انسان خردمند دارای ویژگی هایی است که آنها را یک به یک با محک انسان فرضی خود زیر ذره بین قرار می دهیم.
ویژگی اول تصویر ذهنی است که فرد از خود دارد. این تصویر ذهنی هم مربوط به اندام ظاهری است و هم مربوط به نوع تفکر و ذهنیت. حال انسان باری به هر جهت را تجزیه و تحلیل کنیم. انسان باری به هرجهت منتظر است که دیگران دنیا را مطلوب او کنند یا آن قدر خسته و دل شکسته است که دیگر حوصله ای برای بهبود وضع خود یا حتی انتظار بهبودی را هم ندارد. حال چنین انسانی وقتی دنیا بروفق مرادش باشد تصویر ذهنی مثبتی هم خواهد داشت ولی اگر آن طور نباشد تصویر ذهنی اش مخدوش و منفی می شود. این نوسانات او را بسیار آزار خواهد داد.راجع به اندام ظاهری خود خیلی بیشتر توجه دارد تا تفکرش.
ویژگی دوم اطلا عات و آگاهی های فرد است که در این ویژگی ممکن است اطلا عات انسان باری به هر جهت خوب باشد ولی چون باری به هرجهت است اصلا آنها را به کار نمی گیرد.
چون آنها را به کار نمی گیرد و تجربه کسب نمی کند دچار اشتباهات هم خواهد شد. از این شاخ به آن شاخ هم خواهد پرید حال این دو ویژگی را در سایر موارد هم مورد بازبینی قرار می دهیم. انسانی که همه چیز برای او در علم و منطق و فلسفه خلا صه می شود می تواند هم تصویر ذهنی مثبت و هم منفی داشته باشد. علم او صددرصد او را به سمت یک تصویر ذهنی مثبت نخواهد برد.
در مورد ویژگی دوم این انسان مرتبا در حال مطالعه است و افکار مختلف را مورد بررسی قرار می دهد و چه بس که مطالب را با هم قاطی کند و از آگاهی خود در جهت صلا ح خود استفاده نکند. انسان متعالی هم همان طور که قبلا اشاره شد چون از یک منبع مطلق علم و فضیلت و در عین حال نور روشن کننده بهره می گیرد اطلا عات خود را به درستی استفاده می کند.
انسان از تکامل به سوی تعالی هم دو منبع در اختیار دارد یکی منبع الهی و دیگری منابع علمی که اگر در قسمت اول با اعمالش نزدیکی بیشتری به حق تعالی پیدا کرده باشد حتی در انتخاب منابع علمی هم موفق تر عمل می کند بنابراین کمتردچار اشتباه خواهد شد. حال این دو ویژگی را در چهار راه حوادث مورد بررسی قرار می دهیم.
انسان فرصت طلب در کلیه مواردی که خودش علا قه دارد و به نفع خود می داند یا آگاهانه یا ناخودآگاه از تصویر ذهنی مطلوبی برخوردار است ولی اگر احساس کند موضوع برایش سودی ندارد آن وقت به تصویر ذهنی خود هم بی توجه می شود. در آن صورت این تصویر ذهنی به هر سو ممکن است میل کند. بازهم همین انسان فرصت طلب مطالبی را که مطالعه می کند بیشتر در جهت منافع خود است و هر گاه با منافع اش تضاد داشته باشد حتما دچار اشتباه خواهد شد. حال این اشتباه می تواند سهوی باشد. انسانی که در رویا به سر می برد یا آرمان طلب است تصویر ذهنی اش موقعی مثبت است که اوضاع بیرونی بروفق مرادش باشد ولی هر گاه آن اوضاع دل خواه او نباشد تصویر ذهنی او هم متلا طم خواهد شد.
نوسانات بیرونی می تواند تصویر ذهنی او را درحد خطرناک از آرامش و ثبات خارج کند. همین انسان رویایی و آرمان طلب براساس رویاها و آرمان های خود کتاب و مجله و غیره مطالعه می کند ولی چون یا غرق در رویاست یا فقط می خواهد محیطش مطلوب گردد ولی حرکتی در جهت این تحول مثبت انجام نمی دهد بنابراین اطلا عاتش مخدوش و مغشوش خواهد گشت.
انسانی که فقط صداقت دارد نمی تواند تصویر ذهنی مطلوبی داشته باشد چون با انتظار و توقعش از دیگران مرتبا سموم فراوانی به خود تزریق می کند و حاصل این خواهد شد که وی سرخورده گردد و تصویر ذهنی خوبی نداشته باشد. حال انسانی که در چهار راه حوادث قرار گرفته است همواره بلا تکلیف است و خطر یا آسیب دیدن او زیاد است بنابراین چنین آدمی نمی تواند تصویر ذهنی مثبتی داشته باشد. اطلا عات قابل استفاده ای نمی تواند کسب کند.
در ضمن انسان با صداقت صرف می تواند مطالعات خوبی داشته باشد ولی شاید نتواند از آن اطلا عات به خوبی بهره گیرد.
حال به سراغ ویژگی سوم یعنی تحرک می رویم. انسان باری به هر جهت چون هدف مشخصی در زندگی ندارد طبعا تحرک قابل اعتنایی هم نخواهد داشت. تحرکش صرفا خلاصه می شود در کارهایی که خیلی مورد علاقه اش است. انسانی که راه تکامل را انتخاب کرده است می تواند تحرک خوبی هم داشته باشد ولی چون به عالم حق توجه چندانی ندارد، توان او برای تحرک در نوسان خواهد بود. انسان متعالی قاعدتا می بایست از بحث، خارج شود چون آن انسان چنان روح والایی دارد که قادر است تمام کارهایی را که صلاح می داند انجام دهد. انسان در راه تکامل به سوی تعالی در صورتی که حرکتش به سوی حق مداوم باشد از منابع علمی هم بهتر سود می جوید تا تحرک خود را حفظ کرده و در جهت اهداف مثبت تر قوی تر عمل کند.
انسان فرصت طلب حتی تحرک خواهد داشت ولی این تحرک در جهت منافع او خواهد بود و علاقه ای به تحرک در جایی که برایش سودی ندارد نشان نمی دهد. البته این نوع افراد خیلی باهوش هستند و دقیقا می دانند که اگر کاری را خودشان دوست ندارند ولی انجام آن کار به نفعشان تمام می شود حتما در آن موارد تحرک خواهند داشت. انسان هایی که در رویا سیر می کنند و به آرمان طلبی مشغولند وقتی در آرمان غرق می شوند قدرت تحرک را هم از خود می گیرند و آرمان طلب ها وقتی شرایط بیرونی موافق آرمان های آنها نیست از تحرک خود خواهند کاست. انسان با صداقت هم هرگاه صداقت را در اطرافش ببیند تحرک خیلی خوبی از خود نشان می دهد ولی هرگاه موضوع عکس شود یاتفاوت کند رغبت وی به تحرک کمتر و کمتر می شود.
انسان هایی که در وسط چهار راه گرفتار شده اند، این گرفتاری به ایشان اجازه تحرک نمی دهد و چه بسا که اگر حرکت کند در گیرو دار حوادث آسیبی به خود خواهد زد. حتی امکان تلف شدن هم است. انسان دارای صداقت توام با تدبیر تحرکاتش هم همواره طوری خواهد بود که از تدبیرش بهره بگیرد و هیچ گاه صداقت خود را خدشه دار نکند. بنابراین در تمام موارد تحرک نخواهد داشت ولی در مواردی که هم در آن صداقت باشد و هم تدبیر قویا عمل می کند و شرایط بیرونی هم زیاد او را از کوره بدر نخواهد برد. انسان باصداقت و تدبیر هم تصویر ذهنی مطلوبی دارد و هم از اطلاعاتش به خوبی بهره می گیرد. بنابراین تحرک عادلانه و عاقلانه و اصولی خواهد داشت.
ویژگی چهارم خود انگیزشی است. انسان باری به هر جهت نمی تواند انگیزه لازم برای امور داشته باشد و مرتبا کسی باید او را هل دهد. انسان در راه تکامل هم می تواند انگیزه داشته باشد و هم می تواند از آن بی بهره باشد. این انسان تحت تاثیر عوامل بیرونی است و همین امر باعث می شود که انگیزه اش دچار نوسان شود. انسان متعالی حتی انگیزه دارد و کسی که یار اوست هیچ گاه او را تنها نخواهد گذاشت. انسان در راه تکامل به سوی تعالی قاعدتا باید انگیزه داشته باشد چون هر چه به حق تعالی نزدیک تر باشد از آن منبع روحیه قوی تر می گیرد و با منابع علمی که انتخاب می کند در هر جا احساس ضعف کند از هر دو منبع استفاده خواهد کرد. بنابراین هر چه دراین راه ثابت قدم تر باشد بهتر نتیجه می گیرد و با انگیزه تر می گردد.
انسان فرصت طلب در مورد کارهای مورد تایید خود بسیار با انگیزه عمل می کند ولی در مورد سایر کارها انگیزه اش نوسان شدید نشان خواهد داد. انسان با صداقت مادامی که احساس کند محیط اش یک محیط با صداقت است انگیزه بسیار بالایی دارد ولی اگر شرایط بیرونی مطلوب نباشد رفته رفته این انگیزه بی روح و بی رنگ خواهد شد به طوری که ممکن است حتی او را منزوی کند. انسانی که در چهار راه حوادث و بلاتکلیف است می تواند انگیزه داشته باشد. ولی چون گرفتار حوادث چهارراه است این انگیزه دوام نخواهد داشت. انسان با صداقت و تدبیر چون انسانی است متعادل می تواند از انگیزه بالایی برخوردار باشد و معمولا این نوع انسان به ندرت انگیزه خود را از دست می دهد. این بود چهار ویژگی یک انسان خردمند.
ویژگی اول تصویر ذهنی است که فرد از خود دارد. این تصویر ذهنی هم مربوط به اندام ظاهری است و هم مربوط به نوع تفکر و ذهنیت. حال انسان باری به هر جهت را تجزیه و تحلیل کنیم. انسان باری به هرجهت منتظر است که دیگران دنیا را مطلوب او کنند یا آن قدر خسته و دل شکسته است که دیگر حوصله ای برای بهبود وضع خود یا حتی انتظار بهبودی را هم ندارد. حال چنین انسانی وقتی دنیا بروفق مرادش باشد تصویر ذهنی مثبتی هم خواهد داشت ولی اگر آن طور نباشد تصویر ذهنی اش مخدوش و منفی می شود. این نوسانات او را بسیار آزار خواهد داد.راجع به اندام ظاهری خود خیلی بیشتر توجه دارد تا تفکرش.
ویژگی دوم اطلا عات و آگاهی های فرد است که در این ویژگی ممکن است اطلا عات انسان باری به هر جهت خوب باشد ولی چون باری به هرجهت است اصلا آنها را به کار نمی گیرد.
چون آنها را به کار نمی گیرد و تجربه کسب نمی کند دچار اشتباهات هم خواهد شد. از این شاخ به آن شاخ هم خواهد پرید حال این دو ویژگی را در سایر موارد هم مورد بازبینی قرار می دهیم. انسانی که همه چیز برای او در علم و منطق و فلسفه خلا صه می شود می تواند هم تصویر ذهنی مثبت و هم منفی داشته باشد. علم او صددرصد او را به سمت یک تصویر ذهنی مثبت نخواهد برد.
در مورد ویژگی دوم این انسان مرتبا در حال مطالعه است و افکار مختلف را مورد بررسی قرار می دهد و چه بس که مطالب را با هم قاطی کند و از آگاهی خود در جهت صلا ح خود استفاده نکند. انسان متعالی هم همان طور که قبلا اشاره شد چون از یک منبع مطلق علم و فضیلت و در عین حال نور روشن کننده بهره می گیرد اطلا عات خود را به درستی استفاده می کند.
انسان از تکامل به سوی تعالی هم دو منبع در اختیار دارد یکی منبع الهی و دیگری منابع علمی که اگر در قسمت اول با اعمالش نزدیکی بیشتری به حق تعالی پیدا کرده باشد حتی در انتخاب منابع علمی هم موفق تر عمل می کند بنابراین کمتردچار اشتباه خواهد شد. حال این دو ویژگی را در چهار راه حوادث مورد بررسی قرار می دهیم.
انسان فرصت طلب در کلیه مواردی که خودش علا قه دارد و به نفع خود می داند یا آگاهانه یا ناخودآگاه از تصویر ذهنی مطلوبی برخوردار است ولی اگر احساس کند موضوع برایش سودی ندارد آن وقت به تصویر ذهنی خود هم بی توجه می شود. در آن صورت این تصویر ذهنی به هر سو ممکن است میل کند. بازهم همین انسان فرصت طلب مطالبی را که مطالعه می کند بیشتر در جهت منافع خود است و هر گاه با منافع اش تضاد داشته باشد حتما دچار اشتباه خواهد شد. حال این اشتباه می تواند سهوی باشد. انسانی که در رویا به سر می برد یا آرمان طلب است تصویر ذهنی اش موقعی مثبت است که اوضاع بیرونی بروفق مرادش باشد ولی هر گاه آن اوضاع دل خواه او نباشد تصویر ذهنی او هم متلا طم خواهد شد.
نوسانات بیرونی می تواند تصویر ذهنی او را درحد خطرناک از آرامش و ثبات خارج کند. همین انسان رویایی و آرمان طلب براساس رویاها و آرمان های خود کتاب و مجله و غیره مطالعه می کند ولی چون یا غرق در رویاست یا فقط می خواهد محیطش مطلوب گردد ولی حرکتی در جهت این تحول مثبت انجام نمی دهد بنابراین اطلا عاتش مخدوش و مغشوش خواهد گشت.
انسانی که فقط صداقت دارد نمی تواند تصویر ذهنی مطلوبی داشته باشد چون با انتظار و توقعش از دیگران مرتبا سموم فراوانی به خود تزریق می کند و حاصل این خواهد شد که وی سرخورده گردد و تصویر ذهنی خوبی نداشته باشد. حال انسانی که در چهار راه حوادث قرار گرفته است همواره بلا تکلیف است و خطر یا آسیب دیدن او زیاد است بنابراین چنین آدمی نمی تواند تصویر ذهنی مثبتی داشته باشد. اطلا عات قابل استفاده ای نمی تواند کسب کند.
در ضمن انسان با صداقت صرف می تواند مطالعات خوبی داشته باشد ولی شاید نتواند از آن اطلا عات به خوبی بهره گیرد.
حال به سراغ ویژگی سوم یعنی تحرک می رویم. انسان باری به هر جهت چون هدف مشخصی در زندگی ندارد طبعا تحرک قابل اعتنایی هم نخواهد داشت. تحرکش صرفا خلاصه می شود در کارهایی که خیلی مورد علاقه اش است. انسانی که راه تکامل را انتخاب کرده است می تواند تحرک خوبی هم داشته باشد ولی چون به عالم حق توجه چندانی ندارد، توان او برای تحرک در نوسان خواهد بود. انسان متعالی قاعدتا می بایست از بحث، خارج شود چون آن انسان چنان روح والایی دارد که قادر است تمام کارهایی را که صلاح می داند انجام دهد. انسان در راه تکامل به سوی تعالی در صورتی که حرکتش به سوی حق مداوم باشد از منابع علمی هم بهتر سود می جوید تا تحرک خود را حفظ کرده و در جهت اهداف مثبت تر قوی تر عمل کند.
انسان فرصت طلب حتی تحرک خواهد داشت ولی این تحرک در جهت منافع او خواهد بود و علاقه ای به تحرک در جایی که برایش سودی ندارد نشان نمی دهد. البته این نوع افراد خیلی باهوش هستند و دقیقا می دانند که اگر کاری را خودشان دوست ندارند ولی انجام آن کار به نفعشان تمام می شود حتما در آن موارد تحرک خواهند داشت. انسان هایی که در رویا سیر می کنند و به آرمان طلبی مشغولند وقتی در آرمان غرق می شوند قدرت تحرک را هم از خود می گیرند و آرمان طلب ها وقتی شرایط بیرونی موافق آرمان های آنها نیست از تحرک خود خواهند کاست. انسان با صداقت هم هرگاه صداقت را در اطرافش ببیند تحرک خیلی خوبی از خود نشان می دهد ولی هرگاه موضوع عکس شود یاتفاوت کند رغبت وی به تحرک کمتر و کمتر می شود.
انسان هایی که در وسط چهار راه گرفتار شده اند، این گرفتاری به ایشان اجازه تحرک نمی دهد و چه بسا که اگر حرکت کند در گیرو دار حوادث آسیبی به خود خواهد زد. حتی امکان تلف شدن هم است. انسان دارای صداقت توام با تدبیر تحرکاتش هم همواره طوری خواهد بود که از تدبیرش بهره بگیرد و هیچ گاه صداقت خود را خدشه دار نکند. بنابراین در تمام موارد تحرک نخواهد داشت ولی در مواردی که هم در آن صداقت باشد و هم تدبیر قویا عمل می کند و شرایط بیرونی هم زیاد او را از کوره بدر نخواهد برد. انسان باصداقت و تدبیر هم تصویر ذهنی مطلوبی دارد و هم از اطلاعاتش به خوبی بهره می گیرد. بنابراین تحرک عادلانه و عاقلانه و اصولی خواهد داشت.
ویژگی چهارم خود انگیزشی است. انسان باری به هر جهت نمی تواند انگیزه لازم برای امور داشته باشد و مرتبا کسی باید او را هل دهد. انسان در راه تکامل هم می تواند انگیزه داشته باشد و هم می تواند از آن بی بهره باشد. این انسان تحت تاثیر عوامل بیرونی است و همین امر باعث می شود که انگیزه اش دچار نوسان شود. انسان متعالی حتی انگیزه دارد و کسی که یار اوست هیچ گاه او را تنها نخواهد گذاشت. انسان در راه تکامل به سوی تعالی قاعدتا باید انگیزه داشته باشد چون هر چه به حق تعالی نزدیک تر باشد از آن منبع روحیه قوی تر می گیرد و با منابع علمی که انتخاب می کند در هر جا احساس ضعف کند از هر دو منبع استفاده خواهد کرد. بنابراین هر چه دراین راه ثابت قدم تر باشد بهتر نتیجه می گیرد و با انگیزه تر می گردد.
انسان فرصت طلب در مورد کارهای مورد تایید خود بسیار با انگیزه عمل می کند ولی در مورد سایر کارها انگیزه اش نوسان شدید نشان خواهد داد. انسان با صداقت مادامی که احساس کند محیط اش یک محیط با صداقت است انگیزه بسیار بالایی دارد ولی اگر شرایط بیرونی مطلوب نباشد رفته رفته این انگیزه بی روح و بی رنگ خواهد شد به طوری که ممکن است حتی او را منزوی کند. انسانی که در چهار راه حوادث و بلاتکلیف است می تواند انگیزه داشته باشد. ولی چون گرفتار حوادث چهارراه است این انگیزه دوام نخواهد داشت. انسان با صداقت و تدبیر چون انسانی است متعادل می تواند از انگیزه بالایی برخوردار باشد و معمولا این نوع انسان به ندرت انگیزه خود را از دست می دهد. این بود چهار ویژگی یک انسان خردمند.