[h=2]وقار و شکوه پیامبر (ص) از نگاه ویکتور هوگو
ویکتور هوگو با تاریخ و فرهنگ اسلام آشنا بوده است. نکات و ظرایف او در سرایش شعر «سال نهم هجرت» حاکی از آن است که وی مطالعه دقیقی در باب زندگی پیامبر اسلام داشته است. لحن ستایشآمیز و زاویه دید هوگو در بیان ویژگیهای پیامبر اکرم و روایت واپسین دم حیات آن حضرت حاکی از احترام فراوانی است که او برای شخص پیامبر و رسالت الهیاش قائل بوده است.
حضرت محمد (ص) ، بزرگترین شخصیت تاریخ اسلام و هدایتگر بشر به سوی نور و روشنایی است . او جهان را از توحش و جهل و خرافه به توحید ، ایمان ، دوستی و آگاهی رهنمون شد .از همین رو ، قرنهاست که زندگی این انسان سترگ مورد مطالعه و تحقیق عالمانه قرار گرفته است . البته برخی از مخالفان اسلام نیز کوشیده اند تا چهره تابناک پیامبر اعظم (ص) را مخدوش جلوه دهند . در قرن شانزده تا هجده میلادی در اروپا ، توجه به پیامبر اسلام آمیخته با کینه و بغض بود . در قرن هیجدهم توجه کمابیش عینی و واقع بینانه تری به پیامبر اسلام آغاز شد و در قرن نوزدهم ،این توجه جدی تر شد .
بارتلمی سنت هیلر ( Barthelemy Saint Hilaire ) سیاستمدار و مترجم آثار ارسطو در نیمه قرن نوزدهم نوشت: « محمد، هوشمند ترین، مذهبی ترین و مهربان ترین عرب زمان خود بود . او امپراتوری خود را مدیون برتری معنوی خویش است. دینی که او تبلیغ کرد نعمت بزرگی برای مردم بود. »
می توان گفت که در اروپا تا قرن نوزدهم هیچ کوشش علمی جدی برای شناخت سرچشمه های حقایق اسلام انجام نگرفت و حتی با هر کوششی در این زمینه مخالفت می شد. اما تحولات علمی و اجتماعی سر انجام سبب دگرگونی در این نگرش شد و تحقیقات جدی درباره اسلام و زندگانی پیامبر اسلام در قرن بیستم صورت تازه ای یافت . دانشمندان کوشیدند تا به کمک روش های علمی برای ظهور و بعثت پیامبر اسلام توضیح و تبیین تاریخی ، روانشناختی و آیینی بیابند.
“امیل درمنگهم” (DERMENGHEM EMILE) نویسنده کتاب “زندگانی محمد و سنت اسلامی ” در مقدمه کتاب می نویسد : « تا به امروز هیچ کس نسبت به وجود پیامبر اسلام تردید نکرده است و من بر آن هستم تا گزارشی زنده و واقعی از احوال او به دست دهم . این گزارش مبتنی بر منابع اولیه عربی و آثاری است که اخیرا در این زمینه صورت گرفته است. »
بررسی زندگی و آیین پیامبر اسلام منحصر به فرد یا گروه خاصی نبوده است. به عبارت دیگر فقط محققان و نویسندگان بدان توجه نداشته اند ، بلکه شاعران و ادیبان هم از آن الهام می گرفتند . چنانکه آلفونس دو لامارتین ، شاعر فرانسوی در یکی از کتاب هایش در سال ۱۸۵۴ فصلی را به زندگی پیامبر اسلام اختصاص داده است.
ویکتور هوگو ، شاعر و نویسنده مشهور قرن نوزدهم فرانسه نیز از کسانی است که همگان با شاهکار پرآوازه او یعنی “بینوایان ” آشنا هستند ، اما شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد که این ادیب بزرگ فرانسوی ، اشعاری با عنوان “سال نهم هجرت ” در ستایش پیامبر اسلام سروده است و این امر جزئی از گرایش فکری و معنوی قرن نوزدهم اروپا بوده است.
نکات و ظرایف هوگو در سرایش شعر «سال نهم هجرت» حاکی از آن است که وی مطالعه دقیقی در باب زندگی پیامبر اسلام داشته است. لحن ستایشآمیز و زاویه دید هوگو در بیان ویژگیهای پیامبر اکرم و روایت واپسین دم حیات آن حضرت حاکی از احترام فراوانی است که او برای شخص پیامبر و رسالت الهیاش قائل بوده است. کتاب «سال نهم هجرت» با ترجمه ویدا رامین و ویرایش جواد محقق توسط انتشارات باغ آبی به چاپ رسیده است . در این برنامه با ابیاتی از این شعر آشنا می شویم .
ویکتور هوگو در این اثر ماندگار خود ، کوشیده است تا با نشان دادن سیمای معنوی و ملکوتی پیامبر اسلام ( ص ) ، تصویر نادرستی را که پژوهندگان مغرض و یا ناآگاه غربی از حضرت محمد ( ص ) در طول سالیان متمادی ترسیم کرده اند ، پاک سازد و به جایش سیمای راستین پیامبر را بنشاند . هوگو می نویسد :
انگار نوح بود و راز بارانهای سیل آسا را می دانست .
دادرسی بردبار بود که هرگاه مردم ،
اختلافهایشان را به محضرش می آوردند ،
اجازه می داد تا یکی داوریش را گردن گذارد و دیگری ، به انکار و استهزایش برخیزد .
رفتار متین ، گرمی سخن ، خوشرفتاری ، خوش خلقی ، مهرورزی و نوعدوستی از خصال بارز پیامبر بزرگوار اسلام بود که خود را در تمام رفتار و سیمای ایشان نشان می داد . کلامی جذاب و زبانی دلنشین داشت . چهره نورانی و متبسم او لطفی بود که خداوند به وی عطا کرده بود . ساده زیستی و مردمی بودن از صفات برجسته آن برگزیده خدا بود . ویکتور هوگو این خصلت رسول خدا (ص) را چنین توصیف می کند :
آن چنان با وقار و شکوهمند بود که به ملامت کسی بر نمی خاست .
چون در کوچه ها قدم می زد ، رهگذران از هر سو سلامش می گفتند
و او به مهربانی پاسخ می داد.
پیشانی اش فراخ و گونه هایش اندکی بر آمده بود .
ابروهایی باریک داشت و نگاهی نافذ .
غذایش اندک بود و گاه از گرسنگی ،سنگ بر شکم می بست
گوسفندانش را خود می دوشید
چون مردمان فرو دست ، بر زمین می نشست
و لباسهایش را وصله می زد .
در تعبیر ادبی عرفان اسلامی ، نور خداوند به واسطه پیامبر ( ص ) در جهان تابان است و محدود به زمان و مکان نیست . این نور در حضرت آدم ( ع ) و سپس پیامبران دیگر ظهور یافت تا آنکه در محمد تجلی تمام و کمال یافت . پیامبر اسلام ظهور جامع و کامل نور ازلی است و گستره پدیده های آفرینش به وجودش کامل می شود ، زیرا او خاتم پیامبران است . هوگو می سراید :
روزی که پا به عرصه هستی گذاشتی
ستاره ای در آسمان پدیدار شد و سه کنگره کاخ کسری فرو ریخت .
یکی از خصلتهای بارز رسول خدا ( ص ) تفکر و تامل در آیات و نشانه های الهی بود . او مدتها به غار حرا می رفت و راز و رمز آفرینش را جستجو می کرد . ویکتور هوگو نویسنده و شاعر مشهور فرانسوی با اشاره به علم و حکمت پیامبر ( ص ) می سراید :
گویی بهشت را دیده است و عشق را
زمانهای آینده را و دوران گذشته را
بیشتر سکوت می کرد و گوش می داد
آخرین کسی بود که لب به سخن می گشود
همواره حال نیایش داشت .
ارمغان بعثت پیامبر و ۲۳ سال تلاش خالصانه او ، گسترش توحید و یکتا پرستی در جهان است . او با ایجاد جامعه ای پاک و دور از تبعیض و نابرابری ؛ عشق و دوستی را به بشر هدیه کرد و با آموزه های حیات بخش قرآن ، راه نیکبختی را آموخت . هوگو می نویسد :
قران را که خود از سوی پروردگار برای مردم آورده بود ، سراسر باز خواند و گفت :
ای مردم .
تنها خداست که باقی و یکتاست .
خدایی جز خدای یگانه نیست
ای مردم ، اگر اراده پروردگار نبود . من نیز جاهل و بی اطلاع بودم .
راستی که انسان جز در مسیر خداوند حیوانی حقیر و نفرت انگیز است .
رسول خدا ( ص ) آخرین پیام آور الهی و ادامه دهنده راه رسولان و پیامبران پیشین است . او حلقه تکمیلی زنجیره رهبران الهی است که با بعثتش تاریخ بشر را متحول ساخت . ویکتور هوگو از زبان پیامبر می سراید:
من کلامی از زبان خداوندم
همانند پیامبران ، گرمازا و روشنی بخش
مسیح ، مقدمه من بود
همچون سپیده دمان که بشارت آفتاب را با خود دارد .
او از مادری باکره بدنیا آمد
پسر مریم ، آرام بود و کلامی خوش داشت .
چون کودکان
من اما ، نیرویی بودم که نور ناتمام عیسی را کامل کردم .
اشتیاق ویکتور هوگو به موضوع تکریم پیامبر و انعکاس آن در ادبیات ، بویژه در شعر ، منجر به آن شد که وی واپسین دم حیات پیامبر را با ابیاتی لطیف و سوزناک بسراید . هوگو این واقعه را بازگو می کند که پیامبر (ص) سرانجام ، پرچم برافراشته اسلام را به دست پرچمدارش علی (ع) سپرد و تا آخرین دقایق حیات ، برق نگاهش همانند روز میلادش نورانی و درخشان بود . او آخرین وصایای پیامبر به امت خویش را این چنین به شعر درآورده است :
اینک منم
در آستانه آرامگاهی ژرف ، از پس سالها جهاد .
پیش رویم خداست و پشت سرم جهانی که از آن شماست .
می دانم که پاره ای از شما در این همراهی ، رنج بسیار دید .
اما شادا که سپیده دم را خواهید دید
ایمان بیاورید ، شب زنده داری کنید
خداپرست و خداترس باشید
حاشا که پشت دیواری بمانید
که بهشت را از پرتگاه جهنم جدا می کند
هیچ کس ، کاملا” از خطا بری نیست
اما بکوشید که سزاوار کیفر نباشید
ویکتور هوگو با تاریخ و فرهنگ اسلام آشنا بوده است. نکات و ظرایف او در سرایش شعر «سال نهم هجرت» حاکی از آن است که وی مطالعه دقیقی در باب زندگی پیامبر اسلام داشته است. لحن ستایشآمیز و زاویه دید هوگو در بیان ویژگیهای پیامبر اکرم و روایت واپسین دم حیات آن حضرت حاکی از احترام فراوانی است که او برای شخص پیامبر و رسالت الهیاش قائل بوده است.
حضرت محمد (ص) ، بزرگترین شخصیت تاریخ اسلام و هدایتگر بشر به سوی نور و روشنایی است . او جهان را از توحش و جهل و خرافه به توحید ، ایمان ، دوستی و آگاهی رهنمون شد .از همین رو ، قرنهاست که زندگی این انسان سترگ مورد مطالعه و تحقیق عالمانه قرار گرفته است . البته برخی از مخالفان اسلام نیز کوشیده اند تا چهره تابناک پیامبر اعظم (ص) را مخدوش جلوه دهند . در قرن شانزده تا هجده میلادی در اروپا ، توجه به پیامبر اسلام آمیخته با کینه و بغض بود . در قرن هیجدهم توجه کمابیش عینی و واقع بینانه تری به پیامبر اسلام آغاز شد و در قرن نوزدهم ،این توجه جدی تر شد .
بارتلمی سنت هیلر ( Barthelemy Saint Hilaire ) سیاستمدار و مترجم آثار ارسطو در نیمه قرن نوزدهم نوشت: « محمد، هوشمند ترین، مذهبی ترین و مهربان ترین عرب زمان خود بود . او امپراتوری خود را مدیون برتری معنوی خویش است. دینی که او تبلیغ کرد نعمت بزرگی برای مردم بود. »
می توان گفت که در اروپا تا قرن نوزدهم هیچ کوشش علمی جدی برای شناخت سرچشمه های حقایق اسلام انجام نگرفت و حتی با هر کوششی در این زمینه مخالفت می شد. اما تحولات علمی و اجتماعی سر انجام سبب دگرگونی در این نگرش شد و تحقیقات جدی درباره اسلام و زندگانی پیامبر اسلام در قرن بیستم صورت تازه ای یافت . دانشمندان کوشیدند تا به کمک روش های علمی برای ظهور و بعثت پیامبر اسلام توضیح و تبیین تاریخی ، روانشناختی و آیینی بیابند.
“امیل درمنگهم” (DERMENGHEM EMILE) نویسنده کتاب “زندگانی محمد و سنت اسلامی ” در مقدمه کتاب می نویسد : « تا به امروز هیچ کس نسبت به وجود پیامبر اسلام تردید نکرده است و من بر آن هستم تا گزارشی زنده و واقعی از احوال او به دست دهم . این گزارش مبتنی بر منابع اولیه عربی و آثاری است که اخیرا در این زمینه صورت گرفته است. »
بررسی زندگی و آیین پیامبر اسلام منحصر به فرد یا گروه خاصی نبوده است. به عبارت دیگر فقط محققان و نویسندگان بدان توجه نداشته اند ، بلکه شاعران و ادیبان هم از آن الهام می گرفتند . چنانکه آلفونس دو لامارتین ، شاعر فرانسوی در یکی از کتاب هایش در سال ۱۸۵۴ فصلی را به زندگی پیامبر اسلام اختصاص داده است.
ویکتور هوگو ، شاعر و نویسنده مشهور قرن نوزدهم فرانسه نیز از کسانی است که همگان با شاهکار پرآوازه او یعنی “بینوایان ” آشنا هستند ، اما شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد که این ادیب بزرگ فرانسوی ، اشعاری با عنوان “سال نهم هجرت ” در ستایش پیامبر اسلام سروده است و این امر جزئی از گرایش فکری و معنوی قرن نوزدهم اروپا بوده است.
نکات و ظرایف هوگو در سرایش شعر «سال نهم هجرت» حاکی از آن است که وی مطالعه دقیقی در باب زندگی پیامبر اسلام داشته است. لحن ستایشآمیز و زاویه دید هوگو در بیان ویژگیهای پیامبر اکرم و روایت واپسین دم حیات آن حضرت حاکی از احترام فراوانی است که او برای شخص پیامبر و رسالت الهیاش قائل بوده است. کتاب «سال نهم هجرت» با ترجمه ویدا رامین و ویرایش جواد محقق توسط انتشارات باغ آبی به چاپ رسیده است . در این برنامه با ابیاتی از این شعر آشنا می شویم .
ویکتور هوگو در این اثر ماندگار خود ، کوشیده است تا با نشان دادن سیمای معنوی و ملکوتی پیامبر اسلام ( ص ) ، تصویر نادرستی را که پژوهندگان مغرض و یا ناآگاه غربی از حضرت محمد ( ص ) در طول سالیان متمادی ترسیم کرده اند ، پاک سازد و به جایش سیمای راستین پیامبر را بنشاند . هوگو می نویسد :
انگار نوح بود و راز بارانهای سیل آسا را می دانست .
دادرسی بردبار بود که هرگاه مردم ،
اختلافهایشان را به محضرش می آوردند ،
اجازه می داد تا یکی داوریش را گردن گذارد و دیگری ، به انکار و استهزایش برخیزد .
رفتار متین ، گرمی سخن ، خوشرفتاری ، خوش خلقی ، مهرورزی و نوعدوستی از خصال بارز پیامبر بزرگوار اسلام بود که خود را در تمام رفتار و سیمای ایشان نشان می داد . کلامی جذاب و زبانی دلنشین داشت . چهره نورانی و متبسم او لطفی بود که خداوند به وی عطا کرده بود . ساده زیستی و مردمی بودن از صفات برجسته آن برگزیده خدا بود . ویکتور هوگو این خصلت رسول خدا (ص) را چنین توصیف می کند :
آن چنان با وقار و شکوهمند بود که به ملامت کسی بر نمی خاست .
چون در کوچه ها قدم می زد ، رهگذران از هر سو سلامش می گفتند
و او به مهربانی پاسخ می داد.
پیشانی اش فراخ و گونه هایش اندکی بر آمده بود .
ابروهایی باریک داشت و نگاهی نافذ .
غذایش اندک بود و گاه از گرسنگی ،سنگ بر شکم می بست
گوسفندانش را خود می دوشید
چون مردمان فرو دست ، بر زمین می نشست
و لباسهایش را وصله می زد .
در تعبیر ادبی عرفان اسلامی ، نور خداوند به واسطه پیامبر ( ص ) در جهان تابان است و محدود به زمان و مکان نیست . این نور در حضرت آدم ( ع ) و سپس پیامبران دیگر ظهور یافت تا آنکه در محمد تجلی تمام و کمال یافت . پیامبر اسلام ظهور جامع و کامل نور ازلی است و گستره پدیده های آفرینش به وجودش کامل می شود ، زیرا او خاتم پیامبران است . هوگو می سراید :
روزی که پا به عرصه هستی گذاشتی
ستاره ای در آسمان پدیدار شد و سه کنگره کاخ کسری فرو ریخت .
یکی از خصلتهای بارز رسول خدا ( ص ) تفکر و تامل در آیات و نشانه های الهی بود . او مدتها به غار حرا می رفت و راز و رمز آفرینش را جستجو می کرد . ویکتور هوگو نویسنده و شاعر مشهور فرانسوی با اشاره به علم و حکمت پیامبر ( ص ) می سراید :
گویی بهشت را دیده است و عشق را
زمانهای آینده را و دوران گذشته را
بیشتر سکوت می کرد و گوش می داد
آخرین کسی بود که لب به سخن می گشود
همواره حال نیایش داشت .
ارمغان بعثت پیامبر و ۲۳ سال تلاش خالصانه او ، گسترش توحید و یکتا پرستی در جهان است . او با ایجاد جامعه ای پاک و دور از تبعیض و نابرابری ؛ عشق و دوستی را به بشر هدیه کرد و با آموزه های حیات بخش قرآن ، راه نیکبختی را آموخت . هوگو می نویسد :
قران را که خود از سوی پروردگار برای مردم آورده بود ، سراسر باز خواند و گفت :
ای مردم .
تنها خداست که باقی و یکتاست .
خدایی جز خدای یگانه نیست
ای مردم ، اگر اراده پروردگار نبود . من نیز جاهل و بی اطلاع بودم .
راستی که انسان جز در مسیر خداوند حیوانی حقیر و نفرت انگیز است .
رسول خدا ( ص ) آخرین پیام آور الهی و ادامه دهنده راه رسولان و پیامبران پیشین است . او حلقه تکمیلی زنجیره رهبران الهی است که با بعثتش تاریخ بشر را متحول ساخت . ویکتور هوگو از زبان پیامبر می سراید:
من کلامی از زبان خداوندم
همانند پیامبران ، گرمازا و روشنی بخش
مسیح ، مقدمه من بود
همچون سپیده دمان که بشارت آفتاب را با خود دارد .
او از مادری باکره بدنیا آمد
پسر مریم ، آرام بود و کلامی خوش داشت .
چون کودکان
من اما ، نیرویی بودم که نور ناتمام عیسی را کامل کردم .
اشتیاق ویکتور هوگو به موضوع تکریم پیامبر و انعکاس آن در ادبیات ، بویژه در شعر ، منجر به آن شد که وی واپسین دم حیات پیامبر را با ابیاتی لطیف و سوزناک بسراید . هوگو این واقعه را بازگو می کند که پیامبر (ص) سرانجام ، پرچم برافراشته اسلام را به دست پرچمدارش علی (ع) سپرد و تا آخرین دقایق حیات ، برق نگاهش همانند روز میلادش نورانی و درخشان بود . او آخرین وصایای پیامبر به امت خویش را این چنین به شعر درآورده است :
اینک منم
در آستانه آرامگاهی ژرف ، از پس سالها جهاد .
پیش رویم خداست و پشت سرم جهانی که از آن شماست .
می دانم که پاره ای از شما در این همراهی ، رنج بسیار دید .
اما شادا که سپیده دم را خواهید دید
ایمان بیاورید ، شب زنده داری کنید
خداپرست و خداترس باشید
حاشا که پشت دیواری بمانید
که بهشت را از پرتگاه جهنم جدا می کند
هیچ کس ، کاملا” از خطا بری نیست
اما بکوشید که سزاوار کیفر نباشید