• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

پاسخ فرزاد فرزین به سوالات خصوصی (1)

B a R a N

مدير ارشد تالار
مجله زندگی ایده آل:

فرزاد فرزین متولد چه سالی است؟

من متولد سوم تیر 1360 و فرزند دوم خانواده هستم.

آخرین تصوری که از شما در ذهن داریم برنامه تحویل سال پارسال است؛ تصویر شما و پدرتان در کنار هم! سؤال این است که پدر چقدر در این مسیر و انتخاب این حرفه همراه‌تان بود؟

خب واقعیت ماجرا این است که به هر حال پدر مخالف بودند به خصوص در همان شروع کار اما با وجود مخالفت به من اجازه دادند که برای کاری که دوست دارم تلاشم کنم و فکر می‌کنم این رفتار در نوع خودش بسیار تحسین‌برانگیز است چون با وجود مخالفت‌شان من را محدود نکردند.

آلبوم شراره چه زماني پا گرفت؟

من همان زمان دوره سولفژ را گذراندم، رفتم امتحان دادم و مجوز صدا را گرفتم بعد هم شروع کردم به کار کردن روی آلبوم شراره. همان زمان بود که دوست صمیمی‌ام یاشار صباحی که پیانیست هم بود با من همراه شد. آن زمان پدرم کمک مالی کوچکي به ما کرد و ما هم رفتیم در یک استودیوي کوچک پشت شهرک بنفشه کرج شروع کردیم به ضبط. آن زمان اصلا شرایط ضبط مثل الان نبود خیلی سخت بود، استودیوي‌مان هم خیلی باکیفيت نبود اما وضعیت مالی ما هم خیلی خوب نبود و ما باید از جایی شروع می‌کردیم که به صرفه باشد.



آن زمان خانه پدری کجا بود ؟

من تا 18 سالگی ستارخان زندگی کردم اما سال 78 همزمان با شروع فعالیت در سعادت‌آباد ساکن شدیم.

علاقه به موسیقی از کجا در تو به وجود آمد؟

من یک نوار کاست جالب دارم که مال مادربزرگم است. یک نوار قدیمی با موزیک خارجی. ماجرا هم از این قرار است که انگار ضبط صوت آنها امکان ضبط صدا داشته و من که تازه به حرف افتاده بودم و فکر می‌کنم حدودا 2 سالم بود دستم را گذاشتم روی دکمه ضبط و شروع کردم به آواز خواندن. یک آواز 2 دقیقه‌ای! به اعتبار همین نوار کاست می‌توانم بگویم که من از همان 2سالگی به موسیقی و خوانندگی علاقه داشتم! بعد از آن هم خانواده برای خواهرم که کلاس پیانو می‌رفت کیبورد گرفته بودند و جالب است که اجازه نمی‌دادند من دست به کیبورد بزنم چون کوچک و خراب‌کار بودم اما پدر و مادرم کم‌کم متوجه شدند که این منم که باید کلاس پیانو برم نه خواهرم! از همان زمان هم که شروع کرده بودم یعنی 14،13 سالگی خیلی دوست‌نداشتم آهنگ‌های دیگران را بزنم چند آهنگ بلد بودم اما همیشه موزیک خودم را می‌ساختم و آلبوم جمع می‌کردم! تا 17 سالگی هم کارم این بود که آلبوم‌های جدید بسازم و بدهم پسردایی‌هایم گوش کنند! البته کار قابل بحثی نبود اما اینکه از همان زمان آهنگسازی می‌کردم و پس ذهنم این بود که آلبوم خودم را بسازم و بخوانم نشان می‌دهد این علاقه در من ریشه دار‌تر از این حرف‌هاست.

16،15 سالگی تو همزمان بود با موج وطنی موسیقی‌های پاپ مثل شادمهر، خشایار و... این موج در تو که یکی، دو سال بعد تصمیم گرفتی خواننده شوی چقدر تاثیر گذاشت؟

خب بی‌تاثیر نبود. نمی‌خواهم بگویم از آنها تاثیر نگرفتم ولی من آن زمان بیشتر موسیقی خارجی گوش می‌دادم.

گفتی موسیقی خارجی گوش می‌دادی؟

بله. خواهر بزرگ‌تر من موزیک ایرانی گوش نمی‌داد و من هم تحت تاثیر انتخاب‌های او بودم. خواهرم موزیک‌های خارجی دهه 80 گوش می‌داد.

آن زمان درگیر تصویر هم بودی؟

جالب است برای‌تان بگویم که من در دوره بلوغ بیشتر از اینکه بخواهم خواننده باشم علاقه داشتم کار تصویری انجام بدهم. حتی با دوستانم برای جشنواره رشد یک کار هم ساختیم که خب موفق نبود و نباید هم می‌بود چون خیلی ابتدایی بود و ویژگی‌های لازم را نداشت.

یعنی از همان زمان دنبال شهرت بودی

این هنری بود که در من وجود داشت و صرفا معروف شدن نبود. البته که معروف شدن در ذات انتخاب‌های من وجود داشت اما کسی که به این سمت کشیده می‌شود حتما باید هنرش را داشته باشد. صرفا دنبال شهرت بودن جواب نمی‌دهد ولی خب نیاز به شهرت در تمام کسانی که در این رشته فعالیت می‌کنند قطعا وجود دارد؛ اصلا در این موضوع شک نکنید!

چقدر به در بسته خوردی؟

خیلی. 3 سال طول کشید تا آلبوم اولم مجوز بگیرد. اواخر سال 83 بود که منتشر شد. اتفاقا بعد از 3 سال روی پوستر هم زدم!

آن زمان پدر یا اطرافیانی بودند که نصیحتت کنند که دیدی اشتباه کردی بیا بچسب به کار خودت و...؟

او هرگز مرا نا امید نکرد اما همیشه می‌گفت که این شغلی نیست که بشود روي آن حساب کرد. همین فردا می‌گویند نخوان! و اتفاقا اشتباه هم نمی‌کرد این اتفاق 100 هزار بار برای من افتاد. پدرم به اعتبار تجربه‌ای که داشت همیشه به من تاکید می‌کرد که روی این کار حساب باز نکن. من معتقدم در این کار خود آدم باید جنم داشته باشد و برای صعودی شدن مسیر پیشرفت برنامه‌ریزی خیلی مهم است.

از چه زمانی شروع کردی به برنامه‌ریزی؟

فکر می‌کنم از آلبوم شُک، سیستم کاری‌ام كمي جدی‌تر شد. البته متاسفانه مصادف شد با ممنوع‌الکار شدنم به خاطر جریان ام‌.آی تیوی. متاسفانه من خیلی بیشتر از دیگران درگیر این جریان شدم... اما به هر حال گذشت، هر چند 3 سال از عمرم به همین سادگی طی شد!

در آن 3 سال چه کار می‌کردی؟

شرایط مالی‌ام چندان خوب نبود بنابراین تا جایی که می‌توانستم کار می‌کردم. آهنگ ساختم، با فرزاد فتاحی کار کردم که اتفاقا خیلی به من کمک کرد. یک تلاش کاملا 2 طرفه برای آلبوم شراره. ما با همکاری هم کاری انجام دادیم که هنوز هم اعتقاد داریم که باید برای بعضی از آهنگ‌هایش اتفاق بهتری می‌افتاد ولی متاسفانه پخش خیلی ضعیف بود.

کسی حاضر شد برای انتشار آلبوم سرمایه‌گذاری کند یا خودتان پول تهیه کردید؟

من از طریق یکی از دوستانم با مهندس امیر عابدینی آشنا شدم. دوستم که از اقوام مهندس عابدینی بود آلبوم را به دستش رساند و او هم خوشش آمد. گفت صدای خوبی دارم و من را به شهرام زمانی معرفی کرد. آقای زمانی هم من را فرستاد پیش غلام علم‌شاهي. آقای علم‌شاهي به من گفتند که باید 2 قطعه را حذف کنم و به جای آنها دو قطعه 6و8 اضافه کنم. چون بازار آن روز این سبک موسیقی را می‌پسندید ولی من قبول نکردم چون 3 سال برای این آلبوم زحمت کشیده بودم و حالا باید 2 سال دیگر هم صبر می‌کردم به خاطر این تغییر!

جریان مهندس عابدینی و آلبوم شراره به کجا رسید؟

من زیر بار تغییر قطعه‌ها نرفتم اما شانس با من یار بود و آقای عابدینی که اتفاقا از ورزش آمده ‌بودند از صدای من خوش‌شان آمد و علاوه بر آن یک رابطه دوستانه‌ام هم بین ما ایجاد شد. مهندس عابدینی گفت تو پخش را پیدا کن من همه هزینه‌هایش را پرداخت می‌کنم، تو هر وقت توانستی به من برگردان!

یعنی یک آدم کاملا بی‌ربط به دنیای موسیقی تو را وارد این دنیا کرد!

بله دقیقا. من معتقدم وقتی خدا بخواهد همین‌طور می‌شود تو فقط باید ببینی که انرژی مثبتت کجا گیر می‌کند اما بدبیاری من در مورد انتخاب شرکت پخش بود. تکثیر خیلی ضعیف بود آنها هم تا می‌توانستند در حق ما ظلم کردند درست مثل زمان شادمهر با نوارچسب آلبوم را بیرون دادند و تازه صدا هم در اکثر سی‌دی‌ها تند و کند می‌شد!

اما آهنگ شراره میان مردم طرفدار پیدا کرد!

فقط همین یک آهنگ بود که گرفت. البته نه به اسم من! مردم فکر می‌کردند این آهنگ غیر مجاز است و آن زمان انگار غیر مجاز بودن فاکتور خیلی تاثیرگذاری بود. همین هم به من خیلی کمک کرد. با وجودی که آهنگ کاملا مجاز بود سر زبان‌ها افتاد و سریع تکثیر شد اما بدون نام و نشان من! اصلا کسی نمی‌دانست فرزاد فرزین چه كسي است چه برسد به اینکه بداند آلبومی هم دارد! اما همان موقع داستان ام‌.آی.تیوی به وجود آمد. من در نمای رامشه با آقای شاه‌علی آشنا شدم. شاه‌علی به من گفت این آهنگ شراره خیلی خوب است. همین یک آهنگ برای فروش آلبوم کافی است! به من توصیه کرد که برو آهنگ را از پخش بگیر. اتفاقا کار من با شرکت پخش تمام شده بود حساب و کتاب هم تصفیه شده بود. آنها می‌خواستند طبق قرار داد تازه شروع کنند به تكثير سی‌دی اما شرکت پخش زیر بار نرفت آن هم با وجود اینکه تمام هزینه‌ها را خودم پرداخت کرده‌ بودم حالا رابطه فامیلی بماند به کنار! گفتند در این صورت باید غرامت بدهید. من هم غرامتي یک میلیونی که معادل 15 میلیون الان است به آنها پرداخت کردم! اما خوشبختانه این ماجرا خیلی مهم نبود و تاثیری در زندگی من نداشت و شراره شد یک آلبوم پر فروش!



و تو هم شدی فرزاد فرزینی که حالا دیگر همه می‌شناختنش!

بله. این جريان اواخر 83 بود و تا آخر بهار 84 که من هموطن را ساختم این ماجرا ادامه پیدا کرد.

تو دقیقا چه زمانی ممنوع‌الکار شدی؟

ماجرا از این قرار بود که من وقتی با ام‌. آی.تیوی کار کردم هنوز مجوز داشت. من خودم مجوز رسمی‌اش را دیده بودم. شبكه تا آخر سال 83 مجوز داشت. معتقدم که اصلا حق ما نبود که ممنوع‌الکار شویم. ما زمانی با این شبکه کار می‌کردیم که مجوز داشت. بعد که مجوز شبکه لغو شد به ما گفتند که بروید کلیپ‌های‌تان را دربیاورید اما خب این کار با وجود تلاش‌های ما شدنی نبود! خودشان در آلمان نشسته بودند و به فکر شبکه‌شان بودند نه کار امثال من و مهدی مقدم!

دقیقا تا چه زمانی اجازه کار کردن نداشتی؟

تا مهر 87 که آلبوم شُک بیرون آمد. از 84 تا 87 چون آخرین کار رسمی من کنسرتی بود که در تابستان 84 در کیش داشتم. یعنی 3 سال! من در این 3 سال مدام با حراست ارشاد در ارتباط بودم و در رفت و آمد برای پیگری کارم. اینطور نبود که بخواهم لج کنم و بروم سراغ سیستم غیرمجاز. من همچنان می‌خواستم از راه قانونی این مشکل را حل کنم.

هیچ وقت به رفتن از ایران فکر نکردی؟

هیچ وقت به چنين چیزی فکر نکردم چون رفتن کار من را سخت‌تر می‌کرد. آدمی هم نبودم که کم بیاورم به هیچ وجه! تیتر اولین مصاحبه من بعد از ممنوع‌الکاری هم این بود: برای «صبورترین خواننده ایران». من 3 سال در خانه نشستم. شرایط هم برایم خیلی سخت شد چون از یک دوره‌ای به بعد پولی نداشتم و همین بي‌پولي خیلی از کارهایم را تحت تاثیر قرار داد.

مشکل چطور حل شد، تعهد دادی؟

آنقدر رفتم و آمدم تا اینکه بالاخره بعد از 3 سال و با گذشت زمان مشکلم حل شد. این طولانی شدن هم به خاطر این بود که بعضی بچه‌ها برخلاف قول و قرارشان باز هم کلیپ دادند به شبکه و دودش به چشم من رفت. من آخر همه مجوز گرفتم در حالی که همان‌ها که لج و لجبازی کردند قبل از همه مجوز گرفتند.

در این مدت سراغ شغل دیگری نرفتی؟

نه! فقط فیلم پسران آجری را بازی کردم. برای این فیلم آقای سليمان (مدير برنامه فعلي من) به من زنگ زد. گفت یک فیلم هست، گفتم خب باید ترانه پایانی را بخوانم؟ گفت نه، باید بازی کنی.

چطور شد یکباره تو را انتخاب کرد؟

از قرار پیش از من خیلی‌ها را تست زده‌ بودند. یعنی ماجرا خیلی هم یکباره نبود. من رفتم برای صحبت کردن که اتفاقا پوریا پورسرخ را هم آنجا دیدم. درست زمانی بود که سریال وفا را بازی کرده بود و تازه گل کرده بود. کسی که همراه من آمده بود مدیر برنامه خواننده دیگری بود که ترجیح می‌دهم اسمی از او نبرم. پیشنهاد رقم‌های بالایی داد که مورد قبول قرار نگرفت اما بعد از این صحبت من باکیوان ملک مطيعي (کارگردان کنسرت​هاي من) حرف زدم او هم گفت فیلم خوب هم اگر نباشد به هر حال باید از یک جایی شروع کنی، حالا که به تو پیشنهاد دادند رقم کمتری بگو ولی کار را بگیر ولی خب پیشنهاد ما 30 میلیون تومان بود؛ مبلغی که آن دوره گل‌زار می‌گرفت! و آنها هم قبول نکرده بودند و قرار منتفی بود.

از 30 میلیون تومان به چه مبلغی رسیدی؟

رقم را فراموش کن!

به این فکر کردی که دیگر می‌روی و هنرپیشه می‌شوی؟

بله دقیقا. من آن زمان خواننده معروفی شده بودم. پشت صحنه را خوانده بودم. کلیپ پشت صحنه و کارم گرفته بود اما هیچ وقت فکر نمی‌کردم که این ممنوعیت بخواهد ماندگار شود. در ذهن من بالاخره همه چیز درست می‌شد، اصلا این ماجرا هم نبود که حالا که خوانندگی نشد بروم بازیگری را امتحان کنم. این علاقه همیشه با من بود و فکر می‌کنم استعدادش را هم دارم اما اینکه در چه موقعیتی و در کنار چه اشخاصی قرار بگیری مهم است. به نظر من در سینما این فاکتورها خیلی تاثیرگذارند. من در موسیقی خودم تهیه‌کننده خودم هستم. اگر هم موفقیتی بوده 80 درصد مال فرزاد فرزین است 20 درصد مال دیگران. در 2 آلبوم اخیر هم یکی را خودم تنظیم می‌کنم و ديگري را دادم به دیگران. در حالی که در آلبوم شراره همه کارها را خودم کردم. از ساخت و تنظیم گرفته تا خوانندگی...

یعنی کسی را قبول نداشتی؟

نه آن موقع من پولی نداشتم!

یعنی اگر پول داشته باشی به دیگران می‌سپاری؟

چرا که نه؛ الان هم دارم همین کار را می‌کنم! البته نه در مورد آهنگسازی. وقتی خودم در آهنگسازی خوبم نمی‌توانم کارم را به دیگران بسپارم اما در مورد تنظیم چرا.

در مورد شعرها چطور؟

همه را دادم به دیگران حتی یک شعر هم از خودم نیست. آخرین ترانه‌‌ای که گفتم ترانه دوری در آلبوم شُک بود. من دیگر ترانه نمی‌گویم، وقتی بهتر آن هست چرا من ترانه بگویم!آلبوم شناسنامه یک خواننده است. وقتی یک خواننده برند می‌شود و خودش تهیه کننده است اصلا عاقلانه نیست که خودش به کار خودش ضربه بزند. وقتی می‌تواند از روزبه بمانی، حامد رجبی و مسعود محمدی شعر بگیرد چرا خودش شعر بگوید! من تاثیر این انتخاب‌های اشتباه را دیدم به همین دلیل است که روی این قضیه تاکید دارم.

ماجرای فیلم چه شد؟

زمانی که پسران آجری را بازی کردم با پوریا در جشن نفس شرکت کردم و این اولین حضور من در یک جای شلوغ بعد از سال 84 بود. وقتی با بچه‌ها رفتم روی سن جواد یحیوی بچه‌ها را معرفی کرد. مهدی مقدم، پژمان جمشیدی و... حضار هم حسابی تشویق کردند. آخر از همه اسم من را گفت. اصلا من را نمی‌شناخت ولی بعد از اینکه اسم من را گفت همه دست اضافه‌تری زدند! بعد خودش اضافه کرد خواننده محبوب.... مراسم هم که تمام شد مردم بیرون از سالن کلی به من لطف داشتند. این اتفاق برای من خیلی جالب بود چون آنجا متوجه شدم بعد از آهنگ پشت صحنه واکنش مردم نسبت به من تغییر کرده ولی خب آن زمان کاری نمی‌توانستم انجام بدهم. من دیگر از دنیای موسیقی جدا شده بودم و تنها لینک من برای ارتباط بامخاطب همین فیلم پسران آجری بود.

فیلم فروش داشت؟

نه. فیلم در آن زمان یعنی سال 85، 150 میلیون فروخت. البته نمی‌دانم آن موقع قيمت بلیت چقدر بود ولی به هر حال برای من اتفاق بدی نبود. همچنان معتقدم براي بازي در پسران آجری اشتباهی نکردم چون تنها گزینه‌ای بود که داشتم. اگر قبول نمی‌کردم چه کار می‌کردم؟! نیامده بودند بایستند پشت در خانه ما که آقا بیا در فیلم‌های ما بازی کن!

فيلم بعدي‌ات چي بود؟

فيلم «كنسرت روي آب». علاقه به سينما باعث شد من اشتباهاتي بكنم. براي اين فيلم پول هم بد نگرفتم ولي ارزش آن را نداشت.

با چه كساني همبازي بوديد؟

حميد لولايي، اكرم محمدي و... .

طنز بود؟

طنز بود ولي نقش من طنز نبود. يك اشتباهي كه كردم دوباره نقش يك خواننده معروف به نام آرش را بازي كردم.

يعني همان آرش، خواننده لس‌آنجلسي معروف، را بازي كردي؟

من مو دارم چطور مي‌توانستم نقش او را بازي كنم. به هر حال كار خوبي نشد.

چه سالي بود؟

سال 88. آنجا اولين و آخرين اشتباه سينمايي‌ام بود.

پس بهت كمي ضربه زد؟

بله، به همه چيز ضربه زد. طوري كه طرفدارانم پيغام مي‌فرستادند كه آقا شما كه نبايد در هر فيلمي بازي كني. نبايد اصلا اين كار را مي‌كردم اما چون علاقه زيادي به بازيگري داشتم، پذيرفتم و انجام دادم. گريم من در فيلم «كنسرت روي آب» وحشتناك بود. شبيه دراكولا شده بودم.

همان موقع چيزي بهشان نمي‌گفتيد؟

مي‌گفتم منتها دليل مي‌آوردند كه مثلا اينجاي چشمت را سفيد كرديم براي جلوي دوربين خوب است.

تو جو هم بودي؟

نه، من اصلا آدم جوگيري نيستم. تا به حال كه جو در زندگي‌ام وجود نداشته. چه جوي، جو كجا بود؟ آدم بايد منطقي فكر كند. منتها به دليل اينكه خودم هم وارد به قضيه نبودم، مي‌پذيرفتم.



اشتباه سومي هم كرديد؟

خير، البته فيلم سوم من هنوز پخش نشده. فكر مي‌كنم بعد از محرم و صفر اكران خواهد شد. كار آقاي رضا توكلي است كه اول اسمش «صفحه 113» بود ولي الان مثل اينكه به «سگ‌هاي پوشالي» تغيير نام داده است. يك فيلم جنايي است. من براي اين كار با بعضي بچه‌هاي سينما مشورت كردم. آنها به من گفتند آقا شما بيا روي كيفيت بازيگري‌ات كار كنيم. رضا اصغري بهم گفت هر كسي در سينما به تو گفت استعداد نداري اصلا توجه نكن چون استعداد داري، خوب هم داري. گفت بايد فقط بياي و ياد بگيري كه اين كار را انجام بدهي. احساس خودم هم مي‌گفت استعداد دارم اگر نه صرف علاقه قدم در اين راه نمي‌گذاشتم. خلاصه فيلم سوم را هم بازي كردم.

همبازي‌هايت چه كساني بودند؟

نيما شاهرخ شاهي، ليلا اوتادي، مهدي سلوكي، عليرضا جلالي تبار، شيرين بينا و... بازيگر زياد دارد.

تو چه نقشي بازي مي كني ؟خواننده هستي؟

نه؛ فيلم اصلا به خوانندگي ربطي ندارد. فيلم بدي نيست. اولين ساخته رضا توكلي است و نسبت به اولين تجربه يك كارگردان فيلم خوبي است. فيلم جنايي قابل دفاعي است.

الان حس‌تان چيست؟ حس قبلي‌ها را داري يا فكر مي‌كني اين يكي ديگر موفق است؟

در ايران اينكه بتواني فيلمي را قبل از اكران بگويي موفق خواهد بود يا نه پيش‌بيني خيلي سختي است. اما قطعا براي من يك حركت رو به جلوست.

اگر اين مسير را خوب جلو بروي در بازيگري پيشرفت مي‌كني. آن وقت مجبور مي‌شوي بين اين كار و خوانندگي يكي را انتخاب كني. حاضر هستي به خاطر بازيگري از موسيقي بگذري؟

چرا بايد اين كار را بكنم؟ اگر يك فيلم يا سريال خيلي مهم و ويژه‌اي باشد كه چند ماه درگيرم كند در آن زمان موقت موسيقي را كنار مي‌گذارم.

پس انتخابت يك جايي ممكن است سينما باشد؟

من هيچ وقت نمي‌توانم موسيقي را جزو انتخاب‌هاي اصلي‌ام نگذارم. اصلا ديگر دست من نيست. موسيقي بخشي جدا نشدني از زندگي من است.

اما ممكن است چند پيشنهاد خوب و زمانبر پشت هم به تو بشود و به خودت بيايي و ببيني 3 سال گذشته.

سينما براي من در نهايت مقوله دوم است. اگر سه تا پيشنهاد داشته باشم قطعا بهترين آنها را نتخاب مي‌كنم و به هر سه تن نمي‌دهم.

اين را داري زماني مي‌گويي كه هنوز مزه موفقيت و شهرت در سينما زير زبانت نيامده؟

مطمئن باش هيچ چيز به اندازه خواننده‌اي محبوب بودن مزه شيرين ندارد. هيچ كس محبوبيت را با شهرت هيچ موقع عوض نخواهم كرد، شك نكنيد. بعد هم من به آن شهرتي كه بايد مي‌رسيدم، رسيده‌ام.

ادامه دارد...
 

B a R a N

مدير ارشد تالار
مجله زندگی ایده آل:

عكس‌العمل آدم‌ها نسبت به شما دو تا واكنش متفاوت است يا مي‌گويند اَي فرزاد فرزين يا مي‌گويند واي فرزاد فرزين. يعني حالت وسط ندارد. مثل واكنش مردم به تيم بايرن‌مونيخ.


خواننده‌اي در اين سطح اگر قرار بود بايرن مونيخ باشد اصلا به اينجا نمي‌رسيد. بايرن‌مونيخ معروف است اما محبوب نيست.

حالا براي تو چرا اينجوري است؟

كساني كه خيلي بي‌علاقگي و پس زدن نشان مي‌دهند بايد ببينيم دليل‌شان چيست. مثلا صرفا دارند روي قيافه قضاوت مي‌كنند. من اينها را روانشناسي كردم. هم نزديکترين شخص در زندگي​ام روانشناس است، هم خودم شرايط را مي​دانم. آنهايي كه قضاوت خيلي منفي مي‌كنند كاملا در اشتباه هستند و كسي كه دفعه اول من را ببيند كاملا نظرش برمي‌گردد. من راجع به اينكه آدم‌ها از من خيلي بدشان مي‌آيد يا خيلي خوش‌شان مي‌آيد نمي‌توانم نظر بدهم چون برمي‌گردد به آن برايند انرژي كه از من ممكن است بگيرد يا سيگنال اشتباهي كه ممكن است بگيرد كه قطعا سيگنال اشتباه را مي‌گيرد.

خيلي از آنها اصلا پيگير كارهايت نيستند و حتي شايد تك و توك آهنگي از كارهايت را گوش دادند. ژست تو، مدل عكس‌هايت را و اين چيزها را دوست ندارند.

خيلي هم خوب است. براي من مهم است كه نهايتا من در اين سال‌ها پيشرفت كرده‌ام و محبوبيتم بيشتر شده است. من كه مسئول فكر مردم نمي‌توانم باشم. من بايد سعي كنم خودم باشم.



مطلب مرتبط:

[h=2]پاسخ فرزاد فرزین به سوالات خصوصی (1)

221737_733.jpg


چقدر برای رفتار، ویترین و استایل خودتان وقت می‌گذارید چون در کار شما بسیار مهم است؟

سوپراستار شدن در هر جایی با هر شرایطی یک پکیج است و به یک موضوع خاص محدود نمی‌شود. ستاره کسی است که در شغلش نسبت به سایر همکاران درجه A دارد. می‌تواند یک جراح مشهور باشد که هم دستمزدش بالاتر است و هم کارش بهتر است. خیلی از افراد در مورد این پکیج نظر خاصی دارند. نظرشان محترم است اما طرز تفکر من بین‌المللی واستاندارد است.

برای طراحی لباس با افراد خاصی کار می‌کنید؟

یک خیاط دارم که خودش طرح می‌دهد یا من طرح‌هایی را پیشنهاد می‌کنم. سال 90 بود که با این فرد آشنا شدم و متوجه شدم کارش خوب است.

این فرد نگاه موسیقایی دارد؟

بله، در همه کنسرت‌های من شرکت می‌کند تا نتیجه کارش را ببیند و ایرادات را برای دفعه بعد پیدا کند. سعی می‌کنم هنگام کنسرت متفاوت باشم. البته این به اين معنا نیست که همه باید متفاوت باشند. مایکل جکسون همیشه متفاوت بود ولی انریکه تی‌شرت می‌پوشد. هر کسی سبک خودش را دارد. دلیل نمی‌شود که دیگران اشتباه می‌کنند. البته معتقدم انریکه هم استایل دارد. خواننده باید این استایل را در رفتار، لباس پوشیدن ، موسیقی و نوع برخورد با مردم رعایت کند.

آدم گرانی هستی؟ یعنی در حرفه شما می‌توان این تقسیم‌بندی را داشت؟

بله، آدم گرانی هستم.

چقدر گران هستید، یعنی مثلا جزو اولین‌ها هستید؟

مدیر برنامه‌ام معتقد است من گران‌ترین خواننده ایرانم ولی نمی‌دانم دیگران چه مبلغی می‌گیرند و وارد این مباحث نمی‌شوند اما گران مفهوم جالبی نیست. می‌توان گفت دستمزدم نسبت به کارم بالا است چون کاری که انجام می‌دهم متفاوت است. شاید برخی از افراد فقط به خاطر ترانه‌های‌شان دستمزد بالایی داشته باشند اما در کنسرت باید چیزی ارائه داد. یکی از انتقاداتی که در کار آخرم شنیدم این بود که چرا کنسرت از ال‌ای‌دی پخش می‌شود؟ مخاطبان انتظار داشتند که مرا مستقیم ببينند نه از طريق ال‌اي‌دی. این ایرادها وارد است. همه یکجور فکر نمی‌کنند. در مجموع اتفاقاتی می‌افتد که یک فرد گران می شود. در غیر این صورت بعد از مدتی دستمزد پایین می‌آید. یعنی تصادفی بالا نمی‌رود. خواننده باید به‌حق دستمزد بالا بگیرد. افرادی که برای موقعیت‌شان تلاش می‌کنند چنین مشکلی را تجربه نمی‌کنند. شاید در حال حاضر خیلی‌ها در کار کنسرت دکور می‌زنند اما در گذشته که من شروع کردم خیلی‌ها با من تماس گرفتند و گفتند که به دنبال این چیزها نباشم. جسارت مبلغ دارد. نه مبلغ مالی، مبلغ موفقیتی. برای به دست آوردن این جسارت باید منتظر خیلی اتفاق‌ها باشید.

به تازگي فيلم يكي از كنسرت‌هايم را بيرون دادم. فكر مي‌كنيد مردم اصلا مي‌دانند همچين چيزي هست. كسي اصلا نمي‌داند. اگر در كشوري خارجي بوديم، شبكه موسيقي داشتيم كه كليپ‌مان را پخش مي‌كرد خيلي زودتر از اين اتفاق‌ها مي‌افتاد. خيلي طول مي‌كشد كه مردم خواننده را بشناسند و متوجه تفاوت‌هاي كار او بشوند. شما مثلا اگر الان كارگرداني بياوريد اثري باكيفيت هاليوودي بسازد، هزينه زياد بكند، آدم‌هاي متفاوت بياورد و... فكر مي‌كنيد نسبت به سينماي ايران موفق نمي‌شود، به نظر من مي‌شود.

كتاب هم مي‌خواني؟

خيلي كم. گاهي كتاب‌ها يا مجلات و مطالب روزنامه‌ها درباره موسيقي را مي‌خوانم ولي كلا اهل كتاب نيستم.

فيلم چطور؟

هر شب فكر كنم 8 تا فيلم مي‌بينم. يكي از حرفه‌اي‌ترين فيلم‌بين‌هاي كل ايران هستم.

هر شب 8 تا فيلم مي‌بيني؟!

آره هر شب 5 تا مي‌بينم و يك سيزن يك سريال را هم تمام مي‌كنم. يعني تا آنجا كه زنده باشم، مي‌بينم.

آخرين فيلمي كه ديدي چي بوده؟

اسمش يادم نيست.

پس اوقات فارغ از كارت را بيشتر فيلم مي‌بيني و تفريح تو فيلم ديدن است؟

تفريح كه فقط فيلم نيست. دوستان قديمي‌ام را مي‌بينم و با آنها معاشرت مي‌كنم. با خانواده اين طرف و آن طرف مي‌رويم. رستوران مي‌رويم. مي‌دانيد كه ما آنقدر تفريحي نداريم.

خیلی از خواننده‌ها برای اینکه بتوانند کنسرت‌های ارگانی را هم اجرا کنند در زمینه لباس پوشیدن نکاتی را رعایت می‌کنند. برای تو پیش نیامده؟

لباس پوشیدن من در کنسرت با عرف جامعه تناقضی ندارد. در برنامه‌های دولتی هم اجرا دارم. من را با همین شخصیت قبول کرده‌اند. قرار نیست شبیه به چیز خاصی باشم. در عین متفاوت بودن باید با عرف جامعه هماهنگ شوم. لباس‌هایم نامناسب نیست. مردم از این مدل لباس‌ها برای روی صحنه خوش‌شان می‌آید. هر جایی لباس خاص خودش را دارد.

حسام نواب‌صفوی مهمان گروه‌تان بود؟

حسام نواب‌صفوي سورپرایز گروه ماست. دو بار در کنسرت تهران حضور داشت. این موضوع را کنار نگذاشته‌ام. هیچ موقع نمی‌گویم که قرار است او را کجا وارد کنم اما به هر حال در موقعیت‌های ساده از حسام استفاده نمی‌کنم.

221740_901.jpg


سورپرایزهای دیگری هم داری؟

قطعا دارم. اصولا در زمینه کنسرت کارهایي شبیه به هم انجام نمی‌دهم. کار دفعه بعدی من به طور حتم متفاوت است. اگر سالن مورد نظر و شرايط خاص در اختيارم قرار گيرد.

زمانش کی است؟

اواسط دی که در بهمن و اسفند همان برنامه را تمدید می‌کنم چون ارزش دارد افرادی که ندیده‌اند آن را ببينند. اولین کنسرت پاپ است که در سیستم خاصی اجرا می‌شود.

همیشه یک کار شش و هشت در آلبوم​هايت داري...

این بار کار شش و هشت‌تری دارم. دفعه قبل «باتو» را کار کرده بودیم که کار خوبی بود. در هر آلبوم فضاها متفاوت می‌شود ولی در مورد شش و هشت ممکن است خیلی تفاوت پیدا نکند.


باشگاه هم زياد مي‌رويد؟

تهران باشم هر روز مي‌روم.

رژيم غذايي خاصي داريد؟

بله. البته رژيمي كه من دارم به درد همه نمي‌خورد چون بايد درصد چربي بدنم را الان كم كنم. من يك زماني خيلي چاق شده بودم و نزديك 100 كيلو بودم. همين كنسرتي كه الان فيلمش بيرون آمده 98 كيلو بودم.

الان چند كيلو هستي؟

86 كيلو هستم.

نزديك 14 كيلو كم كردي؟

بله، البته زمان برد. دي سال قبل رژيمم را شروع كردم. بعد اين وسط‌ها دوباره يك ذره هم چاق شدم. موقع جشنواره 5 كيلو كم كردم. به كنسرت ارديبهشت‌ كه رسيدم كمي چاق شدم. خلاصه الان 14 كيلو نسبت به 9 ماه پيش كم كرده‌ام.

از آن مدل‌هايي هستي كه هر غذايي از فست‌فود و... ببيني، مي‌خواهي؟

رژيم گرفتن خيلي سخت است و بايد اراده داشته باشي. الان كه البته همه مي‌روند از اين عمل‌هاي ساكشن، ليپوليز و... مي‌كنند و راحت شده‌اند. ما كه آمار همه را داريم ولي من خدايي ورزش مي‌كنم و رژيم دارم. یک مربی دارم که ناظر فدراسیون جودو و بدنسازی است و خیلی علمی کار می‌کند.

اسمش چیست؟

آقای محمد ظهیری. خیلی علمی تمرین می‌کنیم و تمرینات‌مان به شدت سنگین است. تحرک‌مان بالاست. این است که وقتی طراحی بدنم را شروع و وزنم را کم کردم فرم بدنم را تغییر دادم، به این نتیجه رسیدم که درصد چربی زیاد و عضلات بزرگ را فراموش کنم و به اندام متناسب‌تری برسم. شغلم هم طوری است که این نوع اندام برای من مناسب‌تر است.

در مورد رضا گلزار توضیح دهید و اینکه چطور شد وارد کنسرت شما شد؟

رضا گلزار را به این جهت قبول دارم که وقتی در مدتي طولان سینمای ایران سوپراستار نداشت نیمی از بودجه فیلم‌ها از رضا گلزار به دست می‌آمد. در حال حاضر سینمای ایران از لحاظ درآمدی افت زیادی داشته است. البته فیلم خوب هم کم می‌بینیم. درصد بینندگان سینمایی پایین آمده است. من فیلم‌های ایرانی را دیده‌ام، حتی آنهایی را که جایزه گرفته‌اند را با دقت تماشا کرده‌ام. خوب نیستند چون در مقایسه با فیلم‌های روز دنیا به نظرم ضعیف هستند. اگر موسیقی ما در سطح پایینی باشد انتقادهای زیادی را می‌شنویم. موسیقی ما کمتر از 10 سال است که کارش را دوباره بعد از 20 سال خاموشی شروع کرده، آدم‌های جدیدی آمده‌اند که بخشی از آنها تحصیلات نداشتند و عده‌ای شرایط کار حرفه‌ای را نمی‌دانستند.

چطور با رضا آشنا شدي؟

کلوپی داشت که چند بار آنجا می‌رفتم. فریدون و حمید جاوید آنجا بودند. با این وجود خیلی آشنایی نداشتیم. امير ميلاد نيکزاد (رهبر ارکستر من) گفت که رضا می‌خواهد با توآشنا شود و به نظرم کنسرت دعوتش کنیم تا باب آشنایی بیشتر باز شود. باهم صحبت و خوش وبش کردیم تا شاید بابی برای کارهای مختلف باشد.

ممکن است در سورپرایز بعدی‌تان گلزار هم باشد؟

به شرایط زیادی بستگی دارد. باید صبر کنیم. مانند علی دایی که وقتی از زمین بیرون می‌رفت بقیه فکر می‌کردند حالا چه کسی گل می‌زند. مهم‌ترین بازیکن تاریخ فوتبال‌مان علی دایی است. در واقع گلزار هم در سبک خودش مانند علی دایی است. او منتقدان زیادی داشت. به هر حال نمی‌توانیم بگوییم همه آدم‌ها کامل هستند ولی باید از امتیازاتی که داریم استفاده کنیم. ما عادت داریم که قدر داشته‌های‌مان را نمی‌دانیم ولی وقتی آنها را از دست می‌دهیم افسوس می‌خوریم. این اتفاقات پیش می‌آید اما مسائل شخصی هر فردی به خودش بستگی دارد.

در کنسرت همکاران‌تان شرکت می‌کنید؟

گاهی اوقات شرکت می‌کنم. امسال به کنسرت سیروان رفتم و سال گذشته در کنسرت مازیار فلاحی شرکت کرده‌ام.

آنها دعوت کردند یا خودتان دوست داشتید؟

همیشه دعوت شدم.

به کسی می‌گویید که کارهای‌تان را گوش کند، نظر این افراد برای‌تان مهم است؟

این کار را از آلبوم شانس شروع کردم. وقتی آلبوم به مرحله‌ای برسد که تقریبا تکلیفش معلوم شود، نظر سایرین را می‌پرسم و نظرسنجی مي‌كنم. البته از افرادی که موسیقی گوش می‌کنند. سلیقه مردم برای ما در اولویت قرار دارد. از 50 یا 60 نفر نظر می‌پرسم.

اگر بگویند آهنگ خوب نیست چه کار می‌کنید؟

این اتفاق افتاده است. تعدادی از نزدیکانم آهنگ را گوش می‌دهند و به آنها می‌گویم روی کاغذ بنویسند تا کسی تعارف نکند. کاری بوده که از 50 نفر 45 نفر گفته‌اند خوب نیست. در نتیجه کار را بیرون گذاشتم.

هوادارانت دوست دارند با توعکس بگیرند و حرف بزنند. اگر مجله ما چنین شرایطی را فراهم کند، استقبال می‌کنی؟

بله، حاضرم. در گذشته هم چنین کارهایی انجام می‌شد که بابش از بین رفت. در ایران قوانینی وجود دارد. جاهایی می‌شود این کار را انجام داد. فقط باید هماهنگی‌ها انجام شود. به نظرم کار قشنگی است. اگر شرایط از لحاظ انتظامی و انتخاب مکان مناسب باشد قطعا ممکن است.

221738_458.jpg


افرادی که در بیشتر در کنسرت‌های تو شرکت می‌کنند نسبت به سایرین برتری ندارند و حق‌شان نیست که به تو نزدیک تر شوند؟

اینطور فکر نمی‌کنم. من اینطور مقایسه نمی‌کنم. همه طرفدارانم را در یک سطح می‌بینم. یکی زودتر با موسیقی من آشنا شده و ديگري دیرتر. نمی‌توان گفت که عده‌ای برتری دارند. اینکه موهبتی را خدا عرضه کرده که 5 نفر از کسانی که شما را نمی‌شناسند از ته قلبشان ابراز علاقه کنند و شخصیت‌تان را دوست داشته باشند، باید خدا را شکر کرد. همه این اتفاق‌ها را دوست دارند و من هم همین‌طور. یکی از طرفداران از من پرسیده بود از زندگی‌ات راضی هستی؟ معلوم است که راضی‌ام. اصلا چه دلیلی برای نارضایتی وجود دارد. مشکلات کوچک و روزمره برای هر کسی پیش می‌آید. گاهی اوقات دیده‌ام که افراد مشهور در بهترین شرایط هم دچار افسردگی می‌شوند. خوشی زیر دل‌شان می‌زند. این اتفاق برای من نمی‌افتد چون در قانونی که برای زندگی‌ام گذاشته‌ام هنوز به هدف اصلی‌ام نرسیده‌ام و فاصله دارم. هر فردی تعریف می‌کند که قله آرزوهایش چه ارتفاعی باید داشته باشد.

بهترین صفت اخلاقی‌ات چیست؟

در کارم انتقادپذیر و صبورم.

بدترین صفت اخلاقی‌ات و نقطه ضعفت کدام است؟

درست که صبورم ولی گاهی اوقات زود عصبانی می‌شوم. با توجه به اینکه اطرافیان زیاد به من می‌گویند سعی کردم این اخلاق را تغییر دهم چون کلا فردی هستم که در دلم چیزی نیست و با نیت قبلی حرفی را به کسی نمی‌زنم. البته این خصیصه منفی را تا حدود زیادی کم کرده‌ام.

قله آرزویت کجاست؟

توان این را دارم که در برنامه‌های بین‌المللی دیده شوم.

یعنی آرزویت حضور در «گرمی» است؟

گرمی یکجور اسکار محسوب می‌شود. بله، چرا که نه. اگر شرایط فرهنگی ما بهتر باشد برای کار کردن با سیستم بین‌المللی اینقدر مشکل نداشتیم. مشکل دیگر این است که تبلیغات ما در سراسر دنیا دیده نمی‌شود. چرا بايد موسيقي كه مورد تاييد ما نيست در دنيا معروف‌تر و همه‌گير باشد. براي اينكه آنها دارند تبليغ مي‌شوند. سياست ما غلط است. دليل هم اين است كه روي كار آنها هيچ‌گونه نظارتي وجود ندارد. نظارت يعني اينكه در چارچوب عرف مملكت باشد، فقط همين.

شايد اينها مربوط به آن موارد شرعي است كه اشكال گرفته مي​شود؟

نه، مورد شرعي نيست. هنر موسيقي از دل طبيعت و آفرينش خداوند به وجود آمده‌اند. آن چيزي كه ما روي آن صحبت داريم كلام و شعر و متن ترانه‌هاست كه ممكن است باعث شود موسيقي از حالت مثبت خارج شود و اثر منفي بگذارد. يعني موسيقي ابزاري براي تبليغ يك چيز منفي بشود. اينجاست كه نظارت بايد صورت بگيرد كه اميدوارم اين اتفاق در آينده بيفتد. آن چيزي كه در دنيا تبليغ مي‌شود طبيعتا آن چيزي نيست كه ما مي‌خواهيم و روي آن نظارتي نداريم. بايد سعي كنيم اين امكان را به وجود بياوريم كه موسيقي ما هم بتواند با آن ارزش‌هايي كه مورد تاييدمان است در دنيا امكان مطرح و ديده و شنيده شدن را پيدا كند. ما بايد از يك سو تبليغ كار خودمان را بكنيم و از سوي ديگر سعي كنيم به آن بسته استاندارد جهاني برسيم.

پس شانس مثلا حسين عليزاده با آن مدل فوركولور و سنتي براي ورود به ماركت جهاني بيشتر است؟

نه، اشتباه نكن. مسئله ما فوركولور يا غيرفوركولور بودن نيست. موسيقي پاپ دنيا چارچوبي دارد. مي‌توانيم المان‌هايي از موسيقي فوركولور يا سنتي كشورمان را در چارچوب موسيقي پاپ بين‌المللي بیاوريم اما قواعد جهاني پاپ را بايد رعايت كنيم. آنجا پروداكشن عظيم دارند، گروه مشاورين دارند و كمپاني‌هاي بزرگ پشت سرشان هستند. اما اينجا اصلا هنوز كمپاني به آن معني واقعي و جهاني‌اش نداريم. كمپاني‌ها اينجا فقط به دنبال منافع مالي​شان هستند. نمونه‌هايش را الان داريد مي‌بينيد.

ولي خيلي از خواننده‌ها را هم همين تهيه‌كننده‌ها معروف كرده‌اند و كمك كردند اولين آلبوم رسمي‌شان منتشر شود.

مثلا؟

رضا صادقي

رضا صادقي آن زمان كه با من «هم وطن» را كار كرد «مشكي رنگه عشقه» را خوانده بود و خيلي معروف بود، فقط مجوز نداشت.

خب، تهيه‌كننده هم دنبال منافع خودش است و بايد اين زرنگي و رندي را داشته باشد.

بله ، بايد داشته باشد و دمش هم گرم اما او بازاري است و خواننده هنرمند است. فرق اين دو در اين است. من وارد اين مقولات نمي‌شوم. اگر ما بخواهيم وارد مارکت جهاني شويم بايد ابزارش را هم تهيه کنيم.

خيلي دور به نظر مي‌آيد.

دور نيست، ما دورش كرديم. به هر حال من كار خودم را مي‌كنم و براي آلبوم جديدم برنامه خاص خودم را دارم. اگر من سه تا قطعه انگليسي به آلبومم اضافه كردم دليلش اين نبوده كه مردم ايران انگليسي گوش بدهند تا مثلا انگليسي‌شان تقويت شود. برنامه‌ريزي كردم و مي‌خواهم به اهدافي در راستاي رسيدن به ماركت جهاني برسم. بسيار هم كار سختي است.

فوتبالي هستيد؟

بله، فوتبال را دوست دارم.

شنيديم پرسپوليسي و بارسايي هستي، درست است؟

در زمينه تيم‌هاي خارجي من رئال را هم دوست دارم.

الان اين را مي‌گوييد كه طرفداران رئال ناراحت نشوند؟

نه، زماني واقعا رئالي بودم اگر الان مصاحبه‌هاي 5، 6 سال پيش را بخوانيد، مي‌بينيد كه يك دوره‌اي رئالي بودم. هر تيمي كه باحال باشد من آن طرفي مي‌شوم. مثلا دوره‌اي عاشق منچستر يونايتد بودم. ايراني نيستند كه من روي آنها عرق خاصي داشته باشم.

الان بارسايي هستي؟

الان بارسلونا را دوست دارم.

221739_797.jpg


و پرسپوليسي؟


پرسپوليسي كه هميشه بودم و هستم ولي چه پرسپوليسي بود آن پرسپوليس.

پرسپوليس زمان استانكوويچ؟

آن زماني كه علي كريمي آمد و كاويانپور و حتي قبل از آن، زماني كه خود علي دايي و كريم باقري و اينها بودند. بازيكن‌هاي محبوبي داشتيم. من بازيكن خوب را تحسين مي‌كنم. با اينكه استقلالي نيستم فرهاد مجيدي را هميشه دوست داشتم. اينها بازيكنان خوبي بودند. الان علي كريمي از پرسپوليس به تراكتورسازي رفته شما به من بگوييد كجاي دنيا چنين اتفاقي مي‌افتد. يك بازيكن ستاره و مشهور پرسپوليسي آخرين سال بازي‌اش براي چه بايد به تيم ديگري برود.

مسابقات فوتبال را دنبال مي‌كنيد؟

مجبورم ديگر. نمي‌شود كه نديد.

پرسپوليس قهرمان مي‌شود؟

والا من الان تنها دليلي كه بازي پرسپوليس را نگاه مي‌كنم، به خاطر علي دايي است. شايد علي دايي بتواند كاري كند. نمي‌گويم بازيكن خوب ندارند ولي نقش كليدي الان با علي دايي است.

چه چيزي در زندگي به شما آرامش مي​دهد؟

موسيقي و زندگي در کنار کساني که دوستشون دارم و کامنت​هاي طرفدارانم؛ در آخر تشکر مي ​کنم از ميلاد صفرزاده (مدير سايت) ، زايا سليمان (مدير برنامه​هايم) و همچنين گروه شُک که نيمه بيشترل از زحمات اجراهاي من را انجام مي​دهد.

تا به حال شده آهنگی را شنیده باشید و پیش خودت بگویی که ای کاش ترانه یا موسیقی آن مال من بود؟

بله، خیلی از آهنگ‌ها بوده، در آلبوم غریبه فریدون یکی، دو قطعه بود که دوست‌شان داشتم ولی به درد صدای من نمی‌خورد. دوست داشتم که چنین ترانه‌ای مال من بود اما اگر من می‌خواندم خراب می‌شد. غیر از این در ایران مورد دیگری یادم نمی‌آید.

از کنسرت‌های خارجی هم الگو می‌گیرد، در این کنسرت‌ها شرکت می‌کنی؟

معلوم است که الگو می‌گیرم. همان‌طور که در فوتبال هم از خارجی‌ها الگو می‌گیریم. آنقدر توانایی ندارم که در همه کنسرت‌های خارجی شرکت کنم. پیش آمده اما تعدادش محدود بوده است. فیلم‌های کنسرت‌ها را تماشا می‌کنم. از کارهای اپرا گرفته تا پاپ، کلاسیک و...

نظرت راجع به مجله «زندگي ايده‌آل» چيست؟

«زندگي ايده‌آل» مجله موفقي است. اولين مجله سبك زندگي ايران است. مجله خوبي است. من فكر مي‌كنم قسمت‌هاي مربوط به سبك زندگي آن بسيار خوب است. مثلا من شماره قبل مجله را مثل هميشه گرفتم و داشتم مي‌خواندم که معرفي يك عطر جديد را ديدم كه از آن عطر خوشم آمد و رفتم آن عطر را تهيه كردم. مجله مطالبي خوب با كارآيي بالا و به دردبخور دارد. قسمت هنري به نظرم معمولي است. اما در قسمت موسيقي ضعيف هستيد. شايد نظرتان اين است كه خوراك جامعه در همين حد است كه البته نظر من مخالف اين است چون وقتي از كنسرت‌ها استقبال مي‌شود اين به آن معني است كه مردم به اين حوزه علاقه دارند. اين چيزي كه الان داريد به نظر من كم است. بايد مثلا كنسرت‌ها خودش يك بخش باشد. ما خودمان در رسانه‌ها موسيقي را سانسور مي‌كنيم چه در مجله شما و چه در اكثر مجله‌ها. من معتقدم حالا كه شرايط مهياست و ديدها بازتر شده ما هم بايد موقعيت‌مان را تثبيت كنيم و كار درست ارائه بدهيم.


 
بالا