هر جا به اصطلاح علمی یا فن تازهای که در دانشهای قدیم سابقه نداشت، برمی خوردند، آن را به عربی برمی گرداندند و یا اصل فرانسوی را به کار میبردند.
اما در سالهای آغازین سده بیستم میلادی کوششهای بسیاری برای وضع اصطلاحهای نو و واژههای علمی فارسی آغاز شد. افراد و گروههای جداگانهای دست به کار واژهگزینی شدند و جداگانه معادلهای بسیاری برای واژههای علمی وضع کردند. در سال ۱۳۱۱ در دارالمعلمین عالی انجمنی برای واژهگزینی علمی به سرپرستی دکتر عیسی صدیق و زیر نظر دکتر حسین گل گلاب و دکتر محمود حسابی بنا نهاده شد که معادلهایی برای ۳ هزار اصطلاح علمی وضع کرد و بیشتر این معادلها از پذیرش همگانی برخوردار شد.
در جریان نوسازی ایران در دوران رضا شاه پهلوی فرهنگستان ایران در سال ۱۳۱۴ برای هماهنگ کردن کار واژهسازی تشکیل شد که مهمترین دستاورد آن ساخت واژههایی جایگزین برای واژههای بیگانه بود که امروزه بسیاری از آنها در گفتار و نوشتار ایرانیان بهکار میروند. مانند واژههای دانشگاه که معادل واژهٔ university و شهرداری که معادل واژهٔ بلدیه میباشند[SUP][۵۸][/SUP].
در این فرهنگستان دانشمندان آشنا به دانشهای قدیم و جدید مانند سعید نفیسی، بدیعالزمان فروزانفر، عبدالعظیم قریب، محمدعلی فروغی، محمدتقی بهار، رشید یاسمی، عباس اقبال آشتیانی، ابراهیم پورداود، محمود حسابی، غلامحسین رهنما و حسین گل گلاب همزمان عضویت داشتند. دستاوردهای این همنشینی تاثیری ماندگار بر روند تحول زبان فارسی گذاشت.[SUP][/SUP]
در آغاز کار فرهنگستان اول، برخی از اهل قلم مخالفتهایی با واژهسازی کردند و حتی واژههای نوساخته را به ریشخند گرفتند اما فرهنگستان زبان فارسی به کار خود ادامه داده و واژههایی ساخت که اینک در جامعه فارسیزبان ایران تداول کامل دارند، برای نمونه: بازداشت، کودکستان، شهرداری، دادگاه، دادستان، نمایشگاه، خزه، گردهافشانی، فرودگاه و هزاران واژه دیگر.[SUP][/SUP]
بسیاری از واژههایی که در فرهنگستان ایران ساخته شد آن چنان در زبان فارسی پذیرفته و رایج شدهاند که امروزه کمتر فارسیزبانی توجه دارد که واژههایی مانند گزارش، شناسنامه، بخشنامه، شهرستان، بازتاب، روی هم رفته، جلبک، دادسرا، بهداری و دارایی از بربرنهادههای فرهنگستان بودهاند.
بربرنهادههای فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیش از انقلاب به وسیله بخشنامه به سازمانها و ادارههای دولتی اعلام میشد و کاربرد آنها الزامی بود.
پذیرش و رواج برخی از این نوواژهها در زبان گفتار یا در متنهای علمی راه را برای واژهسازی با ساختن ترکیبهای تازهتر با آنها یا ساختن شکلهای قیاسی همانند آنها هموار کرد. چنان که ساختن «جشنواره» برای «فستیوال» راه را برای ساختن «ماهواره» هموار کرد و یا ساخت «پیشوند» و «پسوند» راه را برای ساخت «شهروند» هموار کرد.[SUP][/SUP]
دستاورد واقعی فرهنگستان اول زنده کردن بخشی از تواناییهای زبان فارسی بود که همواره در زبان شعر زنده بودهاست، اما در زبان علمی و زبان اداری، به دلیل غلبه دوزبانگی دانشوران و دیوانیان با زبان عربی، از میان رفته بود. به سبب کوششهای فرهنگستان و مترجمان اکنون دستگاه صرفی زبان فارسی بسیار فعالتر از گذشته شدهاست، ترکیبسازی از نو در حوزه نثر زنده شده و بسیاری از وندها که پیش از این با آنها به مثابه عناصر جامد و تزیینی رفتار میشد معنای مستقل خود را باز یافتهاند و در واژههای جدید به کار میروند. بدین ترتیب استفاده از توانمندیهای دستگاه واژههای زبان فارسی که از دستاوردهای فرهنگستان زبان بود باعث بارآوری و زایایی بیشتر فارسی و باز شدن دست مترجمان علمی شد.
از آن سالها تاکنون کتابها و مقالههای علمی منتشر شده به زبان فارسی رشدی فزاینده داشتهاست و شمار افزونتری از دانشمندان و پژوهشگران دستاندرکار نگارش و ترجمه آثار علمی و گزینش برابرهای مناسب فارسی برای اصطلاحهای علمی بودهاند. مطالب علمی و فنی در رشتههای گوناگون به زبان فارسی نوشته شدهاند و به تدریج زبان فارسی برای بیان آنها پرورده شدهاست. واژهها و اصطلاحهای بسیاری در معناهای دقیق و مشخص پذیرش همگانی یافته و یکدست شدهاست و بدین ترتیب متنهای علمی فارسی روشنتر و گویاتر شدهاست.[SUP][/SUP]
در سال ۱۳۹۰ خورشیدی حدود پنجاه گروه تخصصی واژهگزینی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی فعالیت داشتند و از زمان انقلاب ۵۷ تا این سال بیش از ۳۵ هزار برابر فارسی برای واژههای بیگانه به تصویب رسید که در هشت دفتر انتشار یافتهاست.