وقت گذرانی به سبك ایرانی
در تاریخ ما هرآنجا سخن از مردان مرد میرود، صحبت سفرههای فراخ و دستان گشاده به میان میآید. یكی از وجوه مثبت شاه و اشراف و ثروتمند در تاریخ ایران همانا در جمع بودن و با مردم نقل گفتن است.
اینچنین است كه شاهعباس اول محبوبترین شاه صفوی میشود و شاه طهماسب اول به دلیل انزواطلبی مورد سرزنش واقع میشود. (وی چند سال بهدلیل وسواس شدیدی كه به آن مبتلا بود پا از كاخ بیرون ننهاد) مكانهای تجمع ایرانیان در تاریخ را میتوان از یك نظر به دو قسم مكانهای عمومی (تكیه و میدان چوگانبازی) و مكانهای نیمهعمومی (كاروانسرا و قهوهخانه) تقسیم كرد.
ذكر این نكته لازم است كه قهوهخانه ایرانی از لحاظ مكان قرارگیری به سه دسته تقسیم میشود:قهوهخانههای درونشهری، قهوهخانههای درباری (خصوصی كه در دربار برای استفاده شاه و اطرافیانش برپا بود و بیشترین اطلاع ما از قهوهخانه دربار شاهعباس دوم است.
چه وی روزی دستور داد زبان قهوهچیباشی مخصوص را بهدلیل بیادبی ببرند و اینگونه در تاریخ یاد او و قهوهخانه دربارش زنده ماند، اما به نفرت) و قهوهخانههای برونشهری (كاروانسرایی). در باب قهوهخانههای درونشهری دوره صفویه سخن بسیار است، زیرا قهوهخانه رفتن از اصلیترین تفریحات ایران صفوی بوده است. به سبب كثرت منابع تاریخ اجتماعی ایران در این دوره خصوصا تذكرهها (آثاری چون تحفه سامی) نام و نشان بسیاری از این قهوهخانهها باقی است.
تنها به ذكر یك نمونه اكتفا میشود؛ معروفترین قهوهخانه این دوره متعلق به دوره عباس اول صفوی بوده است. این مكان در جنب بیمارستان مركزی شهر اصفهان (دارالشفای قیصریه) قرار داشته و نزدیك به بازار مركزی شهر بوده است. بیشتر فضلا و شعرای معروف اصفهان در این مكان گرد میآمدند.
خود شاهعباس نیز برای گفتوگو با شعرا به این مكان میرفته است. (از لحاظ تجمل در معماری و مساحت بنا این قهوهخانه چندان بزرگ نبوده است، بلكه قهوهخانه حاجی یوسف قهوهچی بزرگترین و پرتجملترین نوع خود بوده است). توضیح در باب دو نوع پیشین قهوهخانه بهدلیل نمایاندن ابعاد وسیع ارتباط اجتماعی مردم این دوران با قهوهخانه بود وگرنه هدف این مقاله توجه به قهوهخانههای كاروانسرایی است.
از لحاظ جغرافیای تاریخی سه مساله مهم سبب شده است تا عمر بناهای ایرانی خصوصا كاروانسراها كاهش یابد. اول قرار گرفتن در محیط جغرافیایی مخرب مثل برخورد دائم با توفان شن، دوم جنگهای گسترده همیشگی در تاریخ ایران و سوم نداشتن بازدهی مالی مناسب بنابراین بیشتر كاروانسراهای دارای قهوهخانه متاسفانه به دست فراموشی و نابودی سپرده شده است. از آنها كه اندكی باقی است بهترین نمونه كاروانسرای مهیار است. این كاروانسرا كه در سر راه اصفهان قرار دارد ، دارای معماری تمام و كمالی است، آنچنان كه بیشتر شبیه یك مجموعه رفاهی میماند. برخی محققان بر این باورند كه با توجه به نوع معماری آن مربوط به دوره بعد از شاهعباس اول است.
سبب این استدلال در درجه اول رونق اقتصادی منطقه بوده كه امكان ساخت چنین بنایی را فراهم كرده است. (میدانیم بعد از شاهعباس دوم دوره افول ایران صفوی آغاز میشود، بنابراین اصل ساختمان این بنا باید متعلق به حد فاصل این دو شاه باشد).
برخی محققان با تردید فراوان معتقدند بنا متعلق به دوره شاه سلیمان صفوی است. (شاه سلیمان یك پادشاه قبل از سلطان حسین معروف است. سقوط و انحطاط مالی در دوره این شاه آنچنان وحشتناك بود كه انتساب چنین بنای كاملی را به این شاه سخت میكند.
وی كه بشدت تندمزاج و خرافاتی بود برخلاف اسلافش شاهعباس اول و دوم به اقتصاد و در نتیجه راهها توجهی نداشت.) ذكر این نكته در اینجا ضروری است كه قاعدتا تجمل به كار رفته در بنای یك قهوهخانه كاروانسرایی با نوع شهری آن بخصوص قهوهخانه یوسف قهوهچی قابل مقایسه نیست. مساحت اینگونه نیز اندك بوده است. ماكسیم سیرو كه تحقیقات وسیعی روی كاروانسراهای ایران انجام داده، اهمیت این بنا را بهدلیل آبادی نزدیك به آن میداند.
وی معتقد است مردم مسافران خود را تا این كاروانسرا بدرقه میكردند. اگر این سخن را درست بدانیم دلیل وجود امكاناتی چون قهوهخانه در این ساختمان مشخص میشود. احتمالا مردم پس از بدرقه مسافران به قهوهخانه رفته و غم رفتن عزیزان را از خاطر میزدودند.
این كاركرد كاروانسرا باعث میشد آرامش روانی پس از رفتن مسافر به خانواده وی بازگردد و آنها به یكباره با جای خالی مسافرشان مواجه نشوند. سیرو زمانی كه كاروانسرا را دیده گویا بنا دارای كتیبه بدون تاریخ بوده است. سیرو محل را تنها از روی شواهد معماری به ابتدای صفویه نسبت میدهد (اسماعیل اول). این نظر دور از ذهن است. تكامل بنا نشان از دوره كاملتری دارد، همچنین سیرو بازسازی بنا را به شاه سلیمان نسبت میدهد و اضافه میكند كه بناهای جانبی مانند بازار در این دوره اضافه شده است.
همچنین است چهار اصطبل كه به اصل بنا اضافه شده است. این بنا دارای مجموعه مفصلی از حمام نیز بوده است. در هر صورت سیرو ابزار دقیق باستانشناسی در دست نداشته و ذكری از پیدا شدن سكه یا مهر (سند دقیق از دوره شاه اسماعیل) نمیكند.
شوالیه شاردن، جهانگرد تاجرپیشه و باهوشی كه در دوره رونق صفویه وارد ایران شد نیز در بازدید از تبریز این شهر را دارای 300 دستگاه كاروانسرا میداند كه بسیاری از آنها به قهوهخانه مجهز بود. در نهایت مهمترین منبعی كه از قهوهخانههای كاروانسرایی نام می”‹ برد سفرنامه دن گارسیا، سفیر بلندپایه اعزامی از سوی فیلیپ سوم، پادشاه اسپانیاست.
وی از اوج اقتدار ایران بعد از اسلام یعنی دوره شاهعباس اول صفوی دیدن كرده است. (وی قبل از شاردن به ایران آمد) بنابراین فرصت كامل داشت تا بهترین نوع معماری دوره صفوی را مشاهده كند. او از قریهای به نام كفرا در سه فرسخی شیراز نام میبرد. در این قریه كاروانسرایی بسیار مجهز وجود داشته است كه دارای قهوهخانه مفصل و دكان خوراكپزی بوده است. چنین است ذهنیت خلاق معمار ایرانی كه تفریح و تجارت را با هم درمیآمیزد تا اندكی از سختی راه بكاهد و جانهای خسته از راه را آسوده سازد.
در تاریخ ما هرآنجا سخن از مردان مرد میرود، صحبت سفرههای فراخ و دستان گشاده به میان میآید. یكی از وجوه مثبت شاه و اشراف و ثروتمند در تاریخ ایران همانا در جمع بودن و با مردم نقل گفتن است.
اینچنین است كه شاهعباس اول محبوبترین شاه صفوی میشود و شاه طهماسب اول به دلیل انزواطلبی مورد سرزنش واقع میشود. (وی چند سال بهدلیل وسواس شدیدی كه به آن مبتلا بود پا از كاخ بیرون ننهاد) مكانهای تجمع ایرانیان در تاریخ را میتوان از یك نظر به دو قسم مكانهای عمومی (تكیه و میدان چوگانبازی) و مكانهای نیمهعمومی (كاروانسرا و قهوهخانه) تقسیم كرد.
ذكر این نكته لازم است كه قهوهخانه ایرانی از لحاظ مكان قرارگیری به سه دسته تقسیم میشود:قهوهخانههای درونشهری، قهوهخانههای درباری (خصوصی كه در دربار برای استفاده شاه و اطرافیانش برپا بود و بیشترین اطلاع ما از قهوهخانه دربار شاهعباس دوم است.
چه وی روزی دستور داد زبان قهوهچیباشی مخصوص را بهدلیل بیادبی ببرند و اینگونه در تاریخ یاد او و قهوهخانه دربارش زنده ماند، اما به نفرت) و قهوهخانههای برونشهری (كاروانسرایی). در باب قهوهخانههای درونشهری دوره صفویه سخن بسیار است، زیرا قهوهخانه رفتن از اصلیترین تفریحات ایران صفوی بوده است. به سبب كثرت منابع تاریخ اجتماعی ایران در این دوره خصوصا تذكرهها (آثاری چون تحفه سامی) نام و نشان بسیاری از این قهوهخانهها باقی است.
تنها به ذكر یك نمونه اكتفا میشود؛ معروفترین قهوهخانه این دوره متعلق به دوره عباس اول صفوی بوده است. این مكان در جنب بیمارستان مركزی شهر اصفهان (دارالشفای قیصریه) قرار داشته و نزدیك به بازار مركزی شهر بوده است. بیشتر فضلا و شعرای معروف اصفهان در این مكان گرد میآمدند.
خود شاهعباس نیز برای گفتوگو با شعرا به این مكان میرفته است. (از لحاظ تجمل در معماری و مساحت بنا این قهوهخانه چندان بزرگ نبوده است، بلكه قهوهخانه حاجی یوسف قهوهچی بزرگترین و پرتجملترین نوع خود بوده است). توضیح در باب دو نوع پیشین قهوهخانه بهدلیل نمایاندن ابعاد وسیع ارتباط اجتماعی مردم این دوران با قهوهخانه بود وگرنه هدف این مقاله توجه به قهوهخانههای كاروانسرایی است.
این كاروانسرا كه در سر راه اصفهان قرار دارد ، دارای معماری تمام و كمالی است، آنچنان كه بیشتر شبیه یك مجموعه رفاهی میماند. برخی محققان بر این باورند كه با توجه به نوع معماری آن مربوط به دوره بعد از شاهعباس اول است
از لحاظ جغرافیای تاریخی سه مساله مهم سبب شده است تا عمر بناهای ایرانی خصوصا كاروانسراها كاهش یابد. اول قرار گرفتن در محیط جغرافیایی مخرب مثل برخورد دائم با توفان شن، دوم جنگهای گسترده همیشگی در تاریخ ایران و سوم نداشتن بازدهی مالی مناسب بنابراین بیشتر كاروانسراهای دارای قهوهخانه متاسفانه به دست فراموشی و نابودی سپرده شده است. از آنها كه اندكی باقی است بهترین نمونه كاروانسرای مهیار است. این كاروانسرا كه در سر راه اصفهان قرار دارد ، دارای معماری تمام و كمالی است، آنچنان كه بیشتر شبیه یك مجموعه رفاهی میماند. برخی محققان بر این باورند كه با توجه به نوع معماری آن مربوط به دوره بعد از شاهعباس اول است.
سبب این استدلال در درجه اول رونق اقتصادی منطقه بوده كه امكان ساخت چنین بنایی را فراهم كرده است. (میدانیم بعد از شاهعباس دوم دوره افول ایران صفوی آغاز میشود، بنابراین اصل ساختمان این بنا باید متعلق به حد فاصل این دو شاه باشد).
برخی محققان با تردید فراوان معتقدند بنا متعلق به دوره شاه سلیمان صفوی است. (شاه سلیمان یك پادشاه قبل از سلطان حسین معروف است. سقوط و انحطاط مالی در دوره این شاه آنچنان وحشتناك بود كه انتساب چنین بنای كاملی را به این شاه سخت میكند.
وی كه بشدت تندمزاج و خرافاتی بود برخلاف اسلافش شاهعباس اول و دوم به اقتصاد و در نتیجه راهها توجهی نداشت.) ذكر این نكته در اینجا ضروری است كه قاعدتا تجمل به كار رفته در بنای یك قهوهخانه كاروانسرایی با نوع شهری آن بخصوص قهوهخانه یوسف قهوهچی قابل مقایسه نیست. مساحت اینگونه نیز اندك بوده است. ماكسیم سیرو كه تحقیقات وسیعی روی كاروانسراهای ایران انجام داده، اهمیت این بنا را بهدلیل آبادی نزدیك به آن میداند.
وی معتقد است مردم مسافران خود را تا این كاروانسرا بدرقه میكردند. اگر این سخن را درست بدانیم دلیل وجود امكاناتی چون قهوهخانه در این ساختمان مشخص میشود. احتمالا مردم پس از بدرقه مسافران به قهوهخانه رفته و غم رفتن عزیزان را از خاطر میزدودند.
این كاركرد كاروانسرا باعث میشد آرامش روانی پس از رفتن مسافر به خانواده وی بازگردد و آنها به یكباره با جای خالی مسافرشان مواجه نشوند. سیرو زمانی كه كاروانسرا را دیده گویا بنا دارای كتیبه بدون تاریخ بوده است. سیرو محل را تنها از روی شواهد معماری به ابتدای صفویه نسبت میدهد (اسماعیل اول). این نظر دور از ذهن است. تكامل بنا نشان از دوره كاملتری دارد، همچنین سیرو بازسازی بنا را به شاه سلیمان نسبت میدهد و اضافه میكند كه بناهای جانبی مانند بازار در این دوره اضافه شده است.
همچنین است چهار اصطبل كه به اصل بنا اضافه شده است. این بنا دارای مجموعه مفصلی از حمام نیز بوده است. در هر صورت سیرو ابزار دقیق باستانشناسی در دست نداشته و ذكری از پیدا شدن سكه یا مهر (سند دقیق از دوره شاه اسماعیل) نمیكند.
شوالیه شاردن، جهانگرد تاجرپیشه و باهوشی كه در دوره رونق صفویه وارد ایران شد نیز در بازدید از تبریز این شهر را دارای 300 دستگاه كاروانسرا میداند كه بسیاری از آنها به قهوهخانه مجهز بود. در نهایت مهمترین منبعی كه از قهوهخانههای كاروانسرایی نام می”‹ برد سفرنامه دن گارسیا، سفیر بلندپایه اعزامی از سوی فیلیپ سوم، پادشاه اسپانیاست.
وی از اوج اقتدار ایران بعد از اسلام یعنی دوره شاهعباس اول صفوی دیدن كرده است. (وی قبل از شاردن به ایران آمد) بنابراین فرصت كامل داشت تا بهترین نوع معماری دوره صفوی را مشاهده كند. او از قریهای به نام كفرا در سه فرسخی شیراز نام میبرد. در این قریه كاروانسرایی بسیار مجهز وجود داشته است كه دارای قهوهخانه مفصل و دكان خوراكپزی بوده است. چنین است ذهنیت خلاق معمار ایرانی كه تفریح و تجارت را با هم درمیآمیزد تا اندكی از سختی راه بكاهد و جانهای خسته از راه را آسوده سازد.