• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

پاییز سرد سینمای ایران/ صف‌های سینما آرزو شده است

*pooneh*

متخصص بخش سینما،تلویزیون و تئاتر
[h=3]پاییز امسال سینمای ایران هم گذشت و فروش فیلم‌ها همچنان ناامیدکننده است. صف‌های شلوغ در حال تبدیل به یک آرزو در سینمای ایران است.
20131216231818_105.jpg


به گزارش سینما خبر؛ فصل پائیز، همواره یکی از بهترین زمان های اکران، نه تنها در ایران بلکه در سینماهای اروپا و آمریکای شمالی نیز هست.در ایران به دلایلی چون فضای فرهنگی مدارس و دانشگاه ها و نقش تبلیغات دهان به دهان توسط قشر دانش پژوه جامعه، بسیاری از تهیه کنندگان خواستار اکران فیلمشان در پائیز برگ ریز می باشند. اما پائیز امسال با شرایط نرمال خود کمی فاصله داشت چرا که سرمای زودرس به همراه آلودگی بسیار زیاد هوای کلان شهرها، فرارسیدن ایام عزاداری محرم و صفر و مسابقات ملی والیبال و فوتبال در کنار اتفاقات هسته ای موجب شد تا بسیاری از مردم، به شکلی خواسته و ناخواسته، نتوانند به صرف سینما رفتن از خانه هایشان بیرون بیایند.
تمام این اتفاقات دست به دست هم داد تا فروش فیلم ها در این فصل، سرشکن شود و فروش شوکه کننده غیرقابل انتظاری توسط هیچ فیلمی صورت نگیرد اما از آن سو، بودند فیلم هایی که انتظار فروش بسیار بیشتری از آنچه به دست آوردند، از آنها می رفت اما این شرایط، حداقل یک مزیت برای آنها داشت و آن اینکه آن دسته از فیلم های کیفی ضعیف، ایرادشان را در پشت این شرایط بغرنج پنهان کردند و به مانند سایر فیلم های خوش ساخت که در گیشه مغموم واقع شدند، همرنگ معترض نسبت به این جریان شدند.
ضمن اینکه در شش ماه دوم سال، فیلم هایی در سینماهای آزاد به نمایش در می آیند که عمدتا فیلم های درخور توجهی نیستند و نمی توانند برای خود سرگروهی داشته باشند به همین علت است که فروش فیلم ها در حالت طبیعی اش، در نیمه دوم سال، از افت چشمگیری نسبت به شش ماهه اول سال برخوردار می گردد.
با این حال در پائیز امسال، 17 فیلم به روی پرده رفت که یک آمار نرمال در زمینه نمایش فیلم است اما به جز یکی، دو مورد، مابقی فیلم ها نتوانستند اقتصاد چندان گرمابخشی را برای این فصل زیبا رقم بزنند.
در ادامه به تحلیل کوتاه از هر یک از این فیلم ها خواهیم پرداخت با این توضیح که تقدم و تاخر نام فیلم ها بر مبنای زمان اکران آنها از ابتدای مهر تا انتهای آذر می باشد.
دربند
"دربند"، اولین فیلم پائیزی سینمای ایران است که هنوز در 7 سالن سینمای تهران به اکران خود ادامه می دهد و توانسته بیش از یک میلیارد تومان فروش داشته باشد.گیشه ای غیرقابل تصور برای کارگردان محبوب که فیلمش در رقابتی تنگاتنگ با "گذشته" اصغر فرهادی از معرفی به اعضای آکادمی اسکار باز ماند.نخستین مولفه آشکار فیلم، نگاه جدید شهبازی به موضوع کلاسیک تناقض های میان دو نگاه سنتی و امروزی است. یک روایت سیال با داستانی فاقد پیچیدگی های بصری اما پر از پیچ و خم های دراماتیک که مخاطب را تا دقایق انتهایی داستانی در اوج نگه می دارد؛ یک فیلم ایرانیزه با در نظر گرفتن کارکردهایی که چندان وفادار به عصر و زمانه خاصی نیست.شهبازی توانست با این فیلم، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره سی و یکم فجر را از آن خود نماید. بزرگ مرد کوچک
یکی از فیلم هایی که فروش فوق العاده ضعیفی در اکران پائیز داشت.اولین تجربه بلند سینمایی "صادق صادق دقیقی" که در حوزه دفاع مقدس ساخته شده بود و محوریت قصه، زندگی شهید "بهنام محمدی" را روایت می کرد البته از ضعف قصه پردازی رنج می برد و مانند بسیاری از فیلم هایی که فقط قصد بولد کردن قهرمانان خود بر مبنای شخصیت اجتماعی آنها را دارد عملا هیچ تلاش دراماتیکی در جهت نشان دادن رفتار حقیقی قهرمان در این فیلم از خود نشان نداد. همه چیز به مثابه آسمان ریسمان بافتن هایی بود که از همان ابتدا، مخاطب می توانست به راحتی حدس بزند که فیلم در انتها قصد تبیین چه رویکردی را دارد.این شکل قهرمان پروری در سینمای ایران، حداقل از اواسط دهه هشتاد تاکنون کاملا منسوخ شده است.
بشارت به یک شهروند هزاره سوم
فیلم "محمدهادی کریمی" که هم اکنون تنها 3 سالن سینمایی را در اختیار دارد، فروشی 300 میلیونی را به خود می بیند.فیلم نه چندان مطرحی که قرار بود در حیطه خطوط قرمز اجتماعی حرکت کند اما دست به نشانه سازی زد و همین کار، اجازه بارور شدن فیلمنامه را نداد.در تمام این فیلم، مخاطب به جز چندین نشانه شیطان پرستی، تلاش داستانی خاصی را مشاهده نمی کند.انگار تمام این آدم ها دور هم جمع شده بودند تا از برخی اله مان های شناخته شده این جریان، رونمایی کرده باشند.در چنین فضایی است که حتی پلیس هم بسیار پائین تر از شکل کلاسیکش به تصویر کشیده شد و همین تنزل رفتاری بسیاری از آدم های تیپیکال فیلم سبب شد تا مخاطب به جای آنکه با فیلم رفتارشناسانه ای مواجه باشد، در جای جای فیلم، با صدایی بلند بخندد و از تماشای آن پشیمان باشد.این فروش 300 میلیونی فیلم نیز مطمئنا تنها به دلیل حضور بازیگران نام آشنای آن و تبلیغات فراوانش حاصل شده است.
گناهکاران
"فرامرز قریبیان" که پس از "چشم هایش"، دیگر فیلمی نساخته بود، این بار با دستی پر به دنیای کارگردانی لبخند زد.فیلمی که به مدد فیلمنامه سنجیده و ریتم اجرایی پرشتابش، یکی از بهترین فیلم های اکران شده سال 92 لقب می گیرد اما متاسفانه به دلیل تبلیغات نه چندان خوب برای این فیلم و محدودیت اکران آن در شهرستان ها، "گناهکاران" نتوانست به فروشی بیشتر از 200 میلیون تومان دست یابد؛ البته این روزها، فیلم در برخی از شهرستان ها به روی پرده رفته است.اتفاق خوب رفتاری این فیلم، هر دو گروه مجرم و پلیس را شامل می شد به نحوی که در این فیلم، نه متهم، سر و شکل متهمان همیشگی سینمای پلیسی را داشت و نه پلیس، همان پلیس های همیشگی بود که با عملکرد خود زمینه را برای پیشبرد کذایی درام رقم می زد. فارغ از این اتفاق، فیلم یک غافلگیری بزرگ را نیز برای پایان بندی خود کنار گذاشته بود که این مهم در کنار بازی های خوب بازیگران، ریتم پرشتاب روایت، تصویربرداری قابل توجه و کارگردانی زبردستانه قریبیان در رعایت میزانسن هایی متغیر و متناسب در صحنه های خارجی، سبب شد تا "گناهکاران" ضمن ساختارشکنی در سینمای پلیسی، به یکی از بهترین های اکران 92 نیز تبدیل گردد.فیلمی که البته فروش نکرد.
578 روز انتظار
فیلمی که زیر 10 میلیون تومان فروش کرد.ضعف های مفرط به همراه زمان بد اکران و عدم تبلیغات کافی برای این فیلم سبب شد تا این فیلم که مدت زمان زیادی از ساخت آن گذشته بود حتی نتواند پول چاپ بنرها و تراکت های خود را به دست آورد و اینگونه، شکست سنگینی در گیشه به خود ببیند.
خاک و مرجان
آخرین ساخته اکران شده "محمد اطیابی" در کمال تعجب، شکست سنگینی در گیشه متحمل شد. فیلمی که تفسیر جدیدی از افغان ها در سینمای ایران به عمل می آورد چرا که فیلم تلاش نمی کند تا به مانند آثار مشابه، تنها بر فقر مادی و نبود امکانات رفاهی این ملت در نتیجه جنگ و ناامنی اشاره کند بلکه بیشترین توجه آن بر فقر فرهنگی آنان است که در نتیجه آن، فقر مادی نیز به وجود می آید.فیلمی که مستقیما به سراغ خرابه های جنگ آمریکا نمی رود و موضوع طالبان و ناامنی های رایج در این کشور را دستمایه قرار نمی دهد و حتی شخصیت اول مرد را کسی معرفی می کند که برعکس آنچه تا به امروز از مردهای افغان در سینمای ما نشان داده شده، پس از مرگ همسرش، دیگر، همسری اختیار نمی کند و برعکس سایر مردهای افغان سینمای ایران که رابطه چندان خوبی با دختران ندارند، با دختران خود به شکلی احترام آمیز برخورد می کند.این فیلم با این تفسیر جدید و جریان ساز، مستحق بیشتر دیده شدن بود. تا ببینیم در اکران افغانستان فیلم چه اتفاقی می‌افتد آزادراه
فیلم "عباس رافعی" فیلمنامه خوبی داشت اما بازیگر چهره ای نداشت تا بتواند به فروش قابل توجهی در گیشه دست یابد.فیلمی که توانست بر مبنای نیاز خود، برای مخاطبش، داستان سازی کند و با توجه به سوژه نه چندان متفاوتی که داشت، روایت جذاب کننده ای را برای مخاطب تعریف کند؛ یک اثر کاملا معمولی که شاید اگر از بازیگران مطرحی استفاده می کرد، می توانست فروش به مراتب بیشتری نسبت به 61 میلیون فروش گیشه ای خود به دست آورد.
ترنج
فیلم "مجتبی راعی" با توجه به تعریف خاصی که از برخی مفاهیم دینی و اعتقادی به لحاظ بصری ارائه کرده بود، نتوانست فروش قابل توجهی داشته باشد.مشکل اصلی فیلم هم خیلی راحت به چشم می آمد؛ فیلم در کنار تمام تلاش های هنرمندانه ای که برای بیان بصری رخدادهایش به کار گرفته بود، نتوانسته بود در شکل قصه پردازی های خود نیز، همسطح با این میزان عمل کند و همین عدم توازن میان جلوه های بصری و شکل درام داستان سبب شد تا این فیلم برای مخاطب، بسیار حوصله سربر باشد و به همین جهت، استقبال زیر 30 میلیون تومانی که از این فیلم به عمل آمد، برخاسته از همین شرایط آن بود.
استرداد
"استرداد" یقینا یکی از بهترین فیلم های اکران شده در سال 92 است که متاسفانه فروش چندان چشمگیری تا به امروز نداشته است.فیلمی که به شدت وفادار به درام است و از چارچوبه های تعریفی آن عدول نمی کند.داستان سرراستی دارد که اتفاقات فرعی آن، پرمایه کار شده.بازی درخور تحسین "حمید فرخ نژاد" که با زبان بدن (عمدتا میمیک صورت) ارائه کرده، در خوب درآمدن حوادث فیلم تاثیرگذار است.فیلم، حادثه ای تاریخی را به تصویر می کشد بدون آنکه بخواهد نقش درام را به بهانه مستند بودن وجه داستانی اش، کمرنگ نماید و به این ترتیب، سینمای تاریخی ایران را با دم جدیدی مواجه سازد که با نمونه های همیشگی و مشابهش، تفاوت های ساختاری و ایدئولوژیکی بنیادینی دارد. یکی دیگر از وجوه ثمربخش فیلم، گریزهای رندانه ای بوده که سبب رخ دادن غافلگیری های هیجانی انتهای فیلم شد.فیلم، حتی در شکل پایانبندی خود نیز کلیشه ای عمل نکرد و ضمن آنکه مخاطب را، تا سکانس انتهایی، تشنه حل معما نگه می دارد، سوپرایزهای متوالی ای را نیز نشان می دهد که این طرح غافلگیری، به یک طرف و رعایت اصولی و منطق روایی آن از طرف دیگر سبب می شود تا "استرداد" یکی از بهترین ساخته های دهه اخیر فارابی لقب بگیرد.فیلمی که متاسفانه در گیشه، شروع چندان رضایت بخشی نداشت و تاکنون به مرز فروش نیم میلیارد تومان در سراسر کشور رسیده است.
نازنین
ساخته اجتماعی جدید "پویافیلم"، به لحاظ فروش، در رقابتی تنگاتنگ با "استرداد" قرار دارد و طبق گفته پخش کننده این فیلم، حتی کمی بیشتر از این فیلم فارابی نیز فروخته است."نازنین" فیلم مخاطب پسندی است که در این وانفسای جریان رکود در سینما مخاطب با عود کردن عرق محبوبیت سینمای بدنه، از این فیلم استقبال به عمل آورده و با وجودی که پس از این فیلم، آثار دیگری نیز به گردونه اکران درآمده اند، حمایت خود را از این فیلم ادامه می دهد. تنهای تنهای تنها
نخستین ساخته بلند سینمایی "احسان عبدی پور"،با توجه به امکانات یک فیلمساز شهرستانی، بسیار خوب ساخته و پرداخته شده شده بود اما فیلم شاهکاری نبود "تنهای تنهای تنها" فیلم سالمی است که بر مبنای درام خاصی استوار نیست و تنها وجه دیالوگ های طنز فیلم سبب می شود تا مخاطب به دلیل حضور قهرمان (که به شکلی کمرنگ مطرح می شود)، به آن دیالوگ ها، واکنش خوبی نشان دهد وگرنه دیالوگ ها، تماما، پیش از این در محاورات روزمره و یا در فیلم های دیگر مورد استفاده قرار گرفته بودند و تنها فضاسازی های متاثر از حضور "رنجرو" است که به این دیالوگ ها، روح طنازانه ای می دهد که در تقابل با دیگر شخصیت ها، وجه طنزش دوچندان می شود. بی انصافی است اگر نگوئیم عبدی پور از نظر کارگردانی، در نخستین ساخته سینمایی اش، بسیار خوب عمل کرد و عمده اشکالات، به همان معضل همیشگی یعنی فیلمنامه و عدم ارائه درامی که فیلم در لحظاتی، (مانند سکانس های عاطفی یا سکانس های مواجهه رنجرو با زن روس) به شدت نبود آن را احساس می کند، برمی گردد. فیلم تا امروز، 90 میلیون تومان در تهران فروش داشته است. عملیات مهدکودک
"فرزاد اژدری" با ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود، "سلام بر فرشتگان" نشان داد که به قصد رونمایی از افق جدیدی در سینمای کودک وارد این حوزه شده است؛ افقی که با توجه به گسترش مدرنیته و تاثیرات مستقیم آن بر زندگی کودکان، تا به امروز، چندان نمودی در سینمای کودک نداشته و فعالان این حوزه همچنان ترجیح می دهند بر مدار همان مولفه های قدیمی این حوزه کار کنند اما آنچه در "سلام بر فرشتگان" نشان داده شد، شکل صحیحی از فضای فانتزی و درامی کودکانه بود که به مدد بخش موزیکال اثر، تقریبا تمام خواسته های کودکان امروزی را برآورده می کرد.آن فیلم با نقص هایی هر چند کوچک در شکل کارگردانی، مقدمه ای شد بر "عملیات مهد کودک" که تصویر درست تر و کارآمدتری از تلفیق این سه عنصر بسیار مهم ژانر کودک به مخاطب خود ارائه می داد به شکلی که حتی این فیلم را در زمره بهترین های سینمای کودک با توجه به درک صحیح آن از نیاز روز کودکان و تلاش بر همسویی درامی اصولی با آن حوادث فانتزی و کودکانه، به شمار آورد.غنیمتی که سبب پیشرفت سینمای مهجور کودک می شود اما متاسفانه فروش 275 میلیونی این فیلم در تهران با توجه به بودجه یک میلیارد و دویست میلیونی اش، آن هم در فصل فعالیت مدارس و دارا بودن 16 سالن سینما در تهران، نمی تواند چندان جالب توجه باشد.
آسمان زرد کم عمق
"آسمان زرد کم عمق"، به جز موسیقی "حسین علیزاده" و تا حدودی بازی فراتر از انتظار "حمیدرضا آذرنگ"، تقریبا هیچ مولفه خاص دیگری ندارد.دو تیپ اصلی فیلم تا یک سوم ابتدایی، مشغول معاشقه ها و شوخی های پیش پا افتاده ای هستند که عملا هیچ پیشبردی در جریان درام ندارند و قصه فیلم، دقیقا از سکانسی که ماشین عروس وارد حیاط خانه می شود، کم کم شروع شده و از آنجا به بعد است که مخاطب حس می کند که دارد اتفاقاتی در فیلم رخ می دهد که البته تعداد این اتفاقات در فیلم، خیلی کمتر از انگشتان یک دست است که به راحتی هم می توان آنها را نام برد: موضوع تصادف، موضوع زندان رفتن مهران و در نهایت موضوع اختلالات درونی و روحی غزل.موضوع تصادف که برای لحظاتی، مخاطب را از یک فیلم کسل کننده جدا کرده و او را امیدوار به در پیش رو بودن سکانس هایی چالشی و پراوج می کند اما این امید، خیلی زود، نقش بر آب می شود. موضوع زندان نیز تنها در حد اشاره باقی می ماند و در انتها مخاطب در می یابد که همین دو موضوع پیش آمده نیز به عنوان جریانی برای رسیدن به موضوع اختلال غزل مطرح شده است و هیچ یک مستقلا، به عنوان داستانک فیلم محسوب نمی شوند. هر چند توکلی با فیلم هایی که ساخته، قصد تجربه گرایی در گونه های مختلف را دارد اما عنصر مشترک در تمامی آثار این کارگردان جوان، فضای سردی است که هم گریبان آدم های داستان را می گیرد و هم برای مخاطب، محسوس است.این سردی، این بار بیشتر از هر فیلم دیگری احساس می شود که البته وجود نریشن های فوق العاده زیاد در این فیلم، این سردی را بیش از حد طاقت فرسا می کند.فروش این فیلم تاکنون در سینماهای تهران کمتر از 180 میلیون تومان بوده که با توجه به برند نوظهور کارگردان و حضور بازیگران چهره فیلم، عملا یک شکست بزرگ محسوب می شود.
ابرهای ارغوانی
یکی از فیلم هایی که هفته گذشته به اکران درآمد و در سه روز، نزدیک به 18 مییلیون تومان در تهران فروخت.فیلمی که با نگاه و زاویه ای تکراری، به موضوع فرار یک دختر جوان به تهران، برای آنکه تن به ازدواجی اجباری ندهد، را روایت کرده و نتوانسته فضاهای داستانی جدیدی را نسبت به این اتفاق برای مخاطبش روایت کند.نه تنها نتوانسته دست به یک فضاسازی بدیع بزند بلکه همان اتفاقات کلیشه ای فیلم نیز تابع الزاماتی است که آن الزامات در فیلم نشان داده نمی شود؛ گویا نویسنده خیلی عجله داشته تا هر چه زودتر به پایان فیلم رسیده و آن پایان بندی ضعیف را به مخاطب نشان دهد.
سر به مهر
"سر به مهر" به نوعی، اتفاق جدیدی در سینمای کمدی – اجتماعی ایران محسوب می شود؛ جایی که فیلم از پرچین طنز، به درستی استفاده فرامتنی می کند تا تبیین مولفه های مهم، آسان تر برای مخاطب جا بیفتد.و حال نکته مهم ماجرا اینجاست که فیلم اجازه نداده، این مرحله گذار که مقدمه آن، با طنز شکل می گیرد، باری به هر جهت نشان داده شده و پیرو آن، در نتیجه گیری، ساختار فیلمنامه، خودی نشان دهد بلکه باید پذیرفت که در دو کفه روایت، فوق العاده حساب شده و کاربردی عمل کرده . "سربه مهر" از چهارشنبه هفته گذشته، در 14 سالن به اکران درآمده که فروش 3 روزه فیلم، 32 میلیون تومان بوده است که با توجه به سرمای زیر صفر تهران و حضور فیلم های بفروش دیگر، فروش قابل توجهی به حساب می آید. جیب بر خیابان جنوبی
دومین ساخته بلند سینمایی "سیاوش اسعدی"، درام قابل قبولی دارد با نگاهی که متاثر از ساخته اول این کارگردان به این فیلم شده است؛ نگاهی که چندان جدید نیست و تمام تلاش خود را مصروف نشان دادن تک حادثه ای می کند که فارغ از داستانک و اتفاقات حاشیه ای دیگری است.فیلم، درام قابل قبولی دارد چون ابتدا، میانه و پایانی مشخص و با ضرباهنگی متحد دارد و داستان، نسبتا آن کشش دنبال کردن برای مخاطب را در خود می بیند اما نگاه، قدیمی است چون کارگردان که نویسنده کار نیز هست تلاش خاصی انجام نمی دهد تا از این شکل داستانی، اتفاق جدیدی را بیرون آورد.در "جیب بر خیابان جنوبی"، یک آشنایی رخ می دهد که شروع این آشنایی، تداوم آن در دل داستان، چندان قوی و الزام آور کار نشده است به گونه ای که غیر الزام آور بودن این حادثه کلیدی در فیلم، بعدها، خود به خود منجر به فراموش کردن عشق اصلی کاراکتر مرد فیلم می شود ضمن آنکه از آن طرف، تداوم آشنایی دو سارق با یکدیگر، خود پدیدآورنده جریانات واپس گرایی می شود که نمونه هایش را می شد در فیلم های سینمای بدنه اواسط دهه هشتاد به وضوح دید در حالی که نفس و چارت ساختمانی درام "جیب بر خیابان جنوبی"، چنین حوادث سطحی و نازلی را به خود نمی پذیرد و همین ناهمگونی سبب پدید آمدن ضعف های بسیاری در فیلم شد.

خسته نباشید

فیلمی که قرار بود چهارشنبه هفته پیش به جای "ترنج" به سرگروهی سینما آزادی اکران شود با توجه به حفظ کف فروش فیلم راعی، یک هفته دیرتر به اکران می رسد و بنابراین نخستین ساخته بلند سینمایی "محسن قرائی"، از چهارشنبه این هفته به نمایش در می آید و آخرین فیلم اکران شده در پائیز 92 لقب می گیرد. به گزارش تسنیم، فیلمی که داستان جذابی دارد و جنس کمدی های کلامی آن، با نوآوری خاصی همراه است تا جایی که حتی پیرمرد مقنی فیلم را با همان حضور کوتاهش، به عنوان نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل در نظر می گیرند؛ فیلم به واسطه حضور "رضا میرکریمی" در نقش تهیه کننده، از همان اتمسفر سیال برکت خانوادگی تنفس می کند که غنیمتی بزرگ برای این فیلم محسوب می شود.
 
بالا